انفجار ابله ها (Explosion of idiots) چیست؟

انفجار ابله ها (Explosion of idiots) چیست؟

این مفهوم، که به نامهای «انفجار احمق ها» و یا انفجار ابله ها (Explosion of idiots) شناخته شده، گونه ای از «تئوری مدیریتی» است که برای اولین بار توسط استیو جابز ، بنیانگذار شرکت اپل مطرح شد. جابز، اصطلاح «انفجار ابله ها» را به همین نام یاد کرده و بعدها گای کاواساکی که از نظریه پردازان، مدیران و موسسان شرکت اپل هم بود، این مفهوم را به شکلی وسیع توسعه داد. جابز عنوان کرد:

” استخدام یک «دلقک» در یک سازمان، موجب این خواهد شد که بعد از مدتی، شاهد تعداد زیادی دلقک در آن سازمان باشیم.”

این پدیده، بعدها به «تئوری انفجار ابله ها(یا احمق ها)» مشهور شد. جابز معتقد است مدیران درجه یک، کسانی را استخدام می‌کنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند، اما افراد درجه دو و پائین تر با توجه به نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایین تر را استخدام می کنند.

به همین ترتیب، مدیران و کارکنان در رده های پایین تر همین کار را انجام می دهند زیرا بدیهی است که آن ها هم افرادی توانمند و درجه یک نیستند!

یکی از معضلات بسیار بزرگ در سازمانها انفجار ابله ها یا انفجار کوتوله هاست. شاید در نگاه اول پدیده بسیار ساده و کم اهمیت جلوه کند اما اهمیت آن زمان مشخص می‌شود که تاثیر اثر پروانه‌ای در این پدیده مشخص می شود.

زمانی که اثر پروانه ای با این پدیده تلفیق شود مشکلات به طرز اعجاب انگیزی افزایش پیدا میکند. جالب اینجاست انفجار ابله ها به علت سادگی و تعداد بیشتر افراد کوتوله و همچنین عدم نیاز به تصمیم گیری و کارشناسی، بسیار سریعتر از توسعه افراد کارآمد، اتفاق می افتد.

رفته رفته پس از مدتی، سازمان با موجی فراگیر از اعضای ضعیف و ناتوان در ساختار خود روبرو می شود که این موج افراد ناکارآمد، همان معدود افرادی که می توانستند بازدهی مناسبی داشته باشند را هم فلج خواهند کرد.

انفجار ابله ها چه اشکالی دارد؟

مشکل ابله ها این است که مانند کسی که خودش نمی داند بیمار است، آنها هم فکر نمی کنند که ابله هستند. اتفاقاً فکر می کنند بسیار هم باهوش هستند که موقعیت کاری خودشان را با استخدام فردی بهتر از خودشان به خطر نمی اندازند، اما موضوع اینجاست که ابله ها، واقعاً باهوش هستند، اما «عاقل» یا «خردمند» نیستند. بعلاوه اینکه در ابله ها «اثر داونیگ کروگر» بیشتر به چشم می خورد و از این منظر هم خطرناک هستند. برای درک تفاوت مفاهمیم «هوش»، «عقل» و «خرد»، به درس مربوط به آن مراجعه کنید.

چگونه وجود این پدیده را در سازمانمان بفهمیم؟

این کار خیلی سختی نیست. به عنوان مثال می توان تمام کارکنان یک بخش را مورد ارزیابی قرار داد و شایستگی آنها در جایی که هستند از دیدگاه «مهارت»، «توانایی» و «دانایی» مورد ارزیابی قرار بگیرد. پس از آن اگر شایستگی های این افراد از مدیر بخش کمتر بود، این پدیده در حال شکل گیری است. البته این موضوع بدان معنی نیست که اگر مدیر کم شایسته تری بر سرکار باشد انفجار ابله ها اتفاق نیفتاده و همه چیز خوب است، بلکه مدیری که تیمی توانمند تر از خودش داشته باشد، دائماَ در حال توسعه شایستگی خود است. اگر مدیر ثابت بود و تغییری نکرد، بصورت خودکار تیم هم متوقف خواهد شد.

آکادمی آنلاین عیب پوش