آرکتایپ برند (Brand Archetype) یا کهن الگوی برند چیست و چه انواعی دارد؟
آرکتایپ (archetype) یا کهن الگو، یکی از قدیمی ترین توصیفات از صفات وجودی بشر است که به اساطیر یونان بازمیگردد. آرکتایپها، الگوهایی را در ذهن مخاطب تداعی میکنند. در یونان باستان، ستارهشناسی، ریاضیات، روانشناسی، فلسفه و ادبیات پیشرفت بسیار زیادی داشت و امروزه بسیاری از واژههای کلیدی علمی جهان، از یونان باستان الهام گرفته شدهاند. باوجود اینکه در ایران باستان، فرهنگ و علم کهنه و نو، پیشرفت زیادی کرده بود و حتی دانشگاههای بسیار بزرگی همچون دانشگاه جندی شاپور از داخل و خارج دانشجو میپذیرفتند، ایرانیان توانایی حفظ و گسترش این علوم و فرهنگ خود را نداشتند.
بدیهی است حمله اسکندر و پیامدهای بعدی آن و همچنین حملههای بعدی، بارها و بارها کتابها و داشتههای علمی و تحقیقاتی ایرانیان را نابود کرد و چیزی برای عرضه باقی نماند. بعلاوه اینکه ایرانیان از دیرباز، علوم وارداتی را بیشتر پذیرفته و به آن بها میدادند. حال اینکه بسیاری از این علوم پیش از این در ایران مورد استفاده قرار میگرفتند. البته تا صدسال پیش، کسی از آنها اطلاعی نداشت و با حفاری اروپاییان در خرابههای باستانی ایران، تنها بخشی از این تمدن بزرگ، کشف و به جهان معرفی شد. البته این مهم کمکی به توسعه فرهنگ ایران نکرد چون سالیان دراز بود که فرهنگ یونان باستان برجهان چیره شده بود و خصوصا غربیان تمایل بیشتری به پرداخت این فرهنگ داشتند.
یکی از بزرگانی که کمک بزرگی به فرهنگ ایران نموده است، فردوسی بزرگ است. فردوسی با پدید آوردن شاهنامه، اساطیر ایرانی خلق کرد که جای آنها به شدت در فرهنگ ایرانی حس میشد. شخصیتهای شاهنامه، هریک بیانگر یکی از صفات و ویژگیهای انسانی در حد اعلای آن هستند. به عنوان مثال رستم را میتوان یکی از آرکتایپهای ایرانی دانست که نماد قدرت و شجاعت انسان است. در اساطیر ایرانی جسته و گریخته آرکتایپهایی مشاهده شده ولی کار برروی این شخصیتها بسیار ضعیف بوده است.
به عنوان مثال آرش در فرهنگ ایرانی، نمایشگر وطن پرستی و ایثار است. به هر رو امروزه در دانش مدیریت با توجه به غربی بودن آن، از آرکتایپهای یونان باستان استفاده شده است. آرکتایپها شخصیتهای انسانی به برندها میبخشند و با نزدیک کردن یک برند به آرکتایپ خاصی، میتوان صفات آن آرکتایپ را برای برند بازسازی کرد. همانگونه که اشاره شد، اعطای ویژگی انسانی به برندها، برای برقراری پیوند عاطفی بین مشتریان و برند بسیار مهم است . به عبارت دیگر، آرکتایپ میانبری است به برندسازی ویکی از ابزارهای ایجاد تمایز برند از رقبا است.
با کشف و استخراج آرکتایپ یا کهن الگوی یک برند، میتوان گفت که چه رنگی، چه فرمی، چه ویژگیهایی و چه وعدهای برای هر برند مناسب تر است و به بیان دیگر برند یک شخصیت انسانی به خود خواهد گرفت. برندهای قدرتمند، با برنامه و آگاهانه صفات و رفتارهای خود را برنامهریزی میکنند .
کهن الگوهای دوازدهگانه
آرکتایپ ها به دوازده قسم تقسیم میشوند که در این بخش شرح داده خواهند شد. برای برقراری ارتباط با مخاطب خود، باید مشخص کند که کیست و چه شخصیتی دارد. استفاده از آرکتایپها کمک خواهد کرد تا روش، رنگها، قولها و بقیه صفات یک برند برای صاحبان آن بیشتر مشخص شود تا بتوانند آن را به مخاطب نیز انتقال دهند. این الگوها به خلق داستان برند نیز کمک شایانی خواهند نمود. در حقیقت با این آرکتایپها، الگوهای کاراکتری برند بیشتر مشخص شده و خلق داستان برند، سادهتر خواهد شد. این کهن الگوها به عنوان قالبهایی هستند که به برند کمک میکنند تا در ذهن و قلب مشتری، تداعیگرشخصیتی نمادین باشد. انتخاب دقیق آرکتایپ باعث میشود که برند، بهتر توسط مخاطبان، شناخته و درک شود.
جادوگر (Magician)
این کهن الگو، کمک میکند تا آرزوها محقق شوند. آرکتایپ جادوگر، به چشم انداز میپردازد. این الگو قرار نیست یک کالای بهتر را معرفی کند و یا کمک کند که مخاطب محصول بهتری داشته باشد، بلکه آرزوها را برای مخاطب تداعی میکند. برند دیزنی را میتوان یک جادوگر واقعی دانست. به ظاهر، دیزنی یک شرکت در حوزه رسانه است ولی یکی از کارهای دیزنی، خلق رویاهای دستنیافتنی است. این مهم را میتوان به وضوح در دیزنیلند(پارکهای تفریحی دیزنی)، مشاهده کرد. به محض ورود به این پارکها، مخاطب حس میکند که به یک دنیای جادویی وارد شده است.
حکیم(Sage)
آرکتایپ حکیم، همواره به دنبال کشف حقیقت است. برای آرکتایپ حکیم، آگاهی، کلید موفقیت است و هر چیز دیگری نسبت به آگاهی، در اولویت بعدی قرار دارد. ممکن است یک برند حکیم، صمیمی و دوستانه به نظر نرسد. آنها مانند دیزنی، مخاطب خود را سرگرم نمیکنند، در عوض، با شایستگی و استعدادی که دارند، وی را به تحسین وا میدارند. دانشگاه هاروارد نمونهای از آرکتایپ برند حکیم است. این دانشگاه، یکی از مشهورترین و محترم ترین دانشگاههای دنیاست. هشت رئیس جمهور آمریکا و بیست و یک برنده جایزه نوبل، از فارغ التحصیلان هاروارد هستند. خود دارند. برند هاروارد نمایشگر هوشمند بودن است.
معصوم (Innocent)
مقصود این آرکتایپ، کسب شادی است. این کهن الگو نماد معصومیت و تداعیگر بهشت است. معصومیت موجب پاکی و آزادی انسانهاست. یک برند معصوم، هیچ گاه به دنبال تبلیغ و قانع کردن مخاطب برای مصرف بیشتر نیست. در عوض، به وسیله ابزار نوستالژی، بسیار قویتر شما را ترغیب میکند. پفک نمکی مینو، یکی از مصادیق این آرکتایپ است. این برند جلوه خاصی ندارد و طبیعی است و بسته بندی قدیمی دارد اما نماد خاطرات دوران کودکی است که برای نسلها ثابت مانده است.
یاغی (Outlaw)
آرکتایپ یاغی، فارق از ترس است و همواره درپی تحول است. این الگو، نمیترسد و سرنوشت خودش را بدون توجه به محدودیتها، تعیین میکند. اگر آرکتایپ معصومیت را به لذت بردن از زنگ تفریح دبستان تشبیه کنیم، آرکتایپ یاغی همانند فرار کردن از مدرسه خواهد بود.
کاربران اپل، نمونهای از مشتریان یک برند با آرکتایپ یاغی هستند. اپل به مخاطبان خود الهام میکند که خودتان باشید و کاری متفاوت از دیگران انجام بدهید. این حس یاغیگری ایجاد تفاوت و تعصب نموده است. این حس تاحدی به مشتریان القا شده که آنها برای تهیه گوشی جدید، شب را در کنار فروشگاه به سر میکنند.
شوخ طبع (Jester)
آرکتایپ شوخ طبع، بیش از هر چیزی به سرگرمی میپردازد و در زمان حال زندگی میکند. برندهایی با این الگو، مشکلات یا بیماریها یا ناراحتیهای مخاطبان خود را درمان نمیکنند، ولی کاری میکنند که آنها حال بهتری داشته باشند. نمایشهای کمدی یا استندآپ کمدیها، از این دسته هستند.
عاشق (Lover)
این آرکتایپ نمایشگر احساس، محبت و علاقه است. برندهایی با آرکتایپ عاشق، سعی دارند تا در لحظههای صمیمی زندگی مشتریانشان، در کنار آنها باشند. به عنوان مثال محصولاتی که در جشنها و شادیها و پیوستگیهای مشتریان کاربرد دارند، دارای کهن الگوی عاشق هستند.
جستجوگر (Explorer)
این کهن الگو جستجوگر است و به دنبال کشف مرزهای جدید است. آزادی، هدف نهایی برند جستجوگر است. اگرچه بسیاری از برندها سعی میکنند زندگی را در خانه برای مخاطبانشان آسانتر کنند، ولی جستجوگرها تلاش میکنند تا آنها را به بیرون هدایت کنند. برندهای فعال در زمینه کمپینگ، کوهنوردی، ورزشهای محیط آزاد و… در این دسته قرار دارند. نیسان جی.تی.آر یکی از نمونه های چنین برندی است.
حاکم (Ruler)
این کهن الگو، بیاتگر انحصار و تجمل است و تمام قدرت را یکجا طلب میکند. مشتریان برندهایی با آرکتایپ حاکم، به طبقه خاصی از اجتماع تعلق دارند و خود را قدرتمند میدانند. یک برند باید با کیفیت و گران باشد تا در این دسته قرار بگیرد. برندهای جواهرات، این نوع آرکتایپ را دارند.
حامی (Care Giver)
آرکتایپ حامی، نیکخواه و خیراندیش است. آنها مراقب مخاطبان و افرادی مورد علاقه آنها هستند. مشتریان این شخصیت از برند، به آنها اعتماد دارند. این دسته از برندها بر خانواده تمرکز دارند. معمولا تبلیغات این برندها در فضای رقابتی نیست و بیشتر جنبه مراقبتی دارد.
قهرمان (Hero)
آرکتایپ قهرمان، نهایت تلاش خود را میکند تا دنیای بهتری خلق کند. آنها به دنبال مراقبت از مشتری خود نیستند، بلکه میخواهند او را با چالش مواجه کنند. نایک، نمونهای کلاسیک از برند قهرمان است. این برند به مخاطب خود کمک میکند که تا حد ممکن قوی و شایسته باشد. نایک در رقابتهای سخت در کنار مخاطبان خود باقی میماند تا به تمامی چالشها غلبه کنند.
معمولی (Regular)
آرکتایپ معمولی، شکوه و فریبندگی خاصی ندارد و فقط کارها را به خوبی انجام میدهد. آنها یک نیاز روزمره را پیدا میکنند و به شکلی عادی در برآورده کردن آن نیاز، در کنار مشتریان خود هستند.
خلاق (Creator)
آرکتایپ خلاق، نگران هزینهها نیست. آنها فقط ایدهآل بودن محصولات برایشان مهم است. برندهای خلاق میخواهند با آفرینش بهترینها، دنیای بهتری را به وجود بیاورند. برند لگو، یکی از نمونههای آرکتایپ خلاق است.