معرفی فیلم سینمایی استارتاپ دات کام
فیلم سینمایی استارتاپ دات کام (Startup.com)، مستند سینمایی محصول سال ۲۰۰۱ به کارگردانی جوان نجیم و کریس هیوج است.
در این بخش، به معرفی فیلم های کارآفرینی پرداخته ایم. فیلمهایی که در زمینه مدیریت، منابع انسانی و توسعه فردی بسیار جالب و آموزنده هستند.
فیلم سینمایی انجمن شاعران مرده (Dead Poets Society)، درام مدیریتی و رهبری به هالیوودی به کارگردانی پیتر ویر و بازی درخشان رابین ویلیامز است که در سال ۱۹۸۹ تولید شد.
فیلمنامه این اثر توسط تام شولمن از روی رمانی به همین نام نوشته شد که ن. کلاین بام آن را نوشته است. در کشور ما این رمان با ترجمهٔ زهرا طراوتی موجود است.
بازیگران بزرگی چون رابین ویلیامز ، رابرت شان لئونارد و اتان هاوک و بسیاری از بازیگرانی که در آن زمان زیاد شناحته شده نبودند مانند جاش چارلز ، گیل هانسن ، نورمن لوید ، کورت وود اسمیت ، دیلن کوسمن ، جیمز واترستون ، الکساندرا پاورز ، جورج مارتین و لارا فلین بویل در این درام به ایفای نقش پرداخته اند.
فیلم انجمن شاعران مرده موفق شد اسکار بهترین فیلم نامهٔ سال و نامزدی دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین کارگردانی و اسکار بهترین فیلم سال را دریافت کند.
فیلم در مجموع چیزی بیش از دویست و پنجاه میلیون دلار فروخت و در بسیاری از کشورهای جهان از جمله امریکا و انگلستان در صدر گیشهها قرار گرفت.
داستان فیلم درباره استادی به نام جان کیتینگ است که با توجه به اینکه در آغاز سال تحصیلی جدید، جایگزین استاد ادبیات انگلیسی قبلی شده، سعی دارد به واسطه روشهای خلاقانه برای شاگردان خود الهام بخش منظری نو و تازه باشد و خلاقیت را در ذهن آنها شکوفا کند. او با انجام کارهای نامتعارفی همچون رفتن روی میز، راهرفتن به شیوهای منحصر به فرد، نقل قولهای الهام بخش و خوانشی جدید از متون درسی سعی دارد سایر شاگردان را نیز با خودش همراه کرده و ذهن آنها را تغییر دهد.
با آنچه دانشآموزان پیشتر به آن عادت داشتند، کاملاً متفاوت است. او دیدگاهی نو نسبت به ادبیات دارد و از دانشآموزانش نیز میخواهد با نگاهی تازه به موضوعات نگاه کنند و…
این فیلم با فیلمهای مفمولی کاملا متفاوت است و خود به تنهایی، یک کلاس مبربیگری و ترینری است. این اثر یکی از بهترین فیلمهایی که در آن میتوان نقش و تاثیر مربی و معلمی الهام بخش را دید.
این مربی، برای جلب نظر شاگردان و تحریک خلاقیت آنها، از تکنیکهای مختلفی استفاده میکند و یکی از معدود فیلمها درباره «تفکر خارج از چارچوب» و «تفکر جانبی» است.
فیلم سینمایی خون به پا خواهد شد (There Will Be Blood)، درام بیوگرافی و تاریخی به کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی پل توماس اندرسن، محصول سال ۲۰۰۷ هالیوود است.
بازیگران بزرگی همچون دنیل دی-لوئیس ، پل دینو ، کوین جی اکونر ، کیران هایندز ، راسل هاروارد ، پل اف. تامپکینز ، دیوید وارشوفسکی و بری دل شلمن در این اثر به ایفای نقش پرداخته اند.
این فیلم اقتباسی از رمان نفت نوشته آپتون سینکلر است که در سال ۱۹۲۷ چاپ شد و فروش خوبی داشت. بازسازی این رمان هم نقدهای مثبتی از منتقدین و بینندگان گرفت. بیشترین نقدهای مثبت به بازی دنیل دی-لوئیس تعلق گرفت که در پی آن تمامی جوایز اسکار، گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کرد.
دنیل پلینویو، جستجوگر نقره در ابتدای قرن بیستم منبعی غنی از نفت را در نزدیکی لس آنجلس پیدا کرده و شرکت حفاری خود را تأسیس میکند. موقع کار در چاه نفت طی شکستن الوار نگهدارنده، وسایل به درون چاه سقوط کرده و یک نفر جان خود را از دست میدهد و دنیل فرزند کوچک او را که حالا یتیم شده به فرزندی میگیرد. اچ دبلیو پلینویو به فرزند دنیل تبدیل شده و دنیل او را به عنوان شریک تجاری خود معرفی میکند.
«دیگر تمام شده است» یکی از اندوهگین ترین دیالوگهای این فیلم است که پس از دردناکترین صحنه قتل در فیلم بیان می شود. بسیاری از منتقدین این دیالوگ را تقابل ذات انسانی و دین برشمرده اند.
این فیلم تقابلی واقعی از انسانیت و اخلاق و «طمع» انسان است. طمعی که همواره انسان را در بدترین شرایط ممکن قرار داده و جانهای بسیاری را گرفته است. انسان همواره بیشتر و بیشتر می خواهد و این پروسه انگار هیچگاه قرار نیست تمام شود.
آن شنیدستی که در اقصای غور
بارسالاری بیفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنیا دوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
حضرت سعدی
فیلم سینمایی توطئه های داخلی (Inside Job)، مستند بلند سینمایی درباره بحران مالی سال 2008 آمریکا است.
این فیلم با سریال یا انیمیشن به همین نام نباید اشتباه گرفته شود. تعدادی سریال و فیلم با همین نام تولید شده که درباره موضوعات دیگر است.
داستان شرح وقایع منتهی به بحران مالی سال 2008 امریکاست که جهان را تحت تاثیر قرار داد و موجب ایجاد رکود بزرگ اقتصادی در جهان و ورشکستگی بسیاری از افراد، کسب و کارها و بانکها در جهان شد.
این فیلم سراسر نکات آموزنده است. تمام افراد یا سازمانهایی که دخیل در این بحران مالی بودند، از بازی با قوانین گرفته تا سودجویی های مختلف، همه و همه در ایجاد این بحران دخیل بوده اند. فیلم را می توانید همینجا تماشا کنید.
این فیلم مستند سعی دارد تا این موضوع را روشن کند که چه عواملی چه دانسته با استفاده از نقص قوانین و چه به همان علت نقایص قانونی، موجب ایجاد چنین بحرانهایی در جهان می شوند.
سریال نارکوها یا نارکوس (Narcos)، درام هالیوودی اپیزودیک در ژانر درام جنایی است که توسط کریس برنکتو، کارلو برنارد، و دوگ میرو کارگردانی شده است.
پخش سریال از ۲۵ اوت ۲۰۱۵ در نتفلیکس آغاز شد و توجه زیادی جلب کرد. این سریال در چهار فصل تولید شد. دوفصل ابتدایی به شرح زندگی قاچاقچی مواد مخدر پابلو اسکوبار پرداخته و سبک مدیریتی وی در رهبری شبکه سازمان یافته کارتل مدئین بود
یک فصل به شرح زندگی رقیب اسکوبار یعنی گیلبرتو رودریگز اورخوئلا، پرداخته که رهبر کارتل کالی و یک فصل از سریال به عنوان اسپین آف ساخته شد.
بازیگرانی نظیر واگنر مورا ، بوید هالبروک ، پدرو پاسکال در نقش خاویر پنیا – مأمور اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا و همکار استیون مورفی آندره ماتوس ، پاولینا گایتان ، پائولینا گارسیا ، و استفانی سیگمن و برونو بیچیر ، سزار گاوریا و دامیان آلکازار به ایفای نقش پرداخته اند.
این سریال شرح داستان زندگی و مدیریت بزرگترین کارتلهای مواد مخدر جهان پابلو اسکوبار و میگل آنخل فلیکس گایاردو اشاره دارد. دو فصل ابتدایی این سریال شرح زندگی و سبک رهبری آنها است. در ارامه یک اسپین آف نیز به نام نارکوهای مکزیک ساخته و پخش شد.
دنیای فریبنده و زیبای پول، به قدری شگفت انگیز و محرک است، که نیازی به تشویق و انگیزه ندارد. اما «طمع» بشر تا این مرحله متوقف نشده و پس از کسب پول، به مرحله بعدی یعنی «قدرت» می رود.
اگر منتظریم انسان دیگر در این مرحله متوقف شود، باز در اشتباهیم و پس از این مرحله است که انسان از قدرت برای «کنترل» استفاده میکند.
این سه مرحله، مراحلی است که در طول تاریخ شاید هزاران بار توسط هزاران انسان مختلف تکرار شده و سرنوشتهای آنها را نیز دیده یا خوانده ایم.
انسان «آموزش» می بیند و یاد میگیرد اما کششهای درونی آن به قدری شدید و قدرتمند هستند که اجازه استفاده از این آموزشها را به وی نمی دهند. به هررو فراموش نکنیم که «هیچ خیری، در شر نهفته نیست!»
فیلم سینمایی سگهای جنگی (War Dogs)، درام سینمایی جنایی کمدی سیاه هالیوودی، محصول سال ۲۰۱۶ به کارگردانی تاد فیلیپس است.
نویسندگی این اثر برعهده خود تاد فیلیپس است.، جیسون اسمیلوویچ و استفن چین است که بر اساس مقاله رولینگ استون در سال ۲۰۱۱، با عنوان رفقا و سلاحها (Arms and the Dudes) نوشته شد که کتابی از آن هم موجود است.
در این فیلم جونا هیل، مایلز تلر، آنا دی آرماس و بردلی کوپر که تهیه کنندگی این فیلم را نیز بر عهده داشتند، ایفای نقش می کنند. فیلمبرداری در 2 مارس 2015 در رومانی آغاز شد. این فیلم در تاریخ 3 آگوست 2016 در شهر نیویورک اکران شد و توسط کمپانی برادران وارنر در سینماهای جهان اکران شد.
این فیلم نقدهای متفاوتی از منتقدان دریافت کرد. برخی روایت داستان واقعی را اغراق آمیز و دراماتیزه شده خواندند اما بعدها نویسندگان، قسمتهای اصلی آن را تایید کردند اما اضافه شد که صحنه هایی برای جذابیت به فیلم اضافه شد.
داستان در زمان جنگ عراق اتفاق می افتد. یک ماساژور با درآمد پایین در میامی فلوریدا به همراه همسرش ایز زندگی می کند. او در مراسم ختم یکی از دوستانش با دوست قدیمی خود افرایم دیورولی برخورد می کند که به ارتش امریکا در عراق اسلحه و مهمات می فروشد.
این دو به خاورمیانه آمده و شروع به تهیه مهمات برای ارتش امریکا میکنند. اما با گرفتن پولها سعی میکنند شرکت را توسعه داده و به معاملات بزرگتر بپردازند.
داستان دو دوست که به علت طمع و پول زیاد با هم هم دچار مشکل شده و به هر دو عاشق زندگی لوکس و پولهای زیاد هستند، جالب است اما داستان از سوی دیگر، موضوعی دیگر است: «جنگ، یک کسب و کار است!» و این غم انگیزترین جمله ای است که در کسب و کارها می توان شنید.
جنگ به جز نابودی چیزی برای مردم درپی ندارد و هیچ جنگی موجب آبادانی و شکوفایی نشده. ممکن است تکنولوژیهای نظامی یا کامپیوتری به علت جنگ توسعه یافته باشند، اما این تکنولوژیها در زمان صلح هم میتوانستند به وجود بیایند. خود کشورهای توسعه یافته اجازه انجام جنگ در کشورشان را نمیدهند و محیط را برای کسب و کارها امن میکنند اما آتش جنگ را به سرزمینهای دیگر میبرند و آنها را نابود میکنند.
معرفی سریال « رد پول » یا «فقط رد پول را بگیر (follow the Money) »، یا «پول را دنبال کن» درام سریالی اپیزودیک در ژانر جنایی و مالی مهیج به کارگردانی جرویگ گرام و جنیک تای موشولت است. این اثر محصول مشترک امریکا، سوئد و دانمارک است.
بازیگرانی چون توماس بو لارسن، ناتالی مادوئنو، لوکاس هانسن و بسیاری از بازیگران دیگر در این سریال به ایفای نقش پرداخته اند.
این سریال در ژانویه 2016 در دانمارک پخش شد. سری دوم در اکتبر تا نوامبر 2016 پخش شد و با اکثر شخصیتهای سری اول ادامه یافت. بخش سوم، دوباره ده قسمت، در ژانویه 2019 پخش شد. تمرکز آن بر پولشویی با دو نفر از شخصیت های اصلی دو سری قبلی است.
«اینگرین»، یکی از غولهای بزرگ انرژی پایدار دانمارک، اخیراً رشدی بسیار زیاد اما مشکوک را تجربه کرده و در بازار انرژی خودنمایی کرده است. در یکی از روزها، پلیس جسد یکی از کارمندان این شرکت را یافته و تحقیقات در این باره آغاز می شود.
یک کارآگاه زبده مسئول پرونده شده و مشخص می شود که مقتول ملیتی اوکراینی دارد. کمپانی تعدادی پرونده فساد مالی باز دارد و کارآگاه مشکوک است که مرگ این کارمند، به موضوعات مالی مرتبط است. در مسیر داستان توطئه های بزرگ و داستانهایی هیجانانگیز رخ می دهد.
پول به خودی خود نه کثیف است و نه تمیز. نه جنایت میکند و نه حافظ صلح است. پول به عنوان «منبعی» قدرتمند برای کسب قدرت و رسیدن به تمامی خواسته های بشری مورد استفاده قرار میگرفته و در این راستا، هر کاری از بشر برای بدست آورن آن سر زده است. تماشای این سریال به تمامی فعالان کسب و کارها پیشنهاد می شود.
معرفی سریال ترقی پول (The Ascent of Money)، مستندی از نیل فرگوسن درباره تاریخ پول و بانک به کارگردانی آدریَن پنیک و محصول سال 2008 سینمای آمریکا است.
این مستند روایت کتاب های از نیل فرگوسن درباره پول و سیتم بانکداری است که توسط خود او به صورت مستند ساخته و منتشر شده است. در این سریال فرگوسن تاریخ شکل گیری پول و بهره و سیستم بانکداری را به تصویر کشیده است.
بدیهی است که همه ما باید در مورد رفتارها و عقاید کشورهای استعمارگر و اتفاقاً متفکرین آنها کاملاً آگاه باشیم و به هیچ عنوان به علم با نگاه یک سویه و جانبدارانه نگاه نکنیم تا دریابیم کشورهای استعمارگر، چگونه میتوانند کشورهای دیگر را تحت سلطه خود درآورده و آنها را استعمار کنند.
نیل فرگوسن یکی از دانشمندان مورخ و اقتصاددان و استراتژیستهای نوظهور غربی است که به شخصه از جمهوریخواهان بسیار تندرو و نو محافظهکاران محسوب شده و در انتخابات آمریکا همواره طرفدار تندروها و جمهوریخواهان تندرو بوده است.
بسیاری از متفکرین غربی معتقدند که او جایگزین اصلی از مسیحیان دو آتیشه دو آتشه و کاملاً ضد اسلام است او رابطه بسیار خوبی با صهیونیستها دارد تا جایی که به دلیل اختلاف اعتقادی با همسرش در سال ۲۰۱۰ وی را با سه فرزند طلاق داد و با ایان هرسی که فمینیست افراطی ضد اسلام است ازدواج کرد. سوگیری فرگوسن مشخصاً به نفع غرب و استعمار کامل کشورهای اسلامی است. انتخاب این مستند رویکرد شناخت استعمارگران و آشنایی مخاطبان با نظرات اصلی این استراتژیست غربی صورت گرفته است.
این نکته را در نظر داشته باشیم که یکی از قویترین تفکرات در کشورهای استعمارگر این است که کشورهای خاورمیانه به هیچ عنوان نباید به پیشرفت دست پیدا کنند و از این سو با جنبههای آموزشی و توسعه علم در کشورهای خاورمیانه به شدت مخالف هستند.
غرب نباید بابت تاریخ استعمارگری خود شرمسار باشد زیرا کشورهای استعمار شده در نهایت از حاکمیت کشورهای استعمارگر منتفع میشوند.
این نگاه مشخصا معلوم میکند که فرگوسن چگونه استراتژیهای خود را به حاکمان و سازمانهای بزرگ غربی توصیه میکند. بنابراین باید آگاه باشیم که دانش ابزاری است که میتوان آن را در راه توسعه صلح و دوستی و کمک به بشریت و یا در راه استعمار و قدرت استفاده کرد.
دانش سلاحی است که چه برای استعمار و چه برای مقابله با آن مورد استفاده قرار میگیرد و مانند ابزاری در آشپزخانه شبیه است چاقو، هم میتواند برنده و خطرناک و هم مفید باشد. در درس مربوط به «منش چیست؟» در خصوص «منش» توضیحات لازم ارائه شده است.
شایان ذکر است مطالب بیان شده، فیلمها و سریالهایی که دیدن آنها به مخاطبان آکادمی عیب پوش پیشنهاد میشود الزاماً نظر این آکادمی نبوده و این وب سایت خود را موظف به توسعه علم و دانش در کشور میداند.
فیلم سینمایی رنج و گنج (Pain & Gain)، درام فیلمی کمدی–جنایی آمریکایی به کارگردانی مایکل بی و محصول سال ۲۰۱۳ براساس داستانی واقعی است.
این فیلم با بازی مارک والبرگ، دواین جانسون و آنتونی مکی و اد هریس با درون مایهای از آدمربایی، اخاذی، شکنجه و قتل و ثروت سازی به روشهای خلاف قانون است.
این فیلم برداشت آزادی از داستانهای واقعی است که به عنوان داستانک در مجله عصر نوین میامی به چاپ رسیده بود.
دو بدنساز اهل میامی، به نامهای دنیل لوگو و پاول دویل تصمیم میگیرند طی رخدادهایی به هم پیوسته، شامل گروگانگیری و باجگیری پولدار شوند. اما نقشههای آنها هنگامی که کارآگاهی خصوصی به نام اد بواس وارد ماجرا میشود، طبق برنامه پیش نمیرود.
خط داستانی فیلم سعی کرده نگاهی نیمه کمیک به موضوع جنایت و اخاذی و کسب ثروت در زندگی آمریکایی داشته باشد.
فیلم سینمایی رنج و گنج، باز هم با «طمع» به سینما آمده است. طمع، موضوعی است که انسان را به حال خود رها نمی کند. طمع و حسادت دو گناهی هستند که همواره نزدیک به انسان پرسه می زنند.
همه دوست دارند ثروتمند یا حداقل پولدار باشند اما این شرایط برای همه بصورت یکسان فراهم نیست. اما این دلیل برای اینکه به خلاف متوسل شویم نیست.
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
حضرت سعدی
فیلم سینمایی نمایش ترومن (The Truman Show) درام فلسفی طنز، علمی تخیلی به کارگردانی پیتر ویر محصوا سال 1998 سینمای هالیوود با بازی جیم کری است.
تهیهکنندگی این اثر برعهده اسکات رودین، اندرو نیکول، ادوارد فلدمن و آدام شرودر است. این اثر از دسته فیلمهای دیستوپیا درام نظیر ماتریکس یا گای آزاد محسوب می شود.
بازیگران بزرگی همچون جیم کری، اد هریس، لورا لینی، نوآ امریک، ناتاشا مکالهون، هالند تیلور و برایان دلات در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.
این فیلم محصول آخرین دهه از قرن بیستم و دقیقا پیش از توسعه انفجاری اینترنت و شبکه های اجتماعی و در دوران حکومت تلویزیونها و شوهای تلویزیونی است. جالب اینجاست این فیلم پیش از فیلم ماتریکس ساخته شد.
جیم کری، در نقش قهرمان داستان یعنی ترومن بربنک، کارمند یک شرکت بیمه و ساکن جزیره بهشت است. ترومن، حاصل یک بارداری ناخواسته است و پدرومادرش رهایش کرده و نهایتاً یک شرکت سینمایی حضانت او را بر عهده گرفته. او از بدو تولد و بیخبر از همهجا بازیگر ناخواسته یک برنامه تلویزیونی ۲۴ ساعته بوده که هر لحظه در حال فیلمبرداری و پخش جهانی است.
تهیهکننده و کارگردان و در واقع مدیر و خالق این برنامه، شخصی است به نام کریستوف که سعی میکند با صحنهسازیهای حساب شده، نهتنها جزئیترین رفتار ترومن را پیشبینی و کنترل کند، بلکه وی را مجبور کند تا عمیقترین و مخفیترین عواطف درونی خود را در مقابل دوربینها و میکروفنهای مخفی بروز دهد.
این برنامه از استقبال گستردهٔ بینندگان در سراسر جهان برخوردار است و به همین دلیل کسی نمی تواند از نظر اخلاقی آن را ازیر سوال ببرد گرچه از دیدگاه حقوقی نیز مشکلی ندارد. با این حال، در دنیای خارج از فضای این شرکت، افراد و گروههایی ترومن را قربانی یک دسیسه بزرگ دانسته و در راه آگاهسازی و آزادی وی فعالیت میکنند.
محیط زندگی ترومن شهرک کوچکی است که بهطور کامل و همهجانبه تحت پوشش فناوری و تجهیزات این شرکت سینمایی قرار گرفته و حتی وضعیت آب و هوایی شهرک دور از چشم ترومن، دقیقاً کنترل میشود. البته ترومن نباید از واقعیت پشت پرده بویی ببرد و به همین جهت، کریستوف، خالق برنامه، هر حیلهای را برای بازداشتن ترومن از آگاه شدن به واقعیت، مجاز دانسته و به کار میبرد.
ترومن که از زندگی معمولی و یکنواخت خود خسته شده و در پی ماجراجویی و مسافرت است اما هربار به دلیلی موفق نمیشود، رفته رفته به شرایط مشکوک شده و به دنبال کشف حقیقت است.
این فیلم با اینکه در دسته فیلمهای مدیریتی محسوب نشده و اساساً درامی فلسفی است، اما درن مایه ای بسیار قوی در نقد مفهوم «کنترل انسان توسط انسان» دارد. کل زندگی ترومن، ساختگی است و وی دائما کنترل می شود. از زندگی وی بهره برداری شده و او مانند برده ای نمایشی است.
فیلم خط داستانی پیچیده و معمایی ندارد و کاملاً ساده و روان است اما در عین حال هر کسی که خود را در جای ترومن تصور میکند بسیار می ترسد.
شاید بتوان گفت این فیلم کنایه ای از همه انسانهاست که دنیای خود را همان دنیای کوچکی که در آن زندگی میکنند، می دانند و به جهانهای بزرگتر فکر نمی کنند. نیروی «عشق» او را به شناخت دنیای بیرون کشانده و موجب کشف حقیقت می شود.
از طرف دیگر عنصر ارزشمند «کنترل» در این فیلم بسیار پررنگ است و نشان می دهد که برخی از انسانها برای حفظ کنترل دیگران، از هیچ ترفندی غافل نمی شوند. چه در زندگی و چه در کسب و کار وفعالیت، باید واقف باشیم ما نمی توانیم برای ابد هیچ فردی را کنترل کنیم، بلکه بهتر است کاری کنیم که به دلخواه و با «حفظ منافع» و «رضایت» و «عشق» خودش کارهای مفید برای هر دوی ما را انجام دهد.