کتاب “بازاریابی شرکتی”؛ با عنوان “اصول و شیوههای عمل”، نوشته فرانک جی.بینگهام، راجر گومز، پاتریشیا ای.نالز و به ترجمه و قلم شیوای مجید نوریان در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب توسط انتشارات مبلغان در ۵۲۰ صفحه و قطع رحلی، به بازار عرضه شده است.
محتوای کتاب، بسیار ساده و روان، نحوه عملکرد، بازاریابی و فروش در مدل کسب و کار شرکت به شرکت(B2B)، پرداخته و رموز موفقیت در این گونه از کسب و کار را در اختیار خواننده قرار داده است. این کتاب در کسب و کارها و محیطهای علمی به”بازاریابی شرکتی بینگهام”، نیز شهرت یافته است. این کتاب، از زاویه دید شرکتی (و نه مصرفی) به موضوع بازاریابی محصولات و خدماتی می پردازد که برای استفاده در شرکتها و موسسات دیگر، تولید و فروخته می شوند و نه برای مصرف شخصی.
این کتاب به هیچ عنوان شبیه کتابهای نرمال و روتین بازاریابی نیست. امروزه بسیاری از کتابهای بازاریابی یا کاربردی نیستند و یا صرفا به فضای بازاریابی پرداختهاند. بسیاری از کتابهای بازاریابی مطلب تازه و جدید چندانی برای گفتن ندارند. اما کتاب بازاریابی شرکتی، به ترجمه مجید نوریان کتاب دیگری است. این کتاب به دست سه استاد دانشگاه نوشته شده و ترجمه ویراست سوم آن نیز امروز در دسترس است.
این کتاب با رویکردی کاملا آموزشی به موضوع بازاریابی پرداخته است و از تاکید مطلق بر مفاهیم نظری، ارایه آمار و ارقام سود و زیان و گستره جغرافیایی و دیگر مولفه های کم اهمیت اجتناب میکند.
این کتاب یک دوره آموزشی کوتاه است. دوره آموزشی بازاریابی شرکتی، که اغلب به نام “بازاریابی شرکتی” ، “بازاریابی شرکت به شرکت” ، “بازاریابی B2B” یا بازاریابی صنعتی خوانده می شود.
این اثر، کتابی است کاربردی برای فروشندگان حرفهای و مدیران اجرایی، مدیران بازاریابی و فروش و تمام افراد حقوقی که کالایی به سازمانها و شرکتها دارند، خواه یک محصول باشد و خواه خدمات، ایدهها، مشاورهها، یا باورها، مناسب است.
این کتاب در یازده فصل؛ با عناوین “مقدمه ای بر محیط بازاریابی شرکتی”، “ملاحظات اخلاقی در بازاریابی شرکت به شرکت”، “فروش حرفهای و مدیریت فروش”، فرآیند خرید سازمانی”، “تحلیل تحقیق و برنامه ریزی استراتژیک”، “تحقیقات بازاریابی و سیستمهای اطلاعات”، “بخشبندی بازار، تعیین جایگاه، و برآورد تقاضا”، “توسعه محصول جدید، مدیریت، و استراتژی”، “استراتژی و برنامه ریزی قیمت”، “استراتژی تبلیغات”، “شرکت کنندگان در مجرای بازاریابی شرکت”، ” لجستیک و مدیریت زنجیره تأمین “، ” بازاریابی شرکتی بین المللی “، ارائه شده که این سرفصلها به نوبه خود، بسیار جذاب و گویا هستند.
کتاب “بازاریابی شرکتی”؛ کتابی بینظیر و کاربردی درباره بازاریابی و فروش به سازمانها و نحوه مذاکره با آنهاست. مطالعه این کتاب، به کلیه مدیران فروش و بازاریابی، کارآفرینان و صاحبان کسب و کار و فعالان حوزه فروش شرکتی، کارشناسان فروش و دانشجویان رشته مدیریت، توصیه میشود.
کتاب “بازاریابی گردشگری”، از سری کتابهای مدیریت، نوشته سایمون هادسن و به ترجمه زیبای فرزاد مقدم در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب توسط انتشارات سیته در ۴۵۲ صفحه و قطع رحلی چاپ شده است. در حوزه گردشگری، کتابهای فراوانی چاپ شده و دراختیار علاقمندان قرار دارد اما این کتاب، نگاهی از دیدگاه بازاریابی و مارکتینگ به گردشگری نموده که در نوع خود بسیار جذاب و کاربردی است.
گردشگری (tourism)، در معنای لغوی آن به معنای هرگونه مسافرت است. در سالهای اخیر هرگونه مسافرتی که شخص به واسطه آن از محیط کار یا زندگی خود را ترک کند، گردشگری نامیده میشود. صنعت توریسم یا صنعت گردشگری، یک صنعت چتری(صنعتی که چندین صنعت را در خود جای دهد)، است که شامل کلیه کسب و کارهایی است که به جذب گردشگران، پذیرایی از آنان و سرگرم کردن آنها میپردازد.
معموملا به فردی که گردشگری میکند گردشگر یا توریست (tourist)، گفته میشود. گردشگری می تواند داخلی (گردشگر در داخل کشور خود مسافرت می کند) یا خارجی(بیرون از کشور گردشگر)، باشد.
اغلب گردشگرها بیش از هر چیز به آب و هوا، فرهنگ یا طبیعت مقصد خود اهمیت میدهند. افرادی که توانایی مالی بیشتری نسبت به سایرین دارند، ترجیح میدهند به جاهای دورتر سفر کنند. زیرا سفر به مناطق دور، باتوجه به اینکه هزینه بیشتری دارد، افراد خاصتری میتوانند به آن بپردازند. ضمن اینکه خدمات گرانتر، خاص تر هم هستند. اما همه مانند هم فکر نمیکنند. گردشگری بسیار پیچیده و مختلف است و بسیار پیچیده. گردشگری سازمانیافته امروزه یک صنعت بسیار مهم در تمام جهان است.
صنعت گردشگری در سالهای اخیر، بهعنوان یکی از صنایع بزرگ سودآور و اشتغالزا در سراسر جهان مطرح شده است که سالانه درآمد قابل توجهی را برای کشورها به همراه میآورد. از این رو، هر چه برنامهریزی دقیقتر و علمیتری پیرامون آن صورت گیرد، موفقیت در تحقق منابع مالی بیشتر میسر میشود. ضمن اینکه، صرفنظر از مسائل مادی و اقتصادی توجه به صنعت گردشگری موجب انتقال مفاهیم فرهنگی یک تمدن به دیگر کشورها میشود.
همانگونه که اشاره شد، این صنعت، صنعتی چتری است که از صنعت حمل و نقل، صنعت هتلداری، صنعت کافی شاپ و رستوران، طبیعت گردی، صنایع دستی، صنعت پزشکی و بسیاری صنایع دیگر را درخود جای داده است. این صنعت، قطعا میتواند در کسب درآمد و انتقال فرهنگ بسیار موفق عمل کند همانگونه که تاکنون کشورها سرمایه گذاریهای کلانی برروی آن نموده اند.
کشورهای همسایه ما مانند ترکیه، ارمنستان، گرجستان و امارات متحده عربی، هیچ کدام منابع نفت و گاز زیادی ندارند، اما برروی صنعت گردشگری سرمایه گذاری زیادی نموده اند و سرمایه های هنگفتی را نیز بدین ترتیب چذب نموده و بسیاری از کسب و کارها در این کشورها مستقیما با صنعت توریستم مرتبط هستند.
رشد چشمگیر صنعت گردشگری در دهههای اخیر باعث شده است رقابت شدیدی در بازاریابی گردشگری ایجاد شود. امروزه برای موفقیت در بازار گردشگری، دانستن اصول بازاریابی نوین، مطالعه و آگاهی از تجربههای شرکتها و برندهای موفق گردشگری از مواردی هستند که رفته رفته ضروریتر میشوند.
کتاب مرجع بازاریابی گردشگری که کتاب آموزشی دانشگاه آکسفورد برای رشتهی گردشگری و بازاریابی گردشگری است، پوشش عمیق و جامعی از قوانین کلیدی بازاریابی گردشگری و مهماننوازی ارائه می دهد. برخی از مفاهیم کلیدی که در این کتاب به تفضیل آمده اند.
مطالعه این کتاب، به کلیه فعالین صنایع کافی شاپ و رستوران، هتلداری، حمل و نقل، مدیریت و توریسم، پزشکی و مدیریت توصیه میشود. مطاله این کتاب کمک خواهد کرد تا باتوجه به سودآوری این صنعت، از دریچه بازاریابی به این صنعت نگاه شود.
بازار(Market)، انواع مختلفی دارد. در مقالات مختلف درباره چگونگی پیدایش بازارها و همچنین انواع بازارها از نظر نوع توزیع یا دسته بندی مدل مارکت، شرح داده شد. در این مقاله قصد داریم درخصوص انواع بازار از منظر بیزینس مدل مورد بررسی قرار دهیم. بازارها از منظر انواع بیزینس مدل، به اشکال ذیل تقسیم میشوند.
بازارهای مصرفی
بازارهای مصرفی از معمولترین و شناخته شده ترین بازارا هستند. بازارهای مصرفی آن چیزی است که بطور عام به عنوان بازار شناخته میشود.در حقیقت گستردگی بازارها به حدی است که محدود کردن آنها به بازارهای مصرفی، بسیار سادهانگارانه است. این بازارها بطور کلی به دو بخش B2C و C2C تقسیم میشوند.
بازارهای کسب و کار _ مشتری(B2C)
این نوع از بازارها به بازارهای business to customer مشهور هستند. این گونه از بازارها درحقیقت شناخته شده ترین انواع بازار هستند. منظور از این دسته از بازارها، بازارهایی است که میان یک کسب و کار و مشتری و روابط این دو، شکل گرفته است. در این بازارها دونوع کسب و کار، خدمات یا کالایی را در ازای دریافت پول، باهم ردوبدل میکنند.
بازارهای مشتری_مشتری(C2C)
این نوع از بازارها به نظر بسیار غیرمعمول میرسند اما یکی از قدیمیترین انواع بازار هستند. این نوع از بازارها به بازارهای customer to customer مشهور هستند. این گونه از بازارها درحقیقت شناخته شده نیستند اما بسیار رایج هستند. یکی از مثالهای این گونه از بازارها، بازارهای بازاریابی شبکه ای است که درآن مشتریان خود مصرف کننده، معرفی کننده و فروشنده نوعی کالا یا خدمات هستند. فارغ از اینکه در کشور ما این روش بازاریابی برای کلاهبرداری و سوء استفاده از اعتماد مردم استفاده شد، این گونه از بازارها بسیار در جهان رایج هستند و طرفداران زیادی دارند و اتفاقا بسیار سلامت هستند.
متاسفانه در کشور عزیزمان هر روش یا اختراع جدیدی ابتدا برای کلاهبداری و سوءاستفاده مورد استفاده قرار میگیرد و سپس پس از زیا افراد بسیاری از جامعه و خروج میلیونها دلار ارز از کشور، روش درست استفاده از آن اطلاع رسانی میشود. در این مواقع هم به هیچ عنوان دولت مقصر نیست و صرفا عدم وجود آگاهی موجب ایجاد این خسارات میشود.
همانگونه که در بازاریابی شبکهای بسیاری از سودجویان و کلاهبرداران خارجی و داخلی سرمایه های مردم را گرفته و دوستیهای زیادی را از میان برده و اعتماد مردم را خدشه دار کردند، امروزه در مبحث کریپتو کارنسی هم کلاهبرداریهای زیادی از مردم انجام میگیرد و علت آن هم صرفا استفده از طمع مردم و عدم اطلاع آنان از قوانین و دانش بازار مربوطه است.
بازارهای دولتی
بصورت کلی بازارهایی که یک سوی آنها دولت است، به بازارهای دولتی مشهور هستند. بازارهای کسبوکار_دولت (B2G)، دولت_دولت(G2G)، از این نوع بازارها هستند.
بازارهای صنعتی(حرفهای) و کسب و کار_کسب و کار(B2B)
این گونه از بازارها به بازارهای business to business مشهور هستند. منظور از این دسته از بازارها، بازارهایی است که میان دو کسب و کار شکل گرفته است. در این بازارها دونوع کسب و کار، خدمات یا کالایی را در ازای دریافت پول، باهم ردوبدل میکنند.
به عنوان مثال در دوسر این بازارها، دو شرکت قرار دارند که یکی از آنها خدمات یا کالایی را در اختیار دیگر گذاشته و در مقابل پول دریافت میکند. در برخی مواقع نیز شرکها در این بازارها به تهاتر پرداخته و کالا یا خدماتی را با کالا یا خدمات دیگر تعویض میکنند. یکی از موانع این بازارها، پیچیدگی آنهاست و یکی از مزایای آن، فنی بودن و قانونمندتر بودن آنهاست.
بازارهای فیزیکی(Marketplace)
بازارهای فیزیکی همان بازارهایی هستند که به شکل فیزیکی در سطح شهرها وجود دارند، مالها، مجتمع های تجاری، بازارهای روز، پاساژها فروشگاههای سطح شهر از این نوع بازارها هستند. این گونه از بازارها اولین بار به عنوان لغت “بازار”، شناخته شدند.
با پیشرفت دانش بازاریابی و فروش، انواع مختلف دیگر بازارها اضافه شدند و این بازارها به عوان بازارهای سنتی شناخته میشوند. البته فراموش نکنیم این گونه از بازارها هنوز جذابترین نوع بازارها هستند زیرا مشتری علاقه دارد کالای خوود را به صورت بزک شده ببیند و آن را لمس کند. خرید از این بازارها بای مشتری تفریح و رفع نیاز را به صورت توامان دربر دارد.
بازارهای الکترونیکی(Marketspace)
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ظهور پدیده اینترنت و تلفنهای همراه هوشمند، بازارهای جدیدی بوجود آمدهاند که حجم بسیار بزرگی دارند. این بازارها سریع، در دسترس و قابل اعتماد هستند و زمان کمتری برای خرید از آنها صرف میشود.
امروزه با سرعت گرفتن زندگی، استقبال بسیار زیادی از این بازارها شده است. بازارهای الکترونیکی که بصورت اپلیکیشنها، وبسایتها، صفحات و غیره به صورت مجازی وجود دارند. باتوجه به اینکه بسترهای جغرافیایی وفیزیکی، محدود هستند، این بسترها نامحدود هستند.
متا مارکت(Metamarket)
شاید بتوان متامارکت را نیز در دسته بندی بازارها تجای داد، اما متا مارکت تاحدی، مبحث متفاوتی است. درواقع به نگاهی جامع به یک محصول و جمع آوری کلیه بازیگران در حوزه مربوط به آن برند یا خدمات، متامارکت اطلاق میشود.
همانگونه که یک محصول یا خدمات ممکن است در هر حوزهای به فروش برسدیا نفوذ کند، بدیهی است متامارکت نیز میتواند تلفیقی از چند بازار یا مارکت باشد.
موضوع “جهل، ظن و قطع”، مراحلی هستند که قاضی برای اخذ تصمیم نهایی و صدور حکم طی میکند. اما ارتباط این موضوع با بازاریابی چیست؟ این موضوع، مشابهت زیادی با زمان اخذ تصمیم خرید در بازاریابی دارد. در مقالات قبلی، در خصوص متقاعدسازی مشتری، قیف فروش و نقشه ذهن مشتری، بطور مفصل توضیحات لازم ارائه شده و هریک از این پدیدهها تشریح شده است.
درعلم قضا، قاضی با چهار ادله، از جهل به قطع میرسد. این ادله چهارگانه عبارتند از اقرار، شهادت، قسامه و علم قاضی. درمیان این ادله، علم قاضی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است. منظور از علم قاضی، معرفت و شناختی است که او درباره موضوع دعوا تحصیل میکند. آنچه در علم حقوق، ملاک صدور حکم است، اقناع وجدانی قاضی است که باید از طریق سایر ادله ایجاد شود. در بحث ادله اثبات دعوا این سوال مطرح است که آیا قاضی میتواند به علم خود عمل کند یا خیر؟ علم به معنای دانستن و آگاهی انسان به ماهیت وقایع و پدیدههای اطراف است؛ حالتی که در نتیجه سنجش قراین، شواهد، اوضاع و احوال حاکم بر یک پدیده خارجی به دست آمده است و با حصول آن هر گونه احتمال مخالف از بین میرود.
در برابر علم، حالات دیگری نیز برای ذهن نسبت به پدیدههای اطراف متصور است. اولین حالت، جهل است. جهل هم به معنای عدمآگاهی از ماهیت یک شی و هم به معنای ضعیفترین احتمال از بین احتمالات مختلف است.
پس از آن مرحله شک وجود دارد. شک به معنای حالت ذهن نسبت به احتمالات مساوی است. پس از این مرحله نیز، ظن وجود دارد. ظن به معنای احتمال قویتر در بین احتمالات مختلف با شدت و ضعفهای متفاوت است.
پس از طی این مراحل، یک قاضی به قطع میرسد و میتواند تصمیم بگیرد. یعنی یک قاضی زمانی تصمیم به صدور حکم میگیرد که به علم یقین و قطع برسد.
در بازاریابی نیز دقیقا تمام این مراحل برای تصمیم به خرید، در ذهن مشتری، طی میشود. بی آنکه مشتری آن را بداند یا از وجود آن حتی آگاه باشد.
درحقیقت مراحل رسیدن به قطع در قاضی، همان مراحلی است که در ذهن مشتری برای اخذ تصمیم خرید طی میشود. مشتری باید به یقین برسد که کالا یا خدماتی که انتخاب کرده، همان است که نیاز دارد و احتمال پشیمانی وی پس از خرید، بسیار کم است.
مشتری پیش از انجام خرید، آگاهی در ذهن خود نسبت به برند یا خدمات ندارد و این همان حالت اول، یعنی حالت، جهل است. جهل دراینجا نیز به معنای عدمآگاهی از ماهیت برند یا خدمات است و همچنین احتمال خرید و انتخاب برند یا خدمات مربوطه از میان سایر محصولات، ضعیفترین احتمال از بین احتمالات مختلف است.
شرکتها و برندها با ارائه آگاهی به مشتری، آگاهی از برند در وی ایجاد نموده و موجب میشوند تا مشتری برند را شناخته و به آن فکر کند.
پس از این مرحله، مشتری به مرحله شک خواهد رسید. دراین حالت، احتمال انتخاب کالا یا برند درذهن مشتری، نسبت به سایر احتمالات، مساوی است.
پس از این مرحله، ذهن مشتری به مرحله ظن وارد خواهد شد. دراینجا نیز، ظن به معنای احتمال قویتر در بین احتمالات مختلف با شدت و ضعفهای متفاوت است. یعنی به احتمال زیاد، مشتری محصول یا برند مورد نظر را انتخاب خواهد کرد.
پس از طی همه این مراحل، ذهن مشتری به قطع میرسد و میتواند تصمیم خرید بگیرد. یک مشتری زمانی تصمیم به خرید میگیرد، که به علم یقین و قطع برسد.
درتمام این مراحل، تنها چیزی که میتواند ذهن مشتری را به سمت و سوی درست سوق دهد، بازاریابی درست و هدفمند است.
بازاریابی ویروسی(Virus Marketing)، یا به عبارت دیگر، بازاریابی وایرال(viral marketing)، در حقیقت قدیمیترین و قویترین گونه بازاریابی است که بشر از زمان بوجود آمدن مبادله، از آن استفاده کرده است. این نوع از بازاریابی هنوز هم کاربرد فراوانی دارد و میتوان گفت که هنوز هم یکی از قویترین ابزارهای بازاریابی به شمار میرود.
نحوه کارکرد این گونه از بازاریابی، برپایه(WOM)، است که مخفف عبارت(word of mouse)، یا انتقال دهان به دهان است. در این گونه از بازاریابی، موضوع که میتواند محتوا، برند، خدمات یا هرگونه محصول قابل عرضه دیگری باشد، بوسیله انسانها جابجا میشود. موضوع این بازاریابی بیشتر انتقال یک “پیام” یا “محتوا” است.
در حقیقت هردوی این عبارات یک گونه از بازاریابی را توصیف میکنند. اما بطور معمول در زمانیکه بازاریابی بصورت فردی و در صحبتهای روزمره و فرد به فرد انجام میشود، به آن بازاریابی ویروسی(Virus Marketing)، اطلاق شده و زمانیکه این بازاریابی به صورت مجازی و از طریق شبکههای اجتماعی موجود مانند فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب، ایمیل، تبلیغات اینترنتی و سایر روشهای مشابه به انهاء متفاوتی انجام شود، به آن بازاریابی وایرال (Viral marketing)، گفته میشود.
در حقیقت بازاریابی های شبکه ای یا(MLM)، برپایه این نوع از روش کار میکنند. استراتژی این بازاریابی این است که یک برند یا خدمات، مخاطبان خود را تشویق به انتقال پیام بازاریابی خود کند. این روش، شباهت بسیاری با منتشر شدن ویروس در محیط فیزیکی جامعه دارد، به همین دلیل آن را بازاریابی ویروسی ، نیز میخوانند. در دنیای واقعی، ویروس در بدن موجودات زنده زنگی میکند و از آنجا تغذیه میکند اما در بازاریابی محتوا، ویروس از جنس محتوا است و در ذهن مخاطب و یا در دنیای دیجیتال زندگی میکند و از آنجا تغذیه میکند.
موفقیت بازاریابی ویروسی، در انتشار هرچه بیشتر محتواهایی است که برند یا کسب و کار تولید میکند. هرچه بیشتر و بیشتر این ویروسها تکثیر شوند، موفقیت این گونه از بازاریابی، بیشتر است.
شاید بتوان گفت که پایه و اساس بازاریابی ویروسی، انتشار اطلاعات به صورت دهان به دهان است، اما فناوریهای مدرن و جدید مبتنی بر اینترنت، بسترهای بسیار مناسبی را برای توزیع دیجیتال محتوای ویروسی فراهم کردهاند و امروزه، بهترین روش برای بازاریابی ویروسی، استفاده از این نوع بازاریابی در بستر اینترنت به شمار میرود.
نوع محتوا در بازاریابی ویروسی، میتواند یک تجربه خوب از یک برند یا خدمات یا یک مقاله جذاب باشد. این محتوا مثلا میتواند یک توئیت متفاوت و جذاب، یک پست خارقالعاده، یک آهنگ کوتاه یا یک بازی خوب و کوتاه باشد. درحقیقت موضوع یا “پیام” یا “محتوا”، مهم نیست، مهم این نکته است که محتوای بازاریابی ویروسی هر چیزی که باشد، باید افراد را تشویق کند تا آن را با سایرین به اشتراک بگذارند. هر میزان تعداد افرادی که پیام را دریافت میکنند بیشتر باشد، محتوا ویروسیتر و اثربخشی آن بیشتر خواهد بود.
ویژگیهای بازاریابی ویروسی
بازاریابی ویروسی، طبیعتا از قوانین اصلی بازاریابی، پیروی میکند اما این گونه از بازاریابی، ویژگیهای منحصر به فردی نیز دارد. در این مقاله، برخی از مهمترین ویژگیهای این روش از بازاریابی را بررسی خواهیم کرد.
ارائه خدمات یا محصولات با ارزش
وارن بافت، میلیاردر مشهور، اعتقاد دارد در معامله ” قیمت چیزی است که پرداخت میکنیم و ارزش چیزی است که بدست میآوریم”. درحقیقت همه ما، به دنبال کسب ارزش هستیم. زمانی که احساس کنیم در مقابل چولی که پرداخته، یا خواهیم پرداخت، ارزش بیشتری دریافت خواهیم کرد، با اشتیاق بیشتری محصول یا خدمات را تهیه خواهیم کرد.
در روانشناسی فروش، یکی از قدرتمندترین کلمات که معنای دریافت بیشترین سطح “ارزش”، را نیز در ذهن مخاطب تداعی میکند، کلمه “رایگان”، است. کلمه “رایگان”، یا “هدیه” یا “پرموشن” و یا “گیفت”، همگی کلمات بسیار پرقدرتی هستند که ذهن شنونده را تحریک خواهند کرد. البته کلمات “ارزان” یا “قیمت مناسب”، هم در برخی اوقات جالب توجه هستند، اما استفاده از کلمه رایگان، از هر چیزی دیگر، تاثیر بیشتری دارد.
به همین خاطر امروزه بسیاری از کمپینهای بازاریابی ویروسی، خدمات و محصولات ارزشمندی را به صورت رایگان و با هدف جلب توجه کاربران در اختیار آنها قرار میدهند. البته نیاز به ارائه بخش بزرگی از خدمات و یا کالای رایگان به مشترین نیست، بلکه تنها ارائه بخشی از خدمات که بتواند ذهن مخاطبان را درگیر محصول سازد، برای انتشار ویروس کفایت خواهد کرد. به هررو، موضوع محتوا در بازاریابی ویروسی، باید انتقال دهنده یک “ارزش”، باشد.
انتشار آسان محتوا
عموما در جوامع، ویروسها به سادگی منتشر میشوند. اما محیط برای انتشار آنها باید فراهم باشد. عموما ویروسها زمانی منتشر میشوند، که شرایط انتقال برایشان فراهم باشد و پخش شدن آنها به سادگی صورت گیرد.
اما یکی از ویژگیهایی که سبب شده ویروسها سریعا منتقل شوند، سادگی انتشار آنهاست. ویروسها تقریبا به کوچکترین تماسی، منتقل خواهند شد و نیازی به زیرساختهای سخت و پیچیده ندارند.
این سادگی، یکی از دلایل موفقیت ویروسهاست. محتوای بازاریابی ویروسی، از قبیل ایمیل، بازی، نرمافزار، پیام و یا هرمحتوای دیگری، لازم است تا در بستر مناسبی جهت انتشار قرار گیرد. امروزه دو بستر بسیار کاربردی برای انتشار ویروس وجود دارد. انتقال پیام بوسیله دهان و انتقال پیام بوسیله اینترنت. البته در میان این دو بستر، طبیعتا ترجیح بر اینترنت است. زیرا انتقال پیام بصورت فردی، یک یا چند نفر را درگیر میکند اما اینترنت فضای لایتنهاهی از ارتباطات است.
البته شیوع ویروس کرونا درس بسیار بزرگی به جهان داد. اینکه هنوز ارتباطات فردی به قدری قوی است که اگر ویروسی در چین منتشر شود، کل دنیا را درگیر خود خواهد کرد و فراری از آن وجود ندارد. انتشار این ویروس نشان داد که جهان در میان زنجیرهای از ارتباط محاطره شده است.
به هررو، محتوای ویروسی که ماهیت دیجیتالی دارد، میتواند به راحتی و بدون هرگونه هزینهای، از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی منتشر شود. به شرط آنکه جذابیت لازم را داشته باشد. در حقیقت هرچه محتوای ویروسی سادهتر شود، انتشار آن نیز ساده تر و بیشتر خواهد بود.
استفاده از خصوصیات انسانی
همانگونه که ویروسها از بدن انسانها و خصوصیات آنها به عنوان میزبان استفاده میکنند، محتوای ویروسی نیز به این میزبان احتیاج دارد. پس هدف این محتوا باید خصوصیات انسانی باشد. اگر بخواهیم از تکنیکهای روانشناسی در بازاریابی ویروسی خود استفاده کنیم، لازم است تا رفتارهای مشترک انسانی را بشناسیم و محتوا را برروی آنها سوار کنیم.
کمپینهای بازاریابی ویروسی، از انگیزههای مشترک انسانها استفاده میکنند. یکی از انگیزه های بسیار قوی در انسانها”دیده شدن”، است. دیده شدن، شهرت را نیز دری خواهد داشت. انسانها بدون شک درپی کسب تایید دیگران و مشهورشدن درمیان سایرین هستند. برخی از انسانها تمایل به محبوبیت دارند، اما همه انسانها از شهرت استقبال میکنند. است. این موضوعی است که بوجودآمدن شبکه های اجتماعی آن را تایید کرده است.
هر اکانت این شبکه ها در حقیقت یک ویترین است. ویترینی که یک انسان را به دیگران عرضه میکند. همه انسانها دوست دارند در این ویترین زیبا و خواستنی باشند. این موضوع ربطی به محرد و متاهل بودن انسانها ندارد و این مفاهیم بارها و بارها باهم آمیخته شده و البته لطمات جدی نیز به جوامع و خانواه ها وارد کرده که اجتناب ناپذیر است.
بازاریابی ویروسی، هوشمندانه برای رسیدن به موفقیت، از انگیزههای مشترک انسانی استفاده میکنند. تحریک احساسات مخاطبان با استفاده از محتوایی که تولید میشود، زمینه ساز اشتراک گذاری میلیونی یک محتوا خواهد بود.
استفاده از روشهای ساده و موجود
مطابق آماری که محققین علوم اجتماعی منتشر کردهاند، هر فرد بطور متوسط، در شبکه دوستان، خانواده و محیط کار خود، حداقل با ۸ الی ۱۲ نفر بطور مستقیم در ارتباط است. این آمار یک متوسط است و به متغییرهای زیادی بستگی دارد اما حداقل این موضوع درخصوص یک فرد عادی صادق است. البته ممکن است بسته به جایگاهی که فرد در جامعه دارد، شبکه ارتباطی وی حتی به صدها یا هزاران نفر هم برسد.
یکی از راههای ساده برای فراگیری پیام، کیفیت و جوایز است تا مشتری، آن را به دوستان و دایره ارتباطی خود، منتقل کند. همانگونه که شرح داده شد، اینترنت و به خصوص شبکههای اجتماعی، همانند دنیای واقعی، فضایی است که افراد دایرۀ ارتباطی خود را گسترش میدهند. و طبیعتاً یک بازاریابی ویروسی موفق، از قدرت این شبکههای انسانی در دنیای دیجیتال نهایت بهره را میبرد. البته، برای این منظور باید نحوه فعالیت و تعامل افراد در شبکههای اجتماعی را به خوبی شناخت.
ویژگیهای محتوای ویروسی
اگر بخواهیم باختصار با ویژگیها، نحوه تولید و انتشار یک محتوای ویروسی هم آشنا شویم، باید بطور کلی و موجز، این محتوا را بررسی کنیم و ویژگیهای آن را بدانیم. همانگونه که اشاره شد، اینترنت این امکان را برای یک محتوای ویروسی فراهم میکند تا به سرعت وایرال شود و به عبارتی، یک برند یا خدمات را به شهرت برساند. اینترنت صرفاً بستری است که محتوا برروی آن سوار میشود و مهم مفهوم و ارزش محتوا است. البته نباید فراموش کرد که هر محتوایی، یک محتوای ویروسی نیست.
یک محتوای ویروسی، برای انتشار و وایرال شدن، لازم است دارای ویژگیهای فراوانی باشد، اما تعداد کمی از آنها از اهمیت ویژهای برخوردار هستند که در این بخش به آنها اشاره خواهیم کرد. یک محتوای ویروسی حداقل باید دارای ویژگیهای زیر باشد.
کیفیت محتوا بالا و برای مخاطبان خوشایند باشد
محتوا ارزش به اشتراکگذاری با دایرۀ دوستان و خانواده را داشته باشد.
محتوا جذاب و خلاقانه و برانگیزاننده باشد.
خلاقیت اصلیترین عنصر موفقیت در بازاریابی ویروسی است. برای خلق محتوای بازاریابی، خلاقیت یک سرمایه رایگان و منحصر به فرد است.
رمزارز یا کریپتوکارنسی (crypto currency)، گونهای ارز مجازی یا ارز دیجیتال است که از فناوری رمزنگاری بلاکچین در طراحی آن استفاده شده و معمولاً به صورت غیرمتمرکز اداره میشود. بطور عموم ارزهای مجازی ارزهایی است که دو نکته مهم در خصوص آنها رعایت شده است. این ارزها عموما از فناوری بلاکچین ساخته شدهاند(باصطلاح غیر قابل تغییرند)، و دوم اینکه غیرمتمرکز هستند.
همانگونه که اشاره شد، رمزارزها معمولاً به صورت غیرمتمرکز و توسط دارندگان آن کنترل میشوند . از این رو در مقابل نظامهای بانکداری متمرکز قرار میگیرند. غیرمتمرکزسازی در رمزارزها از طریق فناوری بلاکچین(زنجیره بلوکی)، امکانپذیر شدهاست که خود شبیه نوعی دفتر کل توزیعشده بین تعداد نامحدودی کاربر است. تاریخچه شکلگیری رمزارزها به دهه ۱۹۸۰ میلادی میرسد. اما بزرگترین ایراد این رمزارزها، این بود که از فناوری تضمین شدهای استفاده نکرده بودند بنابراین کارایی امنیتی لازم برای جایگزینی با پول و استفاده به عنوان ارز مجازی را نداشتند.
اولین رمزارز غیرمتمرکز بیتکوین است که با فناوری بلاکچین نوشته شده و از ابتدا تعداد آن تا پایان، کاملا مشخص و محدود بود. این محدودیت، سبب شد که بتوان ارزش اقتصادی برای این ارز در نظر گرفت. بیت کوین در سال ۲۰۰۹ توسط شخصی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو ایجاد و عرضه شد. از آن زمان تاکنون رمزارزهای متعددی ایجاد شدهاند که بسیاری از آنها با لفظ “سکههای جایگزین بیتکوین”، یا “سکه های دیجیتالی”، نیز نامیده میشوند.
بطور کلی میتوان کریپتوکارنسی یا رمزارز (یا رمزپول، یا ارز رمزپایه)، را نوعی پول دیجیتال تعریف نمود که در آن تولید واحد پول و تأیید اصالت نقل و انتقال پول با استفاده از الگوریتمهای رمزگذاری(بلاکچین)، کنترل میشود و معمولاً بهطور غیرمتمرکز (بدون وابستگی به یک بانک مرکزی کشور یا بانکهای جهانی) کار میکند. با توجه به تعدد تعاریف و تغییرات در مصادیق رایج رمزارز، حتی این تعریف نیز چه از نظر حقوقی و چه از نظر شرح موضوع، دقت کافی ندارد. یعنی این واژه بصورت کامل رمزارز را توصیف نمیکند.
ارزهایی که تنها به صورت دیجیتالی وجود دارند، معمولاً صادرکننده یا تنظیم کننده مرکزی ندارند، اما از سامانه توزیع شده برای ذخیره تراکنشها و مدیریت انتشار واحدهای جدید استفاده میکنند و برای ممانعت از جعل و تراکنشهای متقلبانه، بر رمزنگاری تکیه دارند.
در فرهنگ لغت آکسفورد ابتدا در سال ۲۰۱۴ رمزارز ارز دیجیتالی تعریف شده بود که در آن از فنون رمزنگاری برای وضع مقررات تولید واحدهای جدید ارز و تأیید انتقال وجوه استفاده شده و مستقل از یک بانک مبنا انجام میشود. اما امروزه هر نوع سیستم پول الکترونیکی که برای خرید و فروش آنلاین استفاده شده و نیازی به بانکی مبدا یا مرکزی نداشته باشد را رمزارز مینامند.
در سال ۱۹۸۳، دیوید شام، نوعی پول دیجیتال مبتنیبر رمزنگاری اختراع کرد که ایکش(E_Cash)، نام داشت. دیوید شام، بعدها در سال ۱۹۹۵ ارز دیجیتال دیگر به نام دیجیکش(Digicash)، را ابداع کرد که روش رمزنگاری آن به گونهای بود که نه بانکی که پول در آن حفظ میشد، نه دولت و نه هیچ شخص ثالثی قادر به ردگیری تراکنشهای مالی آن نبودند.
در سال ۱۹۹۶ دانشگاه امآیتی(MIT)، مطلبی منتشر کرد که در آن یک نظام رمزپول به تفصیل شرح داده شده بود. این سلسله مطالب در همان سال توسط آژانس امنیت ملی آمریکا در قالب یک گزارش با عنوان «چگونه یک ضرابخانه بسازیم: رمزنگاری پولهای الکترونیکی گمنام»، نیز منتشر شد.
اما بصورت امروزی، اولین رمزارزی که به صورت غیرمتمرکز کار میکرد بیتکوین بود که در سال ۲۰۰۹ توسط شخصی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو ایجاد شد. این رمزارز از الگوریتم اساچای-۲۵۶ (SHA_256)، برای امنیت سیستم خود استفاده میکند. باتوجه به اینکه هنوز شخصی به این نام در دنیای واقعی وجود ندارد، بسیاری از متخصصین حدس میزنند که ناکاموتو، نامی مستعار برای یک برنامه نویس بلاکچین بوده و با توجه به زمان اطلاعیههای وی و تطبیق آن با ساعت جهانی، به احتمال زیاد وی یک آمریکایی است.
ارزهای رمزنگاری شده میتوانند مانند سایر ارزهای فیات(بدون پشتوانه)، قابلیت مبادله داشته باشند و در انجام تراکنشهای مالی به کار بروند. البته رمزارزهای دارای پشتوانه قابل دفاع بسیاری نیز وجود دارند.
یکی از دلایلی که امروزه هنوز استقبال زیادی از رمزارزها صورت نگرفته، عدم استقبال دولتها از این پدیده شگفت انگیز است. رمزارزها به صورت غیرمتمرکز اداره میشوند، قدرت کشورها برای کنترل اقتصاد(که معمولاً از طریق بانک مرکزی اعمال میشود) را تضعیف میکنند. این امر توسط برخی از دوستداران رمزارزها یک ویژگی مثبت تلقی میشود، اما توسط برخی از دولتها یک ویژگی منفی محسوب میگردد. همچنین ماهیت رمزنگاریشده تراکنشهای مبتنی بر رمزارز باعث میشود که ردگیری این تراکنشها دشوار یا غیرممکن باشد که این امر به عقیده برخی منتقدین زمینهای مناسب برای استفاده از رمزارزها جهت پولشویی فراهم میکند. همچنین با گسترش رمزارزها، کشورهای قدرتمند، توان تحریم کشورها کوچکتر را از دست خواهند داد.
به عبارت دیگر با فراگیری استفاده از رمزارزها، دو اتفاق خواه ناخواه رخ خواهد داد. ابتدا اینکه قدرت از دولتها به دارندگان ارزها(همان مردم)، منتقل خواهد شد و دوم اینکه دولتها کنترل خود برروی بازار، یا کنترل و تحریم سایر کشورها را از دست خواهند داد. این موضوع از قدرت دولتها خواهد کاست و برخی از منتقدین، این موضوع را شروعی بر انحلال دولتها میدانند.
بسیاری از رمزارزها از الگوریتمهایی برای استخراج پول جدید یا ثبت اثبات کار یا کسر هزینه تراکنش استفاده میکنند که مبتنی بر روشهای رمزنگاری پیچیده هستند. معمولاً این الگوریتمها، هر چه تعداد کاربرانی که در تلاش برای استخراج رمزارز یا کسب حق تراکنش هستند بیشتر بشود سختگیر میشوند و حل آنها نیازمند محاسبات پیچیدهتر و وقتگیرتری توسط رایانه خواهد بود. این امر منجر به مصرف مقدار فراوانی از انرژی برق میشود که این نیز مورد نقد منتقدین بودهاست. در مقابل، مدافعان رمزارزها معتقدند که بانکداری رایج نیز با مصرف مقدار بسیاری منابع و انرژی همراه است و محاسباتی را ارائه میکنند که نشان میدهد که رمزارزها از این جهت کمهزینهتر از بانکداری رایج هستند. استدلال دیگر مدافعان رمزارزها آن است که همینک مقدار بیشتری انرژی توسط دستگاههایی که در حالت روشن رها شدهاند تلف میشود، چنانکه مصرف برق یک سال آنها برای مصرف چهارسال تمام شبکه بیتکوین کافی است.
با فراگیر شدن کاربرد رمزارزها، میزان مصرف برق برای استخراج آنها نیز به طرز چشمگیری افزایش یافتهاست، چنانکه در سال ۲۰۱۸ پیشبینی شد که مقدار برقی که کشور ایسلند در این سال مصرف رمزارزها میکند بیشتر از مقدار برقی باشد که برای مصارف خانگی به کار میگیرد. در برخی کشورها نیز دولتها اقدام به تعیین تعرفههای مالیاتی کردهاند که مخصوص مصرف برق برای رمزارزها است؛ ایران از جمله این کشورهاست.
وارن بافت(میلیاردر مشهور)، سالها قبل در مصاحبه باCNBC ، ارزهای دیجیتال را تحقیر کرده و آنها را بی ارزش خوانده بود. بافت در آن مصاحبه اظهار داشته بود که: “رمزارزها برای جابجایی غیرقانونی پول و پولشویی خلق شده است. رمزارزها اساساً ارزشی ندارند، آنها هیچ چیزی تولید نمی کنند و فایده ای برای اقتصاد جهان ندارند. این ارزها تولید مثل نمیکنند و کاری نمیتوانند انجام دهند. شما امیدوارید که شخص دیگری حاضر شود درآینده پول بیشتری به شما بدهد. اما پس از خرید، آن شخص مشکل پیدا خواهد کرد. از نظر من ارزش رمزارزها صفر است”
جاستین سان(میلیونر آسیایی و مالک شبکه ترون)، برای قانع کردن وارن بافت برای سرمایه گذاری در رمزارزها، تلاش زیادی انجام داد. هربار وی با مقاومت بافت مواجه شد.
ژوئن سال گذشته، جاستین سان تصمیم گرفت بیش از ۴ میلیون دلار برای صرف شام با وارن بافت صرف کند. قرارشد این مراسم شام، در بنیاد غیر انتفاعی GLIDE مستقر در سانفرانسیسکو برگزار شود و عواید آن به خیریه تخصیص یابد. این حرکت هوشمندانه سان، سبب شد تا علاقهمندان و خبرنگاران زیادی به محل این بنیاد در سانفرانسیسکو رفتند.
در این رویداد، کنفرانس خبری طولانی در پی داشت و دراین کنفرانس، جاستین سان با سرمایه گذاران دنیای بورس و شخص وارن بافت گفتگو کرد. این رویداد موجب جمع آوری ۴.۵۷ میلیون دلار برای خیریه شد.
همچنین در این دیدار جاستین سان یک بیت کوین به وارن بافت هدیه داد و برای وی کیف پول الکترونیکی بربستر ترون در تلفن همراه وارن بافت ساخت. سان خاطرنشان کرد که قیمت بیت کوین سه ماه بعد از اینکه آن را به بافت اهدا کرده است ۱۶٪ افزایش یافته است. حاصل این جلسات تغییر استراتژی بافت نسبت به ارزهای دیجیتال و خصوصا بیت کوین و ترون بود. او مایل شد که در رمزارزها سرمایه گذاری کند. بافت همچنین اظهار داشت که تحت تأثیر سرعت شبکه ترون قرار گرفته است.
مهمترین نکتهای که درمورد رمزارزها وجود دارد این موضوع است که در آینده دارندگان ارزهای محبوب یا مشهور، ثروتمندان آینده خواهند بود و آنها همچنین تعیین کننده قدرت در اقتصاد جهان خواهند بود. با توجه به اینکه کشورما در این موضوع از بسیاری از کشورها در موقعیت بهتری قراردارد، در صورت فرهنگ سازی صحیح و همکاری دولت، درآمدی که رمزارزها برای کشور ایجاد خواهند کرد، بیش از چندین برابر درآمد نفت خواهد بود. اگر با این سیستم آشنا باشیم، متوجه خواهیم شد که امروزه به ترتیب کشورهای، امریکا، ژاپن، چین، سنگاپور، عربستان، امارات متحده عربی، کشورهایی هستند که بدون وقفه و دیوانه وار در حال جمع آوری رمزارزهای مجود تولید شده و انبار آن هستند. قطعا اگر قرار نبود جهان به این سمت حرکت کند، این کشورها درآمد خود را صرف خرید آن نمیکردند.
بعلاوه اینکه فراموش نکنیم تقریبا به همین ترتیب، بیشترین ذخیره دلاری جهان مربوط به همین کشورهاست و طبیعی است که این دلار مازاد باید در جایی سرمایه گذاری شود. پس زمانیکه این پول بزرگ در رمزارزها سرمایه گذاری شده، قاعدتا بازار بزگی درآینده برای آن بوجود خواهد آمد. و در آن بازار کشورهای مذکور، دارندگان بیشترین تعداد رمزارزها هستند و برای کل شبکه تصمیم خواند گرفت.
امید که با افزایش اطلاعات و مطالعات و همکاری دولتها، کشور عزیزمان هم در این مقوله بصورت جدی و تعاملی وارد شده و برای خود درآمد ارزی ایجاد نموده و از به هدر رفتن توان اقتصادی و رقابتی کشور جلوگیری کند.
بازاریابی مغناظیسی(Magnetic marketing)، یک نظریه و ایده کاملا چالشبرانگیز و ریشهای در دنیای بازاریابی است که برای اولین بار توسط دکتر دن کندی ارائه شد و به سرعت توجه بسیاری از بزرگان جهان را به خود جلب کرد و طی مدت کوتاهی به یکی از نظریه های قوی و کاربردی در دانش بازاریابی تبدیل شد. این نظریه براین باور است که آنچه را که شما خیال میکنید میدانید، و یا نسبت به اعتقاد به آن شرطی شدهاید، در مورد رشد و پیشرفت کسب و کار خود اشتباه بوده است. بسیاری از کسب و کارها محصولات و خدمات خوب دارند، اما شکست میخورند. چون آنها نمیتوانند فرصت های فروش کافی در اختیار خود قرار دهند. این کتاب تصویر اینکه چگونه صاحب یک کسب و کار موفق و واقعی شوید را به شما ارائه خواهد نمود.
دن.اس.کندی، نویسنده جنجالی و صریح اللحجه هفت کتاب معروف No B.S است. وی یک کارآفرین است. کندی مشاور و معلم چند میلیونر، مشاور و مربی بازاریابی مورد اعتماد صدها مشتری کارآفرین خصوصی است که از ۱ میلیون دلار تا ۱ میلیارد دلار تجارت دارند. او سالانه برای بیش از ۱ میلیون صاحب مشاغل مستقل را از طریق خبرنامه ها، برنامه های مربیگری تلفنی و همایشهای محلی در بیش از ۱۰۰ شهر جهان سخنرانی میکند.
دن کندی بارها به عنوان سخنران با چهار رئیس جمهور سابق ایالات متحده سخنرانی کرده است. وی سمینارهایی به همراه افرادی مانند دونالد ترامپ و ژن سیمونز، جیم مک کان، دبی فیلدز و نیدو کیوبین، زیگ زیگلار ، برایان تریسی، جیم روح، تام هاپکینز، و تونی رابینز برگزار کرده است.
کندی به عنوان یک مشاور بازاریابی و نابغه پنهان پشت تبلیغات مجلهها، تبلیغات تلویزیونی، بازاریابی آنلاین و پست الکترونیکی است که ممکن است شما او را ندیده باشید اما هدف کارهای او قرار داشته اید.
او کمپین هایی را برای محصولات بهداشتی، غذایی و زیبایی، محصولات B2B و صنایع از جمله نرم افزار و سرمایه گذاری برگزار میکند. اما تخصص ویژه او، در صنعت بازاریابی اطلاعات شامل کتاب، خبرنامه، سمینارها و کنفرانسهایی است که در یکی از دو شهر محل زندگیاش برگزار میکند.
پنج نکته مهم
کندی در مبحث بازاریابی مغناطیسی، به پنج نکته مهم در بازاریابی اشاره میکند. این پنج نکته بشرح زیر هستند.
تمام ناامیدی ها و مشکلات داخلی که امروزه در تجارت خود تجربه میکنید، به این دلیل است که سیستم بازاریابی خوبی ندارید.
بدون مشتری وفادار و ثابت(افرادی که میتوانید با آنها بارها و بارها ارزش و پول را مبادله کنید)، هیچ چیزی بنام کسب و کار ندارید.
برندهای بزرگ، برای ماندن در بازار، و تبلیغات و بازاریابی انواع دلایل کافی را دارند که هیچ ارتباطی با مشتری جدید یا فروش ندارد.
برای برخی از مشتریان که میتوانند به شما و محصولات شما علاقهمند شوند، باید خود را به شخص، مکان یا موجودیت اصلی مورد دلخواه آنها تبدیل کنید.
شما باید پیام درست را با استفاده از رسانه مناسب، در زمان درست به مشتری درست برسانید.
کتاب بازاریابی مغناطیسی
کتاب بازاریابی مغناطیسی نوشته دن کندی به ترجمه شیوای دکتر امین اسداللهی و علیرضا حسامی، به تازگی توسط انتشارات مهربان نشر، به چاپ رسیده است. این کتاب، تصویر اینکه چگونه صاحب یک کسب وکار موفق و واقعی شویم را به خواننده نشان داده است.
این کتاب نه تنها تعریف کرده که یک کسب وکار با درآمدهای سرشار و مناسب، اتفاقی و بر پایه شانس به این نقطه نرسیده است، بلکه سالها برنامه ریزی و نگرش درست و دانش بازاریابی موجب این موفقیت شده است.
مطالعه این کتاب دیدگاه شگرفی به خواننده خود ارائه خواهد کرد. دیدگاهی نه برپایه تزلزل و تکیه برشانس و موقعیتها بلکه برپایه برنامه ریزی و استراتژی درست.
دیدگاه و نگرشی بر پایه اطمینان، امنیت تضمین، و ثبات با جریان دائمی و مداوم از مشتریان علاقهمند، به طور یکه به جای یک درآمد صرفاً روزانه، برای ما ثروت و سرمایه بسازد.
دیدگاه و نگرشی که بر پایه قول و تعهد مشخص نویسنده به ما استوار است و در هنگام مطالعه کتاب آ نرا کشف خواهیم کرد.
این کتاب خواهد توانست به تمام کارشناسان فروش و مدیران سازمانها، یک دید استراتژیک ببخشد. دیدگاهی که فلسفه وجودی آن بر نگرش درست جذب و نگهداری مشتری، پایه ریزی شده است.
کتاب روانشناسی مصرف کننده، نوشته کلودیو دیموفت،کرتیس و هاوت وت و ریچارد یالچم به ترجمه کامبیز حیدرزاده و مرجان مهیمنی، توسط انتشارات مهربان در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب بصورت مفصل و کاربردی، به بررسی روانشناسی رفتار مصرف کننده پرداخته تا خواننده به درک درستی از رفتار مصرف کننده برسد. روانشناسی مصرف کننده، رفتارگرایی که شاخهای از روانشناسی است، مورد بررسی قرار داده و به شرح محرکهای خارجی ذهن وی پرداخته است.
این کتاب که شامل رشتههای مختلف کار دانشگاهی در زمینه رسانههای اجتماعی و دیجیتال است، در چهار بخش وسیع سازماندهی شده است. بخش اول کتاب، به بررسی رسانههای اجتماعی بهعنوان شکل جدیدی از ارتباطات شفاهی میپردازد که همواره موثرترین تکنیک بازاریابی بر روی مصرفکنندگان به شمار میآید. همچنین، در این بخش، دلایل انگیزشی اینکه چرا رسانههای اجتماعی تا این حد قدرت و جاذبه دارند، بیان میشود. بخش ۲ به بررسی تاثیر روی آوردن مصرفکنندگان به رسانههای اجتماعی بر تلاشهای ساخت نشانهای تجاری و تبلیغات بازاریابان و چگونگی حفظ درگیری مصرفکننده در طول این فرایند میپردازد. بخش ۳ مبحث رسانههای اجتماعی را از دیدگاه روششناختی بررسی و مشخص میکند که پژوهشهای مصرفکننده با استفاده از دادههای بزرگ چه تاثیری بر روشهای نوین جمعآوری بازخورد مصرفکنندگان و اندازهگیری احساسات مصرفکنندگان داشته است و بالاخره بخش ۴ رفاه مصرفکننده و تاثیرات سیاست عمومی، از جمله حریم خصوصی و نگرانی مصرفکنندگان محروم را مورد بررسی قرار میدهد.
علیرغم پذیرش سریع و گسترده رسانههای اجتماعی از سوی مصرفکنندگان، تحقیقات بسیار محدودی درباره استفاده افراد از این رسانهها و تاثیرات آن بر سازمانها و جامعه انجام پذیرفته و بهصورت پراکنده منتشر شده است. این امر سبب شده افرادی که به دنبال آشنایی با این موضوعات یا درک عمیقتر مسائل مربوط به آن هستند در پیدا کردن اطلاعات مرتبط با مبنای علمی به مشکل برخورد کنند.
روانشناسی مصرف کننده کتابی بینظیر و بین رشته ای درباره بازاریابی و تاثیر روانشناسی در آن است. خواندن این کتاب به تمامی مدیران و صاحبان کسب و کار و فعالان حوزه فروش و پخش، توصیه میشود.
کتاب بازاریابی مغناطیسی نوشته دن کندی به ترجمه شیوای دکتر امین اسداللهی و علیرضا حسامی، به تازگی توسط انتشارات مهربان نشر، به چاپ رسیده است. این کتاب، تصویر اینکه چگونه صاحب یک کسب وکار موفق و واقعی شویم را به خواننده نشان داده است.
این کتاب نه تنها تعریف کرده که یک کسب وکار با درآمدهای سرشار و مناسب، اتفاقی و بر پایه شانس به این نقطه نرسیده است، بلکه سالها برنامه ریزی و نگرش درست و دانش بازاریابی موجب این موفقیت شده است.
مطالعه این کتاب دیدگاه شگرفی به خواننده خود ارائه خواهد کرد. دیدگاهی نه برپایه تزلزل و تکیه برشانس و موقعیتها بلکه برپایه برنامه ریزی و استراتژی درست.
دیدگاه و نگرشی بر پایه اطمینان، امنیت تضمین، و ثبات با جریان دائمی و مداوم از مشتریان علاقهمند، به طور یکه به جای یک درآمد صرفاً روزانه، برای ما ثروت و سرمایه بسازد.
دیدگاه و نگرشی که بر پایه قول و تعهد مشخص نویسنده به ما استوار است و در هنگام مطالعه کتاب آ نرا کشف خواهیم کرد.
این کتاب خواهد توانست به تمام کارشناسان فروش و مدیران سازمانها، یک دید استراتژیک ببخشد. دیدگاهی که فلسفه وجودی آن بر نگرش درست جذب و نگهداری مشتری، پایه ریزی شده است.
فیرموگرافیک، یا بنگاه شناختی یا به عبارت دیگر دادههای فیرموگرافیک(Firmographic data)، اطلاعاتی هستند که ویژگی های بنگاه ها (یعنی شرکت ها) را توصیف و تبیین میکنند. این خصوصیات میتواند شامل اندازه شرکت، صنعت، وضعیت قانونی، درآمد و طول چرخه فروش باشد. به عبارت دیگر فیرموگرافیک ها محتوای ویدئو یا گرافیکی هستند که ویژگیهای سازمان را از منظر وضعیت و استراتژی و اندازه و اهداف، توصیف میکنند.
فیرموگرافیک میتواند برای مقایسه شرکت شناسی نسبت به جمعیت شناسی بکار روند. این بدان معناست که به جای تمرکز بر توصیف و طبقه بندی افراد، فیرموگرافیک ها ، شرکت ها را طبقه بندی و توصیف میکنند.
متغیرهای فیرموگرافیک به شرکت ها این امکان را میدهند تا ویژگی های رفتار سازمانی را به طور جزئی، مثلاً در یک صنعت خاص، در نظر بگیرند. وقتی تفاوت قابل توجهی بین متغیرهای عملیاتی، رویکرد خرید، عوامل موقعیتی و خصوصیات شخصی مشتریان وجود ندارد، مفید است.
امروزه فیرموگرافی، بیشتر در سگمنت B2B برای کشف مصرف کنندگان ایده آل شرکتها نسبت به بازار هدف خود کاربرد دارد اما رواج این موضوع بدین معنی نیست که این موضوع صرفا در این بخش کاربرد دارد.
برای درک بهتر فیرموگرافیک و نقشی که آنها در بخش بندی بازار دارند، میتوانیم نگاهی به فکر نحوه استفاده شرکتها در بخش B2B از فیرموگرافیک بیندازیم. روشی که شرکت ها در بخش B2C از اطلاعات جمعیتی استفاده می کنند، روش بسیار مناسبی برای درک بهتر این موضوع است. درواقع در این بخش بیشتر فیرموگرافیکها برای تببین بهتر STP، برای تقسیم بازارهای هدف برای دستیابی به مخاطبان ایده آل استفاده میشود.
فیرموگرافی و جمعیت شناسی در یک بخش خاص متفاوت هستند. عموما از دموگرافیک برای تقسیم بندی مصرف کنندگان و از فیرموگرافی برای هدف قرار دادن مشاغل دیگر که به طور بالقوه می توانند به مشتری تبدیل شوند، استفاده می شود.