معرفی فیلم سینمایی قاضی
درام تماشایی هالیوودی سینمایی قاضی (The Judge)، یکی از مشهورترین درامهای حقوقی آمریکایی محصول 2014 به کارگردانی دیوید دوبکین است. در این اثر رابرت داونی جونیور و رابرت دووال به همراه ورا فارمیگا، وینسنت دونوفریو، جرمی استرانگ، داکس شپرد و بیلی باب تورنتون به ایفای نقش پرداخته اند.
درباره فیلم
در فیلم قاضی، رابرت دووال برای بازی در نقش قاضی جوزف پالمر نامزد جوایز متعددی از جمله جایزه اسکار، جایزه گلدن گلوب، جایزه انجمن بازیگران نمایشگر و جایزه ماهواره برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. نیومن هم نامزد جایزه برای بهترین موسیقی متن شد.
فیلم قاضی در 10 اکتبر 2014 در ایالات متحده به روی پرده رفت. منتقدان بازیهای دووال و رابرت داونی جونیور و همچنین موسیقی متن نیومن را را به شدت ستودند. انتقادهای منتقدین فیلم بیشتر برروی عدم توسعه شخصیت های فیلم و ماهیت فرمولی فیلمنامه بود.
داستان فیلم
هنک پالمر وکیل موفقی که در شیکاگو زندگی می کند، بعد از دریافت خبر فوت مادرش، برای مراسم تدفین وی به زادگاهش ایندیانا باز می گردد و با دوستانش، همسر سابقش که هنوز در همان شهر زندگی میکند، برادر کوچکترش و نهایتاً پدرش که یک قاضی مشهور در همان شهر است، روبرو می شود.
هنک به علت خاطرات بد گذشته که از رفتار تند پدرش با وی و خصوصاً تصادفی او که داشت و پدرش با وجود اینکه قاضی بود به وی کمک نکرد و هنک محکوم شد و موجب شد که ورزش را درهفده سالگی رها کند، از وی به شدت ناراحت است.
داستان فیلم با ورود نامزد سابق هنک به ماجرا، ذهن هنک، در چند جهت درگیر می شود. او دوست دارد که رابطه خوبی با پدرش داشته باشد اما سخت گیری های پدرش به عنوان یک قاضی(نه یک پدر)، او را از درون آزار می دهد و با وجود اینکه وکیل بسیار قابلی است، هنوز نمی تواند علت این سخت گیری ها و قانون دوستی های پدرش را درک کند.
هنک همواره دوست داشت که پدرش با وجود آن همه قدرت در دوران نوجوانی، زمانی که وی خطایی مرتکب شده بود، طرف او بایستد نه طرف قانون.
وی پس از مشاجره ای با پدرش تصمیم می گیرد راهی فرودگاه شود. پیش از برخواستن پرواز هنک تماسی دریافت می کند که به وی خبر می رسد که پدرش مظنون قتل در یک تصادف است.
پس از تایید مانده بقایای خون مقتول روی ماشین پدر هنک، قاضی به جرم قتل درجه دو متهم می شود. پس از اینکه وکیل پدرش نمی تواند از پرونده دفاع کند، هنک خود را به عنوان وکیل اصلی پدرش معرفی میکند. اما در می یابد که پدرش سرطان دارد و تحت شیمی درمانی است.
او به این نتیجه می رسد که ناتوانی پدرش در به یاد آوردن موضوعات می تواند یکی از عوارض شیمی درمانی باشد. هنک تلاش می کند که پدرش را به هر شکل ممکن نجات دهد اما…
نکات آموزنده فیلم
یکی از مهمترین درسهای این فیلم، پایبندی قاضی بزرگ به قانون است. او با وجود اینکه در جوانی به پسرش برعلیه قانون کمک نکرد، حتی زمانیکه تمامی شواهد علیه وی در بهترین حالت غیرمستقیم بودند، او «جایگاه»، «نقش»، «وظیفه» و «عشق» خود به قانون را حتی باتوجه به محکوم شدن خودش هم زیر پا نمی گذارد.
حتی با اینکه پسرش یکی از بهترین وکلای کشور است و دلایل برای محکومیتش آنقدر قوی نیستند، حتی برای خودش هم «پارتی بازی» نمی کند. این فیلم همین فاصله را نشان می دهد که چرا کشورهای پیشرفته پیشرفت کرده اند.
موضوع به هیچ عنوان فلسفه «مرغ و تخم مرغ» نیست که بگوییم “چون آنها پیشرفته هستند حتی با خودشان هم پارتی بازی نمی کنند” بلکه کاملاً واضح است که “چون پارتی بازی نمی کنند، پیشرفته هستند”.
اینکه این اثر فیلمی هالیوودی است یا به کدام سو نگاه می کند، موضوع بحث نیست. قانونمداری در هر کشوری و در کاری که انجام می دهیم، به «عمل» است. این اجرا زمانی مشخص می شود ما قانون مدار هستیم یا نه، که پای «منافع» یکی از اقوام یا خودمان در میان باشد.
هر گاه قانون(که برای همه منافع بلند مدت دارد) را به نفع فعلی خودمان (که منافع شخصی کوتاه مدت دارد)، ترجیح دادیم، بدانیم که در مسیر پیشرفتیم. هرگاه برعکس آن عمل کردیم، بدانیم در حال تخریب محیط هستیم.
حال خودمان ببینیم هریک از ما «خودمان» که بماند، آیا با دوستان و اقوام در همان امکاناتی که درایم پارتی بازی می کنیم یا خیر!!