انسانها در جامعه با رویکرد تفکر ماکیاولی در حال اثبات خود و یا نظر خود هستند. اکثر انسانها سعی میکنند بجای کشف حقیقت، سفسته کنند تا به هدف برسند نه به موضوع. عدم وجود دلایل مستدل مارا عصبانی خواهد کرد. اما برای جلوگیری از عصبانیت باید بیشتر بدانیم. بیشتر به موضوع بپردازیم تا به هدف. امروزه رمز پیروزی در شرکتها و حتی جوامع، تحمل عقاید مختلف است.
افزایش دایره لغات نباید تبدیل به سلاح برای به کرسی نشاندن حرفهایمان شود بلکه باید چراغی برای روشن کردن راه برای هر دوسوی دعوا باشد. افزایش مهارتهای مذاکره خوب و ارزشمند هستند و هر کدام در برخی از اوقات به کار میآیند. اما در صورت عدم وجود حق، اثربخشی آنها محدود است. برخی از بهترین ایدهها محصول ارایه نظرات افرادی با پیشزمینههای تخصصی متفاوت است.
حتی برای نفع خودمان هم که شده مجبوریم با مواجهه با نظرات مخالف مبارزه کنیم و از بروز عصبانیت و عدم عقلانیت جلوگیری کنیم.
برای شروع میتوانیم تمایزات ظریف و متنوع را انتخاب کنیم. تمایزاتی که باعث شوند مخالفتها کمتر ناپسند جلوه کند.
همه ما عاشق ایدههای دلپذیر خودمان هستیم. ما به عادتهای مستبد خودمان وفادار هستیم. اما اگر بتوانیم به درستی، بدون شکایت و بیحرمتی به ایدههای مخالف دیگران گوش دهیم میتوانیم زندگی موفق و غنی داشته باشیم. حتی ممکن است ما ناگهان با موضوعاتی که فکر میکردیم مخالفشان هستیم موافق شویم، اگر جرات داشته باشیم تا به خودمان و دیگران یک شانس بدهیم.
چرا نظر مخالف را برنمیتابیم؟
رفتار تکرار شونده عادت های ما را تشکیل میدهند و عادت های ما موجب تشکیل شخصیت ما میشوند. ما ایرانیان درطی قرنهای متمادی تجربه زندگی در استبداد را داشته ایم و این استبداد کم کم به گروها و خانواده ها و نهایتا شخصیت فردی ما رخنه کرده است. به زبان دیگر استبداد سازمان یافته در ذات اجتماعی ما نهادینه شده است.
اگر عقیده مخالف، ما را عصبانی میکند نشانه آن است که ما ناخودآگاه میدانیم که دلیل مناسبی برای آنچه فکر می کنیم نداریم. به عنوان مثال اگر کسی مدعی باشد که دو بعلاوه دو میشود پنج، یا این که ایسلند در خط استوا قرار دارد، ما به جای عصبانی شدن برای او احساس دلسوزی می کنیم، مگر آن که اطلاعات حساب و جغرافیمان آن قدر کم باشد که این حرفها در افکارمان ایجاد تزلزل کند. اغلب بحثهای بسیار تند بحثهایی هستند که طرفین درباره موضوع مورد بحث دلایل کافی ندارند.
برتراند راسل
شکنجه و تضییع شخصیت دیگران عموما در ایدئولوژی ها به کار میرود. در علوم منطقی مانند مهندسی یا ریاضیات اثری از ایدئولوژی نیست. به بیان دیگر ریاضیات با اثبات و اعداد و ارقام و علم سر و کار دارد اما در ایدئولوژی تنها عقیده و باور وجود دارد بنابراین هنگامی که پی میبریم از نظر دیگری عصبانی هستیم زمان آن رسیده که مراقب خودمان باشیم.
پیامبر اسلام، خصلت متعالی تحمل نظر مخالف را بیش از سایر بزرگان عزیز و ممدوح دانشته و همواره با مخالفان خود گفتگو نموده و دلیل و برهان خود را بدون عصبانیت مطرح نموده و از آن دفاع میکردند. نحوه برخورد ایشان با مخالفین به گونهای بود که نه تنها موجب خشم بیشتر آنان نمیشد، بلکه در ایشان تزلزل ایجاد مینمود و موجب میشد که سخن پیامبر را قبول کنند . یکی از راههای نفوذ پیامبر به انسانها ورود به قلب و روح آنها بود.
بنابراین به جای پاشیدن حروف بدون تفکر به صورت فرد مقابلمان سعی کنیم با استدلال بروی غلبه کنیم و در او تزلزل ایجاد کنیم. اگر دلایل وی از ما قوی تر بود آن را بپذیریم.
در مسابقات وزنه برداری برنده کسی نیست که بیشتر فریاد بزند بلکه مدال به کسی میرسد که با بهترین تکنیک و تمرین بیشترین وزنه را برروی سر خود نگه دارد. پس باید دانش بیشتری کسب کنیم و مهارت سخن گفتن را در خود تقویت کنیم. تنها راه پیروزی در دنیای جدید خدمت به آن است.