آگورافوبیا(agoraphobia)، یک اختلال روانی و رفتاری است، بهویژه یک اختلال اضطرابی که با علائم اضطراب در موقعیتهایی مشخص میشود که فرد محیط خود را ناامن میداند و راه آسانی برای فرار وجود ندارد. این اختلال، نوعی ترس بیهوده از حضور در مکانهای عمومی یا انظار است.
این موقعیتها میتواند شامل فضاهای باز، حملونقل عمومی، مراکز خرید یا صرفاً بیرون از خانه بودن باشد.قرار گرفتن در این شرایط ممکن است منجر به حمله پانیک شود. کسانی که تحت تأثیر قرار می گیرند تمام تلاش خود را می کنند تا از این موقعیت ها اجتناب کنند.در موارد شدید ممکن است افراد به طور کامل قادر به ترک خانه های خود نباشند.
اصطلاح “اگورافوبیا” در سال 1871 توسط روانشناس پیشگام آلمانی کارل فردریش اتو وستفال، ابداع شد. از یونانی آگور، به معنای “محل تجمع” یا “محل بازار” و فوبیا به معنای “ترس” گرفته شده است.
اعتقاد بر این است که آگورافوبیا به دلیل ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است.این بیماری اغلب در خانواده ها دیده می شود و رویدادهای استرس زا یا آسیب زا مانند مرگ والدین یا مورد حمله قرار گرفتن ممکن است محرک باشد. آگورافوبیا به عنوان یک فوبیا همراه با فوبیاهای خاص و فوبیای اجتماعی طبقه بندی می شود.
سایر شرایطی که می توانند علائم مشابهی ایجاد کنند عبارتند از: اضطراب جدایی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال افسردگی اساسی.تشخیص آگورافوبیا با افسردگی، سوء مصرف مواد و افکار خودکشی همراه است.
بدون درمان، برطرف شدن آگورافوبیا غیرمعمول است.درمان معمولاً با نوعی مشاوره به نام درمان رفتاری شناختی (CBT) انجام میشود. در حدود نیمی از افراد به وضوح منجر می شود. در برخی موارد، افرادی که تشخیص آگورافوبیا دارند، مصرف بنزودیازپینها و داروهای ضد روان پریشی را گزارش کردهاند.
آگورافوبیا حدود 1.7 درصد از بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می دهد.زنان تقریباً دو برابر مردان مبتلا می شوند. این بیماری اغلب در اوایل بزرگسالی شروع می شود و در سنین پیری کمتر شایع می شود. در کودکان نادر است.
فوجی(FOJI)، یا ترس از پیوستن(Fear of joining in)، این یکی دیگر از اصطلاحات FOMO است. امروزه فوجی(FOJI)، اصطلاحی رایج تر از فومو (FOMO)، است. می توان گفت فوجی(FOJI)، یا ترس از پیوستن یا وارد شدن به موضوعی خاص، مانند بازرهای مالی یا انجام موضوعی خاص، بالعکس فومو است.
فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد. افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت میشود. عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن میشود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.
اصطلاح فومو مخصوص به اقتصاد و بازاریابی، بازار بورس، بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی نیست، بلکه در بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر نیز کاربرد دارد. امروزه گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی و افزایش ارتباطات و تبلیغ یک سبک زندگی لوکس و بی نقص در ویترین این شبکه ها، احتمال ابتلای افراد به فومو را به شدت افزایش داده است.
پیش از تسلط اینترنت بر زندگی بشر، اطلاعات افراد به تلویزیون، اخبار، کتاب، مجلات و یا دنیای فیزیکی اطراف خلاصه میشد. همه این فرصت را نداشتند که سبک زندگی لوکس طبقه مرفه را با این جزییات پیگیری کنند بنابراین باتوجه به اینکه افراد محیطشان اکثرا همسان بودند، همه از یک سطح نسبی رضایت، بهره مند بودند. با توسعه انفجاری اینترنت، مردم حتی به اتاق خواب دیگران نیز راه یافتند و بلاگرها برای جذب بیشتر مخاطب، هرچه بیشتر و غلو شده تر شروع به تبلیغ ویترینی از یک زندگی رویایی و بی نقص کردند.
افراد با مشاهده این ویترین، دچار فومو شده و متعاقب آن احساس بی عرضگی که با روانشانسی موفقیت به خورد مخاطبین داده می شود، موجب شده که همه فکر کنند که از قافله ای جا مانده اند و نتیجه تنها اضطراب و استرس فراوان و گسترش افسردگی شده است. بعلاوه اینکه بلاگرها یک سبک زندگی مصرفی و لوکس را تبلیغ می کنند که روندی خارج از آن مذموم و نکوهیده است و مورد قبول جامعه نیست. بنابراین همه با حس فومو به دنبال رسیدن به آن ویترین تبلیغ شده هستند.
همه موبایل به دست دائما درحال چک کردن شبکه های اجتماعی و پیام رسانهای خود هستند و مدام به این فکر می کنند که آیا پیام یا پست جدیدی هست که ندیده باشند؟ به همین منظور همه به گوشی چسبیده و مدام درگیر این هستند که آیا کسی پاسخ استوری را داده، یا خیر. ترس از دست دادن اخبار و پیامها، خود فومو است.
تعریف فوجی(FOJI)، یا ترس از پیوستن(Fear of joining in)، بالعکس فومو (FOMO)، است اما کارکرد ذهنی آن دقیقا شبیه فومو است. این مفهوم ترسی است که از پیوستن به روندی خاص یا جریانی خاص شکل میگیرد. نمونه فوجی(FOJI)، را در زمان ایجاد کارتهای عابر بانک می توان در افرادی دید که نمی توانستند از دستگاههای خودپرداز استفاده کنند.
سولومو(Slow to Missing Out)، آهسته از دست دادن. زمانی که در حالت آفلاین یا خواب اتفاقی در شبکه اجتماعی ما افتاده است و بعداً متوجه می شویم که موضوعی را از دست داده ایم. سولومو گونهای از فومو است.
فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد. افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت میشود.
عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن میشود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.
اصطلاح فومو مخصوص به اقتصاد و بازاریابی، بازار بورس، بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی نیست، بلکه در بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر نیز کاربرد دارد. امروزه گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی و افزایش ارتباطات و تبلیغ یک سبک زندگی لوکس و بی نقص در ویترین این شبکه ها، احتمال ابتلای افراد به فومو را به شدت افزایش داده است.
پیش از تسلط اینترنت بر زندگی بشر، اطلاعات افراد به تلویزیون، اخبار، کتاب، مجلات و یا دنیای فیزیکی اطراف خلاصه میشد. همه این فرصت را نداشتند که سبک زندگی لوکس طبقه مرفه را با این جزییات پیگیری کنند بنابراین باتوجه به اینکه افراد محیطشان اکثرا همسان بودند، همه از یک سطح نسبی رضایت، بهره مند بودند. با توسعه انفجاری اینترنت، مردم حتی به اتاق خواب دیگران نیز راه یافتند و بلاگرها برای جذب بیشتر مخاطب، هرچه بیشتر و غلو شده تر شروع به تبلیغ ویترینی از یک زندگی رویایی و بی نقص کردند.
افراد با مشاهده این ویترین، دچار فومو شده و متعاقب آن احساس بی عرضگی که با روانشانسی موفقیت به خورد مخاططبین داده می شود، موجب شده که همه فکر کنند که از قافله ای جا مانده اند و نتیجه تنها اضطراب و استرس فراوان و گسترش افسردگی شده است. بعلاوه اینکه بلاگرها یک سبک زندگی مصرفی و لوکس را تبلیغ می کنند که روندی خارج از آن مذموم و نکوهیده است و مورد قبول جامعه نیست. بنابراین همه با حس فومو به دنبال رسیدن به آن ویترین تبلیغ شده هستند.
همه موبایل به دست دائما درحال چک کردن شبکه های اجتماعی و پیام رسانهای خود هستند و مدام به این فکر می کنند که آیا پیام یا پست جدیدی هست که ندیده باشند؟ به همین منظور همه به گوشی چسبیده و مدام درگیر این هستند که آیا کسی پاسخ استوری را داده، یا خیر. ترس از دست دادن اخبار و پیامها، خود فومو است.
تعریف فومو در بازارهای مالی کمی متفاوت با تعریف آن در مسائل اجتماعی است. در بازارهای مالی، فومو به ترس از دست دادن فرصت سرمایهگذاری و یا ترید اطلاق میشود. به عنوان مثال، اگر سهامی رشد کند، بسیاری از ترس جاماندن از سود، اقدام به خرید آن سهم می کنند. غالبا افراد موفق نمی شوند تا بر احساسات خود غالب شوند و دچار فومو می شوند.
زمانی که فومو به صورت همهجانبه توسط رسانهها و افراد مطرح شود، یک رشد حبابگونه در قیمت دارایی مدنظر پیش آمده و صاحبان بیشترین سهم، سریعا از آن بهره برداری میکنند. معمولا زیان اخر با افرادی است که دچار فومو شده اند. والها بصورت هوشمندانه با خروج سرمایه در قیمتهای بالا موجب افت سنگین قیمت می شوند. فومو همواره مقطعی است و پس از مدتی از بین میرود. هرگاه منطق در خرید یا فروش وجود نداشته باشد، نباید خرید یا فروشی انجام داد.
فومومو(FOMOMO)، مخفف اصطلاح ترس از راز از دست دادن(Fear Of Mistry Of Missing Out)، است. ما از ارسال چیزی می ترسیم، زیرا از مومو(MOMO)، واهمه داریم.
مومو(MOMO)، مخفف عبارت رمز و راز از دست دادن(Mystery Of Missing Out)، است. این وضعیت، سطح بالاتری از اضطراب نسبت به فومو (FOMO)، است. به عنوان مثال، وقتی موضوعی را در شبکه های اجتماعی پست میکنیم و پیشبینی میکنیم که دوستانمان واکنش نشان دهند، اما واکنش بسیار کمی دریافت میکنیم، ممکن است در حالت مومو(MOMO)،قرار بگیریم.
فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد. افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت میشود. عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن میشود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.
اصطلاح فومو مخصوص به اقتصاد و بازاریابی، بازار بورس، بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی نیست، بلکه در بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر نیز کاربرد دارد. امروزه گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی و افزایش ارتباطات و تبلیغ یک سبک زندگی لوکس و بی نقص در ویترین این شبکه ها، احتمال ابتلای افراد به فومو را به شدت افزایش داده است.
پیش از تسلط اینترنت بر زندگی بشر، اطلاعات افراد به تلویزیون، اخبار، کتاب، مجلات و یا دنیای فیزیکی اطراف خلاصه میشد. همه این فرصت را نداشتند که سبک زندگی لوکس طبقه مرفه را با این جزییات پیگیری کنند بنابراین باتوجه به اینکه افراد محیطشان اکثرا همسان بودند، همه از یک سطح نسبی رضایت، بهره مند بودند. با توسعه انفجاری اینترنت، مردم حتی به اتاق خواب دیگران نیز راه یافتند و بلاگرها برای جذب بیشتر مخاطب، هرچه بیشتر و غلو شده تر شروع به تبلیغ ویترینی از یک زندگی رویایی و بی نقص کردند.
افراد با مشاهده این ویترین، دچار فومو شده و متعاقب آن احساس بی عرضگی که با روانشانسی موفقیت به خورد مخاططبین داده می شود، موجب شده که همه فکر کنند که از قافله ای جا مانده اند و نتیجه تنها اضطراب و استرس فراوان و گسترش افسردگی شده است. بعلاوه اینکه بلاگرها یک سبک زندگی مصرفی و لوکس را تبلیغ می کنند که روندی خارج از آن مذموم و نکوهیده است و مورد قبول جامعه نیست. بنابراین همه با حس فومو به دنبال رسیدن به آن ویترین تبلیغ شده هستند.
همه موبایل به دست دائما درحال چک کردن شبکه های اجتماعی و پیام رسانهای خود هستند و مدام به این فکر می کنند که آیا پیام یا پست جدیدی هست که ندیده باشند؟ به همین منظور همه به گوشی چسبیده و مدام درگیر این هستند که آیا کسی پاسخ استوری را داده، یا خیر. ترس از دست دادن اخبار و پیامها، خود فومو است.
تعریف فومو در بازارهای مالی کمی متفاوت با تعریف آن در مسائل اجتماعی است. در بازارهای مالی، فومو به ترس از دست دادن فرصت سرمایهگذاری و یا ترید اطلاق میشود. به عنوان مثال، اگر سهامی رشد کند، بسیاری از ترس جاماندن از سود، اقدام به خرید آن سهم می کنند. غالبا افراد موفق نمی شوند تا بر احساسات خود غالب شوند و دچار فومو می شوند.
زمانی که فومو به صورت همهجانبه توسط رسانهها و افراد مطرح شود، یک رشد حبابگونه در قیمت دارایی مدنظر پیش آمده و صاحبان بیشترین سهم، سریعا از آن بهره برداری میکنند. معمولا زیان اخر با افرادی است که دچار فومو شده اند. والها بصورت هوشمندانه با خروج سرمایه در قیمتهای بالا موجب افت سنگین قیمت می شوند. فومو همواره مقطعی است و پس از مدتی از بین میرود. هرگاه منطق در خرید یا فروش وجود نداشته باشد، نباید خرید یا فروشی انجام داد.
فلسفه زندگی یولو(YOLO)، مخفف عبارت شما یک بار زندگی میکنید(You Only Live Once)، با وجود اینکه فلسفه ای قدیمی است، از دیدگاه بسیاری از افراد یکی از فلسفه ها یا روشهای جدید زندگی محسوب می شود.
روزی نیست که شبکه های اجتماعی و خصوصاً اینستاگرام خود را چک کنیم و با پستی جذاب و چشم نواز از یک «اینفلوئنسر» معروف مواجه نشویم که در یک ویلای مجلل یا در کنار اقیانوس یا در استخری زیبا یا مکانی مجلل در حال نوشیدن یک نوشیدنی است و نوشته “رویاهایت را بساز…”
اما ما در اتوبوس یا مترو یا اسنپ، در مسیر خانه با حقوق کارمندی یا کاری پرزحمت و کم درآمد، قرار است که رویاهیمان را بسازیم و اگر مثل او نشده ایم، حتما «بی عرضه» و ناتوان بوده ایم وگرنه «فقیر به دنیا آمدن، یک اتفاق است، اما فقیر مردن، یک انتخاب!!!.»
این «بزرگترین دروغ دنیاست» و شاید اگر کسی ادعای خدایی کند، باورپذیر تر از شعار باشد!. امکان ندارد بدون زمینه قبلی، نیروی محرک، منابع اولیه، پشتوانه و ارتباطات لازم، کسی بتواند راه ثروتمند شدن را طی کند. حتی در کشورهای توسعه یافته که امکانات برابرتری نسبت به سایر کشورها وجود دارد، این موضوع غیر ممکن است. شاید بتوان گفت ثروتمند شدن در این کشورها، «حتی به مراتب سخت تر است» زیرا منابع و قدرت و روابط در اختیار کمپانی های بزرگ است و افراد و کسب و کارهای کوچک شانس موفقیت بسیار کمی دارند زیرا در فضای شدید رقابت امکان مقابله ندارند.
در لحظه تماشای این صحنه های رویایی در شبکه های اجتماعی، قطعا دو حس حسادت به آن اینفلوئنسر و حس بدبختی نسبت به وضعیت موجود خودمان، به سراغمان خواهد آمد. فلسفه یولو دقیقا برای مبارزه با این احساسات منفی خلق شده است.
موضوع فلسفه یولو، با ولنگاری و بی تفاوتی و زندگی هیپی وار، کاملا متفاوت است بلکه صرفا به این موضوع تاکید دارد که «هیچ کس از فردای خود باخبر نیست بنابراین بهتر است با امید و حس رضایت و شادمانی از وضعیت فعلی و تلاش برا ی بهبود آن زندگی کرد».
بزرگترین مشکل بشر «مقایسه» است. مقایسه، رنجی تمام نشدنی است.
مقایسه، دریچه ورود به ناخشنودی ابدی است
بودا
از حواس خود استفاده کنیم تمرکز بر حواس، مانند صدای تپیدن قلب، بوی چای، احساس گرمای خورشید؛ خود نوعی مدیتیشن است. لزوماً نیاز نیست در جایی شبیه لب ساحل باشیم. در هر جایی این امکان وجود دارد که به موضوعات کوچک و دلپذیر اطرافمان توجه کنیم. صدای قطرات باران روی پنجره و پشت بام، رویایی تر از خیال یک ویلای ساحلی است.
چندوظیفه ای(multitasking) را متوقف کنیم. زمانی که در حال دوش گرفتن هستیم، صرفاً برروی تجربه همان لحظه دوش گرفتن تمرکز کنیم. نفس عمیق بکشیم و روی تنفس مان تمرکز کنیم. اگر واقعاً روی نفس خود متمرکز شویم، هیچ راهی برای ذهن مان باقی نخواهد ماند که بتواند ما را فریب بدهد و به گذشته یا آینده برود. فراموش نکنیم ذهن ما مانند اسبی سرکش و وحشی است و باید مهار شود در غیراینصورت ما را به زمین خواهد کوفت.
قدردانی را تمرین کنیم. وقت گذاشتن برای یادداشت همه چیزهایی که می توان بابت آنها سپاسگزار بود، به ما کمک می کند تا بر آنچه که “هست” تمرکز کنیم نه آنچه “می تواند باشد”.
غذای خود را بو کنیم. این به حواس ما برمی گردد و راهی عملی برای تبدیل کم کم آن به یک عادت است. وقتی غذا می خوریم بیشتر ازسیر شدن، درگیر طعم و مزه غذا شویم. بوییدن نارنگی هنگام پوست کندن یا مزه کردن بوی شیرینیهایی که در فر پخته میشوند، ما را در«لحظه اکنون» نگه خواهد داشت.
زندگی، آب تنی کردن در حوضچه اکنون است
سهراب سپهری
پیاده روی کنیم. چه با موسیقی و چه بدون آن. اگر بتوانیم دو یا چندنفره پیاده روی کنیم و باهم صحبت کنیم، به حال باز می گردیم. ورزش و پیاده روی، بدن و ذهن ما را در محیط فعلی متمرکز نموده و می توان ارتباط بهتری با «لحظه اکنون» برقرار کرد.
فوبو (FOBO) به معنای ترس از گزینه های بهتر(Fear Of Better Options)، است. این موضوع به معنای ترس از رقابت هم معنا می دهد. این موضوع معمولا در مصاحبه های شغلی زیاد دیده می شود.
یک شرکت جدید، دارای فوبو(FOBO)، است (ترس از گزینه های بهتر)، نامزد کردن یا ازدواج کردن نیز دارای فوبو(FOBO)، است. شرکت در مسابقات(ترس از رقیب شدن)، نیز دارای فوبو است. برخی از متخصصان روانشناسی، از این اصطلاح برای تشریح «ترس از تغییر» نیز استفاده میکنند.
کلا ترس از موقعیت های جدید، همان ترس از تغییر است. «تغییر» همیشه درد دارد و بسیاری دوست ندارند از منطقه امن خود بیرون آمده و سختی را به آغوش بکشند.
اصطلاح فوبو(FOBO)، از اصطلاح به گونه ای از ترس فومو گرفته شده است. فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد.
افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت می شود.
عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن میشود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.
برومو (BROMO)، جنبه دوستانه جلوگیری از فومو است. دوستان و اطرافیان ما به عنوان برادران از ما در برابر از دست دادن محافظت می کنند. این اصطلاح اشاره به اقدامی دارد که از همبستگی دوستان ما برای جلوگیری از احساس فومو (FOMO)، پدید آمده است.
فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد. افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت میشود.
عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن میشود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.
اصطلاح فومو مخصوص به اقتصاد و بازاریابی، بازار بورس، بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی نیست، بلکه در بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر نیز کاربرد دارد. امروزه گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی و افزایش ارتباطات و تبلیغ یک سبک زندگی لوکس و بی نقص در ویترین این شبکه ها، احتمال ابتلای افراد به فومو را به شدت افزایش داده است.
پیش از تسلط اینترنت بر زندگی بشر، اطلاعات افراد به تلویزیون، اخبار، کتاب، مجلات و یا دنیای فیزیکی اطراف خلاصه میشد. همه این فرصت را نداشتند که سبک زندگی لوکس طبقه مرفه را با این جزییات پیگیری کنند بنابراین باتوجه به اینکه افراد محیطشان اکثرا همسان بودند، همه از یک سطح نسبی رضایت، بهره مند بودند. با توسعه انفجاری اینترنت، مردم حتی به اتاق خواب دیگران نیز راه یافتند و بلاگرها برای جذب بیشتر مخاطب، هرچه بیشتر و غلو شده تر شروع به تبلیغ ویترینی از یک زندگی رویایی و بی نقص کردند.
افراد با مشاهده این ویترین، دچار فومو شده و متعاقب آن احساس بی عرضگی که با روانشانسی موفقیت به خورد مخاططبین داده می شود، موجب شده که همه فکر کنند که از قافله ای جا مانده اند و نتیجه تنها اضطراب و استرس فراوان و گسترش افسردگی شده است. بعلاوه اینکه بلاگرها یک سبک زندگی مصرفی و لوکس را تبلیغ می کنند که روندی خارج از آن مذموم و نکوهیده است و مورد قبول جامعه نیست. بنابراین همه با حس فومو به دنبال رسیدن به آن ویترین تبلیغ شده هستند.
همه موبایل به دست دائما درحال چک کردن شبکه های اجتماعی و پیام رسانهای خود هستند و مدام به این فکر می کنند که آیا پیام یا پست جدیدی هست که ندیده باشند؟ به همین منظور همه به گوشی چسبیده و مدام درگیر این هستند که آیا کسی پاسخ استوری را داده، یا خیر. ترس از دست دادن اخبار و پیامها، خود فومو است.
تعریف فومو در بازارهای مالی کمی متفاوت با تعریف آن در مسائل اجتماعی است. در بازارهای مالی، فومو به ترس از دست دادن فرصت سرمایهگذاری و یا ترید اطلاق میشود. به عنوان مثال، اگر سهامی رشد کند، بسیاری از ترس جاماندن از سود، اقدام به خرید آن سهم می کنند. غالبا افراد موفق نمی شوند تا بر احساسات خود غالب شوند و دچار فومو می شوند. زمانی که فومو به صورت همهجانبه توسط رسانهها و افراد مطرح شود، یک رشد حبابگونه در قیمت دارایی مدنظر پیش آمده و صاحبان بیشترین سهم، سریعا از آن بهره برداری میکنند.
معمولا زیان اخر با افرادی است که دچار فومو شده اند. والها بصورت هوشمندانه با خروج سرمایه در قیمتهای بالا موجب افت سنگین قیمت می شوند. فومو همواره مقطعی است و پس از مدتی از بین میرود. هرگاه منطق در خرید یا فروش وجود نداشته باشد، نباید خرید یا فروشی انجام داد.
جومو (JOMO)، به معنای لذت از دست دادن(Joy Of Missing Out)، نوعی احساس ذهنی است که در مقابل فومو قرار دارد.
فومو (FOMO)، به معنای ترس از دست دادن(Fear Of Missing Out)، نوعی سندروم یا اتفاق ذهنی است که در مغز اتفاق می افتد. افراد زمانی در موقعیت فومو (FOMO)، قرار می گیرند که با مشاهده وضعیتی خاص، دچار ترس از دست دادن یک موقعیت یا فرصت میشود. عموما ابتلا به فومو، موجب اقدام به انجام یک عمل هیجان زده و احساسی می شود. اضطراب و هیجان ایجاد شده در ذهن انسان، نهایتا منجر به آن میشود که فکر کند، درحال عقب افتادن از دیگران است و فرصتی را چه حقیقی و چه خیالی از دست خواهد داد.
اصطلاح فومو مخصوص به اقتصاد و بازاریابی، بازار بورس، بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی نیست، بلکه در بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر نیز کاربرد دارد. امروزه گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی و افزایش ارتباطات و تبلیغ یک سبک زندگی لوکس و بی نقص در ویترین این شبکه ها، احتمال ابتلای افراد به فومو را به شدت افزایش داده است.
پیش از تسلط اینترنت بر زندگی بشر، اطلاعات افراد به تلویزیون، اخبار، کتاب، مجلات و یا دنیای فیزیکی اطراف خلاصه میشد. همه این فرصت را نداشتند که سبک زندگی لوکس طبقه مرفه را با این جزییات پیگیری کنند بنابراین باتوجه به اینکه افراد محیطشان اکثرا همسان بودند، همه از یک سطح نسبی رضایت، بهره مند بودند. با توسعه انفجاری اینترنت، مردم حتی به اتاق خواب دیگران نیز راه یافتند و بلاگرها برای جذب بیشتر مخاطب، هرچه بیشتر و غلو شده تر شروع به تبلیغ ویترینی از یک زندگی رویایی و بی نقص کردند.
افراد با مشاهده این ویترین، دچار فومو شده و متعاقب آن احساس بی عرضگی که با روانشانسی موفقیت به خورد مخاططبین داده می شود، موجب شده که همه فکر کنند که از قافله ای جا مانده اند و نتیجه تنها اضطراب و استرس فراوان و گسترش افسردگی شده است. بعلاوه اینکه بلاگرها یک سبک زندگی مصرفی و لوکس را تبلیغ می کنند که روندی خارج از آن مذموم و نکوهیده است و مورد قبول جامعه نیست. بنابراین همه با حس فومو به دنبال رسیدن به آن ویترین تبلیغ شده هستند.
چگونهفومو (FOMO)،را بهجومو (JOMO)، تبدیل کنیم
از آنجایی که فومو (FOMO)،به یک اصطلاح گسترده تبدیل شد، جومو (JOMO)، به عنوان یک موضوع مقابل آن مطرح شد. جومو (JOMO)، تنها برای افراد درونگرا نیست. به هر دلیل زمانی که رفتاری که جمع بصورت گله وار و گروهی انجام میدهند را آگاهانه انجام ندهیم، از لذت جومو (JOMO)، برخوردار خواهیم شد.
مفهوم جومو (JOMO)، عمیق تر از انتخاب نادیده گرفتن پیام های معمول رسانه های اجتماعی است. این یک تغییر در طرز فکر است که می تواند واقعا قدرتمند باشد. سالیوان ویندت معتقد است:”جومو رضایتی است که فرد در لحظه کنونی احساس میکند، همراه با پذیرش چیزی که در آن لحظه ندارد”. “رضایت از زندگی با هدفمندی و انتخاب فعالانه چیزهایی که فرد برآورده می کند افزایش می یابد.”
دانستن قدر لحظات و زندگی در حال بودن و سپاسگزار بودن برای آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد. که هر دو به طور مثبت با رفاه مرتبط هستند.
از آنجایی که اضطراب در جهان در حال افزایش است، یادگیری در لحظه بودن، به جای نشخوار کردن گذشته، تمرکز بر آنچه دیگران انجام می دهند، یا پیش بینی آینده اهمیت فزاینده ای پیدا می کند. رسانههای اجتماعی همواره مقایسه را تشویق میکنند، بودا معتقد است :“مقایسه، آغاز راه بدبختی است”.
عاداتی که جومو را افزایش می دهد
از حواس خود استفاده کنیم تمرکز بر حواس، مانند صدای تپیدن قلب، بوی چای، احساس گرمای خورشید؛ نوعی تفکر مدیتیشن است. بنابراین، شاید جایی در ساحل نباشید، اما هنوز هم میتوانید به چیزهای ظریف و دلپذیر اطرافمان توجه کنیم، شاید این همان روشی است که قطرات باران تجربه می کنند.
چندوظیفه ای را متوقف کنیم. وقتی در حال دوش گرفتن هستیم، فقط بر تجربه دوش گرفتن تمرکز کنیم. نفس عمیق بکشیم و روی تنفس تمرکز کنیم. اگر واقعاً روی نفس خود متمرکز هستیم، هیچ جای دیگری برای ذهن ما وجود ندارد که به آنجا برود.
قدردانی را تمرین کنیم. وقت گذاشتن برای یادداشت همه چیزهایی که می توان بابت آنها سپاسگزار بود، به ما کمک می کند تا بر آنچه که “هست” تمرکز کنیم نه آنچه “می تواند باشد”.
غذای خود را بو کنیم. این به حواس شما برمی گردد و راهی عملی برای تبدیل آن به عادت است. وقتی غذا می خوریم بیشتر از صرف طعم و مزه درگیر شویم. بوییدن نارنگی هنگام پوست کندن یا مزه کردن بوی شیرینیهایی که در فر پخته میشوند، ما را در اکنون نگه خواهد داشت.
پیاده روی کنیم. چه به موسیقی گوش داده ویا چه با کسی صحبت کنیم، استفاده از بدن برای قرار گرفتن در محیط فعلی می تواند ارتباط بسیار زیادی با اکنون برقرار کند.
امروزه تکنولوژی در تمامی امور زندگی ما رخنه کرده است. از لپتاپها و تلفنهای همراه گرفته، تا کارتهای هوشمند و پرداختهای الکترونیکی و اکانتها و شارژها و امتیازها و ستارهها و فالوورها و غیره، همه و همه ما را تبدیل به محتاجان تکنولوژی نموده است.
تکنولوژی، جهت سهولت زندگی بشر و افزایش سرعت در امور زندگی و ایجاد آسایش او ساخته شده، اما رفته رفته آرامش بشر را دستخوش تزلزل قرار داده است.
فرض کنیم درحال انجام کاری مهم هستیم و یک تماس تلفنی از طرف دوست یا همکارمان داریم، یک یا دوبار رد تماس میکنیم اما او دست بردار نیست. چندین بار زنگ و نهایتها تعداد زیادی تماس بدون پاسخ و یک طلبکار در آنسوی خط که چرا پاسخ ندادی! نهایتا با یک پیام به وی اطلاع رسانی میکنیم که به عنوان مثال”در جلسه هستیم”، و امکان پاسخگویی نداریم و با پاسخ سرد و طعنه آمیز دوست یا همکارمان، فعلا موضوع به بعد منتقل میشود.
نیمه شب در حال خواباندن کودک هستیم و فراموش کردهایم تا گوشی تلفن همراهمان را، خاموش کنیم. دوست یا همکاری در تلگرام یا واتساپ، پیام میدهد و باتوجه به اینکه مشاهده کرده که گوشی ما اینترنت دارد و پیام به ما رسیده، منتظر پاسخ پیام است و پشت سرهم پیام میدهد. نهایتا یک کودک بدخواب و یک دوست طلبکار، حاصل این پیامهای متعدد است.
حوصله زمین و زمان را نداریم و در گوشه خیابان رستورانی را دیدهایم که برای تنوع و تغییر احوالات، هوس کردیم در این رستوران بنشینیم و غذایی بخوریم. تصادفا غذای ما گارنیش زیبایی هم دارد و پس از سالها تصمیم میگیریم این تصویر را با دوستانمان در اینستاگرام به اشتراک بگذاریم. باتوجه به پست و آنلاین شدن گوش ما، دوستی به سرعت واکنش نشان داده که اولا چرا تنها غذا میخوری و به ما نگفتی، الان که آنلاینی چرا پاسخ ندادی و … .
همه این موضوعات یک خصوصیت مشترک دارند و آن هم “نقض حریم خصوصی فردی”، توسط تکنولوژی است. تکنولوژی موجب شده تا همه چیز سریع شود، اما موجب نشده تا باکیفیت شوند. تکنولوژی، موجب شده تا تعداد دوستان ما به هزاران نفر برسد ولی در یک غروب دلگیر جمعه، یک نفر را هم برای یک قدم زدن کوتاه یا یک فنجان قهوه، نداشته باشیم.
تکنولوژی، موجب شده تا هرزمان به دنیای اطلاعات دسترسی داشته باشیم، اما اطلاعات ما شبانه روز در اختیار تمام دنیا قرار داشته باشد. تکنولوژی باعث شده تا عکس گل برای مادرمان بفرستیم اما فرصت نداشته باشیم یک شاخه گل بخریم و به او هدیه بدهیم. تکنولوژی باعث شده تا برای پدرمان لطیفههای جدید بفرستیم اما فرصت یک استکان چای خوردن را با او نداشته باشیم.
این موضوع اساسا فراموش شده که ما تلفن همراه را برای آسایش خودمان تهیه میکنیم نه برای آسودگی دیگران. پاسخ دادن یا ندادن به تماسهای تلفن همراه، حق مسلم و بدیهی ماست و دلیلی وجود ندارد تا تعداد زیادی دوستان که ما در تلفنمان داریم، هرزمان که فرصت داشتند و یا از نظر آنها کار با اهمیتی داشتند، بتوانند لحظه و زمان ما را اشغال کنند و یا کلا بایک تماس، کل روز ما را خراب کنند.
درخصوص”حقوق فردی”، از سالیان دراز گذشته تا امروز، سلسله متعددی از حقوق شناخته شده و رسمی وضع شده که تمامی آنها تبیین شده و قابل شمارش و پیگیری است. حقوقی که در مسیر تاریخی خود با اعلامیه های حقوق در کشورهای مختلف بطور رسمی شناسایی گردیده است. به عنوان مثال از این اعلامیهها میتوان به منشور کوروش کبیر، اعلامیه استقلال امریکا، اعلامیه حقوق شهروند در فرانسه و اعلامیة جهانی حقوق بشر اشاره کرد. هریک از این اعلامیه ها حقوق فردی را عنوان کردهاند و اکنون به عنوان حقوق لازم الرعایه در سطح جهان قرار گرفته است.
البته این نکته که امروزه چه تعداد از این حقوق بصورت عملی رعایت شده و چه تعداد از آنها رعایت نمیشوند، موضوع این مقاله نیست اما تمامی این اعلامیهها، اشاره به موضوع واحدی بنام “حق فردی”، دارند. افراد دارای حقوق هستند و حق، موضوعی نیست که بتوان آن را معامله کرد و یا از آن کوتاه آمد.
هیچ فردی بواسطه اینکه دوست دیگران است، کارفرمای دیگران است، همکار دیگران است و غیره، حق ندارد حریم و حقوق فردی دیگران را زیر پا بگذارد. ما با روشن گذاشتن و در دسترس بودن همواره خود، این راه را برای دیگران باز میکنیم که به حقوق فردی ما تجاوز کنند. اگر در کار و زندگی، روابط خانوادگی را در اولویت قرار داده و همواره برای خانواده خود وقت میگذاشتیم، بسیاری از گرفتاریهایی که امروزه درگیر آن هستیم را نداشتیم.
امروزه سازمانهای بزرگ در کشورهای پیشرفته، راههای مختلفی را برای کاهش درگیری افراد با تلفن همراه اتخاذ کردهاند. بسیاری کارکنان را تشویق میکنند تا تلفنهای خود را به کنار گذاشته و به کار بپردازند و البته در ساعات غیرکاری نیز با کارکنان خود تماس ندارند. بسیاری از کارکنان آزادانه در ساعات مختلف کار میکنند و عدم وجود فشار برروی آنها موجب شده تا خودشان تلفنهای همراه را به کناری گذاشته و به کار بپردازند.
متاسفانه پس از شیوع بیماری کرونا در جهان و دورکاری بسیاری از شرکتها، وابستگی به تلفنهای همراه دوچندان شد و این بار بدتر از گذشته همه موظف به آنلاین بودن، شدند. البته با گذشت زمان و اعمال سعی و خطا در شرکتها، قوانین مشخصی برای این موضوع وضع شد تا سازمانها، حریم افراد را نقض نکنند. البته در کشورهای پیشرفته این موضوع به اثبات رسیده که ارج نهادن به منابع انسانی که در آن کشورها به عنوان “سرمایه های انسانی”، یاد میشود، امری است که درصورت اجرا، سود مستقیم آن ابتدا به خود سازمان بازخواهد گشت. متاسفانه بسیاری از تکنولوژیها، پیش از فرهنگ سازی آن، وارد کشور ما شدهاند.
اگر فقط صدسال به عقب برویم، مردم تنها با نامه با یکدیگر در تماس بودند و هیچ اثری از تلفن و موبیل و اینترنت و ماهواره نبود. مردم فرصت بیشتری داشتند و زندگی کوتاه تر بود. مردم برای دیدن هم، فقط مجبور بودند به خانه یا محل کار هم مراجعه کنند و تماسها از نوع انسانی و عاطفی بود. هیچ کس تمس بی پاسخ یا مسیج نخوانده نداشت و کسی کسی را لایک یا دیسلایک نمیکرد. مردم به زندگی احساسی و اجتماعی خود مشغول بودند و هر ارتباطی حتی نامه، بصورت فیزیکی بود.
در آن دوران اگر کسی دوست داشت با کسی تماس بگیرد، واقعا باید او را ارزشمند میدانست و برای دیدن او راههای کوتاه و یا طولانی را طی میکرد و رنج و مشقت سفر را به جان میخرید و وی را ملاقات میکرد. بنابراین به دلیل لمس این سختی، ارزش فردی را که با وی ملاقات نموده میدانست و وی را عزیز میداشت.
اگر بیشتر به عقب برویم، انسانها برای سرگرمی، بجز نشستن دورهم و گفتگو کردن و داستانسرایی و کتابخوانی، تفریح دیگری نداتند و به سرعت رو راحتی به یکدیگر دسترسی نداشتند. بنابراین لحظاتی که درکنار هم بودند، خوش میگذراندند و از زندگی خود لذت میبردند.
امروزه بیماری “موبوفوبیا”، یکی از بیماریهای رایجی است که بشر در سراسر جهان با آن دست درگریبان است. بسیاری از انسانها بدون گوشی خود، حتی شماره تلفن خانه خود را به خاطر ندارند. بسیاری از افراد در جمعهای خانوادگی هم موبایل به دست در شبکه های اجتماعی میگردند اما حضور خانواده خود را از دست میدهند. بسیاری از ما، به محض بیدار شدن از خواب ابتدا تلفن همراهمان را چک میکنیم.
پاندمی ویروس کرونا، بیش از پیش به این بیماری دامن زده و افراد را منزوی تر از گذشته نموده. انسانها با توجه به اینکه از یکدیگر وحشت دارند، در پشت گوشی های تلفن خود قایم شده و سعی دارند، همه چیز را بصورت مجازی برگزار کنند. فراموش نکنیم که وجود انسان با “ارتباط اجتماعی”، شکل گرفته و انسان بدون ارتباط اجتماعی، انسان کاملی نیست. ارتباط مجازی اجتماعی نیاز ما را تامین نمیکند و هیچ چاره ای جز این نیست که به زندگی اجتماعی فیزیکی و دورهمی، بازگردیم.
این موضوعاز تجاوز دیگران به حقوق فردی نیز خطرناکتر است زیرا خود فرد ناقض حقق فردی خود است. فرد موضوعاتی که برای وی مفید است را به کنار گذاشته و با گردش در شبکه های اجتماعی، به موضوعات غیرمهمی پرداخته که هیچ نقشی در زندگی فردی وی ندارند. بد نیست کمی سرمان را از گوشی موبایل بیرون آورده و کتاب بخوانیم و گردش برویم و پیاده روی کنیم و با دوستانمان حرف بزنیم و با خانواده مان معاشرت کنیم.
هیچ اتفاقی برای کره زمین نخواهد افتاد، اگر کمی آرام تر برویم و مثل قدیم دوستانمان را ببینیم و با خانواده بنشینیم. ویروس کرونا، سبک زندگی مردم جهان را تاحد زیادی از میان برد اما این خود مردم هستند که سبک زندگی خود را میسازند. اگر کمی بادقت بنگریم، شبکههای اجتماعی در واقع “شبکههای اجتماع گریز”، هستند. این سخن حضرت ابن سینا را همواره به خاطر داشته باشیم که “هرچیزی اندکش دوا، میانهاش غذا و زیادهاش بلاست”. بنابراین به هیچ جای جهان بر نخواهد خورد که “کمی هم غارنشین باشیم!”.