انواع بیماری های مدیران چیست؟

بیماری های مدیران

انواع بیماری های مدیران چیست؟

دراین درس قصد داریم انواع بیماری های مدیران را بررسی کنیم. دسته بندی این بیماریها توسط دکتر سعید شهباز مرادی استاد و متخصص منابع انسانی نام گذاری، تبیین و نوشته شده است.

بیماری های مدیران
بیماری های مدیران

مدیر ملا نقطی

مدیر ی که تمایل عجیبی به اصلاح و تغییر  نامه ها و گزارش های کارمندان دارد

علائم

در صورتی که از نگاه شما بیشتر از 50 در صد نامه ها و گزارشات مشمول تغییر باشند به بیماری ملا نقطه ای دچار هستید.

درمان

این احساس تمایل به تغییر را در خود سرکوب کنید و کارمندانی که نوشته هایشان نیاز به اصلاح و بازبینی ندارد را تشویق کند.

 مدیر چوب به دست

مدیری که احساس می کند کارمندان مانند افسرهای سرباز خانه هستند و همه چیز را از آنها سریع و با عجله می خواهد

علائم

در صورتی که  برای انجام کارهای کارمندان فرصت کافی در اختیارشان نگذاشته اید و  کیفیت کارهایی که انجام داده اند پایین است، شما به این بیماری مبتلا  هستید

درمان

برای انجام کارها و فعالیت ها برنامه ی متناسب تنظیم کنید، و چند ساعت یا روز به مهلت انجام آنها اضافه کنید، و آن سری از کارها که باید سریع انجام شوند را در اولویت قرار دهید تا کارمندان این تفاوت را تشخیص دهند  و این تفاوت در عملکردشان تاثیر بگزارد.

مدیر همه کاره

مدیری که وظایف سایر افراد را کم اهمیت می شمارد و تمام وظایف را مربوط به خود می داند.

علائم

اگر در شرکت شما خبری از ایده و افکار جدید نیست و کارمندان فرصتی برای ارائه ایده های جدید پیدا نمی کنند شما به این بیماری مبتلا هستید.

درمان

از کارمندان بخواهید که ایده هایشان را به صورت مکتوب به شما ارائه دهند و به آنها نشان دهید که ایده هایشان را مطالعه می کنید.

مدیر ریاست مآب

فردی که بیش از حد پایبند تشریفات و مقام ریاست است،

علائم

تشخیص این بیماری بسیار آسان است و می توانید رفتارتان را در داخل شرکت و بیرو ن آن مقایسه کنید، مثلا زمانی که وارد شرکت می شوید ژست خاص و متفاوتی می گیرید، شما به این بیماری دچار هستید

درمان

باید بدانید که چیزی که شما را مورد احترام قرار می دهد شخصیت، اخلاق، افکار و تصمیمات و دستورات درست و به جای شماست.

مدیر تک رو

مدیری که سعی می کند تمام کارهای سخت را به تنهایی انجام دهد و اصولا در یک زمینه خاص تجربه دارد و از زمینه های دیگر بی خبر است

علائم

مدیری که تمایل به خواندن و یادگیری مطالب جدید در زمینه های مختلف ندارد و می خواهد ساز خود را بزند و به دیگران اهمیت ندهد به این بیماری مبتلاست

درمان

زمانی را برای شرکت در سمینار و کنفرانس هایی که به موضوعاتی که بر آنها تسلط ندارید و یا با انها آشنا نیستید اختصاص دهید.

مدیر دودل

مدیری که در انتخاب و عملکرد خود  دچار دودلی و تردید است.

 علائم

اگر برای تصمیمات عادی به اندازه تصمیمات اساسی زمان می گذارید این نشانه های یک مدیر دودل می باشد.

درمان

برای تصمیمات عادی و غیر اساسی زمان بیهوده تلف نکنید و آنها را به تاخیر نیندازید.

مدیر غافل

مدیری که توانایی خوبی در پیش بینی ندارد و عموما انتظاراتش به وقوع نمی پیوندند

علائم

نتایج مذاکرات و جلسات دو هفته پیش را با پیش بینی های خودتان از اوضاع این دو هفته مقایسه کنید، اگر نمره پیش بینی تان از یک تا بیست، کم تر از 15 باشد این بیماری در شما وجود دارد

درمان

تلاش کنید تا عوامل ناشناخته موثر دز تصمیماتتان را بیابید و به عملکرد همکاران هم مرتبه تان در شرکت های دیگر توجه کنید و از آنها الگو بگیرید.

مدیر جاهل

مدیری که در صدر برطرف کردن مشکلات نباشد و معتقد باشد که هیچ مشکلی و ناتوانایی وجود ندارد و عیب و نقص زمانی شروع می شود که مدیر نداند چنین ناتوانایی هایی دارد.

علائم

زمانی صرف کنید و حوزه مسئولیت خود را به ترتیب زیر تقسیم بندی کنید.

الف- چه مقدار از وظایف خود را به تنهایی و در کمال اطمینان می توانید انجام دهید؟

ب- چه مقدار از وظایف شما باید با همفکری و همکاری دیگران انجام شود؟

ج- چه مقدار از وظایف شما تناسبی با تخصص و امکانات شما ندارد؟

اگر نتوانید وظایفتان را به ترتیب فوق تفکیک کنید به این بیماری مبتلا هستید

درمان

وظایفتان را دسته بندی کنید، و در قسمت هایی که نیاز به راهنمایی و مشورت دارید، تردید نکنید و از کسانی که می توانند شما را راهنمایی کنند کمک بخواهید.

مدیر نزدیک بین

مدیری که با ایجاد رعب و وحشت سعی می کند اوضاع را مدیریت کند

علائم

اگر بارها و بی جهت به امور مختلف کارمندان خود سرکشی می کنید به این بیماری مبتلا هستید.

درمان

به کارمندان حق تصمیم گیری بدهید و از آنها مسئولیت بخواهید. برای ارزیابی آنها می توانید از گزارش پیشرفت کار استفاده کنید، و نباید لازمه کار آنها حضور و مراقبت دائمی شما باشد.

مدیر علی الاصولی

مدیری که تصور می کند برای مدیریت به مقدار زیادی خصاصت، اصول و معیارها نیاز است

علائم

اگر در عملکردهایتان به دنبال پیدا کردن اصولی برای توجیه عملکردتان هستید شما علی الاصولی هستید

درمان

درمان این بیماری کمی مشکل است، باید با دقت افکار و اعتقاداتتان را روی کاغذ بیاورید و آنها رابسنجید و بعد از بررسی دقیق، موارد زائد را حذف کنید و اصول و ضوابط خود را اصلاح کنید.

مدیر مقرراتی

این حالت، حالت شدید بیماری علی الاصولی است

علائم

وقتی که در چک کردن آخرین گزارشات، کارمندان را به رعایت قوانین معینی ملزم می کنید نشانه این بیماری در شما وجود دارد

درمان

باید به جای تکرار و ارجاع به مقررات، قدرت تصمیم گیریتان را بالا ببرید.

مدیر خوش خیال

مدیری که به جای حل مشکلات می گوید کاش اینطور نشده بود و قدرت اختیار خود را به خیال می سپارد

علائم

زمانی که هنگام رخ دادن شرایط دشوار، آرزوی تغییر ناگهانی را دارید به این بیماری مبتلا هستید

درمان

باید بدانید موقعیت های سخت و دشوار با خیال پردازی حل نمی شوند و برای حل آن باید به تجزیه و تحلیل و حل آنها بپردازید

مدیر ساعتی

مدیری که تابع قوانین زمانی نیست.

علائم

در صورتی که ساعت کاری 8 ساعت در روز را جدی گرفته اید و در ساعات غیر اداری حاضر نیستید حتی لحظه ای به امور اداری بپردازید به این بیماری مبتلا هستید.

درمان

به زمان بندی اهمیت دهید اما به نیروی ناخودآگاه ذهن خود نیز امکان فعالیت دهید و به خاطر داشته باشید اگر بتوانید قبل از خواب مسائل روزانه خود را طبقه بندی کنید، زمان خواب نیز نیروی ناخودآگاه به شما کمک می کند تا ارتباط غیر پیوسته بین زمانهای کار، استراحت و خواب پیدا کنید.

مدیر دو پهلو

مدیری که رک بودن را کنار می گذارد و جواب سر راست به افراد نمی دهد.

علائم

اگر شما همیشه منظور خود را در لفافه بیان می کنید و وقتی کاری گره خورده به شما محول می شود این دست و آن دست می کنید، این بیماری در شما وجود دارد.

درمان

باید با زیردستان خود رو راست باشید و قبل از انجام هر تصمیمی مقاصد اصلی خود را روی کاغذ بنویسید و به افراد اعلام کنید.

مدیر یکطرفه

مدیر یکطرفه مدیری است که همیشه به جانبداری و حمایت از همکاران خود می پردازد و این کار عادت آنهاست

علائم

اگر همیشه خود را سپر بلای کارمندان می کنید و اشتباه آنان را نادیده می گیرید به این بیماری مبتلا هستید.

درمان

نخستین شرط لازم برای فرماندهی این است که فرمانده در کار خود تبحر داشته باشد و دومین شرط لازم ، وفاداری نسبت به زیر دستان است.

نوشته: دکتر سعید شهبازمرادی

آکادمی آنلاین عیب پوش

سندروم تایتانیک (titanic syndrome) چیست؟

سندروم تایتانیک (titanic syndrome) چیست؟

اشاره به تاثیر بازاریابی و مدیریت نمایشی در اداره امور دارد. این سندروم به «انجام نمایشی کارها» و یا «عبور از بحرانهایی»، اشاره دارد، که در حقیقت رفع و رجوع آنها، وظیفه ماست اما با عبور از آنها ما به قهرمانهایی بزرگ تبدیل می شویم.

در دنیای مدیریت، سندرم تایتانیک به عنوان نوعی بیماری مدیریتی شناخته می شود که در آن سازمان هایی که با اختلال مواجه می شوند از طریق تکبر، دلبستگی بیش از حد به موفقیت های گذشته، یا ناتوانی در شناخت و انطباق با واقعیت جدید و در حال ظهور، سقوط خود را تضمین میکنند.

اما در این مقاله منظور از سندروم تایتانیک، «مدیریت نمایشی» عبور از بحرانهایی است، که در سازمان وجود دارند.

در سناریوی بدبینانه تر، حتی بعضا ممکن است این بحرانها توسط خود ما بوجود آمده باشند تا با حل آنها تبدیل به قهرمان شده و یا از سازمان یا جامعه، باج بگیریم.

کشتی عظیم تایتانیک، د‎ر سال ۱۹۱۲ در برخورد با کوه یخ غرق شد و ۱۵۱۴ نفر مسافران و خدمه کشتی، کشته شدند.

‎ناخدای کشتی، «ادوارد جان اسمیت»، که خود به همراه کشتی غرق شد، به عنوان مقصر اصلی و مدیری نالایق در تاریخ ثبت شد.

در سناریوی اول، اسمیت عمدا مسیر کشتی را به سمت کوه یخ، هدایت کرده و با اعلام خطر به همه، توجه کامل مسافران را به این خطر بزرگ جلب میکرد، آنگاه ناخدا اسمیت با یک حرکت خارق العاده کشتی و مسافران را نجات داده و همه شاهد این صحنه متحورانه بودند، نام ناخدا اسمیت به عنوان کاپیتانی لایق و منجی بزرگ، همواره در تاریخ ثبت شده بود.

‎در سناریوی دوم، مسیر همان بود و کوه یخ بطور اتفاقی در مسیر بود اما مانند سناریوی اول، ناخدا بازهم در آستانه برخورد به کوه یخ، پروژه نجات را اجرا می کرد کشتی و مسافران را نجات داده و همه شاهد این صحنه بودند، بازهم نام ناخدا اسمیت به عنوان کاپیتانی لایق و منجی بزرگ، در تاریخ ثبت شده بود.

اما در سناریوی سوم، ناخدا صرفا به وظیفه خود عمل می کرد و تصور کنیم، با رصد دائم مسیر، صدها متر دورتر متوجه وجود کوه یخ در مسیر شده بود و به سادگی مسیر کشتی را تغییر داده بود، احتمالا امروز دیگر کسی نه نام ناخدا اسمیت و نه حتی نام کشتی تایتانیک را به خاطر داشت.

‎درحالیکه سناریوی اول، کاملا عامدانه و سودجویانه و با غرض بود و سناریوی سوم از سناریوی دوم، بسیار ارزشمندتر بود، ما هرروز در سازمانها و جوامع انسانی، به دفعات شاهد این سناریوها هستیم.

سندروم تایتانیک
سندروم تایتانیک

به همین دلیل است که در سازمانها و کشورهای پیشرفته، همه فکر میکنند مدیران کار خاصی انجام نمیدهند اما در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه، پر از مدیران قهرمان و مدیران نالایق است. چون برخی از این مدیران گذشته از اینکه بحران را خودشان بوجود آورده باشند یا نه، ممکن است از پس حل آن هم برنیایند.

سندروم تایتانیک
سندروم تایتانیک

‎به عنوان مثال، مدیر برنامه نویسی ارشد با تجربه ای روند کار سازمان را به گونه ای پیش می برد که کسی متوجه بحران ها و ریسک های احتمالی کار نمیشود، یا مثلا یه مدیر مارکتینگی بسیار راحت مشتریان را افزایش داده که مدیرعامل فکر می کند این محصول خوب اوست که به راحتی میفروشد ومدیر مارکتینگ کارخاصی نمیکند.

‎تا زمانی که این افراد که کارها را درست انجام میدهند، بحرانی نیست و همه چیز آسان به پیش می رود، اما تا زمانیکه آنها از سازمان جدا نشوند، کسی متوجه این نکته نمیشود که در واقع ابرقهرمان های واقعی انقدر کار خود را خوب انجام میدهند که کسی متوجه نمیشود ابرقهرمانی وجود دارد. لازم است چشم باز کنیم بیشتر مراقب قهرمان های خاموش سازمان و یا حتی زندگی پیرامون مان باشیم.

آکادمی آنلاین عیب پوش

اثر روزنتال (Rosenthal effect) چیست؟

اثر روزنتال (Rosenthal effect) چیست؟

اثر روزنتال یکی از پدیده های روانشناسی است که براساس تحقیقاتی تحت عنوان «انتظار دیگران از عملکرد شخصی» که توسط رابرت رزنتال و لنور جکابسون کشف شده، اشاره دارد. این دو دانشمند پس از مطالعات و تحقیقات علمی بسیار، نظریه جدیدی را پیرامون اثر انتظارات دیگران بر روی عملکرد شخصی منتشر کردند.

نتیجه این تحقیقات، پیدایش دو اثر «روزنتال (یا پیگمالیون یا گالاتیا) »، و «اثر گولم» بود که تغییرات شگرفی در نگرش روانشاسی اجتماعی و روانشناسی کار بوجود آورد. آوردند. اگر چه اثرات «روزنتال»، «پیگمالیون» و «گالاتیا» هرسه به یک پدیده اشاره دارند، معهذا هرکدام با نامهای خود نیز شناخته شده هستند.

نام این پدیده از یکی از شخصیت‌های داستان اوید از داستانهای یونان باستان سرچشمه می‌گیرد. پیگمالیون فرمانروای کیپرس بود. وی گوشه گیری و دوری از زنان را برگزید و چون هنر مجسمه سازی تسلط داشت، مجسمه‌ای بسیار واقعی از زنی زیبا ساخت و خود عاشق آن مجسمه شد. به همین دلیل از خدایان درخواست کرد که به این مجسمه روح و زندگی بخشند. در نهایت الهه آفرودیت، برای قدردانی از عشق او به مجسمه، این مجسمه بی جان را زنده می کند.

«اثر گولم»، پدیده ای است که دقیقا برخلاف همین اثر است. اثر گولم که از داستانهای قیمی یهودی سرچشمه گرفته است، به موجودی باستانی به نام گولم اشاره دارد که توسط یکی از راهبان برای محافظت از شهر ساخته شده و بعدها به علت تخطی از فرامین، این راهب تصمیم می گیرد گولم را نابود کند. اثر گولم معتقد است انتظارات پایین منجر به کاهش عملکرد افراد می‌شود. که بر اساس آن افراد نسبت به سطح انتظارات دیگران واکنش‌های مستقیم نشان می‌دهند.

در مقاله های مربوط به «اثر پیگمالیون چیست؟» «اثر گالاتیا چیست؟» و «اثر گولم چیست؟» در همین آکادمی آنلاین، درباره آثار مخرب یا سازنده این اثرات برروی افراد مختلف در جامعه خصوصا سازمانها، بشرح کامل صحبت شده است.

آکادمی آنلاین عیب پوش

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی و کارکرد آن در مدیریت چیست؟

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی و کارکرد آن در مدیریت چیست؟

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی ، مفهومی علمی و همچنین یک ویژگی فیزیکی قابل اندازه گیری است که بیشتر با حالت بی نظمی، تصادفی یا عدم قطعیت همراه است.

مفهوم آنتروپی چگونه ابداع شد؟

مفهوم آنتروپی ، در زمینه های مختلفی استفاده می شود، از ترمودینامیک کلاسیک گرفته (جایی که برای اولین بار شناخته شد) تا توصیف میکروسکوپی طبیعت در فیزیک آماری، و اصول نظریه اطلاعات. کاربردهای گسترده ای در شیمی و فیزیک، در سیستم های بیولوژیکی و ارتباط آنها با زندگی، در کیهان شناسی، اقتصاد، جامعه شناسی، و خصوصا در دانش مدیریت و بازاریابی و فروش.

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی

در سال 1803، اصول بنیادین تعادل و حرکت، توسط ریاضیدان فرانسوی لازار کارنو ابداع شد. کارنو معتقد بود در هر ماشینی، شتاب ها و تکان های قطعات متحرک نشان دهنده از دست دادن لحظه فعالیت است. در هر فرآیند طبیعی تمایل ذاتی به اتلاف انرژی مفید وجود دارد.

در سال 1824، پسر وی، نیکولا سعدی کارنو که عموی رئیس جمهور فرانسه نیز بود، بر اساس آن اثر، بازتاب‌هایی در مورد نیروی محرکه آتش را منتشر کرد. بعدها ریاضیدان و دانشمند اسکاتلندی ویلیام رانکین ،در سال 1850 تابع ترمودینامیکی و پتانسیل حرارتی را معرفی کرد. در سال 1865، رودولف کلازیوس، فیزیکدان آلمانی، یکی از بنیانگذاران برجسته رشته ترمودینامیک، آن را به عنوان ضریب مقدار بی نهایت کوچک گرما به دمای لحظه ای تعریف کرد.

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی

آنتروپی چیست و کارکرد آن چگونه است؟

آنتروپی بصورت ساده به معنای گرایش سیستم به بی نظمی است. سیستم های بسته به مرور زمان فرو می ریزند زیرا نمی توانند انرژی یا داده جدیدی از محیط دریافت کنند ، اما سیستم های باز دارای آنتروپی منفی هستند ، به این معنی که می توانند با حفظ ساختار یا حتی تزریق انرژی اضافی ، خود به خود ترمیم شوند و پویا بمانند. مفهوم آنتروپی (Entropy) وضعیتی نامنظم در سیستم است که باعث از دست رفتن انرژی و در نتیجه کاهش انرژی موجود برای تکمیل کار می شود.

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی

تاثیر مفهوم آنتروپی در مدیریت چیست؟

در مدیریت، هرچه سیستم بزرگتر باشد ، آنتروپی در مدیریت بالاتر است. به عبارت دیگر ، سازمان های بزرگتر از سازمان های کوچکتر احتمالات بالقوه بیشتری برای بروز بی نظمی دارند. سازمان برای حفظ نظم و وضع موجود به سیستم مدیریتی نیاز دارد. وظیفه مدیریت است که آنتروپی را دور نگه دارد و باعث سردرگمی سازمان نشود. سیاست ها ، رویه ها ، فرایندها و سیستم ها بخشی از سیستم مدیریت هستند.

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی
مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی

آنتروپی مثبت چیست؟

آنتروپی وضعیتی نامنظم در سیستم است که باعث از دست رفتن انرژی و در نتیجه کاهش انرژی موجود برای تکمیل کار می شود. در قانون دوم ترمودینامیک ، مدیریت آنتروپی یک مفهوم ضروری است زیرا هنگام تلاش باید برای به حداکثر رساندن کارایی و موفقیت یک شرکت مورد توجه قرار بگیرد.

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی

آنتروپی منفی چیست؟

مفهوم آنتروپی منفی، بالعکس آنتروپی مثبت است. آنتروپی منفی ایجاد وضعیت منظم در سیستم است که باعث مصرف بهینه انرژی و در نتیجه افزایش بهره وری انرژی موجود برای تکمیل کار می شود. در سیستمهای مدیریتی و جوامع، وجود آنتروپی منفی با ارتباط با محیط خارج ایجاد می شود. هر سازمان یا جامعه ای که ارتباط بیشتری با بیرون داشته باشد، بی نظمی کمتری دارد و بالعکس. دراقتصاد هم به سادگی مشاهده می شود که ارتباطات آزاد و بدون قید و بند موجب ایجاد بازارهای رقابتی و رشد اقتصادی خواهد شد.

مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی
مفهوم آنتروپی (Entropy) و آنتروپی مثبت و منفی

چگونه می توان از ایجاد آنتروپی مثبت جلوگیری کرد؟

سیستم های پویا می توانند با تغییر شرایط زمان و مکان به روش های مختلف به اهداف مشترک برسند. آنتروپی مثبت در جهت مخالف عمل می کند تا انحرافات را اصلاح کرده و سیستم را در محیط نگه دارد. اما سازمانها با تبدیل خود به سازمانهای دوسوتوان ، می توانند تاثیر آنتروپی مثبت (بالا)، را کمتر کنند. معمولاً نمی توان بطور کامل آنتروپی بالا را از میان برد چون سیتمها بصورت غریزی تمایل به آنتروپی دارند اما می توان اثرات آن را در سازمان کاهش داد.

انفجار ابله ها (Explosion of idiots) چیست؟

انفجار ابله ها (Explosion of idiots) چیست؟

این مفهوم، که به نامهای «انفجار احمق ها» و یا انفجار ابله ها (Explosion of idiots) شناخته شده، گونه ای از «تئوری مدیریتی» است که برای اولین بار توسط استیو جابز ، بنیانگذار شرکت اپل مطرح شد. جابز، اصطلاح «انفجار ابله ها» را به همین نام یاد کرده و بعدها گای کاواساکی که از نظریه پردازان، مدیران و موسسان شرکت اپل هم بود، این مفهوم را به شکلی وسیع توسعه داد. جابز عنوان کرد:

” استخدام یک «دلقک» در یک سازمان، موجب این خواهد شد که بعد از مدتی، شاهد تعداد زیادی دلقک در آن سازمان باشیم.”

استیو جابز

ابله یا «احمق»، یا «بی شعور»، «گاوریش»، «گول»، «نادان» یا «هزاک» ، فردی است که علیرغم تصور عموم، از «هوش»، بهره‌مند است اما از «عقل» و «خرد» بی‌بهره است. تفاوت این مفاهیم در درس «تفاوت هوش، عقل و خرد چیست؟»، شرح داده شده است. به هررو، احمق یا ابله سازمانی، فردی است که از میزان عقل و خرد بهره‌ای نبرده و اولاً صرفاً به «حال» و «وضعیت خودش» بدون ارتباط با جهان اطراف فکر میکند و ثانیاً به خیال خودش کاملاً داناست و نیازی به آموزش ندارد!.

عجز نبود از قدر ورگر بود

جاهلی از عاجزی بدتر بود

حضرت مولانا

این میزان حجم از «عدم پذیرش» یا «توهم دانایی»، در تمامی ابله‌ها وجود دارد و البته نکته مهم اینجاست که هیچ ابلهی فکر نمی‌کند که ابله است و اتفاقاً خودش را داناتر از سایرین می‌داند. البته نکته مهم اینجاست که تقریباً هرکسی دردرون خودش واقف است که برای کاری که انجام می‌دهد «شایستگی» دارد یا خیر. به همین دلیل است که ارزیابی وی در استخدام‌های بعدی، فردی است که میزان شایستگی او را از خودش کمتر ارزیابی می‌کند.

همانگونه که عنوان شد، این پدیده که به «تئوری انفجار ابله ها (یا احمق ها)» مشهور است، توسط استیو جابز مطرح شد. جابز معتقد است مدیران درجه یک، کسانی را استخدام می‌کنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند، اما افراد درجه دو و پائین تر با توجه به نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایین تر را استخدام می کنند.

به همین ترتیب، مدیران و کارکنان در رده های پایین تر همین کار را انجام می دهند زیرا بدیهی است که آن ها هم افرادی توانمند و درجه یک نیستند!

چرا باید نگران انفجار احمق ها باشیم؟

این پدیده می تواند تبدیل به یکی از بزرگترین و شاید حتی بزرگترین معضل در سازمانها، تبدیل شود. ممکن است بسیاری از مدیران ادعا کنند که این پدیده حتی اگر شناسایی هم شده باشد، تاثیری نداشته و سازمان در حال کار کردن است. اما این پدیده مانند سایر بیماریها، یک روز تاثیر خودش را نشان می دهد که دیگر دیر شده. ضمن اینکه اگر یک نگاه ساده به موفقیت شرکت های بین المللی بیندازیم، در خواهیم یافت چرا برخی از شرکتها در بسیاری از کشورها نمی توانند در سطح جهان توسعه پیدا کنند و صرفاً در کشور خودشان توانایی حضور دارند.

زمانی که اثر پروانه ای با این پدیده تلفیق شود مشکلات به طرز اعجاب انگیزی افزایش پیدا میکند. جالب اینجاست انفجار ابله ها به علت سادگی و تعداد بیشتر افراد کوتوله و همچنین عدم نیاز به تصمیم گیری و کارشناسی، بسیار سریعتر از توسعه افراد کارآمد، اتفاق می افتد.

رفته رفته پس از مدتی، سازمان با موجی فراگیر از اعضای ضعیف و ناتوان در ساختار خود روبرو می شود که این موج افراد ناکارآمد، همان معدود افرادی که می توانستند بازدهی مناسبی داشته باشند را هم فلج خواهند کرد.

مشکل ابله ها این است که مانند کسی که خودش نمی داند بیمار است، آنها هم فکر نمی کنند که ابله هستند. اتفاقاً فکر می کنند بسیار هم باهوش هستند که موقعیت کاری خودشان را با استخدام فردی بهتر از خودشان به خطر نمی اندازند، اما موضوع اینجاست که ابله ها، واقعاً باهوش هستند، اما «عاقل» یا «خردمند» نیستند. بعلاوه اینکه در ابله ها، «اثر دانیگ کروگر» بیشتر به چشم می خورد و از این منظر هم خطرناک هستند. برای درک تفاوت مفاهمیم «هوش»، «عقل» و «خرد»، به درس مربوط به آن مراجعه کنید.

این کار خیلی سختی نیست. به عنوان مثال می توان تمام کارکنان یک بخش را مورد ارزیابی قرار داد و شایستگی آنها در جایی که هستند از دیدگاه «مهارت»، «توانایی» و «دانایی» مورد ارزیابی قرار بگیرد. پس از آن اگر شایستگی های این افراد از مدیر بخش کمتر بود، این پدیده در حال شکل گیری است. البته این موضوع بدان معنی نیست که اگر مدیر کم شایسته تری بر سرکار باشد انفجار ابله ها اتفاق نیفتاده و همه چیز خوب است، بلکه مدیری که تیمی توانمند تر از خودش داشته باشد، دائماَ در حال توسعه شایستگی خود است. اگر مدیر ثابت بود و تغییری نکرد، بصورت خودکار تیم هم متوقف خواهد شد.

چگونه پدیده انفجار ابله ها شایع می شود؟

شیوع این پدیده در زندگی شخصی و جامعه، زمانی اتفاق می افتد که سوگیری ما به عنوان مدیر یک بقیه سازمان یا هر بخشی، به همین شکل باشد. یعنی اگر ما از متخصصین ترس داشته باشیم و جایگاه خود را متزلزل و در خطر ببینیم و حال و حوصله توسعه یافتن هم نداشته باشیم یا اصلاً نتوانیم این کار را بکنیم، در تمام جامعه با همین رویکرد جلو می رویم.

اگر صرفاً ابزار ما چکش باشد، همه چیز را به شکل میخ می بینیم!

آبراهام مازلو

ماهی از سر گنده گردد نی ز دم

دقیقاً تخریب سازمان ، از راس هرم شکل می گیرد. جایی که تصمیم ها در آن گرفته می شود و رویکردهای آن، بصورت رسمی یا غیر رسمی، مورد تقلید بقیه سازمان قرار می گیرد. بنابراین هرکاری که ما در راس هرم انجام دهیم، بازتاب آن در تمام سیستم نمایان خواهد شد.

اگر قصد داریم سازمانمان درگیر چنین بیماری خطرناکی نشود، بهترین افرادی که بتوانند جلوی این پدیده را بگیرند، مدیران یا صاحبان سازمان هستند. خود پدیده «مدیر مالکی» یا مالکانی که خودشان مدیر سازمان هستند، یکی از پیش زمینه‌های بوجود آمدن این بیماری در سازمان است. درست است که ما سازمان را بوجود آورده‌ایم اما بهتر است یا هرروز خودمان را درحد مدیریت روز سازمانمان توسعه دهیم، یا در زمانی که احساس کردیم توان آن را نداریم، مدیریت سازمان را به افراد متخصص واگذار کنیم.

زمانی که دچار دندان درد می‌شویم، هیچگاه به سراغ برادرمان نمی‌رویم. هرچقدر هم به وی اعتماد داشته باشیم، او تخصص رفع درد دندان ما را ندارد. پس به یک دندانپزشک مراجعه می‌کنیم. حال که یک دندان تا این حد ارزشمند است که برای بهبود آن به متخصص مراجعه می‌کنیم، پس چرا زمانی که برای سازمانمان با آن همه ارزش و زحمتی که برای آن کشیده شده، به دنبال مدیر می‌گردیم، چرا ابتدا به سراغ خانواده‌مان می‌رویم؟!

همان استیو جابز که این تئوری را مطرح کرده نیز، زمانی که از طرف هیئت مدیره اپل ، ناشایسته تشخیص داده شد، با اینکه خودش صاحب سازمان بود، برای چند سال از اپل اخراج شد! حال اگر فکر می‌کنیم با آن سطح از دانش مدیریتی، خلاقیت روانشناسی و دانش کامپیوتری که استیو جابز دارای آن بود، ما از او دانشمندتریم، موفق باشیم!

نفس اول راند بر نفس دوم

ماهی از سر گنده باشد نی ز دم

تاجر ترسنده‌طبع شیشه‌جان

در طلب نه سود دارد نه زیان

بل زیان دارد که محرومست و خوار

نور او یابد که باشد شعله‌خوار

حضرت مولانا
آکادمی آنلاین عیب پوش

سندروم سیندرلا یا عقده سیندرلا (Cinderella complex) چیست؟

سندروم سیندرلا یا عقده سیندرلا (Cinderella complex) چیست؟

سندروم سیندرلا یا مجموعه سیندرلا (Cinderella complex)، برای اولین بار توسط کولت داولینگ(Colette Dowling)، معرفی شد. این مفهوم به عقده سیندرلا نیز مشهور است. داولینگ کتابی در مورد ترس زنان از استقلال منتشر کرد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و برای وی موجبات شهرت را فراهم نمود. بصورت خلاصه این سندروم، به تمایل ناخودآگاه به مراقبت از دیگران گفته می شود که این عقده با افزایش سن بیشتر آشکار می شود.

این مجموعه به نام شخصیت افسانه ای سیندرلا نامگذاری شده که سمبلی است که به آرمان زنانگی اشاره دارد. شخصیتی که از سیندرلا که در داستان به تصویر کشیده شده است، همان شخصیت قالبی است که در طول قرنها از یک زن انتظار می رفته. همواره وی باید زیبا، مؤدب، حامی دیگران باشد، اما اساساً قادر نیست از خود مراقبت کند یا موقعیت خود را با تلاش خود تغییر دهد.

در عوض به او آموزش داده می شود که باید توسط دیگری، معمولاً یک مرد، از او محافظت و مراقبت شود. (یعنی شاهزاده). داولینگ اثرات زیانبار این جامعه پذیری را بر روانشناسی دختران و زنان بررسی کرده است.

در سال 1981، کولت داولینگ مقاله ای با عنوان “سندرم سیندرلا” در نیویورک تایمز منتشر کرد که از کتاب او “سیندرلا: ترس پنهان زنان از استقلال” که قرار بود در آن سال منتشر شود، اقتباس شده بود.

عبارت «عقده سیندرلا» پیشتر توسط نویسنده بریتانیایی آگاتا کریستی در داستان پلیسی وی استفاده شده بود. کالین مک نب که دانشجوی روانشناسی بود، عقده سیندرلا را تشخیص داده و این عقده به عنوان یک نظریه مطرح شد. در سال 1960 آزبرت سیتول، سریال کمدی سیندرلا را منتشر کرد.

هنوز با القای جوامع و خانواده ها، بسیاری از دختران آرزو دارند که به قدری جذاب و زیبا باشند، که مردی آنها را به قیومیت گرفته و منجی زندگی آنها شود. مردی که مانند شاهزاده ای جادویی، تمامی آرزوهای دختران را برآورده نماید. یکی از مشکلات در اقتصادهای در حال توسعه، عدم وجود امید به آینده است که دختران را با توجه به عدم امید به آینده، به امتحان شانس خود به عنوان سیندرلا سوق می دهد.

هر جامعه ای که نتواند از نیروی کار و دانش و مهارت تمامی نیروهای خود(مردان و زنان)، استفاده کند، عملا مانند پرنده ای است که تنها با یک بال باید پرواز کرده و حتما مجبور است اوج هم بگیرد. هرقدر میزان مشارکت زنان جامعه در تمامی عرصه ها بیشتر باشد، آن کشور کشور توسعه یافته تری خواهد بود. یکی از مترهای اندازه گیری موفقیت یک کشور، توسعه یافتگی زنان آن کشور در تمامی عرصه ها است.

آکادمی آنلاین عیب پوش

سندروم آپولو (Apollo Syndrome) چیست؟

سندروم آپولو (Apollo Syndrome) چیست؟

زمانی که ناسا موفق شد اولین انسان را طی پروژه آپولو به ماه بفرستد، بسیاری از متخصصان و افراد مختلف ۲۴ ساعت کار کردند تا آپولو موفقیت آمیز انجام شد ولی یک نفر ادعا کرد مهم‌ترین وظیفه رو من انجام دادم و اگر من نبودم امکان نداشت این پروژه انجام شود!

جالب اینجاست که این شخص مدعی، نه محقق بود، نه متخصص و نه حتی یک کارشناس ساده، این شخص، کسی بود که باید مدام قهوه درست می‌کرد و با این قهوه به افراد پروژه کمک می‌کرد تا بتوانند بیدار مانده و بر خستگی خود غلبه کنند تا پروژه به اتمام برسد.

سندرم آپولو، زمانی ظهور می کند که شخصی با اصرار ، سعی دارد تمام دستاوردهای تیم رو به اسم خودش ثبت کند.

‏این سندروم باعث می شود وقتی تیمی تشکیل میدیم از افرادی که همگی توانمندی‌های فوق‌العاده‌ای دارند، برخلاف انتظار نتیجه خوبی نداشته باشه.

سال‌های سال وقتی رئال مادرید افتخاری کسب می‌کرد همه اسم رونالدو رو میوردن ولی وقتی سال ۲۰۱۶ زیدان سرمربی رئال شد، توجه‌ها از رونالدو کم شد، همه میگفتن زیدان می تواند این تیم رو به اوج برساند. رونالدو حس کرد دستاوردها قرار است به نام زیدان نوشته بشه و اینجا چالش اصلی زیدان شروع شد!

اوایل سرمربی شدن زیدان، رونالدو نه تنها با وی ارتباط نگرفت بلکه تیم را هم بهم ریخته بود، میخواست خودش بهترین رئال باشد نه زیدان. زیدان متوجه ماجرا شد، هرچند خودش بهترین بازیکن جهان بود ولی در مصاحبه‌ای اعلام کرد : «رونالدو بهترین بازیکن تاریخ است»، اینگونه رونالدو آروم گرفت و رئال سه سال پیاپی قهرمان شد.

سندرم آپولو معتقد است اگر در تیم چند فرد توانمند وجود داشته باشن، هرکس به تنهایی توانمندی فوق‌العاده‌ای دارند، اما هیچ کدام تمایلی به توافق جمعی ندارند و هرکس سعی خواهد کرد حرف خود رو به کرسی بنشاند.

تیم‌هایی که به سندرم آپولو دچار هستند، زمان زیادی را صرف بحث‌های بی‌ثمر و مخرب می‌کنند، در تصمیم‌گیری‌ها مشکلات اساسی دارند. معمولاً اعضای تیم نظرات متقابلی دارند و تصمیمات‌شان انسجام لازم را ندارد.

آگورافوبیا (agoraphobia) چیست و چرا این اختلال رخ می دهد؟

آگورافوبیا (agoraphobia) چیست و چرا این اختلال رخ می دهد؟

آگورافوبیا (agoraphobia) ، یک اختلال روانی و رفتاری است، به‌ویژه یک اختلال اضطرابی که با علائم اضطراب در موقعیت‌هایی مشخص می‌شود که فرد محیط خود را ناامن می‌داند و راه آسانی برای فرار وجود ندارد. این اختلال، نوعی ترس بیهوده از حضور در مکانهای عمومی یا انظار است.

این موقعیت‌ها می‌تواند شامل فضاهای باز، حمل‌ونقل عمومی، مراکز خرید یا صرفاً بیرون از خانه بودن باشد.قرار گرفتن در این شرایط ممکن است منجر به حمله پانیک شود. کسانی که تحت تأثیر قرار می گیرند تمام تلاش خود را می کنند تا از این موقعیت ها اجتناب کنند.در موارد شدید ممکن است افراد به طور کامل قادر به ترک خانه های خود نباشند.

اصطلاح “اگورافوبیا” در سال 1871 توسط روانشناس پیشگام آلمانی کارل فردریش اتو وستفال، ابداع شد. از یونانی آگور، به معنای “محل تجمع” یا “محل بازار” و فوبیا به معنای “ترس” گرفته شده است.

اعتقاد بر این است که آگورافوبیا به دلیل ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است.این بیماری اغلب در خانواده ها دیده می شود و رویدادهای استرس زا یا آسیب زا مانند مرگ والدین یا مورد حمله قرار گرفتن ممکن است محرک باشد. آگورافوبیا به عنوان یک فوبیا همراه با فوبیاهای خاص و فوبیای اجتماعی طبقه بندی می شود.

سایر شرایطی که می توانند علائم مشابهی ایجاد کنند عبارتند از: اضطراب جدایی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال افسردگی اساسی.تشخیص آگورافوبیا با افسردگی، سوء مصرف مواد و افکار خودکشی همراه است.

بدون درمان، برطرف شدن آگورافوبیا غیرمعمول است.درمان معمولاً با نوعی مشاوره به نام درمان رفتاری شناختی (CBT) انجام می‌شود. در حدود نیمی از افراد به وضوح منجر می شود.

در برخی موارد، افرادی که تشخیص آگورافوبیا دارند، مصرف بنزودیازپین‌ها و داروهای ضد روان پریشی را گزارش کرده‌اند.

آگورافوبیا حدود 1.7 درصد از بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می دهد.زنان تقریباً دو برابر مردان مبتلا می شوند. این بیماری اغلب در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در سنین پیری کمتر شایع می شود. در کودکان نادر است.

سولومو (SLOMO) یا آهسته از دست دادن چیست؟

سولومو (SLOMO) یا آهسته از دست دادن چیست؟

سولومو(Slow to Missing Out)، آهسته از دست دادن. زمانی که در حالت آفلاین یا خواب اتفاقی در شبکه اجتماعی ما افتاده است و بعداً متوجه می شویم که موضوعی را از دست داده ایم. سولومو گونه‌ای از فومو است.

فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد. افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت میشود.

عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن می‌شود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.

اصطلاح فومو مخصوص به اقتصاد و بازاریابی، بازار بورس، بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی نیست، بلکه در بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر نیز کاربرد دارد. امروزه گسترش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و افزایش ارتباطات و تبلیغ یک سبک زندگی لوکس و بی نقص در ویترین این شبکه ها، احتمال ابتلای افراد به فومو را به شدت افزایش داده است.

پیش از تسلط اینترنت بر زندگی بشر، اطلاعات افراد به تلویزیون، اخبار، کتاب، مجلات و یا دنیای فیزیکی اطراف خلاصه میشد. همه این فرصت را نداشتند که سبک زندگی لوکس طبقه مرفه را با این جزییات پیگیری کنند بنابراین باتوجه به اینکه افراد محیطشان اکثرا همسان بودند، همه از یک سطح نسبی رضایت، بهره مند بودند. با توسعه انفجاری اینترنت، مردم حتی به اتاق خواب دیگران نیز راه یافتند و بلاگرها برای جذب بیشتر مخاطب، هرچه بیشتر و غلو شده تر شروع به تبلیغ ویترینی از یک زندگی رویایی و بی نقص کردند.

افراد با مشاهده این ویترین، دچار فومو شده و متعاقب آن احساس بی عرضگی که با روانشانسی موفقیت به خورد مخاططبین داده می شود، موجب شده که همه فکر کنند که از قافله ای جا مانده اند و نتیجه تنها اضطراب و استرس فراوان و گسترش افسردگی شده است. بعلاوه اینکه بلاگرها یک سبک زندگی مصرفی و لوکس را تبلیغ می کنند که روندی خارج از آن مذموم و نکوهیده است و مورد قبول جامعه نیست. بنابراین همه با حس فومو به دنبال رسیدن به آن ویترین تبلیغ شده هستند.

همه موبایل به دست دائما درحال چک کردن شبکه های اجتماعی و پیام رسانهای خود هستند و مدام به این فکر می کنند که آیا پیام یا پست جدیدی هست که ندیده باشند؟ به همین منظور همه به گوشی چسبیده و مدام درگیر این هستند که آیا کسی پاسخ استوری را داده، یا خیر. ترس از دست دادن اخبار و پیام‌ها، خود فومو است.

تعریف فومو در بازارهای مالی کمی متفاوت با تعریف آن در مسائل اجتماعی است. در بازارهای مالی، فومو به ترس از دست دادن فرصت سرمایه‌گذاری و یا ترید اطلاق می‌شود. به عنوان مثال، اگر سهامی رشد کند، بسیاری از ترس جاماندن از سود، اقدام به خرید آن سهم می کنند. غالبا افراد موفق نمی شوند تا بر احساسات خود غالب شوند و دچار فومو می شوند.

زمانی که فومو به صورت همه‌جانبه توسط رسانه‌ها و افراد مطرح شود، یک رشد حباب‌گونه در قیمت دارایی مدنظر پیش آمده و صاحبان بیشترین سهم، سریعا از آن بهره برداری میکنند. معمولا زیان اخر با افرادی است که دچار فومو شده اند. والها بصورت هوشمندانه با خروج سرمایه در قیمت‌های بالا موجب افت سنگین قیمت می شوند. فومو همواره مقطعی است و پس از مدتی از بین می‌رود. هرگاه منطق در خرید یا فروش وجود نداشته باشد، نباید خرید یا فروشی انجام داد.

آکادمی آنلاین عیب پوش

فوبی (FOBI) یا ترس ماندن چیست؟

فوبی (FOBI) یا ترس ماندن چیست؟

مفهوم فوبی (FOBI) یا ترس ماندن یا بودن (Fear Of Being In)، نوعی فوبیا و اختلال شناختی است که فرد با ترس از موقعیت موجود بدون دلیل دچار اضطراب و استرس شده و از بودن در موضوعی می ترسد.

فوجی(FOJI)، یا ترس از پیوستن(Fear of joining in)، این یکی دیگر از اصطلاحات FOMO است. امروزه فوجی(FOJI)، اصطلاحی رایج تر از فومو (FOMO)، است. می توان گفت فوجی(FOJI)، یا ترس از پیوستن یا وارد شدن به موضوعی خاص، مانند بازرهای مالی یا انجام موضوعی خاص، بالعکس فومو است.

فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد. افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت میشود. عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن می‌شود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.

فوبی نوعی از اختلال روانی به نام آگورافوبیا است. آگورافوبیا(agoraphobia)، یک اختلال روانی و رفتاری است، به‌ویژه یک اختلال اضطرابی که با علائم اضطراب در موقعیت‌هایی مشخص می‌شود که فرد محیط خود را ناامن می‌داند و راه آسانی برای فرار وجود ندارد.

این موقعیت‌ها می‌تواند شامل فضاهای باز، حمل‌ونقل عمومی، مراکز خرید یا صرفاً بیرون از خانه بودن باشد.قرار گرفتن در این شرایط ممکن است منجر به حمله پانیک شود. کسانی که تحت تأثیر قرار می گیرند تمام تلاش خود را می کنند تا از این موقعیت ها اجتناب کنند.در موارد شدید ممکن است افراد به طور کامل قادر به ترک خانه های خود نباشند.

اصطلاح “اگورافوبیا” در سال 1871 توسط روانشناس پیشگام آلمانی کارل فردریش اتو وستفال ، ابداع شد. از یونانی آگور، به معنای “محل تجمع” یا “محل بازار” و فوبیا به معنای “ترس” گرفته شده است.

اعتقاد بر این است که آگورافوبیا به دلیل ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است.این بیماری اغلب در خانواده ها دیده می شود و رویدادهای استرس زا یا آسیب زا مانند مرگ والدین یا مورد حمله قرار گرفتن ممکن است محرک باشد. آگورافوبیا به عنوان یک فوبیا همراه با فوبیاهای خاص و فوبیای اجتماعی طبقه بندی می شود.

سایر شرایطی که می توانند علائم مشابهی ایجاد کنند عبارتند از: اضطراب جدایی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال افسردگی اساسی.تشخیص آگورافوبیا با افسردگی، سوء مصرف مواد و افکار خودکشی همراه است.

آکادمی آنلاین عیب پوش