اس.تی.پی

اس.تی.پی(STP)، چیست؟

واژه اس.تی.پی(STP)، یک خلاصه واژه کلیدی در مفهوم بازاریابی است که توسط پدر بازاریابی مدرن جهان(فیلیپ کاتلر)، برای اولین بار به جهان معرفی شد. این واژه کوتاه اما بسیار پرمفهوم، از حروف اول سه کلمه بخش بندی بازار(Segmentation)، هدف گیری(Targeting)، جایگاه یابی(Positioning)، تشکیل شده است.

امروزه اس.تی.پی(STP)، یک رویکرد اصلی استراتژیک و سنگ بنای بازاریابی مدرن است. بازاریابی مدرن مفهومی است که در آن برای اولین بار مشتری در بازاریابی مفهوم پیدا می‌کند.

در بازاریابی مدرن، ابتدا از مشتری نیازسنجی و بعد محصول مطابق میل و نیازهای او تولید شده یا تغییر خواهد نمود. درواقع امروزه اس.تی.پی(STP)، سامانه‌ای منسجم و منطقی برای این منظور است. از طریق این استراتژی، شناخت کل بازار بر مبنای ویژگی‌های روانشناختی، دموگرافیک، سبک زندگی، جغرافیایی و رفتاری و غیره صورت خواهد گرفت.

نحوه به کارگیری اس.تی.پی(STP)

همانگونه که اشاره شد، اس.تی.پی(STP)، رویکردی استراتژیک و بسیار تاثیرگذار در بازاریابی مدرن است. این موضوع، امروزه یکی از متداول ترین مدل‌های بازاریابی عملیاتی است. پس از اتمام دوره قدیمی بازاریابی، در قرن بیست و یکم رویکرد مدرن بازاریابی، متمرکز بر این موضوع است. به عنوان مثال، در دهه 50، استراتژی اصلی 0بازاریابی “تمایز محصول” بود ولی در دنیای امروز تمرکز برروی”مشتری”، وخواسته های اوست.

در واقع برای تدوین یک استراتژی مدون برای برند یا فروش، اس.تی.پی(STP)، عامل مهمی در ایجاد برنامه‌های ارتباطات بازاریابی مفید است. این مهم به مدیران و صاحبان برند کمک می‌کند تا گزاره‌ها را به شکل درست آن، در اولویت قرار دهند و سپس پیام های شخصی و سازمانی مرتبط با این برنامه را تهیه و تحویل مخاطب دهند تا بتوانند مخاطبان خود را ابتدا درست انتخاب نموده و پس از آن، ارتباط درستی با ایشان برقرار کنند.

درواقع اس.تی.پی(STP)، عملا یک فرایند است نه رویکرد. رویکردی استراتژیک که به جای اینکه برمحصول متمرکز شود، بر کیفیت و جایگاه محصول و ارتباطاتی که محصول با مخاطب خود پیدا می‌کند متمرکز است. دراین فرایند استراتژیک، مخاطب که شامل توزیع کنندگان و مصرف کنندگان هستند اهمیت دارند. درواقع پس از انجام این مهم برندها و شرکتها اقدام به ارسال پیام‌های جذاب تجاری مرتبط با مخاطبان خود خواهد نمود. این پیامها ممکن است شامل کیفیت، پرموشن، قیمت و یا هربخش دیگری از آمیخته بازاریابی باشند. نمودار زیر نشان می‌دهد که چگونه برنامه ها می توانند از اس.تی.پی سرچشمه بگیرند.

بخش بندی بازار> تعیین بازار هدف> جایگاه یابی محصول

علاوه بر این، اس.تی.پی، بر اثربخشی تجاری محصول و کسب و کار، انتخاب ارزشمندترین بخش‌ها برای یک تجارت و سپس ایجاد یک ترکیب بازاریابی و استراتژی موقعیت یابی محصول برای هر بخش تاثیر خواهد داشت.

استفاده از STP در بازاریابی دیجیتال

مطابق مطالب مشروحه در این مقاله، اس.تی.پی(STP)، در هرنوع از بازاریابی کاربرد دارد و عملا تفاوتی میان بازاریابی استاندارد یا بازاریابی دیجیتال در خصوص اس.تی.پی(STP)، وجود ندارد. این مهم پس از اجرا به تکمیل درست استراتژی کمک خواهد نمود. اما باتوجه به قدرت بازاریابی دیجیتال در دنیای امروز، هیچ برند یا خدماتی نیست که بتواند این بازار را نادیده بگیرد. حتی برندهایی که تبلیغ آنها ممنوع است (مانند محصولات دخانی)، در سطح بسیار گسترده‌ای چه بصورت قانونی و چه بصورت های دیگر از این نوع ارتباطات تاکتیکی، بهره مند هستند. در تعیین پرسونای برند و یا آرکتایپ برند و یا برندسازی در ذهن و قلب مشتری، استفاده از اس.تی.پی(STP)، کاملا ضرروی است.

دیوید چفی در کتاب خود به نام دیجیتال مارکتینگ، به صورت گسترده و با توضیحات کامل نشان می دهد که چگونه تقسیم بندی، هدف گذاری و جایگاه‌یابی(موقعیت یابی)، در استراتژی بازاریابی دیجیتال اعمال می‌شود.

او در این کتاب این موضوع را یادآوری می‌کند که چگونه کانال‌ها و شبکه‌های دیجیتال، امکان دسته بندی و تلخیص اطلاعات جهت یافتن مخاطبین جدید را به کسب و کارها ارائه می‌کنند. همچنین دستیابی به اطلاعات سریع و زیاد، جهت تکمیل فرایند اس.تی.پی توسط این شبکه‌ها فراهم شده است. امروزه تکنولوژی، گزینه‌های جدیدی را برای تعیین جایگاه و دسته بندی بازار و جایگاه یابی ارائه نموده که قبلاً در دسترس نبودند، اما لازم است در تمام کسب و کارها، بودجه کافی برای استفاده از این تکنولوژی رزرو شود.

بخش اول: بخش‌بندی بازار

بخش‌بندی بازار فرایند تقسیم بازار مشتریان بالقوه به گروه‌ها و بخش‌های مختلف بر اساس ویژگی‌های خاص است. عضو این گروه‌ها ویژگی‌های مشابهی را دارند و معمولا یک یا چند جنبه مشترک در میان آنها وجود دارد. به تعریفی دیگر؛  بخش‌بندی بازار فرایند تقسیم کل بازار مصرف کنندگان به گروه‌های کوچکتر افراد با ویژگی‌های مشابه است.

بخش دوم: هدف گذاری

هدف تقسیم بندی، تمرکز یک شرکت بر روی بخش‌های فرعی یا بخشی از بازار است تا بتواند مزیت رقابتی درون بخش را به دست آورد. تمرکز یک شرکت در بخش خاص، اساسا ماهیت کل استراتژی بازاریابی است. تقسیم بندی بازار، ابزار مفهومی برای کمک به دستیابی اهداف سازمانی است. مفهوم بخش‌بندی بازار توسط وندل اسمیت در مقاله او به نام “تفکیک محصول و بخش‌بندی بازار به عنوان استراتژی بازاریابی جایگزین”، در سال 1956 بنا شد.

هدف گذاری، بخش بسیار مهمی از اس.تی.پی(STP)، است. در این بخش، روند تعیین بازارهای منتخب و برنامه‌ریزی برای انتخاب نوع بازار و مخاطبان و رسانه‌های تبلیغاتی ارتباط با آنها، طی شده و مشخص می‌شود. در این بخش مشخص خواهد شد که چه هدفی وجود دارد و چه موضوعی برای جذب مخاطب آماده شود.

فراموش نکنیم که هیچ بازاری ثابت نیست و به همین خاطر، هدف‌گذاری همواره در یک محیط در حال تغییر صورت خواهد گرفت. پیش از این، هدف گذاری سنتی، به شکل ارائه تبلیغات از طریق منابع چاپی و سایر منابع رسانه‌ای سنتی بود. اما امروزه راه برای حضور در رسانه‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی فراهم شده است. این موضوع کمک فزاینده ای به اصل تمرکز نموده است. هدفمندی رفتاری محصول این تغییر است و تمرکز آن بر بهینه‌سازی تبلیغات آنلاین و جمع آوری داده ها برای ارسال پیام به مخاطبان بالقوه است.

برای هدف گیری در فرآیند اس.تی.پی(STP)، در سه بخش بازارهای عمومی(mass market)،  بازارهای انتخابی(Selective)، و بازارهای گوشه‌ای(Niche market)، انجام می‌شود.  بنابراین در این مرحله بازار هدف تعیین و مشخص می‌شود. در این مرحله که به نوشتن استراتژی نیز کمک خواهد کرد، ممکن است استراتژی اقیانوس آبی یا قرمز انتخاب شود(در مقاله مربوط به استراتژی اقیانوس آبی توصیف کامل داده شده). تمایز، بهترین گزینه برای تمرکز بر روی بازار است. محصولات بازارهای عمومی غالبا برروی کیفیت و قیمت تمرکز دارند. محصولات و خدمات خاص نیز، چون تخصصی‌تر هستند، برای بازارهای گوشه‌ای انتخاب خواهند شد و روی بخشهای کوچکتر و انتخابی‌تر تمرکز می کنند.

بخش سوم: موقعیت یابی

جایگاه یابی یا تثبیت موقعیت یا موقعیت یابی، عملا مرحله آخر در فرآیند مقاله، اس.تی.پی(STP)، است. این بخش با تمایز متفاوت است. تمایز مربوط به محصول است در حالی که در جایگاه یابی، استراتژی به دنبال مزیت یک بخش یا لایه در بازار است. عملا همانگونه که شرح داده شد، فرآیند اس.تی.پی(STP)، برروی بازار و استراتژی تمرکز دارد نه محصول. در جایگاه‌یابی، مشخص خواهد شد که مشتری در نهایت محصول یا خدمات را در مقایسه با رقبا چگونه مشاهده می کند و برای به دست آوردن یک مزیت رقابتی در بازار مهم است. بنابراین ، درک مشتری، تأثیر بسزایی در موقعیت یابی برندها در بازار دارد. سه نوع موقعیت یابی وجود دارد که در تعیین موقعیت برند به یک مزیت رقابتی مهم هستند. موقعیت یابی عملکردی، موقعیت یابی نمادین و موقعیت یابی تجربی سه نوع از موقعیت یابی است که توسط کاتلر به خوبی تفکیک شده است.

موقعیت یابی عملکردی بر جنبه های محصولات یا خدماتی متمرکز است که می تواند نیازها یا خواسته های مصرف کنندگان را برآورده سازد. موقعیت یابی نمادین بر اساس ویژگی های برند است که عزت نفس مشتریان را برآورده می کند. به اصطلاح در این بخش، موقیت نمادین کسب و کار در بازار رقابت مشخص خواهد شد.  با تعیین این مهم می‌توان به مصرف کننده نهایی، پیشنهاد عملکردی ارائه نمود.

موقعیت یابی تجربی، حول ویژگی های برند است که باعث تحریک ارتباط حسی یا عاطفی با مشتریان می‌شود. ترکیبی از این سه عامل برای قرار دادن نام تجاری در یک مزیت رقابتی نسبت به رقابت فوری آن است. در کل ، موقعیت یابی باید ارزش بهتری نسبت به رقبا فراهم کند و این تمایز را به روشی مؤثر به مصرف کننده انتقال دهند. در نهایت این نکته را به خاطر داشته باشیم که اگر فرآیند اس.تی.پی(STP)، در سه بخش آن به درستی صورت گیرد، استراتژی ما درست نوشته خواهد و مشتری برای محصول یا خدمات مورد نظر پول پرداخت خواهد نمود.

آکادمی آنلاین عیب پوش

منابع و ماخذ:

  • Moutinho, L., “Segmentation, Targeting, Positioning.
  • Bowen, John (1998). Market segmentation.
  • Jain, S C (1993). Marketing, Planning and Strategy.
  • Kotler, Philip (1997). Marketing Management.
  • Vitale, Robert; Giglierano, Joseph (2002).
  • Business to Business Marketing. Mason, Ohio.
  • Levens, Michael (2012). Marketing: Defined, Explained, Applied.
  • Jaworska, Joanna; Sydow, Marcin (2008). Web Information Systems.
  • Klever, Alice (2009). Behavioural Targeting: An Online Analysis for.
  • EfficientMedia Planning. Hamburg, Germany.Diplomica Verlag.
  • Kotler, Philip (1999). Kotler on Marketing.

فیلیپ کاتلر

فیلیپ کاتلر، در 27 مه سال 1931 در شیکاگو دیده به جهان گشود. او فرزند موریس کاتلر و بتی  کاتلر بود. والدین کاتلر در زمان انقلاب کمونیستی روسیه درسال 1917 از امپراتوری روسیه (کشور فعلی اوکراین)، به امریکا مهاجرت كردند و در شیكاگو مستقر شدند. جایی كه کاتلر بعدها درآن به دنیا آمد. خانواده کاتلر سه فرزند داشت. فیلیپ به همراه دو برادرش به نامهای میلتون و نیل در شیکاگو بزرگ شد.

او پس از اتمام دبیرستان به دانشگاه رفت و پس از دوسال در امتحان ورودی فوق لیسانس دانشگاه شیکاگو پذیرفته شد و بدون اینکه مدرک لیسانس خود را دریافت کند، به تحصیل در رشته اقتصاد درکارشناسی ارشد پرداخت. او درسال 1953، از دانشگاه شیکاگو فارق التحصیل شد. در خلال مراودات با دانشجویان دانشگاه هاروارد، او با دکتر نانسی کلوم آشناشد و آشنایی این دو پس از مدتی به ازدواج انجامید. آنها در سال 1955 در رادکلیف با هم ازدواج کردند. حاصل این ازدواج، سه فرزند دختر بود.

پس از آن کاتلر به انستیتوی فناوری ماساچوست رفت و از محضر اساتیدی چون میلتون فریدمن، پل ساموئلسون، و رابرت سولو بهره‌مند شد. هرسه این اساتید، برندگان جایزه نوبل در علوم اقتصادی بودند. کاتلر موفق شد درسال 1956، دکترای خود در علم اقتصاد را از این دانشگاه دریافت کند. پس از آن او در رشته ریاضیات در هاروارد ثبت نام کرد و دکترای خود در ریاضیات را از هاروراد دریافت کرد. پس از آن دکترای خود در علوم رفتاری را از دانشگاه شیکاگو گرفت. کاتلر با سه مدرک دکترا در هاروارد وبیساری از دانشگاههای امریکا به تدریس و مشاوره پرداخت. کاتلر تا امروز، همواره در حال ارائه مشاوره و یا تالیف کتاب در زمینه بازاریابی بوده است. پیش از این دانشی به عنوان بازاریابی به شکل امروزی وجود نداشت و مدیریت، مبحثی مهندسی بود و مدیران دانش آموخته علم اقتصاد بودند. برای اولین بار کاتلر مبحث بازاریابی به شکل امروزی را مطرح نمود و آن را خلق کرد. او بعدها به همین خاطر به عنوان پدر علم بازاریابی لقب گرفت.

کاتلر تدریس بازاریابی را به عنوان یک رشته دانشگاهی، در سال 1962، در دانشکده مدیریت کلاگ، آغاز کرد. پیش از این دانشجویان برای ورود به مدیریت و فروش باید اقتصاد می‌خواندند. کاتلر این رویه را تغییر داد و برای اولین بار، بازاریابی، متولد شد. وی معتقد بود که بازاریابی بخش اساسی اقتصاد است و تقاضا را نه تنها تحت تأثیر قیمت بلکه در تبلیغات، تبلیغات فروش، نیروهای فروش، پست مستقیم و واسطه های مختلف (نمایندگان، خرده فروشان، عمده فروشان و غیره) تحت تأثیر قرار می دهد.

بازاریابی

کاتلر بازاریابی یا مارکتینگ (Marketing)، را به عنوان فرایندی مدیریتی -اجتماعی تعریف کرد که بوسیله آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. برای روشن شدن این تعریف باید ابتدا اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد. به عبارت دیگر به اعتقاد کاتلر، بازاریابی عبارتست از معرفی محصول جدید یا قدیمی بصورت سیستماتیک یا غیرسیستماتیک به مشتری برای فروش محصول قدیمی یا جدید به مشتری. در بازاریابی دو هدف اصلی نهفته است. در حقیقت بازاریابی یا برای فروختن محصول انجام می‌گیرد و یا به جهت آشنایی مشتری با محصول انجام می‌شود.

وی معتقد است که بازاریابی امیال و نیازهای پاسخ داده نشده را شناسایی می‌کند. همچنین ضمن تعریف و تخمین اندازه یک بازار تعریف شده، میزان سودآوری آن را نیز اندازه‌گیری می‌کند. به عبارت دیگر بازاریابی، بخش‌هایی از بازار را به عنوان مناسب‌ترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص می‌کند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آن‌ها را دارد و همچنین مناسب‌ترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی می‌کند.

وظیفه بازاریابی سازمان تعیین نیازها ، خواسته ها و علایق بازارهای هدف و دستیابی به نتایج مطلوب به طور مؤثرتر و مؤثرتر از رقباست ، به گونه ای که رفاه مصرف کننده یا جامعه را حفظ یا تقویت کند.

فیلیپ کاتلر

وی سود را به رضایت مصرف کننده و رفاه جامعه پیوند می‌دهد. کاتلر معتقد است، برای انجام بازاریابی مؤثر، لازم است تا هدف بازاریابی(افزایش رفاه و رضایت مصرف كننده)، باید در قلب استراتژی شركت قرار گیرد و توسط همه مدیران اجرا شود.

ارکان بازاریابی

مطابق تعریف اولیه کاتلراز بازاریابی، این مهم دارای چهار رکن اصلی و اولیه به نام آمیخته بازاریابی است. مطابق این تعریف که بعدها به فورپی (4p) نیز مشهور شد، بازاریابی بر پایه ۴ رکن زیر استوار بود:

  • کالا یا خدمات (Product)
  • توزیع یا محل(Place)
  • قیمت‌گذاری (Pricing)
  • ترویج (Promotion)

آمیخته بازاریابی به عبارتی نقطه ثقل اصلی برای شروع  برنامه ریزی بازاریابی است. با تغییر بازار و پیشرفت تکنولوژی  و افزایش پیچیدگی در بازاریابی ، کاتلر بارها اصول خود را مورد ویرایش قرار داد. همانگونه که اشاره شد این اصل که شامل 4 بخش مشخص بود،P های دیگری نیز به آن افزوده شد.

آمیخته بازاریابی فعلی یا عنوان مخفف 7P  متشکل از آیتمهای زیر است.

  • محصول (Product)
  • قیمت (Price)
  • توزیع (Place)
  • ترفیع (Promotion)
  • کارکنان (People)
  • شواهد فیزیکی (Physical Evidence)
  • فرآیند (Process)

تفاوت بازاریابی با تبلیغات

طبق دسته‌بندی کاتلر، تبلیغات بخشی از ترفیع است که خود یکی از ارکان بازاریابی است. انتشار پیام‌های ترغیب‌کننده است به منظور معرفی و ترویج محصولات و خدمات شرکت به مشتریان موجود و بالقوه در ازای پرداخت مبلغی معین.  بازاریابی برنامه‌ریزی، اجرا و هدایت هدفمند آمیخته‌ای از فعالیت‌های تجاری است، به قصد نزدیک‌سازی خریداران و فروشندگان به یکدیگر به منظور تبادل منافع یا انتقال محصول. در حقیقت بازاریابی مفهومی وسیع تر از تبلیغات است و تبلیغ صرفا بخش کوچکی از بازاریابی است. بنابراین فرق بسیار زیادی بین بازاریابی و تبلیغات وجود دارد. در واقع تبلیغات بخشی از ترفیع است که ترفیخ خود بخشی از آمیخته بازاریابی است.

تفاوت بازاریابی با فروش

کاتلر عنوان کرد که بازاریابی شامل هر اقدامی است که یک کسب و کار، به منظور دستیابی به مشتریان و ترغیب آن‌ها انجام می‌دهد. فرایند فروش شامل هر اقدامی است که کسب و کار، آن را با هدف بستن قرارداد فروش و گرفتن امضای مشتری انجام دهد. او معتقد است، فروش به نتایج توجه کمَی دارد و فقط به رشد می‌اندیشد، امابازاریابی در جستجوی افق‌های دوردست و رسیدن به مرحله توسعه و اخذ نتایج کیفی است. فروش یکی از اهداف بازاریابی است.

امروزه، دنیا کاتلر را پدر علم بازاریابی می‌نامد. اما برای بررسی علت این امر باید سه سهم عمده كاتلر در بازاریابی و مدیریت را ذکر كرد. پیش از هرچیز باید گفت، او بیش از هر نویسنده یا محقق دیگری برای ارتقاء اهمیت بازاریابی و تبدیل آن از یک فعالیت جانبی، به یک علم مدرن،  تلاش کرد. دوم اینکه کاتلر، تئوری‌های ارائه شده توسط پیتر دراکر را تکمیل کرد و یا کاملا تغییر داد. به گونه‌ای که، با توجه به اینکه تأکیددراکر بیشتر بر روندها بود، او با مطرح نمودن تئوری آمیخته بازاریابی، محصول، قیمت، پرموشن و توزیع را ارکان بازاریابی دانسته و تمرکز بازاریابی را بر روی پاسخگویی به نیازهای مشتریان و مزایایی که از یک محصول یا خدمات دریافت می شود، تغییر داد.  سوم اینکه کاتلر، مفهوم بازاریابی را از نگاه صرف به فروش تغییرداد و آن را  به یک روند عمومی و علمی، گسترش داد. کاتلر نشان داد چگونه می توان بازاریابی را برای خیرین، سازمانهای هنری، احزاب سیاسی و بسیاری از موقعیتهای غیر تجاری، به کار برد.

فایننشال تایمز

کاتلر حوزه بازاریابی را به نحوی گسترش داد که شامل تمام فعالیتهای جهان می‌شد. او عنوان کرد که بازاریابی نه‌تنها در کسب و کارها، در عملکرد سازمانهای غیرانتفاعی و سازمانهای دولتی نیز کاربرد دارد. به اعتقاد کاتلر، بازاریابی نه تنها در مورد محصولات، خدمات و تجربیات بلکه در علل، ایده ها، افراد و مکانها قابل استفاده است. بنابراین اگر موزه‌ای در جذب بازدید کننده، اهدا کنندگان، کارمندان و پشتیبانی عمومی دچار مشکل باشد، قطعا استفاده از دانش بازاریابی به رفع مشکلات آن کمک خواهد نمود. یا همین طور سازمانهای خیریه و دولتها. امروزه استفاده از اصول کاتلر در انتخابات امری عادی است. کاتلر در تحقیقات به همراه جرالد زالتمن، دانش بازاریابی اجتماعی را ایجاد کردند. این دانش، نظریه بازاریابی را برای اثرگذاری در تغییر رفتار افراد در جامعه، دنبال می‌کند.

پس از آن، کاتلر به همراه سیدنی لوی، ایده ایجاد بازار کار را ابداع کردند. امروزه سازمانها از این دانش، درراستای کاهش تقاضای کلی یا انتخابی در مواقع ازدیاد یا کاهش تقاضا استفاده می‌کنند. به عنوان مثال در صورت کمبود آب، دولتها با استفاده از این دانش، مصرف‌کنندگان مختلف آب را ترغیب می‌کند تا مصرف آب را کاهش دهند تا آب کافی برای مصارف اساسی فراهم شود.

آثار و تالیفات

در سال 1967 ، کاتلر مدیریت بازاریابی(آنالیز ، برنامه ریزی و كنترل بازاریابی)، را منتشر كرد. این کتاب اساس دانش بازاریابی و مهمترین اثر کاتلر است. این کتاب بیش از 18 بار ادیت شده و مجددا چاپ شده است. هر نسخه از این ادیشنها، میلیونها بار چاپ شده و به فروش رسیده‌است. همچنین این کتاب، متداول‌ترین و اصلی‌ترین كتاب درسی در جهان در رشته‌های مدیریت و تحصیلات تکمیلی كسب و كار است. در 9 دسامبر سال 1996، فایننشنال تایمز، مدیریت بازاریابی را به عنوان یکی از 50 کتاب برتر تجاری در طول تاریخ نام گذاری کرد.

کاتلر نویسنده بیش از 150 مقاله منتشر شده و 60 کتاب است و شمارش کتابهای وی در این مقاله ممکن نیست. وی همچنین كتابهایی درمورد موضوعاتی چون مسئولیت اجتماعی سازمانی، آموزش، محیط زیست، بازاریابی دولتی، مراقبت های بهداشتی، میهمان نوازی، نوآوری، موزه ها، هنرهای نمایشی، بازاریابی مکانی، کاهش فقر، خدمات حرفه ای، مؤسسات مذهبی، گردشگری، سرمایه داری و دموکراسی به رشته تحریر درآورده است. در یکی برنامه‌ای مشهور تلویزیونی در خصوص بازاریابی، از وی دعوت شد تا اولین افسانه بازاریابی باشد. موضوعات ارائه شده توسط وی در این برنامه‌ها، تبدیل به کتابهای نه جلدی افسانه‌های بازاریابی شد.

در سال 2014، کاتلر وبلاگ مشهوری را درسایت fixcapitalism.com، راه‌اندازی کرد که در آن، مقاله‌های زیادی در مورد افزایش بهره‌وری سرمایه‌گذاری برای عموم، ارائه شده است.

در سال 2015، کاتلر اثر مشهور دموکراسی در افول را به چاپ رسانید. در سال 2016 ، وی به عنوان مشاور ژورنال مارکتینگ، شروع به فعالیت نمود. کار این وبسایت، به اشتراک گذاری بینش و اقدامات بعدی در بازاریابی است.

در سال 2017 ، کاتلر شرح حال خود را با عنوان “ماجراهای من در بازاریابی” منتشر كرد. این کتاب مشهور، روایتی از تجربیات وی را درطول سالهای پربار زندگی کاتلر تا به امروز است.

در سال 2018، آخرین اثر كاتلر به چاپ رسید. این اثر، به موضوع عدالت اقتصادی و پیامدهای سرمایه‌داری می‌پردازد. نام این کتاب جنجالی،  مقابله با سرمایه داری(راه حل های واقعی برای یک سیستم اقتصادی آشفته)، است. این کتاب به یکی از پرفروش‌ترین کتابهای آمازون تبدیل شد.

جوایز و افتخارات

در سال 1975، کاتلر اولین شخصی بود كه جایزه “رهبر بازاریابی” را دریافت كرد. این جایزه توسط اعضای دانشگاهی انجمن بازاریابی آمریكا به خاطر فعالیتهای کاتلر تاسیس شد و اولین آن به خود کاتلر تعلق گرفت.

در 16 فوریه 2013، وی نخستین دریافت کننده جایزه “بازاریابی برای یک دنیای بهتر” از ویلیام لیز ویلکی از طرف انجمن بازاریابی آمریکا به “افتخار بازاریابانی که با درک پتانسیل های بازاریابی، به بهبود جهان کمک کرده اند” بود.

در سال 2013 وی اولین دریافت کننده مدال بنیاد ست، برای مشارکت استثنایی در بورس و بازاریابی بود.

در نوامبر 2013 ، کاتلر نشان افتخار افسر دانشگاهی را كه در قرن نوزدهم در فرانسه تأسیس شد، دریافت كرد.

در نوامبر 2013، مجسمه کاتلر به تالار مشاهیر مدیریت منتقل شد.

در مارس 2014، کاتلر به عنوان نفر شانزدهم از فهرست 30متخصص برتر مدیریت جهان شناخته شد.

در همان ماه کاتلر به عنوان نفر اول بازاریابی جهان انتخاب شد.

در تاریخ 28 مه 2014 ، مجسمه کاتلر در تالار مشاهیر بازاریابی در شهر نیویورک به نمایش درآمد.

در 23 آوریل 2016 ، کاتلر در ششمین جوایز جهانی رهبری، این جایزه را دریافت کرد.

در نوامبر 2017، تمبر پروفسورکاتلر رسما در وزارت ارتباطات اندونزی به چاپ رسید.

کاتلر 20 درجه و مدال افتخار از سراسر جهان دریافت کرده است. به عنوان نمونه می‌توان از آکادمی مطالعات اقتصادی بخارست، دانشکده اقتصاد آتن، دانشکده مدیریت نروژ، دانشکده علوم اقتصادی و مدیریت دولتی بوداپست، دانشگاه کاتولیک سانتو دومینگو، دانشکده اقتصاد کراکو، گروپ HEC، دانشکده مدیریت ارشد دانشگاه هیل، دانشگاه ایلیریا، دانشگاه ماکنزین، دانشگاه مدیترانه، دانشگاه ملی آکادمی کیوی مویلا، دانشگاه تجارت نیردوبی، دانشگاه بازرگانی نیرود، آکادمی اقتصاد روسیه، دانشگاه کالج آمریکا، دانشگاه بخارست، دانشگاه استکهلم و دانشگاه زوریخ و بسیاری از دانشگاهها و موسسات و دولتهای جهان نام برد.

تمبر رسمی منتشر شده از کاتلر در اندونزی

میراث کاتلر

فیلیپ کاتلر در سراسر جهان به عنوان “پدر بازاریابی مدرن” شناخته شده است. بیش از 50 سال است که او در دانشکده مدیریت کلوگ تدریس می‌کند. کتاب مدیریت بازاریابی، اساسی‌ترین و پرکاربردترین کتاب درسی در بازاریابی در سراسر جهان است. او یک اقتصاددان از دانشگاه ام.آی.تی را به مرجع اصلی بازاریابی جهان، تبدیل کرد.

فیلیپ کوتلر استاد برجسته بازاریابی بین المللی S. C. Johnson در دانشکده مدیریت J. L. Kellogg است. وی همچنین بنیانگذار اجلاس جهانی بازاریابی است. این اجلاس، همایش های بین‌المللی سالانه برای یافتن راه‌هایی برای بهبود بازاریابی، شرایط انسانی و کیفیت زندگی برگزار می‌کند. وی همچنین اولین موزه بازاریابی جهان را در بالی(اندونزی)، تأسیس کرد.

وی نویسنده بیش از یک صد و پنجاه مقاله و 60 کتاب از جمله اصول بازاریابی ، بازاریابی برای مهمان نوازی و گردشگری ، بازاریابی استراتژیک برای سازمان های غیرانتفاعی ، بازاریابی اجتماعی ، اماکن بازاریابی ، بازاریابی ملل ، مقابله با سرمایه داری و دموکراسی در حال کاهش است. تحقیقات وی شامل بازاریابی استراتژیک ، بازاریابی مصرف کننده ، بازاریابی تجاری ، بازاریابی خدمات حرفه ای و بازاریابی الکترونیکی است. وی مشاور IBM ، جنرال الکتریک ، AT&T ، Bank of America ، Merck ، Motorola ، Ford و دیگران بوده است. وی چندین بار در ایتالیا ، سوئد ، چین ، ژاپن ، هند ، اندونزی ، استرالیا ، مکزیک ، برزیل ، شیلی و بسیاری از کشورها سخنرانی کرده است.

روزنامه فایننشال تایمز در 18 نوامبر 2005 از 1000 مدیر در 25 کشور در مورد مؤثرترین نویسندگان مدیریت گوروس نظرسنجی کرد و کاتلر پس از پیتر دراکر ، بیل گیتس و جک ولش، در رده چهارم قرار گرفت.

کاتلر با خلق بازاریابی اجتماعی، کمک کرد که تمرکز این نوع از بازاریابی بر کمک به افراد و گروه ها باشد و همه نگرش خود را نسبت به نگرشی سالم و ایمن تغییر دهند.

نوشته: فرامرز عیب پوش

منابع و ماخذ:

  • Witzel, Morgen (August 6, 2003). “First Among Marketers”. Financial Times.
  • Kotler, Philip (2017). My Adventures in Marketing.
  • The Autobiography of Philip Kotler. IDEA BITE PRESS.
  • Kotler, Philip & Zaltman, Gerald.”Social Marketing: An Approach.
  • Kotler, Philip & Levy, Sidney J.
  • Kotler, Philip (1967). Marketing Management.
  • For entire list, see Kellogg.northwestern.edu.
  • Financial Times (2003), ibid.
  • “Kotler Board of Impact”.
  • http://londred.com.

استراتژی میخ تجاری چیست؟

استراتژی میخ تجاری(Toehold) چیست؟

نوعی استراتژی نفوذ در بازار یا سازمان است. این استراتژی به معنای ایجاد یک پایگاه کوچک برای تحکیم وضعیت فعلی تا ساخت و توسعه جایگاه در بازار یا سازمان مربوطه است.

 توی(Toe)، در انگلیسی به معنای انگشت پاست. این موضوع استعاره ای است که از بورس امریکا باب شد و گسترش یافت. البته هنوز در کشور ما این استراتژی غریب و نامفهوم است اما کاربردهای زیادی حتی در تاریخ داشته است. این اصطلاح نوعی موقعیت استراتژیک درکسب و کار یا سرمایه‌گذاری است که در آن سرمایه‌گذار، سازمان یا شرکت خاصی را مورد هدف خود قرار می‌دهد، به گونه‌ای که سازمان مقابل احساس خطری ننموده و یا هنوز از خطری که اتفاق افتاده، آگاهی ندارد. این مهم در استراتژی توسعه یا تغییر بازار به شدت کارآمد است زیرا موجب جبهه‌گیری رقبا در بدو ورود نخواهد شد.

اصطلاح انگشت خریدن(Toehold)، یا پا لای در(Toehold)، یا موقعیت خرید(Toehold)، نوعی استراتژی پوزیشنینگ(Positioning)، در خرید یا توسعه یا چرخش در بازار است. با توجه به عدم وجود معادل فارسی خاصی، بنده این واژه را به نام میخ تجاری(Toehold)، ترجمه نموده‌ام.

موقعیت خرید(Toehold)، در خرید سهام یک شرکت به زمانی اطلاق می‌شود که سرمایه‌گذار تنها بخش کوچکی کمتر از 5٪ از سهام شرکت را خریداری می‌کند.

این موقعیت  از نطر شرکت خطری محسوب نشده و برای فروش این میزان از سهام حتی نیاز به گذشتن از مبادی قانونی و یا جلب نظر همه شرکا وجود ندارد. اما این موضوع برای سرمایه گذار کافی است تا آن را تبدیل به بهانه ای برای اعمال فشار بر شرکت نموده، و یا آن را مقدمه‌ای بر نفوذ و خرید بیشتر سهام آن شرکت کند.

اصطلاح انگشت پا، استعاره‌ای است که به موضوع کوچک بودن سهام اشاره دارد و اصطلاح پا لای در، به ماندن راهی برای نفوذ اشاره دارد. فردی که (پیش از بسته شدن درب)، پای خود را لای درب قرار می‌دهد، از این موقعیت نهایتا برای ورود استفاده خواهد کرد.!

این عمل چه با هدف دستیابی به کل سهام آن شرکت بوده و چه صرفاً برای افزایش عملکرد سرمایه گذار یا بهبود بازده سرمایه باشد، با توجه به درصد مالکیت اندک، نیازی به ثبت در کمیسیون بورس نیست. در اصل، در موقعیت خرید(Toehold)، پای سرمایه گذار(یا انگشت پای او)، در درب شرکت قرار میگیرد و این موضوع، غالبا اولین قدم توسط یک سرمایه‌گذار است که به دنبال دستیابی به بقیه سهام شرکت است.

پس از اتخاذ موضع میخ تجاری(Toehold)، سرمایه گذار احتمالاً بعد از گذراندن این مرحله، شروع به خرید سهام بیشتر از شرکت هدف می‌کند. این کارهم به طور معمول با درصد کمی خرید سهام ادامه می‌یابد و بی سروصدا انجام می‌شود. خریدهای کوچک بیش از حد ممکن است مورد توجه قرار نگیرند یا در صورت مشاهده، از سوی مدیران شرکت به عنوان تهدید تلقی نشوند.

از طرف دیگر ، به جای هدف از این موضوع می توان به عنوان روشی برای فشار بر شرکت استفاده کرد تا در تصمیمات آن خود تأثیر گذاشته شود. این کار معمولاً برای تحت فشار قراردادن هیئت مدیره شرکت، برای تصمیم‌گیری انجام می‌شود که ارزش سهام سرمایه‌گذار را افزایش می‌دهد، در نتیجه بازده سرمایه‌گذاری را برای سرمایه‌گذار افزایش خواهد داد.

در فارسی می‌توان از این موضوع به عنوان میخ کوبیدن نام برد. داستانی در ادبیات محاورهای وجود دارد که مطابق آن پیرزنی خانه‌ای را به زوج جوانی اجاره می‌دهد. اما باتوجه به اینکه بسیار فضول و کنجکاو بوده، دلش طاقت نیاورده و از مستاجر میخواهد که میخی که در دیوار کوبیده و متعلق به اوست، درجای خود بماند. مرد و زن جوان که مانعی برای این کار نمی‌دیدند؛ قول دادند که از میخ پیرزن در دیوار مراقبت کنند و پیرزن آن را با خود نبرد. از فردای آن روز، پیرزن هرروز بخاطر فضولی و به بهانه سرزدن به میخ خود، به خانه آنها می‌آمد و فضولی می‌کرد، مرد جوان که دیگر از این موضوع خسته شده بود به پیرزن گفت : شما که تا این حد نگران میخ خود هستید، آن را بکنید و با خود ببرید. پیرزن در پاسخ گفت: اکنون کندن میخ موجب خرابی دیوار است و خرابی دیوار موجب ریختن سقف و ریختن سقف موجب خرابی منزل، دیگر نمی‌شود کاری کرد. من هرروز برای دیدن میخ نزد شما خواهم آمد!!

افسانه دیگری که به این موضوع را بهتر شرح می‌دهد، منتسب به حسن صباح است. حسن صباح از ایرانیانی بود که در دوره سلجوقی قیام کرد. وی از مخالفان سرسخت تسلط اعراب و ترکان سلجوقی بر ایران بود. او گروهی از جوانان جنگاور خاص تربیت کرده بود، که با دستور وی هر کاری انجام می‌دادند. در کتاب”حسن صباح”، آمده است که این گروه را حشاشین می نامیدند؛ که پیرو فرقه اسماعیلیه بودند. حسن صباح در تاریخ با قلعه الموت مشهور است. قلعه الموت دژ دست نیافتنی بود که امروزه خرابه‌های آن، در الموت قزوین واقع است. این قلعه، بخاطر دره‌ها و پرتگاه‌ها و باریک بودن جاده و همچنین دیواره های بلند آن در تاریخ مشهور است. این دژ، در سال ۴۸۶ هجری قمری، توسط حسن صباح تصرف شد و به دست هلاکوخان مغول در سال ۶۵۴ هجری سقوط کرد.

در قصه‌های عامیانه، افسانه‌ای وجود دارد که مطابق آن حسن صباح قلعه الموت را با استراتژی میخ تجاری(Toehold)، بدست آورده است. مطابق این افسانه حسن صباح درلباس مبدل به قلعه می‌رسد و از فرمانده قلعه درخواست می‌کند تا فریضه نماز خود را در قلعه که مکان امنی است به جای آورد. با قبول فرمانده، او به درون قلعه رفته و پوستین خود را پهن می‌کند اما وی از فرمانده می‌خواهد با توجه به اینکه قصد ندارد در مکانی که متعلق به خودش نیست نماز بخواند، فصایی که این پوستین اشغال می‌کند را به وی بفروشد تا نماز وی صحیح باشد. با قبول فرمانده معامله شکل می‌گیرد. اما حسن صباح، پوستین را با خنجر ریش ریش کرده و از آن طنابی درست نموده و آن را به دور قلعه می‌پیچد. او با این کار صاحب قلعه شده و فرمانده قلعه را ترک می‌کند.!

البته با اینکه این اتفاق هرگز نیفتاده و افسانه‌ای بیش نیست، درس مدیریتی بزرگی در خود جای داده است. این درس دقیقا بر استراتژی میخ تجاری(Toehold)، مطبق است و نشان میدهد که سازمانها هم می‌توانند از این موضوع برای توسعه خود استفاده کنند، و هم ممکن است فرد یا سازمان دیگری با این روش در آنها نفوذ کند.

به هررو، استفاده از این موضوع در سرمایه گذاری نوعی تصرف خصمانه مفید است و در استراتژی توسعه یا تغییر بازار، نوعی ستون یا میخ اتکاست.

این ترفند، برای ورود شرکتها به بازارهای گوشه‌ای نیز کاربرد دارد. سرمایه‌گذاری در بازارهای گوشه‌ای در واقع، یافتن یا توسعه بخشی است که مشتریان قابل دسترسی ، فضای رشد و بدون رقابت غالب داشته باشد.

کسب‌و‌کارها می‌توانند از این استراتژی، برای ایجاد تحکیم جایگاه خود در بازار استفاده نمایند. در بازارهای گوشه‌ای، باتوجه به کوچک بودن بازار، گرفتن بخشی از آن و ایجاد یک میخ تجاری، به کسب‌و‌کارها کمک می‌کند تا با اطمینان بتوانند خود را در بازارهای جدیدتر و بزرگتر، گسترش دهند. این ترفند امروزه توسط بسیاری از کسب‌و‌کارها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مس مارکت (Mass Market) چیست؟

اصطلاح مس مارکت (Mass Market) ، به معنای بازار انبوه به بازاری اطلاق می‌شود که درآن کالا یا خدماتی ارائه می‌شود که در مقیاس وسیعی برای تعداد قابل توجهی از مصرف کنندگان نهایی تولید می شود. بازار انبوه به گونه‌ای، عکس بازار گوشه‌ای است. در بازار گوشه‌ای بخش کوچکی از بازار مورد هدف قرار گرفته و در بازار انبود، بخش وسیع با مشتریان زیاد مورد توجه قرار می‌گیرد.

البته یکی از تفاوتهای این دوبازار در این است که مصرف‌کنندگان در بازار گوشه‌ای، با پیش زمینه‌های ذهنی بسیار زیاد و بدون ترجیحات و توقعات با سلیقه سخت و مقاوم حضور دارند ولی در بازارهای انبوه، همان مصرف کنندگان ممکن است رفتارهای متفاوتی از خود نشان دهد. بعلاوه اینکه یک مشتری می‌تواند همزمان مشتری هر دونوع بازار هم باشد. اما تفکر و توقع و عملکرد وی در بازار انبود با بازار گوشه‌ای، تفاوت دارد. همین مشتریان زمانیکه در بخش بزرگی از بازار متمرکز شده باشند، رفتار مشابه بازار از خود بروز می‌دهند. کسب‌وکارها در این نوع از بازار به طور سنتی، مشتریان را بصورت انبوه و از طریق پیام‌های گسترده تبلیغاتی یا از طریق رسانه‌های عمومی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه ها و اینترنت مورد هدف قرار می‌دهند.

می‌توان اینگونه شرح داد که بازار انبوه، بخشی غیرمتمرکز و بزرگ از بازار است که در آن امکان فروش‌ محصولات یا خدمات عمومی وجود دارد. با توجه به خواسته‌های عمومی مشتریان، تولیدکنندگان و یا ارائه‌دهندگان خدمات زیادی در این بازار حضور دارند. کسب و کارها سعی می‌کنند در این نوع از بازارها بوسیله کیفیت یا رسانه‌های عمومی مخاطب خود را تحت تاثیر قرار دهند.

به عبارت دیگر بازار انبوه به جای ارائه خدمات یا فروش کالا به یک قشر خاص، با فروش کالا یا ارائه خدمات به صورت عمومی در بازار بماند. برای اینگونه بازارها، همه بازار ارزشمند است و هدف‌گذاری می‌شود.

بازار انبوه نیز، از قوانین بخش‌بندی بازار تبعیت نموده و از آن بهره‌مند است. همانگونه که در مقاله‌های مختلف شرح داده شد، امروزه نگرش بازاریابی بر تولید محصولات یا ارائه خدمات حاکم است و این نگرش، تمرکز برروی نیازهای مشتریان دارد. یک کسب‌وکار یا نیاز مشتری را درک می‌کند و یا آن را تولید می‌کند. بنابراین، در تحقیقات بازار، پیش از اینکه نوع بازار هدف محصول یا خدمات مشخص شود، بخش بندی بازار صورت‌گرفته و پس از آن، کسب‌وکار، اقدام به تعیین خصوصیت محصول یا خدمات خود بر اساس این بخش‌بندی، خواهد نمود.

بخش بندی بازار چیست؟

بخش‌بندی بازار فرایند تقسیم بازار مشتریان بالقوه به گروه‌ها و بخش‌های مختلف بر اساس ویژگی‌های خاص است. عضو این گروه‌ها ویژگی‌های مشابهی را دارند و معمولا یک یا چند جنبه مشترک در میان آنها وجود دارد. به تعریفی دیگر؛  بخش‌بندی بازار فرایند تقسیم کل بازار مصرف کنندگان به گروه‌های کوچکتر افراد با ویژگی‌های مشابه است. در نهایت افراد در هر بخش باید تا حد ممکن مشابه باشند اما همچنین باید از بخش های دیگر متمایز باشند. هدف این است که بخش‌هایی از بازار ایجاد شود که محصولات مشابه را به دلایل مشابه خریداری می‌کنند، به طور مشابه به پیام‌های برند پاسخ می‌دهند، دارای توانایی‌های مشابه برای خرید محصولات و غیره هستند. به عنوان مثال بخش بندی کلاس‌های مختلف خدمات خطوط هوایی به کلاس اکونومی، بیزینس و فرست کلاس می‌باشد. دلایل زیادی وجود دارد که چرا تقسیم بندی بازار انجام می‌شود؛ یکی از دلایل عمده بازاریابان برای بخش بندی بازار این است که می‌توانند ترکیبی از بازاریابی سفارشی را برای هر بخش ایجاد کنند و بر اساس آنها نیازها را برآورده کنند.

مس مارکت (Mass Market)
مس مارکت (Mass Market)

هدف تقسیم بندی، تمرکز یک شرکت بر روی بخش‌های فرعی یا بخشی از بازار است تا بتواند مزیت رقابتی درون بخش را به دست آورد. تمرکز یک شرکت در بخش خاص، اساسا ماهیت کل استراتژی بازاریابی است. تقسیم بندی بازار، ابزار مفهومی برای کمک به دستیابی اهداف سازمانی است. مفهوم بخش‌بندی بازار توسط Wendell R. Smith در مقاله او به نام «تفکیک محصول و بخش‌بندی بازار به عنوان استراتژی بازاریابی جایگزین» در سال 1956 بنا شد.

امکان ندارد توقع داشته باشیم کالایی که در بخش متوسط یا ضعیف بازار باید به فروش برسد، در بخش لوکس آن بفروش برسد. بنابراین توقع وجود فروشگاه لویی ویتون در روستاهای اوگاندا، بی معنی است. به همان میزان توقع حضور یک برند ضعیف در مناطق تفریحی شمال کشور خالی از اعراب است.

انواع بخش بندی بازار

بخش بندی بازار به طور معمول با استفاده از ویژگی‌های مختلف توسعه یافته که در ادامه بیشتر مورد بحث قرار می‌گیرد. این ویژگی‌ها شامل ویژگی‌های دموگرافیک، روان شناختی، رفتاری و جغرافیایی می‌باشد.

محصولات و خدمات بسیار زیادی در این نوع بازارها فعالیت میکنند. از جمله می‌توان به صنایع غذایی، داروهای عمومی، محصولات آرایشی و بهداشتی عمومی و غیره برای نمونه اشاره کرد.

آکادمی آنلاین عیب پوش

نیش مارکت (niche market) چیست؟

نیش مارکت (niche market)، یا نیچ مارکت، به معنای بازار گوشه‌ای یا بازار انتخابی(Selective)، است. در انگلیسی این بخش از بازار  را بازارطاقچه نیز می‌نامند. بنابر تعریف، بازار گوشه‌ای یا نیش مارکت، زیر مجموعه‌ای از بازار است که یک محصول خاص روی آن متمرکز است. نگرش فروش به بازار گوشه‌ای، ویژگی‌های محصول را با هدف برآورده کردن نیازهای خاص بازار و همچنین دامنه قیمت، کیفیت تولید و جمعیتی که به عنوان مشتری هدف انتخاب شده است، تعریف می‌کند. عموما بازار گوشه‌ای، بخشی کوچک یا خاص از بازار است.

می‌توان اینگونه شرح داد که بازار گوشه‌ای، بخشی متمرکز و هدفمند از یک بازار گسترده تر است که در آن امکان فروش‌ محصولات یا خدمات تخصصی وجود دارد. با توجه به خواسته های منحصر به فرد که از طرف بسیاری از تولیدکنندگان و یا ارائه‌دهندگان خدمات مورد توجه قرار نمی‌گیرد، برندها یا خدمات، بازارهای‌ گوشه‌ای را به عنوان راهی برای ایجاد وفاداری در مشتری و کسب حاشیه سود بالا بواسطه مشتریهایی که عموما گرفته شده است، دنبال می‌کنند. این مشتریان ممکن است خیلی مشکل پسند یا خاص باشند.

نیش مارکت (niche market)
نیش مارکت (niche market)

به عبارت دیگر بازار گوشه‌ای به جای ارائه خدمات یا فروش کالا به یک بازار عمومی، عمومی، با فروش کالا یا ارائه خدمات به بخش کوچکی از بازار، به حیات خود ادامه می‌دهد. بازارها با هر اندازه‌ای که داشته باشند، حاوی زیرمجموعه های مختلف هستند. برای اینگونه بازارها، همه بازار ارزش هدف‌گذاری ندارد.

بازار گوشه‌ای، از قوانین بخش بندی بازار تبعیت نموده و از آن بهره‌مند است. همانگونه که در مقاله‌های مختلف شرح داده شد، امروزه نگرش بازاریابی بر تولید محصولات یا ارائه خدمات حاکم است و این نگرش، تمرکز برروی نیازهای مشتریان دارد. یک کسب‌وکار یا نیاز مشتری را درک می‌کند و یا آن را تولید می‌کند. بنابراین، در تحقیقات بازار، پیش از اینکه نوع بازار هدف محصول یا خدمات مشخص شود، بخش بندی بازار صورت‌گرفته و پس از آن، کسب‌وکار، اقدام به تعیین خصوصیت محصول یا خدمات خود بر اساس این بخش‌بندی، خواهد نمود.

بخش بندی بازار چیست؟

بخش‌بندی بازار، فرایند تقسیم بازار مشتریان بالقوه به گروه‌ها و بخش‌های مختلف بر اساس ویژگی‌های خاص است. عضو این گروه‌ها ویژگی‌های مشابهی را دارند و معمولا یک یا چند جنبه مشترک در میان آنها وجود دارد. به تعریفی دیگر؛  بخش‌بندی بازار فرایند تقسیم کل بازار مصرف کنندگان به گروه‌های کوچکتر افراد با ویژگی‌های مشابه است. در نهایت افراد در هر بخش باید تا حد ممکن مشابه باشند اما همچنین باید از بخش های دیگر متمایز باشند. هدف این است که بخش‌هایی از بازار ایجاد شود که محصولات مشابه را به دلایل مشابه خریداری می‌کنند، به طور مشابه به پیام‌های برند پاسخ می‌دهند، دارای توانایی‌های مشابه برای خرید محصولات و غیره هستند. به عنوان مثال بخش بندی کلاس‌های مختلف خدمات خطوط هوایی به کلاس اکونومی، بیزینس و فرست کلاس می‌باشد. دلایل زیادی وجود دارد که چرا تقسیم بندی بازار انجام می‌شود؛ یکی از دلایل عمده بازاریابان برای بخش بندی بازار این است که می‌توانند ترکیبی از بازاریابی سفارشی را برای هر بخش ایجاد کنند و بر اساس آنها نیازها را برآورده کنند.

هدف تقسیم بندی، تمرکز یک شرکت بر روی بخش‌های فرعی یا بخشی از بازار است تا بتواند مزیت رقابتی درون بخش را به دست آورد. تمرکز یک شرکت در بخش خاص، اساسا ماهیت کل استراتژی بازاریابی است. تقسیم بندی بازار، ابزار مفهومی برای کمک به دستیابی اهداف سازمانی است. مفهوم بخش‌بندی بازار توسط Wendell R. Smith در مقاله او به نام «تفکیک محصول و بخش‌بندی بازار به عنوان استراتژی بازاریابی جایگزین» در سال 1956 بنا شد.

امکان ندارد توقع داشته باشیم کالایی که در بخش متوسط یا ضعیف بازار باید به فروش برسد، در بخش لوکس آن بفروش برسد. بنابراین توقع وجود فروشگاه لویی ویتون در روستاهای اوگاندا، بی معنی است. به همان میزان توقع حضور یک برند ضعیف در مناطق تفریحی شمال کشور خالی از اعراب است.

انواع بخش بندی بازار

بخش بندی بازار به طور معمول با استفاده از ویژگی‌های مختلف توسعه یافته که در ادامه بیشتر مورد بحث قرار می‌گیرد. این ویژگی‌ها شامل ویژگی‌های دموگرافیک، روان شناختی، رفتاری و جغرافیایی می‌باشد.

نیش مارکت (niche market)
نیش مارکت (niche market)

مزایای بازار گوشه‌ای

بازار گوشه‌ای، بخش خاص و سخت بازار است. بنابراین فعالیت در چنین بازاری، سختیها و مشکلات خاص خود را نیز درپی خواهد داشت. اما با این وجود کار در این بازار، مزایایی را هم دربر دارد. در اینجا به برخی از مزایای هدف قرار دادن بازار گوشه‌ای، اشاره خواهیم کرد.

کاهش رقابت

کسب‌و‌کارهای کوچک ممکن است از یک بازار گوشه‌ای آگاهی نداشته باشند و کسب‌و‌کارهای بزرگ ممکن است نخواهند زحمت ورود به آن را تحمل کنند. اما باید توجه داشت که معمولاً این شرایط، طولانی مدت نیست. هنگامی که یک کسب وکار وارد بازاری گوشه‌ای شد، و کسب سود نمود، سایر کسب‌و‌کارها سریعاً وارد آن بازار خواهند  شد.

تمرکز در بازاریابی

 هدف قرار دادن بازار گوشه‌ای یعنی هدف قرار دادن مشتریان کمتر و انتخاب شده تر. بنابرایین این امکان را برای سازمانها فراهم خواهد شد که تلاش خود را برروی برطرف نمودن یک یا چند نیاز خاص مشتری، متمرکز کنند.

امکان ارائه تخصص

تخصص توانایی است که نمی‌توان آن را بصورت عموم ارائه کرد. خصوصا زمانیکه در خدمات باشد. بنابراین بازارهای بازار گوشه‌ای، محل خوبی برای ارائه تخصص سازمانها هستند. معروف شدن به عنوان متخصص در یک محصول یا خدمات خاص، باعث می شود تا یک کسب‌و‌کار بیشتر از طرف مشتریان مورد استقبال قرار گیرد.

امکان ایجاد یک میخ تجاری(Toehold)

در خصوص استراتژی میخ تجاری، در مقاله مربوط به این موضوع به تفصیل صحبت شده است. کسب‌و‌کارها می‌توانند از بازار گوشه‌ای، برای ایجاد تحکیم جایگاه خود در بازار استفاده نمود. باتوجه به کوچک بودن بازار، گرفتن بخشی از آن و ایجاد یک میخ تجاری، به کسب‌و‌کارها کمک می‌کند تا با اطمینان بتوانند خود را در بازارهای جدیدتر و بزرگتر، گسترش دهند. این ترفند امروزه توسط بسیاری از کسب‌و‌کارها مورد استفاده قرار می‌گیرد. به هررو، بازار گوشه‌ای، بخشی از بازار است که کسب‌و‌کارها می‌توانند فضای رشد و بدون رقابت غالب داشته باشد و آن را به نرمی توسعه دهند.

امروزه بسیاری از بازارها را می‌توان در دسته بازار گوشه‌ای (نیش مارکت (niche market)) قرار داد. به عنوان مثال بازار خودروهای لوکس، تولید میکروچیپ، تولید مواد اولیه صنایع غذایی، صنایع آرایشی و بهداشتی خاص، صنایع داروهای خاص، تولید مواد اولیه غذای حیوانات خانگی و غیره مواردی از این قبیل هستند.

با استفاده از تحقیقات بازار در بازار گوشه‌ای، یک کسب و کار می‌تواند تعیین کند که چه بخش‌های منحصر به فردی در بازار از قبل وجود دارد، و بخش‌های جدید را چگونه می‌توان با موفقیت توسعه داد. البته موفیقیت در این بازار نیز بسیار سخت بوده و نیاز به تخصص دارد. برخی از مدیران گمان می‌کنند که کیفیت، موضوع اصلی خواسته مشتریان در چنین بازاری است اما کیفیت، تنها مختص این بازار نیست و تمامی محصولات و خدمات، باید برای بقا دارای کیفیت باشند. کسب سود در چنین بازاری، مستلزم برآورده کردن مطالبات مشتری خاص است و ارتباط مستقیم با دانش درخصوص وی و ارتباط با او و محیط او دارد.

درنظر داشته باشیم که هربازاری، خواص و رفتار مربوط به خود را دارد و نیش مارکت بودن کالا به معنای باکیفیت بودن یا بی کیفیت بودن کالا نیست. غلط مصطلحی که در سازمانهای داخلی وجود دارد، این است که برخی از مدیران کالای خود را نیش مارکت توصیف می‌کنند تا کیفیت آن را بدین شکل نشان دهند. نیش‌مارکت بودن یا مس‌مارکت بودن، عملا مزیتی محسوب نشده و صرفا یک تفاوت در انتخاب نوع فعالیت در بازار است.

بازار کاملا رقابتی چیست؟

بازار کاملا رقابتی(Perfect Competition)، چیست؟

طور عموم ساختار کلی بازار، چند مورد متدوال است. ساختار رقابت کامل(Competitive market)، ساختار بازار کاملا رقابتی(Perfect Competition)، ساختار رقابت انحصاری(Monopolistic competition)، ساختار انحصار چندجانبه(Oligopoly)، ساختار انحصار کامل(Monopoly)، ساختار انحصارکامل در طرف تقاضا(Monopsony)، انواع متداول ساختارهای بازار هستند.

هر برند یا خدماتی، برای حیات به محیطی به نام بازار نیاز دارد. این محیط بسته به نوع محصول، تولیدکننده، شرایط جغرافیایی یا سیاسی و یا مشتریان آن، ساختاری دارد. شناخت ساختار بازار و قوانین آن برای زنده ماندن در آن حیاتی است.

با شناخت محیط و ساختار بازار، می‌توان رو شهای زنده ماندن، رشد و بلوغ در آن را پیدا کرد. در علم اقتصاد، منظور از ساختار بازار، تعداد شرکت‌هایی است که در حال تولید محصول یکسانی هستند. ساختار بازار، حالت‌های مختلفی دارد که برگرفته از شرایط آن هستند. طبیعی است که محصولات یا خدمات در هرساختار بازاری، می‌بایست از قوانین موجود در آن بازار، تبعیت کنند. دراین مقاله قصد داریم تا ساختار بازار رقابت کامل(Perfect Competition)، را بررسی کنیم. بازار رقابت کامل(Competitive market)، یکی از حالت‌های ساختار بازار است که به بازار کاملا رقابتی نیز معروف است. در این ساختار بازار، تعداد زیادی تولیدکننده و تعداد زیادی مصرف‌کننده وجود دارد. در یک بازار رقابت کامل، همه بنگاه‌ها قیمت پذیر هستند. به عبارت دیگر، هیچ بنگاهی به تنهایی، توانایی تأثیرگذاری بر قیمت محصولات بازار را ندارد.

ویژگی‌های بازار کاملا رقابتی

بازار رقابتی کامل یا بازار کاملا رقابتی، بازاری است که عموم تصور می‌کنند. تصور عموم از بازار مکانی است که رقابت در آن چه در تولید و چه در عرضه و مصرف وجود دارد. البته در مقالات مختلف ساختارهای مختلف بازار را شرح دادیم که تمامی این ساختارها امروزه وجود دارند. اما ساختار بازار کاملا رقابتی، ویژگی هایی هم دارد. این ویژگیها شاکله این نوع از ساختار بازار هستند.

شکنندگی سود

هدف تمامی تولیدکنندگان و بگاههای اقتصادی حاضر در چنین بازاری، ماکزیمم‌سازی سود است. البته مطابق تعاریف قبلی، سود زمانی اتفاق می‌افتد که هزینه‌های تمام شده(marginal cost)، کمتر از درآمد حاصل از فروش(marginal revenue)، باشد. اما با وجود رقابت بسیار شدید در چنین بازارهایی، عموما هیچ بنگاهی نمی‌تواند سود اقتصادی مناسب کسب کند. به اضافه اینکه سود کسب شده کوتاه مدت و کاملا متغیر و شکننده است.

تعداد زیاد عرضه کننده و متقاضی

همانطور که ذکر شد در چنین بازارهایی، طبیعی است که تعداد بسیار زیاد فروشنده و خریدار وجود داشته باشد. تولیدکنندگان و عرضه کنندگان در این بازارها علاقمند به فروش هستند و با یکدیگر در این خصوص رقابت میکنند و متقاضیان علاقه‌مند به خرید محصولات در قیمتی معین هستند و توانایی آن را نیز دارند. این بازارها برخلاف بازارهای انحصاری، مشتریان با نوع و تعداد خرید خود، تعیین کننده قیمت و کیفیت هستند.

عدم وجود مانع برای ورود و خروج در بازار

باتوجه به وضعیت چنین بازارهایی، مانعی برای ورود به صنعت و خروج از آن وجود ندارد. در بازار کاملا رقابتی، هیچ مانعی برای ورود و خروج بنگاه‌ها و همچنین مشتریان آنها وجود ندارد. هر شخص حقیقی یا حقوقی که علاقه‌مند به کسب سود در این نوع از بازار باشد، با کمترین هزینه می‌تواند وارد بازار ‌شود. بعلاوه بسیاری از شرکتها و مشتریان از این بازارها به سادگی خارج می‌شوند.

اطلاعات کامل

برخلاف بازارهای انحصاری مونوپولی و الیگوپولی، در این بازارها، گردش اطلاعات کامل است. این اطلاعات در میان تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان در حال ردوبدل شدن است و محدودیتی برای حفظ آن وجود ندارد. بعلاوه ارزش این اطلاعات مانند سایر بازارها نیست و محدودیتی در انتشار آنها وجود ندارد. همچنین قیمت و کیفیت همه محصولات برای همه تولیدکنندگان و مصرف کنندگان معلوم و مشهود است.

رایگان بودن مبادلات

دراین بازارها مشتریان و فروشندگان بجز ارزش محصول و خدمات مربوط به آن، هزینه اضافی دیگری برعهده ندارند. باتوجه به همه‌گیربودن و دردسترس‌بودن این گونه از ساختار بازار، خریداران و فروشندگان برای انجام مبادلاتشان، هیچ هزینه‌ای را متحمل نمی‌شوند.

محصولات همگن

مفهوم محصولات همگن بدان معناست که در این نوع ساختار بازار، ویژگی‌های همه محصولات داخل بازار با تغییر عرضه‌کنندگان، تغییر نمی‌کند و فرض براین است که همه عرضه‌کنندگان، محصولاتی با ویژگی‌های یکسان عرضه می‌کنند.

عدم امکان تبانی

باتوجه به فراوانی تولیدکنندگان و مشتریان، در این بازار امکان تبانی و سازش در هر دووجه بازار وجود ندارد. این موضوع، به دلیل کثرت آن‌ها در این بازار است. در این نوع بازار، فرض بر این است که هر بنگاهی، با دسترسی آسان به تکنولوژی تولید محصول، می‌تواند سریع و راحت به این بازار وارد شود. در واقع این ویژگی است که موجب می‌شود امکان رخ دادن هیچ گونه سازش و تبانی در این نوع بازار وجود نداشته باشد. همچنین این ویژگی باعث می‌شود، هیچ بنگاهی در این نوع بازار، قدرت کامل کنترل بازار را نداشته باشد.

میزان کارایی

در این نوع بازار، به جز موارد کالاهای عمومی و اثرات جانبی هرگونه تعادل در بازار رقابت کامل، بهینگی پرتو را داراست. به عبارت دیگر در این حالت، هرگونه افزایش مطلوبیتی برای هر مصرف‌کننده بدون کاهش مطلوبیت سایرین، امکانپذیر نخواهد بود. بهینگی پرتو را بهینگی اجتماعی نیز می نامند. به عبارت دیگری می‌توان گفت که کاراترین حالت ساختار در بازار، همین ساختار است که در آن هر گونه تعادلی، بهینه پرتو است و هیچ بنگاهی توانایی کسب سود اقتصادی را ندارد.

رویکردهای بازار کاملا رقابتی

به‌طور تاریخی در اقتصاد نئوکلاسیک، دو رویکرد مختلف به بازار رقابت کامل وجود دارد. اولین رویکرد، بر این مبنا شکل یافته‌است که هر بنگاهی توانایی تأثیرگذاری بر قیمت‌ها را ندارد. این موضوع اینطور توجیه می‌شود که اندازه هر تولیدکننده یا مصرف‌کننده نسبت به کل بازار به قدری کوچک است که حضور یا عدم حضور آنان در قیمت تعادلی بی تأثیر است. رویکرد دوم رقابت کامل، بر این اساس است که بنگاه‌ها با استفاده از فرصت‌های مبادله و کاهش زمان مبادله درصدد کسب سود هستند. هر چقدر که این مبادلات سریعتر اتفاق افتد، بازارها رقابتی تر خواهند بود. دلالت این موضوع، این است که هر چه بازار تحت این تعریف، رقابتی تر باشد، قیمت متوسط بازار سریعتر با عرضه و تقاضا تطبیق می یابد و به دنبال آن قیمت با هزینه‌های حاشیه ای برابر می‌شود.

در این رویکرد، رقابت کامل، بدین معنی است که این تطبیق در سریعتر زمان ممکن اتفاق می افتد. امروزه، رویکرد غالب در تعریف بازار رقابت کامل، رویکرد اول است که در آن تمام بنگاه‌ها قیمت پذیر در نظر گرفته می‌شوند. البته به این نوع رویکرد، انتقادات فراوانی وجود دارد مبنی بر که برخی از فروض آن با واقعیت‌های بیرونی فاصله زیادی دارند. فرض همگن بودن محصولات، آزاد بودن ورود به بازار، دسترسی آسان به تکنولوژی، وجود اطلاعات کامل از قیمت و کیفیت کلیه محصولات و سایر فروض با واقعیت سازگاری ندارند که این موضوعات موجب تکمیل این نظریات شده‌است.

  • Body of Knowledge on Infrastructure Regulation
  • Market Structure: Introduction
  • Monopolistic Competition
  • britannica.com
  • monopolistic-competition
  • Oxford University Press;1995

بازار الیگوپولی (Oligopoly) چیست؟

هر برند یا خدماتی برای حیات به محیطی به نام بازار نیاز دارد. این محیط بسته به نوع محصول، تولیدکننده، شرایط جغرافیایی یا سیاسی و یا مشتریان آن، ساختاری دارد. شناخت ساختار بازار و قوانین آن برای زنده ماندن در آن حیاتی است. بازار الیگوپولی (Oligopoly) یکی از انواع بازار است. با شناخت محیط و ساختار بازار، می‌توان روشهای زنده ماندن، رشد و بلوغ در آن را پیدا کرد. در علم اقتصاد، منظور از ساختار بازار، تعداد شرکت‌هایی است که در حال تولید محصول یکسانی هستند. ساختار بازار، حالت‌های مختلفی دارد که برگرفته از شرایط آن هستند. طبیعی است که محصولات یا خدمات در هرساختار بازاری، می‌بایست از قوانین موجود در آن بازار، تبعیت کنند. دراین مقاله قصد داریم تا حالت بازار الیگوپولی را مورد بررسی قرار دهیم.

بازار الیگوپولی(Oligopoly)،بازار انحصار چندتایی گونه‌ای از ساختار بازار است که در آن تعداد کمی از تولیدکنندگان بر بازار یا نوعی از صنعت، تسلط دارند. این واژه از زبان یونانی از جمع دو کلمه الیگوی(oligoi)، به معنای کم و پولین(polein)، به معنای فروختن تشکیل شده‌است. در این ساختار به دلیل اینکه تعداد کمی تولیدکننده بر بازار مربوطه مسلط هستند، هر یک از آن‌ها از فعالیت‌های سایر تولیدکننده‌ها، آگاه هستند. البته تعداد این تولیدکنندگان کاملا مشخص است. دراین حالت،تصمیمات هریک از این تولیدکنندگان، بر تصمیم سایر رقبا اثرگذار خواهد بود و بالعکس.

لذا درصورتیکه لازم باشد تا برنامه‌ریزی استراتژیکی توسط هر کدام از این رقبا صورت‌گیرد، این نیاز وجود دارد که نظرات دیگر رقبا دراین برنامه لحاظ شود. با این حال که رقابت در فضای بازار انحصار چندجانبه، در دست تعدادی تولید کننده محدود است، اما خطر آن برای مصرف‌کنندگان این است که این انحصار می‌تواند در محدوده وسیعی از محصولات مختلف صورت‌گیرد.

در این موقعیت‌ها، شرکت‌ها ممکن است فعالیت‌های محدودکننده‌ای را مانند تبانی کردن، تقسیم بازار و نظیر آن، انجام دهند و تولید را محدود کنند و قیمت‌ها را بالا ببرند. در برخی موارد این کار تاحدی پیش می‌رود که شرایطی شبیه انحصار کامل ایجاد می‌شود. زمانیکه این تبانی‌ها به یک توافق رسمی بینجامد، این توافق تحت عنوان کارتل شناخته می‌شود. شرکت‌ها اغلب جهت پایدار نمودن بازارهای بی‌ثبات، با یکدیگر تبانی می‌کنند تا ریسک ذاتی سرمایه‌گذاری و تولید در این نوع بازارها را کاهش دهند.

معمولاً در اکثر کشورها، محدودیت‌های قانونی برای انجام این چنین تبانی‌هایی وجود دارد. وظیفه دولت‌ها حمایت از مردم است. دربسیاری از کشورها، دولتها تلاش می‌کنند تا از ایجاد این چنین کارتلهایی در برخی از صنایع و بازارها جلوگیری کنند. البته در برخی از کشورها، این تولید کنندگان دولتی یا نیمه دولتی(خصولتی)، هستند. بنابراین دولت قوانین محدود کننده‌ای برای این صنایع وضع نخواهد کرد. دربرخی مواقع، این موضوع به صورت عکس خود را نشان می‌دهد. زمانی هم وجود دارد که نه تنها توافقی میان این تولیدکنندگان انحصاری، بوجود نمی‌آید، بلکه رقابت بسیار شدیدی نیز رخ می‌دهد. این رقابت منجر به کاهش قیمت‌ها و افزایش تولید می‌شود. دراین حالت شرایطی بوجود می‌آید که منجر به ایجاد محیطی شبیه بازار رقابت کامل می‌شود. درمقاله مربوط به بازار رقابت کامل، این مهم را به تفصیل شرح خواهیم داد.

اگر چنین رقابتی در این سطح رخ دهد، بعضاً بسیار شدیدتر از رقابت در بازار رقابت کامل است. باتوجه به وجود ثروت و قدرت در دستان این رقبا، رقابت به شکل شدیدی رخ خواهد داد و در برخی مواقع حالت کمدی به خود خواهد گرفت. البته مصرف کنندگان ممکن است از این حالت استقبال کنند ولی به هررو بعدها زمانیکه این تولیدکنندگان به حالت صلح و توافق بازگشتند، هزینه های این رقابت را از مصرف کننده خواهند گرفت. برای ذکرنمونه ملموس از این نوع بازار، می‌توان به بازار خودروسازی در کشور اشاره کرد. البته در این بازار همواره توافق میان تولیدکنندگان وجود داشته و همواره قیمت در حال رشد بوده و کیفیت در حال افت. دولت نیز با وضع قوانین گمرکی شدید امکان رقابت محصولات خارجی را گرفته است.

ویژگی‌های بازار الیگوپولی

برندها و خدماتی که در چنین بازارهایی حضور دارند، از ویژگی‌های این بازار بهره‌مند هستند. این ویژگی‌ها بیشتر به نفع تولیدکنندگان است و عموما برای مصرف‌کنندگان، منفعت زیادی ندارد. در این بخش، برخی از ویژگیهای این بازارها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

هزینه بالای ورود و خروج

همانگونه که در مقاله مربوط به استراتژی اقیانوس آبی شرح داده شد، موانع ورود و خروج از یک بازار تعیین کننده میزان قرمز بودن یا آبی بودن محیط یک کسب و کار است. البته در چنین بازارهایی دیگران آگاهی ورود به چنین بازرهایی را دارند اما توانایی آن را ندارند. به هررو هزینه ورود و خروج از این بازرها، به شدت زیاد است. دربرخی موارد ورود به چنین بازارهایی حتی غیرممکن است. به عنوان مثال یک شرکت ممکن است توانایی تولید اتومبیل داشته باشد و زمین و امکانات و حتی تکنولوژی آن را نیز وارد کرده باشد، اما برای فروش و پلاک کردن خودروهای خود به مشکل برخواهد خورد بنابراین از ابتدا شرکتی وارد چنین بازاری نخواهد شد.

صرفه‌های حاصل از مقیاس، پتنت‌ها و دسترسی به تکنولوژی‌های پیچیده و گرانقیمت و امکانات استراتژیک، موانع ورود به این بازارها هستند. در بسیاری از موارد، تولیدکنندگان انحصارگر جهت جلوگیری و تخریب شرکت‌های نوظهور، از موانع قانونی نیز بهره‌مند می‌شوند.

امکان کسب سود بلندمدت

روند بازار به شرکت‌های انحصارگر موجود در آن اجازه می‌دهد، سودهای غیرعادی بلندمدتی از این بازار کسب کنند. همانگونه که اشاره شد، موانع ورود به این بازارها به اندازه‌ای بزرگ و سخت هستند که امکان ورود شرکت‌های نوظهور وجود نداشته باشد. بنابراین، شرکتهای حاضر به راحتی می‌توانند روی کسب سودهای بلندمدت برنامه‌ریزی کنند و آنها را بدست آورند.

امکان کسب حداکثر سود

طبیعی است که در این ساختار، امکان کسب حداکثر سود وجود داشته باشد. با توجه به اینکه تولیدکنندگان تعیین کننده قیمت هستند و امکان تبانی وجود دارد، مصرف کننده تعیین قیمت نخواهد کرد. بنابراین میزان درآمد و هزینه‌ها به شدت با هم فاصلخ خواهد گرفت. البته این خطر نیز وجود دارد که باتوجه به سود ذاتی بالا در چنین ساختاری، تولیدکنندگان از روشهای درست بهره‌وری استفاده نکرده و دچار نقص در ساختار مدیریتی خود شده و یا رانتها و تبانی‌های داخلی نیز در این سازمانها بروز کند. امکان وجود فساد در این سازمانها نیز بیشتر از سازمانهایی است که دربازرهای کاملا رقابتی هستند. باتوجه به اینکه سود در چنین سازمانهایی بالاست، ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا زیان یک سازمان مشخص شود. به هرحال بطور معمول دریک بازار انحصار چندجانبه، عموما درآمد بیشتر از قیمت تمام شده و هزینه‌های حاشیه‌ای است و سودبالایی وجود دارد.

وابستگی متقابل

یکی از ویژگی‌های متمایزکننده بازار انحصار چندجانبه، وجود وابستگی متقابل در آن است. در این نوع بازارها معمولاً چند شرکت بزرگ وجود دارند. هر یک از این بازیگران، به اندازه‌ای بزرگ هستند که عملکرد آنان بر روند و شرایط بازار تأثیرگذار باشد. لذا شرکت‌های رقیب، ناچار به اطلاع از عملکرد سایر شرکتها هستند و به درستی عملکرد وی را پاسخ خواهند داد. این بدان معنی است که هر شرکت، برای انجام هر عملی در بازار، باید پاسخ‌های رقبای خود را نیز در نظر بگیرد و متناسب با پاسخ‌های آنان، فعالیت‌های خود را تنظیم کند.

به عنوان مثال، اگر شرکتی بخواهد تصمیم بگیرد که قیمت محصولات خود را کاهش دهد، می‌تواند تخمین بزند که رقبای خود نیز قیمت محصولات خود را بیشتر کاهش دهند و این منجر به یک رقابت شدید در قیمت شود. یا اگر شرکت بخواهد قیمت محصولات خود را افزایش دهد، باید تخمین بزند که رقبا، قیمت محصولات خود را افزایش می‌دهند یا کاهش خواهند داد. این موضوع نشان دهنده درجه بسیار زیاد وابستگی متقابل در بازارهای انحصار چندجانبه است که در دیگر ساختارها وجود ندارد. در برخی موارد جلساتی برای هماهنگی و همکاری متقابل میان این شرکتها برگزار می‌شود.

قدرت تعیین قیمت

درچنین بازارهایی، تولیدکنندگان قیمت محصولات خود و دیگران را تعیین می‌کنند. به عبارت دیگر در بازار انحصاری چندجانبه، تنظیم‌کننده قیمت تولیدکنندگان هستند نه مصرف‌کنندگان. این گونه از بازرها از قوانین بازارهای رقابت کامل تبعیت نمی‌کنند بنابراین قدرت تعیین قیمت در این شرایط وجود دارد.

وجود اطلاعات کامل

شرکت‌های انحصارگر، از هزینه‌های خود و رقبای موجود دربازار، اطلاعات کامل دارند. اطلاعات در این ساختار بازار، گردش محدودی دارد و دراختیار شرکتهای تولیدکننده و یا عرضه کننده موجود است. اطلاعات این بازرها عمومی نیست و برای کسب اطلاعات از این شرکتها عموما نیاز به کسب مجوزهای خاص است. البته ممکن است برخی از شرکتهای حاضر در این بازراها اطلاعات خاصی را از دیگران مخفی کنند اما باتوجه به وضعیت بازار، این اطلاعات برای رقبا قابل تخمین هستند. یکی از مشکلات چنین بازارهایی برای مصرف‌کنندگان این است که آنها دسترسی به این اطلاعات ندارند و اطلاعات آنها چه از محصول و چه از روند تولید و عرضه، محدود است.

تعداد محدود تولیدکنندگان

در بازارهای انحصار چندتایی، تعداد شرکت‌ها به اندازه‌ای کم است که فعالیت یک شرکت، بر روی سایر شرکت‌ها تأثیر خواهد گذاشت. اصل وجود تعداد محدودی تولید کننده، این نوع از بازار را تشکیل می‌دهد. بنابراین تولیدکنندگان هم محدود هستند و هم عموما جهت تسلط بیشتر بر بازار، باهم توافق دارند.

امکان حضور در تمام صنایع

هیچ محدودیتی در این بازرها وجود ندارد اما بسته به جغرافیا، قوانین و شرایط مربوط به کل اقتصاد، یک بازار انحصاری چند جانبه ممکن است در بخش خاصی بوجود آید. ممکن است در این نوع از بازارها، محصولات استاندارد شده باشند، مانند هواپیما یا صنایع فولاد ویا ممکن است مانند صنعت خودروسازی، با یکدیگر تفاوت داشته باشند.

صنعت هواپیما سازی در جهان را می‌توان نمونه ای از این نوع بازار دانست. بعلاوه اینکه برخی از تولیدکنندگان در این بازار باتوافق با یکدیگر به کارتل تبدیل شده اند. امروزه صنعت هواپیما سازی در جهان به دلیل نیاز به تکنولوژی فوق مدرن و سرمایه بسیار زیاد، در اختیار کشورهایی مانند امریکا، روسیه، هلند، فرانسه، آلمان و انگلستان است. سایر کشورها ممکن است برخی از قطعات جزیی هواپیما را تولید کنند ولی تولید کننده هواپیما محسوب نمی‌شوند.

کشوری مانند ژاپن که دارای صنعت هواپیما سازی است با تمام پیشرفتهایی که در این زمینه کرده است، هنوز نتوانسته وارد بازرهای جهانی شود. در امریکا کارخانه های خصوصی به سادگی اقدام به تولید و فروش هواپیما و هلیکوپتر می‌کنند اما شرکتهای ژاپنی با تمام توانایی و تکنولوژیی که در اختیار دارند، به اندازه این شرکتها مشتری بالقوه و بالفعل ندارند.

آکادمی آنلاین عیب پوش

منابع:

  • Body of Knowledge on
    Infrastructure Regulation
  • Market Structure:
    Introduction
  • Monopolistic
    Competition
  • britannica.com
  • monopolistic-competition
  • Oxford University
    Press;1995

بازار رقابت انحصاری چیست؟

بازار رقابت انحصاری(Monopolistic competition)، چیست؟

در علم اقتصاد، منظور از ساختار بازار، تعداد شرکت‌هایی است که در حال تولید محصول یکسانی هستند. ساختار بازار، حالت‌های مختلفی دارد که برگرفته از شرایط آن هستند. طبیعی است که محصولات یا خدمات در هرساختار بازاری، می‌بایست از قوانین موجود در آن بازار، تبعیت کنند. بطور عموم ساختار کلی بازار، چند مورد متدوال است که بازار رقابت انحصاری یکی از انواع آن است.

ساختار رقابت کامل(Competitive market)، ساختار بازار کاملا رقابتی(Perfect Competition)، ساختار رقابت انحصاری(Monopolistic competition)، ساختار انحصار چندجانبه(Oligopoly)، ساختار انحصار کامل(Monopoly)، ساختار انحصارکامل در طرف تقاضا(Monopsony)، انواع متداول ساختارهای بازار هستند. در این مقاله قصد داریم تا نوع ساختار رقابت انحصاری(Monopolistic competition)، را مورد بررسی قرار دهیم.

ساختار رقابت انحصاری(Monopolistic Competition)، یکی دیگر از اشکال ساختار بازار است که تعداد زیادی تولیدکننده، محصولات خود را متمایز از یکدیگر به بازار عرضه می‌کنند. (این محصولات یکسان هستند، ولی در برخی از موارد مانند نوع دسته بندی، برند و . . . با یکدیگر متفاوتند). در رقابت انحصاری، شرکت‌ها می‌توانند در کوتاه مدت، شبیه انحصارگر عمل کنند و با استفاده از قدرت بازار سود کسب کنند، ولی در بلندمدت، شرکت‌های دیگر نیز وارد بازار شده و از طریق ایجاد تمایز در محصولات، منجر به ایجاد رقابت کامل در بازار می‌شوند و با افزایش تعداد شرکتها، آن‌ها نمی‌توانند سود اقتصادی کسب کنند. مدل‌های رقابت انحصاری اغلب برای مدل سازی صنایع به کار می‌روند. تئوری رقابت انحصاری را Edward hasting chambrlin در سال ۱۹۹۳ ارائه نموده‌است. بازارهای رقابت انحصاری دارای ویژگی‌های زیر هستند:

  • تعداد زیادی تولیدکننده و تعداد زیادی مصرف‌کننده در بازار وجود دارند، ولی هیچ بنگاهی توان کنترل کامل قیمت بازار را ندارد.
  • مصرف کنندگان در می‌یابند که تفاوت قیمتی میان محصولات رقبا وجود ندارد.
  • تعداد کمی مانع برای ورود و خروج به بازار وجود دارد.
  • تولیدکنندگان بر روی قیمت بازار درجه‌ای از کنترل را دارند.

ویژگی‌های بلندمدت رقابت انحصاری، شبیه رقابت کامل است. با این تفاوت که در رقابت انحصاری، کالاها ناهمگون هستند. ولی در رقابت کامل، همگی کالاها همگن هستند. در این حالت، شرکت می‌تواند در کوتاه مدت سود اقتصادی کسب کند. ولی در بلندمدت، به دلیل افزایش تعداد تولیدکنندگان و کاهش تقاضا و افزایش هزینه متوسط کل، سود اقتصادی شرکت‌ها به صفر میل می‌کند. در این حالت، بعضاً به دلیل وفاداری مشتریان به یک برند خاص، شرکت می‌تواند قیمتهای خود را بدون کاهش در مشتریان خود افزایش دهد. این موضوع، بدین معناست که منحنی تقاضای شرکت بر خلاف حالت رقابت کامل، دارای شیب نزولی است.

ویژگی‌های رقابت انحصاری

بازار رقابت انحصاری نیز مانند سایر ساختارهای بازار، داری ویژگیهایی است. در این بخش، ویژگی‌های اصلی رقابت انحصاری را برخواهیم شمرد.

تمایز در محصولات

در حالت رقابت انحصاری، محصولات تولیدکنندگان با یکدیگر تمایز دارند، ولی نه تا اندازه‌ای که جانشین کامل بودن آن‌ها از بین برود. در واقع کشش قیمتی تقاضا میان کالاها مثبت خواهد بود. در واقع کالاها با یکدیگر جانشین ناکامل‌اند. کالاها دارای کارکردهای یکسانی هستند و تمایز آن‌ها در کیفیت، ظاهر، برند، شهرت و . . . است.

آزادی ورود و خروج به بازار در بلندمدت

در حالت رقابت انحصاری، آزادی ورود و خروج در بلندمدت وجود دارد. هر شرکتی که برای کسب سود بخواهد وارد بازار بشود، می‌تواند با محصول منحصربه‌فرد خود وارد بازار شود یا هر شرکتی که قادر به پوشش هزینه‌های خود نیاشد، بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای می‌تواند از بازار خارج شود. این بدان معناست که هزینه اولیه از دست رفته(Sunk Cost)، وجود نخواهد داشت.

استقلال در تصمیم گیری

شرکت‌ها در حالت رقابت انحصاری می‌توانند در مورد ارائه کالاهای خود به بازار هر نوع تصمیمی را به‌طور مستقل اتخاذ کنند و هیچ ملاحظه‌ای ندارند که تصمیم ایشان چه تأثیری یر روی رقبا خواهد داشت. در واقع شرکت‌ها بدون ترس از شدیدتر شدن رقابت، هر نوع عملی را انجام می‌دهند.

قدرت بازار

شرکت‌های رقابت انحصاری، تا اندازه‌ای قدرت بازار دارند. قدرت بازار بدین معناست که شرکت بر روی شرایط مبادلات در بازار کنترل داشته باشند. هر شرکتی می‌تواند قیمت خود را افزایش دهد، بدون اینکه مشتریانش کاهش یابند. همچنین شرکت می‌تواند قیمت‌های خود را بدون رقابت بسیار زیاد میان رقبا کاهش دهد. علت وجود قدرت بازار برای شرکتها، وجود مانع برای ورود سایرین در بازار نیست. علت وجود قدرت بازار برای شرکت‌ها در این نوع بازار این است که آن‌ها می‌توانند محصولات خود را با ایجاد تمایز با سایر محصولات به فروش برسانند. دلیل دیگر قدرت بازار برای شرکت‌ها این است که تعداد رقبا در بازار در کوتاه مدت بسیار زیاد نیست.

گردش کامل اطلاعات

گردش اطلاعات در این نوع از ساختار بازار کامل است. در این حالت، خریداران به صورت دقیق می‌دانند که چه کالاهایی وجود دارند، در کجا عرضه می‌شوند، کالاها چه تمایزاتی با یکدیگر دارند، چه قیمتی دارند، و همچنین می‌دانند که آیا شرکت سود می‌کند یا خیر و به چه میزان. این اطلاعات از گردش اطلاعات بین مشتریان و تولیدکنندگان، حاصل می‌شود.

میزان کارایی

در بازارهای رقابت انحصاری، نارکارایی وجود دارد. علت وجود این ناکارایی به دو علت است. اول اینکه در حالت بهینه، شرکت قیمتی را تعیین می‌کند که از هزینه‌های حاشیه‌ای آن بالاتر است. شرکت‌های رقابت انحصاری، سود خود را در حالتی ماکزیمم می‌کنند که هزینه‌های حاشیه‌ای آنان با درآمدهای حاشیه‌ای برابر شود(MR=MC). از آنجاییکه شیب منحنی تقاضای شرکت در این حالت، نزولی است، این بدان معناست که شرکت قادر خواهد بود که قیمتی را بالاتر از حالت MC تعیین کند. در این حالت مقداری از مازاد مصرف‌کننده و مازاد تولیدکننده از بین خواهد رفت. دومین علت وجود ناکارایی در این است که شرکت‌های موجود در ساختار رقابت انحصاری، در حقیقت با وجود مازاد ظرفیت مشغول به کار هستند که در این حالت، میزان خروجی ماکزیمم‌سازی سود شرکت، کمتر از میزانی است که در حالت مینیمم هزینه متوسط(AC)، رخ می‌دهد.

در کشورما مثال حالت بازار رقابت انحصاری، بازار لوازم ساختمانی است که در آن تعداد تولیدکنندگان و تعداد مصرف کنندگان زیاد است و هر تولیدکننده نشان تجاری، کیفیت و قیمت مخصوص خود را دارد.

آکادمی آنلاین عیب پوش

منابع و ماخذ:

  • Body of Knowledge on Infrastructure
    Regulation
  • Market Structure: Introduction
  • Monopolistic Competition
  • britannica.com
  • monopolistic-competition
  • Oxford University Press;1995

بازار انحصار چندجانبه تقاضا (Oligopsony)، چیست؟

همانگونه که در مقالات مختلف شرح داده شد، ساختار بازر متشکل از چند نوع بازار متداول است. البته بسیاری از متخصصان اقتصاد، تعداد زیادی از انواع ساختار بازار را مطرح نمودهاند، اما چیزی که بدیهی است، این است که بطور عموم ساختار کلی بازار، چند مورد متدوال است.  ساختار رقابت کامل(Competitive market)، ساختار بازار کاملا رقابتی(Perfect Competition)، ساختار رقابت انحصاری(Monopolistic competition)، ساختار انحصار چندجانبه(Oligopoly)، ساختار انحصار کامل(Monopoly)، ساختار انحصارکامل در طرف تقاضا(Monopsony)، انواع متداول ساختارهای بازر هستند.

برند یا خدماتی برای حیات به محیطی به نام بازار نیاز دارد. این محیط بسته به نوع محصول، تولیدکننده، شرایط جغرافیایی یا سیاسی و یا مشتریان آن، ساختاری دارد. شناخت ساختار بازار و قوانین آن برای زنده ماندن در آن حیاتی است. با شناخت محیط و ساختار بازار، می‌توان رو شهای زنده ماندن، رشد و بلوغ در آن را پیدا کرد. در علم اقتصاد، منظور از ساختار بازار، تعداد شرکت‌هایی است که در حال تولید محصول یکسانی هستند. ساختار بازار، حالت‌های مختلفی دارد که برگرفته از شرایط آن هستند. طبیعی است که محصولات یا خدمات در هرساختار بازاری، می‌بایست از قوانین موجود در آن بازار، تبعیت کنند. یکی از این ساختارها، ساختار انحصار چندجانبه تقاضا (Oligopsony) است.

در زبان یونانی، oligo به معنای کم و Opsony به معنای خرید است. انحصار چندجانبه در طرف تقاضا، حالتی از بازار است که تعداد خریداران در بازار کم است، در صورتی که تعداد تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان می‌تواند بسیار زیاد باشد. این حالت، دربازرهایی که تولیدکنندگان محصولات یا خدماتی تولید میکنند که ممکن است فقط دولتها یا سازمانهای بزرگ آن را تهیه کنند. به عنوان مثال شرکت موحدین در ایران تولید کننده دستگاههای آبیاری رباتیک خودرو است. قیمت و نحوه استفاده از این محصولات به شکلی است که صرفا وزارت کشاورزی توانایی خرید آنها را دارد. اما تولیدکنندگان داخلی و خارجی هستند که بتوانند با این شرکت رقابت کنند.

به عنوان مثال دیگر می‌توان بازار نیروی انسانی متخصص را مثال زد. این موضوع، معمولاً در بازار عوامل تولید(به ویژه نیروی انسانی) اتفاق می‌افتد. در چنین بازارهایی، تعداد کمی از شرکت‌ها جهت به دست آوردن عوامل تولید با یکدیگر به رقابت می‌پردازند.

نوشته: فرامرز عیب‌پوش

  • Body of Knowledge on Infrastructure Regulation
  • Market Structure: Introduction
  • Monopolistic Competition
  • britannica.com
  • monopolistic-competition
  • Oxford University Press;1995

بازار مونوپولی (Monopoly) چیست؟

بطور عموم ساختار کلی بازار، چند مورد متدوال را شامل می‌شود.  مفهوم ساختار بازار به معنی تعداد شرکت‌هایی است که در حال تولید محصول یکسانی هستند. ساختار بازار، حالت‌های مختلفی دارد که برگرفته از شرایط آن هستند. ساختار رقابت کامل(Competitive market)، ساختار بازار کاملا رقابتی(Perfect Competition)، ساختار رقابت انحصاری(Monopolistic competition)، ساختار انحصار چندجانبه(Oligopoly)، ساختار انحصار کامل یا بازار مونوپولی (Monopoly) و ساختار انحصارکامل در طرف تقاضا(Monopsony)، انواع متداول ساختارهای بازار هستند.

تمام محصولات و خدمات برای حیات به محیطی به نام بازار نیاز دارند. این محیط بسته به نوع محصول، تولیدکننده، شرایط جغرافیایی یا سیاسی و یا مشتریان آن، ساختاری دارد. شناخت ساختار بازار و قوانین آن برای زنده ماندن در آن حیاتی است. با شناخت محیط و ساختار بازار، می‌توان رو شهای زنده ماندن، رشد و بلوغ در آن را پیدا کرد. در علم اقتصاد، منظور از ساختار بازار، تعداد شرکت‌هایی است که در حال تولید محصول یکسانی هستند. ساختار بازار، حالت‌های مختلفی دارد که برگرفته از شرایط آن هستند. طبیعی است که محصولات یا خدمات در هرساختار بازاری، می‌بایست از قوانین موجود در آن بازار، تبعیت کنند. دراین مقاله قصد داریم تا ساختار انحصار کامل(Monopoly) را بررسی کنیم.

بازار مونوپولی (Monopoly)
بازار مونوپولی (Monopoly)

واژه بازار مونوپولی (Monopoly) مانند بقیه ساختارهای بازار ریشه یونانی دارد. این واژه از کلمه مونوس(monos)، به معنی تک و پولین(polein)، به معنای فروش تشکیل شده است. در اقتصاد کلان، انحصار در حالتی رخ می‌دهد که یک شرکت تسلط کامل و کافی بر روی کالا یا محصول یا به عبارتی بازاری خاص دارد. این سازمان یا شرکت می‌تواند به هرطریق، مانعی برای ورود دیگر شرکت‌ها در بازار ایجاد کند. حالت انحصار در حالتی بوجود میآید که در یک بازار هیچ گونه رقابتی وجود نداشته و نه تولید کننده و عرضه کننده رقیبی موجود باشد و نه محصول یا خدمت جایگزینی وجود داشته باشد. بازار انحصار کامل باید با حمایت قوانین یا تکنولوژی یا ثبت پتنت خاصی همراه باشد. در چنین بازاری تنها یک انحصارگر وجود دارد.

این انحصارگر تنظیم‌کننده قیمت و کیفیت و نحوه اجرای خدمات است و قدرت کامل بازار را در دست دارد. به همین دلیل انحصارگر معمولاً تولید را در مواقع لزوم کاهش می‌دهد تا مطابق قانون عرضه و تقاضا، قیمت افزایش یابد. در نتیجه این اقدام، سود سرشاری نصیب انحصارگر خواهد شد. انحصار ممکن است هم بصورت طبیعی رخ دهد و هم ممکن است از ادغام عمودی و افقی ایجاد ‌شود. در برخی از کشورها، قوانین رقابت وجود دارند که محدودیت‌هایی را برای انحصارگران ایجاد کرده و اجبارا از ایجاد انحصار مطلق جلوگیری می‌کند. البته در برخی از کشورها انحصارگران ممکن است دولتی یا نمیه دولتی باشند. انحصارگر بودن به خودی خود در هیچ جای علم اقتصاد، غیرقانونی نیست. با این وجود، برخی از فعالیت‌های انحصارگران برای فضای کسب و کار نامناسب است و به همن خاطر دولتها به حمایت از مصرف‌کنندگان قوانین ضدانحصار بسیاری وضع می‌کنند. در کشور ما نیز قوانین زیادی در این خصوص وضع شده است.

ویژگی‌های بازار انحصار مطلق

برندها و خدماتی که در چنین بازارهایی حضور دارند، از ویژگی‌های این بازار بهره‌مند هستند. این ویژگی‌ها بیشتر به نفع انحصارگر است و عموما برای مصرف‌کنندگان، منفعت زیادی ندارد. اما برخی از محصولات یا خدمات وجود دارد که استراتژیک و یا سیاسی هستند و امکان واگذاری آنها به خارج از انحصار وجود ندارد. در این بخش، برخی از ویژگیهای این بازارها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

عدم امکان ورود

در چنین بازارهایی دیگران آگاهی ورود به چنین بازرهایی را دارند اما توانایی آن را ندارند. به هررو امکان ورود به چنین بازارهایی به هر علت، وجود ندارد. ورود به چنین بازارهایی غیرممکن است بنابراین از ابتدا شرکتی وارد چنین بازاری نخواهد شد. عموما قوانین و امکانات استراتژیک، موانع اصلی ورود به این بازارها هستند.

امکان کسب سود بلندمدت

بدیهی است باوجود انحصار، سود در چنین بازارهایی تضمین شده است. روند بازار به انحصارگر اجازه می‌دهد، سودهای غیرعادی بلندمدتی از این بازار کسب کنند. همانگونه که اشاره شد، موانع ورود به این بازارها به اندازه‌ای بزرگ و سخت هستند که امکان ورود سایرین به هیچ عنوان وجود ندارد. بنابراین انحصارگر به راحتی می‌تواند روی کسب سودهای بلندمدت برنامه ریزی کند و آنها را بدست آورد.

امکان کسب حداکثر سود

طبیعی است که در این ساختار، امکان کسب حداکثر سود وجود داشته باشد. با توجه به اینکه تولیدکننده یا عرضه کننده انحصاری، تعیین کننده قیمت است، مصرف کننده تعیین قیمت نخواهد کرد. بنابراین میزان درآمد و هزینه‌ها به شدت با هم فاصله خواهد گرفت. البته این خطر نیز وجود دارد که باتوجه به سود ذاتی بالا در چنین ساختاری، تولیدکننده از روشهای درست بهره‌وری استفاده نکرده و دچار نقص در ساختار مدیریتی خود شود.

قدرت تعیین قیمت

به دلیل وجود انحصار درچنین بازارهایی، تولیدکننده، قیمت محصولات و میزان عرضه را تعیین می‌کند. به عبارت دیگر در بازار انحصاری، تنظیم‌کننده قیمت تولیدکننده است نه مصرف‌کننده. این گونه از بازارها از قوانین بازارهای رقابت کامل تبعیت نمی‌کنند بنابراین قدرت تعیین قیمت در این شرایط وجود دارد.

بهره‌گیری از اطلاعات کامل

انحصارگر از بازار و وضعیت آن، اطلاعات کامل دارد. در برخی موارد خود تولیدکننده اطلاعات است. اطلاعات در چنین بازارهایی گردش ندارد و دراختیار تولیدکننده موجود است. اطلاعات این بازارها عمومی نیست و برای کسب اطلاعات از انحصارگر، نیاز به کسب مجوز است. یکی از مشکلات چنین بازارهایی برای مصرف‌کنندگان این است که آنها دسترسی به این اطلاعات ندارند و اطلاعات آنها چه از محصول و چه از روند تولید و عرضه، آن چیزی است که انحصارگر منتشر می‌کند.

قدرت در بازار

در این گونه بازارها انحصارگر طبیعتا دارای قدرت است. او توانمندی تأثیرگذاری بر روابط و شرایط مبادلات در بازار را داراست، به نحوی که قیمت محصول توسط شرکت انحصارگر تنظیم می‌شود که در شرایط سایر بازارها اینگونه نیست. اگرچه قدرت بازار انحصارگر بالا است، ولی انحصارگر ممکن است توسط طرف تقاضا محدود شود. یک انحصارگر با منحنی تقاضا با شیب منفی روبروست، نه یک منحنی کاملاً بدون کشش. با توجه به این موضوع، هرچه قیمت افزایش باید، انحصارگر تعدادی از مشتریان خود را از دست خواهد داد.

عوامل بروز انحصار

بازار انحصار، به دلیل موانعی بوجود می‌آید که سایرین امکان عبور از آنها را ندارند. این موانع، بر سر راه دیگر رقبا در ورود به بازارموجب می‌شوند که توانایی رقابت رقبا را از آنان سلب شود. عموما سه نوع مانع برای ورود به بازار انحصار وجود دارد. موانع اقتصادی، موانع حقوقی و موانع عمدی. در این بخش این موانع را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

موانع اقتصادی

یکی از مهمترین موانع در این بازارها، موانع اقتصادی است. موانع اقتصادی خود به چهار بخش صرفه‌های حاصل از مقیاس، قدرت سرمایه گذاری، برتری تکنولوژیک و عدم وجود کالاهای جانشین حاصل می‌شود. صرفه حاصل از مقیاس به معنای تولید سود در مقیاس وسیعی از تولید است. انحصارگر بوسیله تولید انبوه و مقیاس گسترده تولید، هزینه‌های خود را کاهش می‌دهد. همچنین انحصارگر می‌تواند قیمت‌های خود را حتی پایین‌تر از قیمت تمام شده تازه واردان احتمالی لحاظ کند و ورود آنها به بازار را غیرممکن کند. قدرت سرمایه گذاری نیز بدان معناست که فرایندهای تولید در بازار انحصار آنقدر پرهزینه و نیازمند به سرمایه‌گذاری اولیه بالا باشد که دیگران امکان آن را نداشته باشند. همچنین برتری تکنولوژیک بدان معناست که انحصارگر ممکن است بهتر بتواند بهترین تکنولوژی ممکن در فرایند تولید محصولات کسب و استفاده نماید، در حالیکه دیگر تازه واردان احتمالی به صنعت، نه امکان آن را داشته باشند و نه توان مالی استفاده از این تکنولوژی را. عدم وجود کالاهای جانشین نیز بخش دیگری از مانع اقتصادی است. مطابق این بخش، انحصارگر محصولی را به فروش می‌رساند که هیچ جایگزین نزدیکی برای آن وجود ندارد.

موانع حقوقی و قانونی

بطور خاص، در بازار مونوپولی (Monopoly) موانع حقوقی و قانونی می‌تواند فرصت‌هایی را برای انحصارگران در بازار یک محصول فراهم کند. حقوق مالکیت معنوی، شامل حق ثبت پتنت و کپی رایت، به انحصارگر اجازه می‌دهد که برای تولید و فروش محصولاتی خاص کنترل داشته باشد. همچنین حقوق مالکیت معنوی به شرکت اجازه می‌دهد تا بر روی مواد لازم جهت تولید محصولاتی خاص تسلط داشته باشد.

موانع عمدی

طبیعی است وضعیت انحصار ( بازار مونوپولی (Monopoly) ) برای تولیدکننده در یک بازار ایده‌آل است. بنابراین انحصارگر، انواع فعالیت‌های آگاهانه مختلف را جهت حذف رقابت و عدم امکان ورود رقبا، انجام خواهد داد. فعالیت‌هایی شامل استفاده از قوانین، استفاده از لابی‌ها و مذاکره باسازمانهای خصوصی و دولتی، نمونه‌ای از این فعالیتهاست.

صنعت نفت و گاز و صنعت دخانیات در کشور ما، نمونه ای از این بازار است. به عنوان مثال هیچ شرکتی امکان تولید بنزین و عرضه آن را ندارد. این موضوع بصورت کاملا قانونی در انحصار دولت است و یک مقوله ملی است.

آکادمی آنلاین عیب پوش

منابع:

  • Body of Knowledge on Infrastructure Regulation
  • Market Structure: Introduction
  • Monopolistic Competition
  • britannica.com
  • monopolistic-competition
  • Oxford University Press;1995