فیلم فریب

فیلم سینمایی فریب

فیلم سینمایی فریب(Deception)، درام جنایی، معمایی محصول کشور آمریکا به کارگردانی مایکل لانگنجر و بازی درخشان هیو جکمن، میشل ویلیمامز و ایوان مک گریگور است.

این فیلم به دلیل خط داستانی خاصی که داشت، نژادپرستانه شناخته شد و کمپانیهای بزرگ از سرمایه گذاری برروی آن سرباززدند تا نهایتا به طور مستقل توسط MRC، تامین بودجه و ساخته شد. پیش و پس از تولید حمله های مختلفی توسط منتقدان به فیلم صورت گرفت.

داستان فیلم

جاناتان مک کواری، حسابداری محافظه کار و بی دردسر در منهتن است که اواخر شبی، در حالی که در یک شرکت حقوقی مشغول به کار در حسابرسی بود، با یک وکیل کاریزماتیک به نام وایت بوز دوست می شود. جاناتان که با مترو به خانه می رود، برخورد کوتاهی با زنی زیبا و بلوند دارد. زمانی که به خانه می رسد، متوجه می شود که لوله ای در اتاق خوابش چکه می کند و لکه ای بر جای می گذارد.

جاناتان و وایت دوستان خوبی می شوند. وایت برای چند هفته آینده در لندن تجارت دارد، اما به طور تصادفی تلفن های همراه خود را با جاناتان تعویض می کند. جاناتان با تلفن وایت تماسی از زنی دریافت می‌کند که می‌پرسد آیا او در آن شب آزاد است یا خیر. او به طور ناگهانی موافقت می کند که او را در یک بار هتل ملاقات کند. وقتی او می رسد، آنها مستقیماً به اتاق هتل می روند. صبح، جاناتان متوجه می شود که وایت در یک باشگاه منحصر به فرد عضو است.

وقتی وایت روز بعد تماس می گیرد، جاناتان را تشویق می کند که در کلاب عضو شود. یکی از برخوردهای جاناتان با زن مسن‌تری است که قوانین بازی را برای وی توضیح می‌دهد.

جاناتان متوجه می شود که مخاطب جدیدش همان زن زیبای بلوند است که در مترو دیده بود. او در این ملاقات به کشف این زن پرداخته و سرویس اتاق سفارش می دهند و ساعت ها صحبت می کنند. جاناتان به خاطر جاکلیدی S شکلش تصور می کند که نام او با S شروع می شود. او عاشق شده و …

فیلم حسابدار

فیلم سینمایی حسابدار (The Accountant)، اکشن و هیجان انگیز آمریکایی محصول سال ۲۰۱۶ امریکا به کارگردانی گاوین اوکانر، نویسندگی بیل دوبوک است.

در این فیلم بن افلک، آنا کندریک، جی کی سیمونز، جان برنتال، سینتیا آدای رابینسون، جفری تامبور و جان لیتگو به ایفای نقش پرداخته اند.

درباره فیلم

حسابدار، برای اولین بار در 10 اکتبر 2016 در لس آنجلس به نمایش درآمد و در 14 اکتبر 2016 توسط برادران وارنر در ایالات متحده اکران شد. این فیلم با دریافت نقدهای متفاوت از سوی منتقدان، 155 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. برای اجرای افلک و سکانس‌های اکشن با پنکاک سیلات، هنر رزمی اندونزیایی تحسین شد.

داستان فیلم

فیلم با دوران کودکی کریستین وولف که کودکی اوتیستیک است آغاز می شود. مادرش می خواهد او را به هاربر نوروساینس، که یک مرکز درمانی مخصوص این کودکان است بفرستد، اما پدرش مخالفت می کند. مادرش که قادر به رسیدگی به نیازهای کریستین نیست، خانواده آنها را ترک می کند. پدرش شروع به آموزش او و برادرش براکستون در هنرهای رزمی مختلف می‌کند و در عین حال کریستین را تشویق می‌کند تا خود را با محرک‌هایی که او را تحریک می‌کنند به جای اجتناب از آن، عادت دهد.

با فلش فوروارد به دنیای امروز، کریستین دفتر حسابداری کوچکی را در پلینفیلد، در ایالت ایلینویز اداره می‌کند که عملا این دفتر به عنوان پیشانی برای شرکت پولشویی او عمل می‌کند. مشتریان جنایتکار او از طریق زنی ناشناس با او تماس می گیرند که او نیز تجارت او را سازماندهی می کند. کریس برای حسابرسی شرکت Living Robotics پس از اینکه مدیر عامل شرکت لامار بلکبرن و خواهرش ریتا از بی نظمی های حسابداری مطلع شدند، استخدام می شود. آنها حسابدار داخلی را به نام دانا کامینگز در کنار کریستسن میگذارند تا به او  در کشف موضوع کمک کند.

در همین حال، ری کینگ، مدیر خزانه داری، با یک تحلیلگر داده به نام مریبت مدینا ملاقات می کند که سابقه کیفری در نوجوانی دارد. کینگ به مدینا هشدار می‌دهد که اگر بخواهد اطلاعات را فاش کند، با زندان روبرو می‌شود و او وظیفه پیدا کردن هویت واقعی وولف را قبل از بازنشستگی کینگ در چند ماه دیگر به او محول می‌کند. او از این اطلاعات ارائه شده توسط کینگ به همراه سوابق مالیاتی برای یافتن محل دفتر وولف استفاده می کند.

وولف بیش از یک دهه از سوابق مالی شرکت را در یک شب بررسی می کند و متوجه می شود که 61 میلیون دلار اختلاس شده است. او به ریتا از مجموع آن خبر می دهد اما اعتراف می کند که نمی داند دزد کیست. در آن شب، اد چیلتون، مدیر مالی شرکت Living Robotics، توسط قاتلی اجیر شده، مجبور به مصرف بیش از حد انسولین می شود. روز بعد، لامار مابقی پول قراردادش را برای ممیزی به ولف می پردازد و به او می گوید که او مسئول ناراحتی و خودکشی دوستش بوده و از او می خواهد که این شرکت را ترک کند.

کم کم سروکله قاتلینی پیدا می شود که میخواهند کریستین را بکشند اما او از پس آنها برآمده و درمی یابد که دانا هدف بعدی است. او به موقع به آپارتمان دانا می رسد تا قاتلین را از کشتن او باز دارد…

آکادمی آنلاین عیب پوش

معضل اجتماعی

فیلم سینمایی معضل اجتماعی(The Social Dilemma)، مستند آمریکایی محصول سال ۲۰۲۰ به کارگردانی جف اورلوفسکی و نویسندگی اورلوفسکی، دیویس کومبه و ویکی کورتیس است. این مستند به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه طراحی شبکه‌های اجتماعی اعتیاد را برای به حداکثر رساندن سود، و توانایی آن در دستکاری دیدگاه‌ها، احساسات، و رفتار مردم و انتشار تئوری‌های توطئه و اطلاعات نادرست، پرورش می‌دهد. این فیلم همچنین تأثیر شبکه های اجتماعی بر سلامت روان، به ویژه سلامت روان نوجوانان و افزایش نرخ خودکشی نوجوانان را بررسی می کند.

این فیلم شامل مصاحبه هایی با بسیاری از کارمندان سابق شرکت های شبکه های اجتماعی به همراه محققان دانشگاهی است. برخی از این مصاحبه‌ها، اشاره می‌کنند که پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی و شرکت‌های بزرگ فناوری، تغییرات مثبتی را برای جامعه نیز ایجاد کرده‌اند.

داستان فیلم

مصاحبه شوندگان درباره نقش شبکه های اجتماعی در قطبی شدن سیاسی در ایالات متحده و تأثیری که تبلیغات الگوریتمی بر رادیکال شدن سیاسی داشته است، بحث می کنند. این فیلم همچنین بررسی می کند که چگونه پلتفرم های شبکه های اجتماعی بر انتشار اخبار جعلی تأثیر گذاشته اند و چگونه دولت ها از شبکه های اجتماعی به عنوان ابزاری برای تبلیغات استفاده کرده اند. این مصاحبه‌ها در کنار نمایشنامه‌سازی‌هایی از اعتیاد نوجوانان به شبکه‌های اجتماعی ارائه می‌شوند. این نمایشنامه ها توجه را به نگرانی فزاینده رادیکالیزه شدن جوانان در اینترنت جلب می کند.

این فیلم به زیربنای روانشناختی و تکنیک های دستکاری می پردازد که به ادعای آن، شبکه های اجتماعی و شرکت های فناوری کاربران را معتاد می کنند. فعالیت آنلاین افراد توسط این شرکت‌ها مشاهده، ردیابی و اندازه‌گیری می‌شود و سپس از این داده‌ها برای ساخت مدل‌های هوش مصنوعی استفاده می‌کنند که اقدامات کاربرانشان را پیش‌بینی می‌کنند.

تریستان هریس، متخصص اخلاق طراحی سابق گوگل و یکی از بنیانگذاران مرکز فناوری انسانی، در این مستند توضیح می دهد که سه هدف اصلی شرکت های فناوری وجود دارد:

  • هدف تعامل: افزایش استفاده و اطمینان از ادامه پیمایش کاربران.
  • هدف رشد: اطمینان از بازگشت کاربران و دعوت از دوستانی که حتی دوستان بیشتری را دعوت می کنند.
  • هدف تبلیغات: اطمینان حاصل شود که در حالی که دو هدف فوق اتفاق می افتد، شرکت ها نیز تا حد امکان از تبلیغات درآمد کسب می کنند.

فیلم جمهوری عثمانی

فیلم سینمایی جمهوری عثمانی (Osmanlı Cumhuriyeti)، کمدی تاریخی جایگزین با بازی کمدین مشهور ترک، آتادمیرر است. کارگردانی و فیلمنامه نویسی فیلم بر عهده گانی مژده است. در این فیلم بازیگرانی همچون ویلدان آتاسفور، سومر تیلماچ، روحسار اوکال، کرم کوپاچی، علی دوسنکالکار، بلما کانسیگر و خواننده مشهور سزن آکسو به ایفای نقش پرداخته اند.

درباره فیلم

این فیلم در 21 نوامبر 2008 منتشر شد. تقریباً 1500 نفر در این فیلم بازی کردند که در 23 مکان مختلف، عمدتاً در کاخ توپکاپی، کاخ یلدیز، ریاست دانشگاه استانبول، ایا آیرین، سپتچیلر کسری، کاراکوی، ناککاشتپه و فاتح در مدت پنج هفته و نیم فیلمبرداری شد.

اولین نمایش این فیلم در مرکز فرهنگی و کنگره لطفی کردار برگزار شد. با وجود بارش شدید باران، تعداد زیادی از مهمانانی که به این جشن آمده بودند، مورد استقبال گروه موسیقی جنیچر قرار گرفتند.

داستان فیلم

در ابتدای فیلم کودکی بازیگوش در سال 1888 در مزرعه ای در حال فراری دادن پرنده های مهاجم است. این کودک آتاتورک است. سقوط این کودک برای نجات پرنده ای اسیر در قفس(سمبلی از ترکیه اسیر امپراتوری)، و احتمال مرگ او، منجر به ادامه امپراتوری عثمانی است. و فضایی خیالی از زندگی مردم ترکیه در صورتی که آتاتورکی وجود نداشت می پردازد.

فضای فیلم در سال 2008 اتفاق می افتد. در این میان، جنگ استقلال ترکیه صورت نگرفت و کشوری به نام «ترکیه»، تأسیس نشده است. رهبری به نام مصطفی کمال آتاتورک ظاهر نشده و آنکارا پایتخت نشده. امپراتوری عثمانی در اثر بی لیاقتی و اصرار بر نمایش قدرت بدون قدرت حقیقی، تبدیل به پوسته ای توخالی و بی معنی شده که بسیاری از سرزمینهای خود را از دست داده است. به دلیل بی عرضگی مسئولین نوعی مستعمره غیر رسمی امریکا شئه است. در جریان فیلم سلطان عثمان هفتم، عاشق می شود و پس از چند حادثه متوجه می شود که خودش پیش از دیگران عروسک خیمه شب بازی است…

این فیلم با وجود پوسته طنز خود، داستان عمیقی برای بیننده برجای می گذارد که بالعکس آن نیز صادق است. به همین دلیل به این گونه از داستانها، داستانهای جایگزین می گویند. داستانهایی با روایت«اگر این چنین نمی شد چه اتفاقی می افتاد»، که برای تمام جهان صادق است.

مشاهده فیلم در یوتیوب

تئوری همه چیز

فیلم سینمایی تئوری همه چیز(The Theory of Everything)، درام رمانتیک زندگی‌نامه‌ای محصول سال ۲۰۱۴به کارگردانی جیمز مارش است. این فیلم جزئیات زندگی فیزیکدان نظری استیون هاوکینگ را شرح می دهد. فیلمنامه این فیلم توسط آنتونی مک کارتن از کتاب خاطرات سفر به بی نهایت: زندگی من با استفن نوشته جین هاوکینگ در سال 2007 اقتباس شده است که به رابطه او با همسر سابقش استیون هاوکینگ،پرداخته است.

در این فیلم ادی ردمین، فلیسیتی جونز، چارلی کاکس، امیلی واتسون، سایمون مک‌بورنی، کریستین مک‌کی، هری لوید و دیوید تیولیس به بازی پرداخته اند.

درباره فیلم

این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو در سال 2014 انجام داد[2] در 7 نوامبر 2014. این فیلم اولین نمایش خود را در بریتانیا در 1 ژانویه 2015 داشت. فیلم با تحسین از موسیقی متن، فیلمبرداری و بازی های جونز و به ویژه ردمین، روبه رو شد و نقدهای مثبتی دریافت کرد. این فیلم جوایز و نامزدی بسیاری از جمله پنج نامزدی جایزه اسکار را به دست آورد.

تئوری همه چیز 10 نامزدی جایزه اسکار فیلم بریتانیا (بفتا) را دریافت کرد و برنده بهترین فیلم بریتانیا، بهترین بازیگر نقش اول مرد برای ردمین و بهترین فیلمنامه اقتباسی برای مک کارتن شد. چهار نامزدی جایزه گلدن گلوب دریافت کرد که برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد – فیلم درام برای ردمین و بهترین موسیقی متن برای یوهانسون شد. همچنین سه نامزدی جوایز انجمن بازیگران سینما را دریافت کرد و جایزه انجمن بازیگران سینما را برای بازی برجسته ردمین در نقش اصلی دریافت کرد.

داستان فیلم

استیون هاوکینگ، دانشجوی اخترفیزیک دانشگاه کمبریج، عاشق دانشجوی ادبیات جین وایلد شده و روابط عاشقانه ای را باوی آغاز می کند. اساتید او نگران نبود موضوعی برای پایان نامه او هستند. پس از اینکه او و پروفسورش دنیس سیاما در یک سخنرانی در مورد سیاهچاله ها شرکت می کنند، استیون حدس می زند که سیاهچاله ها ممکن است بخشی از خلقت جهان باشند و تصمیم می گیرد پایان نامه خود را درباره آنها بنویسد.

با این حال، ماهیچه های وی شروع به از کار افتادن کرده و هماهنگی او با بدنش کاهش می یابد. او متوجه می شود که به بیماری نورون حرکتی مبتلا است، که در نهایت قادر به حرکت، قورت دادن و حتی نفس کشیدن نیست. هیچ درمانی وجود ندارد و تقریباً دو سال دیگر زنده است. دکتر به وی اطمینان می دهد که مغزش تحت تأثیر بیماری قرار نمی گیرد، بنابراین افکار و هوش او دست نخورده باقی می ماند، اما در نهایت، او قادر به برقراری ارتباط با آنها نخواهد بود.

رفته رفته همانطور که استیون منزوی می شود و روی کار خود تمرکز می کند، جین اعتراف می کند که او را دوست دارد. او به پدرش می‌گوید که قصد دارد با استیون بماند، حتی با بدتر شدن وضعیت او. آنها ازدواج می کنند و صاحب اولین پسرشان رابرت می شوند. اما اوضاع استیون روز به روز بدتر می شود و …

تئوری همه چیز، نگاهی است به داستان مردی که طبیعت را بشکلی دیگر شناخت و البته طبیعت نیز انتقام خود را از او گرفت. اما این دانشمند هیچ گاه تسلیم نشد و صرفا همان بخشی از بدنش که از هر قسمتی با ارزش تر بود(یعنی مغزش)، بخوبی کار می کرد. استیون هاوکینگ شاید یکی از نابغه ترین و عجیب ترین دانشمندان جهان است. مردی که علاوه بر دانش فیزیک، بر بازاریابی نیز بخوبی تسلط داشت و صدای خود را به وسیله یک ربات، به گوش تمام جهان رساند.

جمهوری کلونیا

فیلم سینمایی جمهوری کلونیا

کمدی سیاسی ماجراجویی جمهوری کلونیا محصول سال 2017 کشور ترکیه است. مورات کپز کارگردانی این فیلم را برعهده داشته و چاغلار چوروملو، بوشرا پکین، ارسین کورکوت، گولهان تکین، ماهیر ایپک و اوغور بیلگین، در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.

داستان فیلم

زمانی که شهردار استانی شبه جزیره ای به نام «استان کلونیا»، از کشوری فرضی، از ریاست جمهوری آن کشور دعوت می کند به شهرشان بیاید، طی مراسم استقبال و بزرگداشت جمهوری آنها، بطور اتفاقی با شلیک توپ جنگی به مناسبت ادای احترام، گلوله توپ به کشتی جنگی ایالت متحده برخورد نموده و این کشتی جنگی، از میان رفته و غرق می شود.

پس از این حادثه، کشور اصلی از ترس، تصمیم می گیرد که این شبه جزیره را انکار کند و روابط خود را با آنها قطع کند. این استان بدون هویت، خود را کشور اعلام نموده و شهردار آن به عنوان رئیس جمهور سوگند می خورد. اما ایالات متحده، قصد از بین بردن این کشور را می کند و ماجرا آغاز می شود.

حرکاتی که این مدیر برای نجات کشورش انجام میدهد، در عین ناباوری و حماقت، طنز تلخی است که ترکها در به تصویر کشیدن آن مهارت بالایی دارند. این فیلم سراسر آموزش است و پیشنهاد می شود حتما مشاهده شود.

پیشنهاد می شود این فیلم با زبان اصلی، با زیرنویس یا بدون آن دیده شود چرا که نکات شیرین و طنز آموزنده فیلم، با دوبله از میان خواهد رفت.

دانلود مستقیم فیلم

آکادمی آنلاین عیب پوش

فیلم پیمان

فیلم سینمایی پیمان(The Covenant)، یا بیگانه یا میثاق، که به پیمان گای ریچی(Guy Ritchie’s The Covenant)، با اشاره به کارگردان آن، نیز شهرت دارد، درام جنگی محصول 2023 انگلستان و اسپانیا است. تهیه‌کنندگی و کارگردانی این فیلم توسط گای ریچی کارگردان مشهور بریتانیایی انجام شده است.

جیک جیلنهال، دار سلیم، الکساندر لودویگ، آنتونی استار، بابی شوفیلد، امیلی بیچم، جانی لی میلر، جیسون وانگ و سینا پروانه در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.

این فیلم در 21 آوریل 2023 توسط کمپانی متروگلدن مایر در ایالات متحده اکران شد. فیلم به طور کلی نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد و ۱۷ میلیون دلار فروخت.

داستان فیلم

در بحبوحه جنگ در افغانستان، جان کینلی گروهبان ارتش ایالات متحده و واحدش توسط کامیونی بمب گذاری شده در ایست و بازرسی مورد حمله قرار می گیرند که منجر به کشته شدن مترجم وی می شود. او که نیاز به جایگزینی دارد، به احمد عبدالله، مترجمی ثابت قدم و در عین حال منفور، معرفی می شود که ادعا می کند این کار را فقط برای پول دنبال می کند.

در طی یک مأموریت دستگیری مخفی، کینلی متوجه می‌شود که احمد قبلاً وابسته به طالبان بوده است، اما زمانی که این سازمان پسرش را به قتل رساند، از آن جدا شده است. احمد بعداً تیم کینلی را از کمین یک واحد طالبان با کمک یک سرباز ارتش ملی افغان که به خطر افتاده نجات می دهد و دوستی آنها شکل می گیرد.

در جریان یک حمله دیگر برای بررسی انبار سلاح های شورشیان در حدود 100 کیلومتری شمال پایگاه هوایی بگرام، واحد کینلی مورد حمله نیروهای کمکی طالبان قرار می گیرد که همه را به جز او و احمد می کشند. این دو موفق می شوند با پای پیاده فرار کنند و در این روند چندین جنگجوی طالبان را کشته اند. در حالی که تلاش می کنند با حرکت در مناطق کوهستانی افغانستان به پایگاه هوایی بازگردند، یک بار دیگر در کمین شورشیان قرار می گیرند که موفق می شوند کینلی را زخمی کنند.

هنگامی که با قنداق تفنگ به او ضربه می زنند، احمد موفق می شود طالبان را بکشد و تصمیم می گیرد کینلی را به پایگاه هوایی بازگرداند. احمد با دریافت کمک از برخی افغان‌های دلسوز، از شکار طالبان طفره می‌رود و کینلی را بر فراز توپوگرافی کوهستانی خائنانه کشور حمل می‌کند. چند روز بعد احمد و کینلی در نزدیکی بگرام هستند، اما جنگجویان طالبان به آنها حمله می کنند…

این فیلم داستان رابطه یک مربی و یک کارآموز است که رفته رفته رابطه انسانی آنها شکل گرفته و پررنگ می شود. مشاهده این فیلم کمک می کند که ارزش رابطه انسانی و برتری آن نسبت به روابط سازمانی را بهتر درک کنیم.

آکادمی آنلاین عیب پوش

کتاب سبز

فیلم سینمایی کتاب سبز(Green Book)، درام زندگینامه‌ای کمدی آمریکایی محصول سال ۲۰۱۸ به کارگردانی پیتر فارلی است. این فیلم با بازی ویگو مورتنسن و ماهرشالا علی، الهام گرفته از داستان واقعی تور 1962 دان شرلی، پیانیست سیاهپوست آمریکایی و فرانک “تونی لیپ” ایتالیایی آمریکایی است که به عنوان راننده و محافظ شرلی خدمت می کرد.

درباره فیلم

نام این فیلم از کتاب سبز رانندگان سیاهپوست گرفته شده است، کتابی راهنمای مسافران سیاهپوست آمریکایی که توسط ویکتور هوگو گرین کارمند پست و نویسنده و سفرنامه نویس اهل هارلم نیویورک نوشته شد. ویکتور گرین بخاطر انتشار کتاب سبز (The Green Book) معروف شد. این کتاب راهنمای سفری برای سیاه پوستان آمریکا بود و هر سال ۱۵۰۰۰ نسخه از این کتاب به فروش میرسید. این کتاب در سال 1936 منتشر شد و انتشار آن تا سال 1966 ادامه داشت.

این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو در 11 سپتامبر 2018 انجام داد و در آنجا برنده جایزه فیلم منتخب مردم شد. در 16 نوامبر 2018 در ایالات متحده اکران شد و 321 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. این فیلم نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد، با تمجید از بازی مورتنسن و علی، روبرو شد.

کتاب سبز برنده جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (برای علی) شد. این فیلم همچنین برنده جایزه انجمن تهیه کنندگان آمریکا برای بهترین فیلم سینمایی، جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم موزیکال یا کمدی و جایزه هیئت ملی بازبینی برای بهترین فیلم سال 2018 شد و به عنوان یکی از برترین ها انتخاب شد. 10 فیلم سال توسط موسسه فیلم آمریکا. علی همچنین برنده جایزه گلدن گلوب، انجمن بازیگران سینما و جوایز بفتا برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.

داستان فیلم

فضای فیلم در سال 1962 اتفاق می افتد. تونی لیپ، به دنبال شغل جدید می‌گردد. او به مصاحبه با دکتر دان شرلی، پیانیست سیاهپوست آمریکایی که به یک راننده برای تور کنسرت هشت هفته ای دور امریکای خود نیاز دارد، دعوت شده است. دان تونی را استخدام می کند. آنها تصمیم دارند در شب کریسمس به شهر نیویورک بازگردند. مدیر برنامه دان، به تونی یک نسخه‌ از کتاب سبز که کتابی راهنما برای اقامت و سفر سیاه‌پوستان است را می‌دهد.

تونی و دان در ابتدا با هم درگیر می شوند زیرا تونی احساس ناراحتی می کند که از او خواسته می شود با ادب بیشتری رفتار کند. دان مغرور و از رفتارهای تونی ناراضی است. با پیشروی تور، تونی تحت تأثیر استعداد دان در پیانو قرار می گیرد و به طور فزاینده ای از برخورد تبعیض آمیزی که با دان در زمانی که روی صحنه نیست می شود، وحشت زده می شود.

در طول سفر، دان به تونی کمک می کند تا نامه های شیوا و عاشقانه برای همسرش بنویسد که او را عمیقاً متاثر می کند. تونی دان را تشویق می کند تا با برادرش که بااو قهر کرده ارتباط برقرار کند. داستان مدیریت تونی و برخورد او با مشکلات و نحوه ارتباط دان با او، بسیار آموزنده است.

ارتقاء

فیلم سینمایی ارتقاء (Upgrade)، اکشن سایبرپانک محصول مشترک سال ۲۰۱۸ ایالات متحده و استرالیا است. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی لی وانل و با بازی لوگان مارشال-گرین، بتی گابریل و هریسون گیلبرتسون از جمله فیلمهای تکنو هراسی است. جیسون بلوم تهیه کنندگی این فیلم را با سرمایه گذاری کمپانی بلامهاوس(Blumhouse)، برعهده دارد.

درباره فیلم

پس از نمایش در 10 مارس 2018 در South by Southwest، این فیلم در 1 ژوئن 2018 در ایالات متحده توسط OTL Releasing و Blumhouse Tilt و در 14 ژوئن 2018 در استرالیا منتشر شد. این فیلم نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد که آن را «دنباله مرد شش میلیون دلاری»، و بخش فانتزی انتقام «آرزوی مرگ» نامیدند و طنز تاریک و سکانس‌های اکشن فیلم مورد تحسین قرار گرفت.

داستان فیلم

گری تریس، مکانیک خودرو، با همسرش آشا که مهندس شرکت کامپیوتری کوبالت(Cobalt)، است زندگی می کند که برای ، یکی از شرکت هایی که در تقویت انسان و کامپیوتر مشارکت دارد، زندگی می کند. گری از آشا می خواهد که او را در معرفی خودرویی که جدیدا بازسازی کرده همراهی کند. این ماشین بازسازی شده قرار است به دوست گری(ارون) که یک مبتکر مشهور فناوری است فروخته شود.، ارون هنگام ملاقات با این زوج آخرین ساخته خود را نشان می دهد، تراشه ای به نام STEM که می تواند عملکردهای حرکتی انسان را مدیریت کند.

در بازگشت به خانه، ماشین خودران گری و آشا دچار نقص فنی و تصادف می شود. چهار مرد مهاجم که آنها را تعقیب می کردند، آشا را می کشند و به گردن گری شلیک می کنند و نخاعش را قطع می کنند. گری ماه‌ها بعد معلول شده و از ویلچر استفاده می‌کند، تحت مراقبت مادرش، به خانه بازمی‌گردد. مرگ آشا و ناتوانی پلیس برای شناسایی مهاجمان باعث می شود که گری در افسردگی فرو رود. پس از اقدام به خودکشی، ارون با او ملاقات می کند و او را متقاعد می کند که ایمپلنت STEM را بپذیرد.

گری دوباره کنترل اندام هایش را به دست می آورد و ارون از گری می خواهد قراردادی را امضا کند که در آن غیبت فاش نمی شود و گری باید تظاهر کند که هنوز فلج است….

نکات آموزنده

«اجسام از آنچه که در آیینه می بینیم، به ما نزدیکترند!» شاید این جمله بهترین توصیف درباره هوش مصنوعی و دخالت تکنولوژی در زندگی بشر امروزی باشد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، باید بپذیریم که هوش مصنوعی برای همیشه زندگی ما را تغییر خواهد داد و شغل و حیات بسیاری از انسانها را عوض خواهد کرد.

فارست گامپ

فارست گامپ (Forrest Gump)، درام کمدی حماسی کارگردانی رابرت زمکیس و نویسندگی اریک راث، محصول سال ۱۹۹۴ آمریکاست. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشته وینستون گروم ساخته شد. رمانی که در سال 1986 منتشر شد. بازیگرانی چون تام هنکس، رابین رایت، گری سینیس، مایکلتی ویلیامسون و سالی فیلد در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.

درباره فیلم

این فیلم تفاوت اساسی با رمانی که از آن برگرفته شده دارد اما یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما محسوب می شود. فیلمبرداری فیلم بین آگوست و دسامبر 1993، عمدتا در جورجیا، کارولینای شمالی و کارولینای جنوبی انجام شد. جلوه‌های بصری گسترده‌ای برای گنجاندن هنکس در فیلم‌های آرشیو شده توسط تیمی جداگانه و بزرگ انجام شد. موسیقی متن بازتاب دهنده دوره های مختلف در فیلم است.

فارست گامپ در 6 ژوئیه 1994 در ایالات متحده اکران شد و نقدهای مثبتی دریافت کرد، با تحسین منتقدان در زمینه کارگردانی و بازیگری هنکس و سینیز مواجه شد. این فیلم در باکس آفیس موفقیت چشمگیری داشت. این فیلم به پرفروش‌ترین فیلم آمریکا فیلم سال 94 تبدیل شد و بیش از 678.2 میلیون دلار در سراسر جهان در طول اکران خود به دست آورد و پس از شیر شاه، دومین فیلم پرفروش سال 1994 جهان شد.

موسیقی متن فیلم به تنهایی بیش از 12 میلیون نسخه فروخت. این فیلم برنده شش جایزه اسکار شد: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد برای هنکس، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین جلوه های بصری و بهترین تدوین. همچنین نامزد جوایز زیادی از جمله گلدن گلوب، جوایز فیلم آکادمی بریتانیا و جوایز انجمن بازیگران سینما شد.

این فیلم از اولین فیلمهایی بود که از تکنولوژی شبیه هوش مصنوعی برای ترکیب تصاویر استفاده کرد. کن رالستون و استودیوهای Industrial Light & Magic جلوه های بصری فیلم را برعهده داشتند. با استفاده از تکنیک‌های CGI، گامپ توانست با شخصیت‌هایی که سالها پیش زنده بودند ملاقات کند و دست بدهد.

تام هنکس برای اولین بار در برابر یک صفحه آبی همراه با نشانگرهای مرجع قرارکرفت تا بتواند با فیلم آرشیو همگام شود. برای ضبط صدای شخصیت های تاریخی، صداپیشگانی همکاری کردند و از جلوه های ویژه برای تغییر همگام سازی لب برای دیالوگ جدید استفاده شد. فیلم های آرشیوی با کمک تکنیک هایی مانند کلید کروم، تاب برداشتن تصویر، شکل گیری و روتوسکوپی، با فیلمهای جدید ادغام شدند.

تعابیر مختلفی از قهرمان داستان شده است. در سال 2011، کتابخانه کنگره این فیلم را برای نگهداری در فهرست ملی فیلم ایالات متحده به عنوان “از نظر فرهنگی، تاریخی، یا زیبایی شناختی مهم” انتخاب کرد.

داستان فیلم

داستان از سال 1981، و مردی به نام «فارست گامپ» آغاز می شود که داستان زندگی خود را برای غریبه هایی که بطور اتفاقی در ایستگاه اتوبوس کنار او نشسته، بازگو می کند. فارست به عنوان پسری در سال 1956 دارای ضریب هوشی 75 بوده و بریس پا برای اصلاح ستون فقرات منحنی خود، روی بدنش نصب داشته در گرین‌بو، آلاباما، با مادرش زندگی می‌کرده که پانسیونی را اداره می‌کند و او را تشویق می‌کند تا علیرغم ناتوانی‌هایش به زندگی مثبت نگاه کند. در اولین روز مدرسه، فارست با دختری به نام جنی کورن آشنا می شود و آن دو با هم دوست صمیمی می شوند. جنی قربانی آزار جنسی توسط ناپدری معتاد خود می شود، اما بعداً از حضانت وی خارج می شود.

فارست که به خاطر براکت‌های پا و کم‌هوشی‌اش مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، از دست گروهی از کودکان فرار می‌کند، اما وقتی براکتهایش را به علت دویدن می‌شکند، درمی یابد که دونده سریعی است. با این استعداد، او در سال 1962 بورسیه فوتبال دانشگاه آلاباما را دریافت می کند. به تیم ملی آمریکا راه می یابد و رئیس جمهور جان اف کندی او را ملاقات می کند. او با جنی در کالجش ملاقات می کند.

فارست پس از فارغ التحصیلی از کالج در سال 1966 در ارتش ایالات متحده ثبت نام می کند. در طول آموزش ابتدایی، او با یک سرباز همکار به نام بنجامین بافورد بلو (ملقب به “بابا”) دوست می شود که فارست را متقاعد می کند تا پس از خدمت با او وارد تجارت میگو شود. فارست در مرخصی به ممفیس تنسی می رود تا جنی را که به عنوان خواننده در یک باشگاه شبانه کار می کند، ملاقات کند. با این حال، او با حمله افرادی که او را مورد آزار و اذیت قرار می دادند، با شرایط بد از هم جدا می شوند.

فارست و بابا برای جنگ به ویتنام فرستاده می شوند و در لشکر 9 پیاده نظام در منطقه دلتای مکونگ زیر نظر ستوان دان تیلور خدمت می کنند. پس از ماه ها عملیات معمولی، دسته آنها در حین گشت زنی در کمین قرار می گیرند و تعدادی از اعضای جوخه از جمله بابا کشته می شوند. فارست چندین نفر دیگر را نجات می دهد، از جمله ستوان دان، که هر دو پای خود را از دست می دهد، در حالی که فارست “از ناحیه باسن” هدف گلوله قرار می گیرد. فارست در حین بهبودی ، استعداد پینگ پنگ را کشف می کند. فارست به خاطر قهرمانی اش توسط رئیس جمهور لیندون بی. جانسون مدال افتخار دریافت می کند.

در یک راهپیمایی ضد جنگ در تجمع پنتاگون، فارست با جنی که تبدیل به یک هیپی معتاد به مواد مخدر و فعال ضد جنگ شده است، دوباره روبرو می شود. موفقیت فارست در پینگ پنگ در نهایت منجر به ملاقات با رئیس جمهور ریچارد نیکسون می شود. اتاقی در مجتمع واترگیت به او داده می شود، و او ناخواسته رسوایی واترگیت را افشا می کند.

در سال 1974، فارست یک قایق صید میگو را با ستوان دان می خرد. در ابتدا موفقیت چندانی کسب نمی کنند. پس از اینکه قایق آنها تنها قایق است که از طوفان کارمن جان سالم به در می برد، آنها مقادیر زیادی میگو را می کشند و شرکت سودآور Bubba Gump Shrimp را ایجاد می کنند. ستوان دان در نهایت از فارست برای نجات جانش تشکر می کند. دن پول خود را در شرکت‌های فناوری اولیه در بازار سهام سرمایه‌گذاری می‌کند، که فارست آن را با «نوعی شرکت میوه‌فروشی» اشتباه می‌گیرد و آن دو میلیونر می‌شوند. فارست نیمی از درآمد خود را به خاطر الهام بخشیدن به سرمایه گذاری میگو به خانواده بابا می دهد. فارست به خانه نزد مادرش باز می گردد و در طول بیماری لاعلاجش از سرطان از او مراقبت می کند.

در سال 1976، جنی – که پس از سالها اعتیاد و سوء استفاده از مواد مخدر بهبود می یابد – به فارست باز می گردد. یک روز، آن دو در حال قدم زدن هستند و با خانه متروکه ناپدری جنی روبرو می شوند…

این فیلم یکی از الهام بخش ترین فیلمهای قرن بیستم است. برخی اوقات کمبود هوش موجب عدم ترس و انجام کارهایی می شود که نهایتا منجر به موفقیت انسان می شود. برخی اوقات خروج از دایره امن، تنها به حرکت نیاز دارد نه به تفکر. فارست گامپ بیشتر نشان می دهد موفقیت بیشتر نیازمند دیوانگی و عشق است تا عقل و تفکر.