برباد رفته

فیلم سینمایی بربادرفته(gone with the wind)

این درام سینمایی عاشقانه تاریخی حماسی آمریکایی محصول 1939 است که براساس رمانی به همین نام از مارگارت میچل که در سال 1936 چاپ شد اقتباس شده است. این فیلم توسط ویکتور فلمینگ کارگردانی شده است. داستان فیلم در جنوب آمریکا و در بحبوحه جنگ داخلی آمریکا و دوران بازسازی پس از آن رخ می دهد.

درباره فیلم

تولید این فیلم تا ژانویه 1939 به تعویق افتاد چون کارگردان اصرار داست که کرگ گیبل نقش رت را حتما بازی کند. اما نقش اسکارلت به این سادگی نبود و حدود 1400 زن نابازیگر و بازیگر برای این نقش تست دادند و نهایتاً ویوین لی برای این نقش انتخاب شد. نهایتاً پس از دو تعویض کارگردان تولید فیلم در نوامبر 1939، درست یک ماه قبل از نمایش آن به پایان رسید.

پس از اکران در 15 دسامبر 1939 ، این فیلم حضور موفقی داشت. تقریباً تمامی منتقدین فیلم را تحسین کردند و در همه جهات بازخوردهای مثبتی دریافت کرد. در دوازدهمین دوره جوایز اسکار، فیلم بر باد رفته ده جایزه اسکار (هشت جایزه رقابتی، دو جایزه افتخاری) از سیزده نامزدی را درو کرد و برای اولین بار در اسکار رکوردی از دریافت جوایز برای یک فیلم را شکست.

فروش در گیشه نیز خوب پیش رفت. بربادرفته به پرفروشترین فیلم ساخته شده تاریخ تا آن زمان تبدیل شد و جالب است که این رکورد بیش از ربع قرن در اختیار داشت. البته جالب است نسبت به تورم، هنوز این فیلم همچنان پرفروشترین فیلم تاریخ سینماست که در نوع خود رکوردی بینظیر است.

در طول قرن بیستم، بارها و بارها در دهه های مختلف مجددا روی پرده سینماها رفت. بر باد رفته به عنوان یکی از بهترین فیلم های تمام دوران در نظر گرفته می شود و در سال 1989 به یکی از بیست و پنج فیلم افتتاحیه انتخاب شده برای حفظ در ثبت ملی فیلم ایالات متحده تبدیل شد.

داستان فیلم

اسکارلت اوهارا (ویوین لی)، دختر با اراده، زیبا، ثروتمند و نازپرورده است. در سال 1861، در آستانه جنگ داخلی آمریکا، اسکارلت در تارا، مزرعه پنبه خانواده اش در جورجیا، به همراه پدر و مادر، دو خواهر و بردگان سیاه پوستشان زندگی می کند. اسکارلت عاشق اشلی ویلکس یکی از مردان زیباروی شهر می شود اما طبق نظر خانواده قرار است با پسر عمویش ملانی همیلتون ازدواج کند. در مهمانی نامزدی، اسکارلت به سمت اشلی رفته و علاقه خود را به وی ابراز می کند اما با مخالفت وی مواجه می شود. با این حال، او توجه مهمان دیگری در این مراسم به نام نام رت باتلر را به خود جلب می کند.

جریان جنگ داخلی آمریکا، فضای زندگی همه را تحت تاثیر قرار داده و فراخوان رئیس جمهور لینکلن برای احضار داوطلبان برای شرکت در جنگ با جنوب تقریبا تمام مردان جنوبی را مجبور به ثبت نام در ارتش میکند. اسکارلت با برادر کوچکتر ملانی، چارلز ازدواج می کند تا قبل از اینکه اشلی به جنگ برود، حسادت او را برانگیزد. پس از کشته شدن چارلز هنگام خدمت در ارتش ایالات کنفدراسیون، مادر اسکارلت او را به آتلانتا می فرستد. آنجا مجددا رت را می بیند.

بعد از نبرد گتیسبورگ، جریان جنگ علیه کنفدراسیون چرخیده و بسیاری از مردان شهر اسکارلت کشته شده و ارتش اتحادیه آتلانتا محاصره می کند. رت به اسکارلت کمک می کند تا از شهر فرار کند. رت تصمیم می گیرد به جنگ برود و اسکارلت را ترک می کند. نهایتا با شکست کنفدراسیون، اسکارلت همه دارارایی خود را از دست داده و مجبور به کار در مزارع پنبه پدری اش می شود. اسکارلت که قادر به پرداخت مالیات بازسازی تحمیل شده بر مزرعه نیست، ناچار به رت متوسل می شود…

زندگی چرخی است که انسان را روزی بالا و روزی پایین می برد اما گردشش متوقف نخواهد شد. این انسان است که در بالاها نباید مغرور و در پایین ها ناامید شود. زندگی همان است که بود و این ماییم که به آن رونگ و بویی که می خواهیم را می بخشیم.

آکادمی آنلاین عیب پوش