رهبری یا لیدرشیپ (Leadership) چیست؟

رهبری یا لیدرشیپ (Leadership) چیست؟

این مفهوم که به «راهبری» نیز شناخته شده، توانایی فرد یا گروهی از افراد برای تأثیرگذاری و هدایت پیروان یا اعضای یک سازمان، جامعه یا تیم است. راهبری اغلب یک ویژگی است که با عنوان، ارشدیت یا رتبه یک فرد در یک سلسله مراتب مرتبط است. با این حال، این ویژگی است که هر کسی می تواند داشته باشد یا به آن دست یابد، حتی آنهایی که موقعیت های راهبری ندارند. این یک مهارت قابل توسعه است که می تواند در طول زمان بهبود یابد.

رهبری از نظر دسته بندی علم مدیریت، یکی از پنج وظیفه اصلی مدیران است. اما هماهنگی(coordinating)،به معنای هماهنگ سازی نمی تواند حق مطلب رهبری را ادا کند. می توان گفت رهبری هنر نفوذ بر سایرین است، به نحوی که آن‌ها به‌صورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیت‌های از پیش تعیین‌شده‌ای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند. امروزه بسیاری از بزرگان مدیریت، رهبری را بسیار فراتر از مدیریت می‌دانند و معتقدند که رهبران سازمان‌ها لزوما همان مدیران سازمان‌ها نیستند.

راهبران در بیشتر جنبه‌های جامعه، از جمله تجارت، سیاست، مذهب و سازمان‌های اجتماعی و جامعه‌محور یافت می‌شوند و مورد نیاز هستند. راهبران افرادی هستند که تصمیمات درست و گاهی دشوار می گیرند. آنها چشم انداز روشنی را بیان می کنند، اهداف قابل دستیابی را ایجاد می کنند و دانش و ابزار لازم برای دستیابی به آن اهداف را در اختیار پیروان قرار می دهند.

یک راهبر مؤثر دارای ویژگی‌هایی مانند «اعتماد به نفس»، «مهارت‌های ارتباطی» و «مدیریت کارآمد»، «تفکر خلاق و نوآور» ، «پشتکار»، «ریسک‌پذیری»، «باز بودن در برابر تغییر»، «همسطح بودن» و «واکنش‌پذیری در مواقع بحران» است.

در تجارت، افرادی که ویژگی‌های راهبری را نشان می‌دهند، می‌توانند به سمت‌های مدیریت اجرایی یا سطح C، مانند مدیر ارشد اجرایی (CEO)، مدیر ارشد اطلاعات (CIO) و رئیس‌جمهور ارتقا پیدا کنند. افرادی نظیر استیو جابز بنیانگذار اپل، بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت و جف بزوس مدیر عامل آمازون، نمونه هایی هستند که راهبری قوی از خود نشان داده اند.

چرا رهبری مهم است؟

راهبری نقش اساسی در موفقیت و جهت دهی کسب و کار و سازمان دارد. سازمان ها برای برقراری ارتباط با ماموریت، چشم انداز و اهداف خود، متحد کردن اعضای تیم حول آن اهداف و سپس دستیابی به آنها، به راهبران موفق وابسته هستند. این قابلیت ها به ویژه در مواقع بحران از اهمیت بالایی برخوردار است.

تصمیم گیری سخت اغلب برای موفقیت و تکامل یک تجارت مورد نیاز است. کسب و کارها اغلب برای تصمیم گیری های سخت و حل مشکلات به راهبرانی با شایستگی ها و هوش هیجانی بالا وابسته هستند. این سطح از اعتماد و موفقیت اغلب منجر به محیط های کاری مثبت و سازنده می شود که کار تیمی، رفاه کارکنان و فرهنگ کاری قوی را تشویق می کند که برای استعدادهای برتر جذاب است.

راهبری قوی برای رقابت پذیری یک سازمان حیاتی است زیرا باعث تغییر و نوآوری می شود. بهترین راهبران به تغییر جهت ها در صنعت خود توجه می کنند، ایده های جدید را از درون شرکت خود ترویج می کنند و متفکران نوآور را وارد می کنند.

نظریه راهبری

اینکه چگونه مردم راهبر می شوند و چه چیزی یک راهبر بزرگ را می سازد، قرن ها موضوع مطالعه بوده است. قرن نوزدهم تحت تسلط این نظریه راهبری یک مهارت منحصر به فرد و طبیعی است و راهبران بزرگ برای انجام وظیفه متولد می شوند.

فهرستی از ویژگی های راهبری در سازمان

راهبری تعاملی، یکی از رویکردهای راهبری افراد است.در این مقاله برخی از بسیاری از نظریه های راهبری مطرح شده در قرن بیستم را بررسی خواهیم کرد.

تئوری رهبری ذاتی به اواسط قرن بیستم باز می گردد و بر این ایده متمرکز است که برخی از افراد با ویژگی های شخصیتی خاصی متولد می شوند که آنها را راهبرانی بزرگ می کند، مانند صداقت و اعتماد به نفس.

راهبری موقعیتی، فرآیندی است که سبک راهبری بر اساس آمادگی یا سطح مهارت پیروان در موقعیتی خاص تنظیم می کند.

نظریه اقتضایی، معتقد است که راهبری مؤثر به داشتن راهبر مناسب برای موقعیت مناسب بستگی دارد.

راهبری تعاملی، رویکردی است که در آن راهبران برای دستیابی به نتایج به پیروان پاداش می دهند یا مجازات می کنند.

راهبری تحول‌آفرین، فرآیندی است که راهبران به ارزش‌ها و احساسات پیروان متوسل می‌شوند تا طرز تفکر و رویکرد آنها به کار یا زندگی خود را تغییر دهند.

تئوری رفتارگرایی شامل مهارت‌های راهبری یک فرد است که به عنوان محصولات محیطی توسعه یافته و آموزش داده می‌شود.

تئوری رفتار زمانی صادق است که یک راهبر رفتارهای خاصی را الگوبرداری می کند و الگوی خوبی برای دیگران قرار می دهد تا از آنها پیروی کنند.

نظریه کارکردی راهبری، مبتنی بر مجموعه ای از رفتارهای افراد و پویایی های گروهی است نه افراد.

تئوری هدف مسیر نیز وضعیتی است که راهبران اهدافی را تعیین می کنند و مسیر رسیدن به آن اهداف را برای ایجاد انگیزه و هدایت عملکرد هموار می کنند.

راهبری در مقابل مدیریت

اصطلاحات راهبری و مدیریت به اشتباه به جای یکدیگر استفاده می شوند، اما مفهوم یکسانی نیستند. مدیریت عبارت است از نظارت بر مراحل تاکتیکی مورد نیاز برای تکمیل کار و دستیابی به اهداف. مدیران خوب در بیان مراحل لازم برای تکمیل وظایف و مسئول نگه داشتن افراد برای انجام امور محوله برتری دارند. راهبران می توانند مدیران خوبی باشند و مدیران خوب نیز می توانند راهبران خوبی باشند. اغلب، مدیران در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند که باید ویژگی‌های راهبری را از خود بروز دهند، مانند ایجاد انگیزه و همسو کردن کارکنان با اهداف. به همین ترتیب، راهبران اغلب باید وظایف مدیریتی را بر عهده بگیرند، مانند مسئول نگه داشتن کارکنان در قبال اهداف و چشم انداز سازمان.

برخی از تفاوت های خاص بین راهبران و مدیران شامل موارد زیر است:

راهبرمدیررئیس
چشم انداز بلند مدت، اهداف و مقاصد مهم و دور ایجاد می کنددرصدد دستیابی به چشم انداز، اهداف و مقاصد سازمان استدرصدد دستیابی به آن چه آرزو دارد است
انگیزه دادن به کارکنان و هماهنگ کردن آنها با اهدافوظایفی را به کارکنان محول می کند و آنها را مسئول نگه داریدوظایف را محول نموده و خود نیز در چگونگی انجام آن دخالت می کند
ایجاد سؤالات تحلیلی بلندمدت و کلی با مفهوم «چرا»طرح سوالات فرآیندی را با تمرکز بر دستیابی به اهداف کوتاه مدت بپرسید، مانند “چگونه” و “چه زمانی”طرح سوالات فرآیندی را با تمرکز بر دستیابی به اهداف کوتاه مدت بپرسید، مانند “چه چیزی” و “چه کسی”
می تواند هر عنوانی داشته باشد، اگرچه اغلب بخشی از C-suite است. پست ها و مسئولیت های آنها همیشه اجرایی نیستعناوین شغلی مشخص و مسئولیت های ثابت داردعنوان اداری دارد ولی بر شخص خودش متمرکز است

چه چیزی رهبران بزرگ را می سازد؟

چندین ویژگی راهبری خوب را از راهبری عالی جدا می کند، از جمله موارد زیر:

  • چشم اندازهای قوی و واقع بینانه.
  • ارتباط شفاف و موثر.
  • سازگاری، انعطاف پذیری و خلاقیت.
  • صداقت.
  • صبر.
  • تاب آوری.
  • هوش عاطفی و همدلی.
  • تمامیت.
  • همکاری.
  • شور.
  • انصاف.
  • آگاهی فرهنگی.
  • هوش و تخصص.
  • تصمیم گیری استراتژیک و رویایی.
  • متقاعد کردن، ایجاد انگیزه، توانمندسازی و الهام بخشیمن.

راهبران بزرگ به افراد الهام می‌بخشند و به آنها انگیزه می‌دهند تا آنچه را که برای دستیابی به اهداف راهبر و سازمان لازم است انجام دهند. دوایت دی.آیزنهاور، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، این ایده را بیان کرد و گفت: «راهبری هنر وادار کردن شخص دیگری به انجام کاری است که شما می خواهیم، اما او اطمینان دارد که خودش از صمیم قلب تمایل دارد آن کار را انجام دهد.»

سبک های رهبری

سبک‌های راهبری زیر از جمله سبک‌های رایج در کسب و کار و سایر سازمان‌ها هستند:

  • راهبران وابسته، پویایی مثبت گروه را پرورش می دهند.
  • راهبران مقتدر جهت روشنی ارائه می دهند و نیاز به انطباق دارند.
  • راهبران خودکامه، کنترل کامل و قدرت تصمیم گیری را حفظ می کنند.
  • راهبران کاریزماتیک، از ویژگی های شخصیتی اجتماعی و جذاب برای متقاعد کردن پیروان استفاده میکنند.
  • راهبران مرشد یا مربی، به دیگران آموزش می دهند و آنها را برای رسیدن به اهداف تشویق می کنند.
  • راهبران اجباری، افراد را مجبور می‌کنند تا چه بخواهند چه نخواهند دستورالعمل‌ها را دنبال کنند. فرماندهی و کنترل که بوروکراتیک نیز نامیده می شود، راهبران قوانین و مقررات سختگیرانه ای را وضع می کنند.
  • راهبران دموکراتیک، بر مصالحه و اجماع گروهی تمرکز می کنند. آنها دیگران را در تصمیم گیری شامل می شوند.
  • راهبران نوآور، خلاقیت و سازگاری را پرورش می دهند.
  • راهبران سرعت‌سنج، از سبک‌های راهبری عاطفی استفاده می‌کنند تا کارکنان را به سمت دستیابی به اهداف با سرعت بالا سوق دهند.
  • راهبران معاملاتی، از سیستم پاداش و تنبیه استفاده می کنند.
  • راهبران خدمتگزار، بر خدمت به نیازهای گروه و خیر بیشتر تمرکز می کنند.
  • راهبران موقعیتی سبک خود را با موقعیت ها و افراد مختلف تطبیق می دهند.
  • راهبران استراتژیک از سبک های مدیریتی مختلفی برای توسعه استراتژی های سازگار استفاده می کنند.
  • راهبران تحول آفرین به دیگران انگیزه می دهند که هم از نظر حرفه ای و هم از نظر شخصی رشد کنند.

چگونه راهبر بهتری شویم

با افزایش نظارت و راهنمایی و اهمیت فزاینده ای که به نقاط تماس کارکنان مانند تنوع، برابری و شمولیت داده شده است، در چند سال اخیر، محل کار به طور چشمگیری تغییر کرده است. چندین ویژگی راهبری وجود دارد که می تواند برای کمک به افراد برای تبدیل شدن به راهبران بهتر اصلاح شود:

خودآگاه تر شوید. راهبران بزرگ نقاط قوت، ضعف و تأثیرات خود را بر افرادی که راهبری می کنند می دانند. آنها الگوی خوبی هستند و الگوی رفتاری خوب هستند. یکی از راه های رسیدن به خودآگاهی بیشتر، جستجوی بازخورد از آن افراد است.

مهارت های ارتباطی را اصلاح کنیم. راهبران باید در ارتباطات خود مؤثر و شفاف باشند. آنها همچنین باید شنوندگان خوبی باشند. ارتباطات باید بر اساس صراحت، صداقت و شفافیت باشد. این شامل تعیین اهداف و انتظارات روشن و دادن بازخورد منظم به کارکنان است.

با اعضای تیم ارتباط برقرار کنیم. ارتباطات باعث ایجاد اعتماد، تفاهم و پیوندهایی می شود که برای راهبری موفق بسیار مهم است. بهترین راهبران باید با شخصیت ها و توانایی های اعضای تیم خود آشنا شوند.

رشد را تشویق کنیم. بهترین راهبران رشد شخصی و حرفه ای خود، همکاران و کارکنان یا پیروان خود را تشویق می کنند. تشویق به رشد، پیوندها و اعتماد بین راهبران و اعضای تیم را تقویت می‌کند و کارهایی را که تیم‌ها می‌توانند انجام دهند، افزایش می‌دهد.

برای تغییر باز باشیم. تغییر در تجارت اجتناب ناپذیر است. باز بودن در برابر آن و تشویق ایده ها و دیدگاه های جدید از سوی اعضای تیم می تواند به راهبران کمک کند تا موثرتر شوند.

نگرش های مثبت را توسعه دهیم. پاسخگویی به موقعیت ها و مشکلات منفی با رویکردهای مثبت و تشویق، راهی عالی برای الگوسازی و بهبود مهارت های حل مسئله است.

به دنبال فرصت های رشد باشیم. راهبران بزرگ به دنبال فرصت هایی برای بهبود مستمر و آموزش هستند. این می تواند شامل شرکت در کنفرانس ها، پیدا کردن یک مربی و خواندن کتاب هایی در مورد راهبری باشد.

بسیاری از افراد ذاتاً دارای برخی از ویژگی های راهبری هستند، اما بیشتر افراد باید بسیاری از ویژگی های مرتبط با راهبری را توسعه دهند. در زیر برخی از برنامه های آموزشی و توسعه راهبری موجود است:

از آنجایی که کارکنان زیادی بصورت دورکار کار می کنند، مهم است که بر رفاه و مشارکت کارکنان تمرکز کنیم. راهبران باید فرهنگی را توسعه دهند که شامل برنامه های فرهنگ سازی مجازی باشد.

راهبران همچنین باید مهارت های ارتباطی خود را با محیط های ترکیبی و دوردست تطبیق دهند. این شامل بررسی‌های مجازی، جلسات تیمی و کارگاه‌های آموزشی است تا اطمینان حاصل شود که همه درک روشنی از اهداف و پروژه‌ها دارند. علاوه بر این، راهبران باید اعتماد داشته باشند که کارکنان آنها در محیط های دورافتاده یا ترکیبی خود سازنده هستند و بدون نقض این اعتماد، کارکنان را مسئول بدانند.