به روشهایی از نحوه جهانبینی و فکر کردن که به ما کمک میکند تا دنیای پیرامون خود را درک کنیم مدل ذهنی (Mental Model) میگویند. این اصطلاح معمولاً در روانشناسی کاربرد دارد و برای اولین بار در کتاب ماهیت توضیح، اثر کنت کریک در سال 1943 مورداستفاده قرار گرفت.
هر فرد در برخورد با یک مسئله یک مدل ذهنی خاص را اتخاذ میکند که این مدل ذهنی کمک میکند تا در زندگی روزمره روابط پیچیده دنیای خود را سادهسازی کنیم، آن را تحلیل کنیم و درنهایت بر اساس تحلیل خود تصمیمگیری انجام دهیم.
نحوه شکلگیری مدل ذهنی (Mental Model) برای هر فرد مطابق با تجربیات، ارزشها و آموزههای آن فرد متفاوت است.
1. چرا مدلهای ذهنی مهم هستند؟
همه افراد بهصورت خودآگاه و ناخودآگاه درگیر مدلسازی ذهنی هستند. این موضوع میتواند کارها را پیچیدهتر کند، اما با شناختن مدلهای ذهنی و انتخاب آگاهانه درباره نحوه و زمان استفاده از آنها میتوان به بهبود فرآیند تصمیمگیری کمک شایانی کرد.
1. چگونه یک مدل ذهنی بر کسبوکار ما تأثیر میگذارد؟
استفاده از مدلهای ذهنی در کسبوکار میتواند ساختارها و چارچوبهایی را ایجاد کند که میتواند به دستیابی به نتایج دلخواه کمک کند.
اگرچه مدلهای ذهنی بیعیب و نقص نیستند، اما میتوانند زمان تصمیمگیری را به میزان قابلتوجهی کاهش دهند و حل چالشهای تجاری پیچیده را تسهیل کنند.
در اداره یک کسبوکار با پیچیدگیها و احتمالات بیپایانی روبهرو هستیم. مدلهای ذهنی میتوانند بهعنوان ابزاری برای تحلیل این پیچیدگیها عمل کنند.
دانستن در مورد مدل ذهنی (Mental Model) و انواع آن برای مدیران شرکتها مهم است، چراکه به مدیران این امکان را میدهد تا اطلاعات را بهدرستی جذب، درک و پردازش کنند و در واکنش به آنها عکسالعمل درست را نشان دهند.

2. استفاده از مدلهای ذهنی برای نوآوری در نیروی کار
از طرفی مدلهای ذهنی به افراد کمک میکنند:
- تصمیم بگیرند
- اطلاعات را درک و پردازش کنند
- دانش خود را سازماندهی و طبقهبندی کنند
- نتایج را پیشبینی کنند
- اقدامات خود را هدایت کنند
یادگیری چندین نوع مدل ذهنی به این معنی است که افراد میتوانند یک موقعیت را از چند منظر متفاوت تجزیهوتحلیل کنند و بتوانند تمام زوایای پنهان آن را درک کنند. امکانات و توانمندیهایی که دانستن مدلهای ذهنی مختلف در اختیار افراد قرار میدهد باعث بروز خلاقیت و نوآوری در نحوه مواجهه با حل مسئله در کسبوکارهای مختلف خواهد شد.
انواع مدل ذهنی (Mental Model)
برای درک مدل ذهنی (Mental Model) آنها را در دستهبندیهای مختلف جایدادهاند. با انجام این کار فهم و استفاده بهینه از آنها آسان و استفاده از آنها در موقعیتهای مناسب تسهیل میشود. در حقیقت در هر زمینهای اعم ازیادگیری، تصمیمگیری بهتر، روانشناسی تکاملی، روابط اجتماعی، بهرهوری، فلسفه، اقتصاد و مذاکره استراتزیهای نظامی و… مدلهای ذهنی مختلفی وجود دارد تا برای حل چالشها بتوان از آنها استفاده کرد. در ادامه به شناخت بهتر انواع مدل ذهنی در زمینههای مختلف خواهیم پرداخت. در نظر داشته باشید که تعداد مدلهای ذهنی بسیار زیاد است و توضیح همه آنها در حوصله این مطلب نمیگنجد، لذا صرفاً به معرفی مطرحترین این مدلها میپردازیم.
1. مدلهای ذهنی ضروری
1. دایره شایستگی
این مدل ذهنی (Mental Model) به این اصل اشاره دارد که برای مدیریت بهتر زمان و صرف کمتر انرژی مضاعف بهتر است که در حوزه تواناییها و مهارتهای خود گام برداریم و مسئله پیش روی خود را با بهکارگیری این تواناییها حل کنیم.
2. تیغ هانلون
این اصل بر این موضوع تمرکز دارد که اگر یک نتیجه بد را مشاهده کردید بهجای اینکه آن را به بدخواهی نسبت دهید در نظر داشته باشید که همه انسانها جایزالخطا هستند و این نتیجه بد را یک خطای انسانی در نظر بگیرید. فرضیه این مدل این است که احتمال وجود یک خطا در بروز یک اتفاق یا نتیجه بد بیشتر از احتمال یک عمل پیچیده (بدخواهی) است.
3. تفکر سطح اول
این روشی است که از زمانهای قدیم توسط فیلسوف ارسطو استفادهشده است و اخیراً توسط ایلان ماسک نیز ترویجشده است. این مدل ذهنی ما را تشویق میکند که یک فرآیند را به بخشهای اساسی یا فرضیات زیربنایی آن که قابلاعتمادتر هستند کاهش دهید، سپس ازآنجا به حل مسئله بپردازید. در علم، یک اصل اول بهعنوان یک امر بدیهی تعریف میشود که نمیتوان هیچ گزاره یا فرض دیگری از آن استنباط کرد.
4. وارونگی
در حقیقت وارونگی شامل نگاه کردن به یک مشکل یا تصمیم ازنقطهنظر مخالف است، بهعنوانمثال، بهجای تمرکز بر دستیابی به موفقیت، وارونگی ما را تشویق میکند که چگونه از شکست جلوگیری کنید.
بهجای اینکه به دنبال موفقیت باشید، فهرستی از دلایلی را که باعث شکست میشوند تهیه کنید. بهعنوانمثال تنبلی، حسادت، رنجش، ترحم به خود، استحقاق، همه عادات ذهنی منجر به ایجاد نتیجه شکست خواهد شد. از این ویژگیها دوریکنید و درنتیجه موفق خواهید شد. شعار این مدل ذهنی این است: به من بگویید کجا خواهم مُرد تا به آنجا نروم.
5. تیغ اوکام
در این مدل ذهنی (Mental Model) این پیشنهاد مطرح میشود که در گزینش دو موضوع مشابه که نتایج یکسانی را رغم خواهند زد، باید انتخاب سادهتر را در اولویت قرار داد. در حقیقت رویکردی که فرضیات سادهتری را شامل میشود دقت بیشتر خواهد داشت.
2. مدلهای ذهنی برای تصمیمگیری بهتر
1. تفکر سطح دوم
این مدل ذهنی (Mental Model) است که به ما کمک میکند ذهنیت منطقی و استراتژیک تری داشته باشیم. اگر در تفکر سطح اول پیامدهای یک تصمیم را تحلیل کنیم، در تفکر سطح دوم پیامدهای آن را ارزیابی میکنیم. در هنگام اتخاذ تصمیمهایی که مرتبط با کسبوکار است و این تصمیم بر جوانب مختلفی از آن کسبوکار تأثیرگذار است استفاده از این مدل ذهنی بسیار مفید است.
تفاوت بین تفکر مرتبه اول و تفکر مرتبه دوم
تفاوت بین تفکر مرتبه اول و دوم در این است که در تفکر مرتبه اول به پاسخهای فوری و ساده پرداخته میشود، درحالیکه تفکر مرتبه دوم شامل تحلیل عمیقتری از عواقب و اثرات پاسخها است.
2. تجزیهوتحلیل SWOT شخصی
تجزیهوتحلیل SWOT ابزاری است که توسط شرکتها برای به دست آوردن بینشی از وضعیت شرکتهای خود استفاده میشود: نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها. یک تجزیهوتحلیل SWOT شخصی ما را وادار میکند که فکر کنید و بعداً تصمیم بگیرید که گویی استراتژیست یک سازمان بزرگ هستید.
3. مدلهای ذهنی در کسبوکار
1. ماتریس آیزنهاور
ماتریس آیزنهاور یک مدل ذهنی (Mental Model) برای حل چالشهای موجود در کسبوکار است که کمک میکند تا وظایف را اولویتبندی کرده و اهمیت آنها را برای انجام مشخص کنید. بهطورکلی ماتریس آیزنهاور امور را به چهار دسته تقسیمبندی میکند: ضروری و مهم، غیرضروری ولی مهم، ضروری اما غیر مهم و غیرضروری و غیر مهم. بسته به اینکه یک کار در کدام دسته قرار میگیرد، میتوان استراتژیهای خاصی را برای مدیریت مؤثر آن اعمال کرد.
2. سوگیری تائید
این مدل ذهنی به این فرضیه اشاره دارد که ما فقط به اطلاعاتی توجه میکنیم که دیدگاههای ما را تائید میکنند و از شواهد مخالف و مغایر با دیدگاههای خودمان چشمپوشی میکنیم/
3. خطای انتساب اساسی
این مدل ذهنی در حقیقت به یک مشکل در دیدگاههای افراد مختلف اشاره میکند. در این مدل ذهنی اشاره بیان میشود که افراد تمایل دارند که اشتباهات دیگران را به مشخصات شخصی و رفتاری آنها انتساب دهند و عوامل بیرونی را در رفتار آنها دخیل ندانند. این در حالی است که همین افراد ترجیح میدهند که رفتارهای خود را با عوامل بیرونی توجیه کنند.
4. اصل پارتو
قانون پارتو یک قانون ریاضی است که توضیح میدهد که در بسیاری از موقعیتها، 80 درصد از تأثیرات نتیجه 20 درصد علل است. طبق این مدل 80 درصد از نتایج ما با انجام 20 درصد از اقدامات ما به دست میآید؛ بنابراین، برای مؤثر بودن، یک استراتژی خوب شامل تمرکز اقدامات خود بر روی 20 درصد تعیینکننده ما خواهد بود.
4. مدلهای ذهنی در مورد روابط اجتماعی
1. سیگنال دهی
ما دائماً سیگنالهایی ارسال و دریافت میکنیم تا تعاملات خود با دیگران را تنظیم کنیم. دریافت یک سیگنال از رفتار یک فرد میتواند چیزی را نشان دهد بدون اینکه صحبتی صریح در مورد آن شده باشد. این نشانهها میتواند شفاهی باشد، مانند گفتار یا حرکات صورت، یا غیرکلامی، مانند زبان بدن یا لباسی که میپوشید. ما نمیتوانید از آنها فرار کنید. هر کاری که انجام میدهیم، حتی اگر از آن آگاه نباشیم، سیگنال و نشانهای به دنیای پیرامون ارسال میکند. این مدل ذهنی (Mental Model) برای درک چگونگی تعامل و ارتباط افراد در جامعه است.
2. هرم مازلو
نیاز انسانها به ترتیب در پنج دسته طبقهبندی میشود: فیزیولوژیکی، امنیت، عشق، عزت و شکوفایی. نیازهای بالاتر در طی سلسلهمراتب، زمانی به وجود میآیند که نیاز قبلی ارضا شود. اگر جایی برای خواب وجود نداشته باشد، دیگر کسی نگران لایک اینستاگرام نخواهید بود.
5. مدلهای ذهنی در مورد بهرهوری
4. . قانون مورفی
اصل اساسی این مدل ذهنی (Mental Model) این است که میگوید اگر احتمال بروز مشکلی را در انجام یک کار میدهید، حتماً آن مشکل پیش خواهد آمد. این قانون به ما کمک میکند اهمیت پیشبینی و آماده شدن برای مشکلات یا شکستهای احتمالی را درک کنید. این مدل ذهنی بیشتر در تجارت و مهندسی استفاده میشود، اما میتوان آن را به همه جوانب زندگی تعمیم داد.
5. قانون هافستاتر
این مدل ذهنی (Mental Model) بیان میکند همیشه انجام یک کار بیشتر ازآنچه انتظار دارید طول میکشد، حتی زمانی که قانون هافستاتر را در نظر بگیرید. طبق این قانون، یک پروژه تقریباً به همان مقدار زمانی که قبلاً روی آن زمانبندی کردهاید بهاضافه زمان ثابتی طول میکشد.
6. قانون پارکینسون
همه ما تجربه این موضوع را داریم که اگر برای انجام یک کار 1 ساعت زمان داشته باشیم آن کار را در 1 ساعت انجام خواهیم داد و اگر یک هفته زمان داشته باشیم بازهم آن کار را در طول یک هفته انجام خواهیم داد. قانون پارکینسون دقیقاً به همین موضوع اشاره دارد.
این مدل ذهنی (Mental Model) بیان میکند که کارها گسترش مییابد تا زمان موجود برای تکمیل آن کار را پر کند. این به این معنی است که اگر زمان اضافه برای انجام یک کار در نظر بگیرید برای تکمیل آن کار به همان اندازه طول میکشد. آنقدر آن کار را به تعویق میاندازید تا درست قبل از موعد مقرر آن را تمام کنید.
جمعبندی درس
لازم به یادآوری است که مدلهای ذهنی تنها به موارد یاد شده در بالا ختم نمیشوند، هرچند تلاش شده تا کارآمدترین مدلها در این درس به ما معرفی شود.
با شناخت هرچه بیشتر عملکرد ذهن و مغز میتوان بهرهوری بیشتری از آن دریافت کرد. در همین راستا شناخت مدلهای ذهنی به ما کمک میکند تا الگوهای مورداستفاده ذهن خود را شناسایی کنیم. چنانچه مدلهای مورداستفاده کارآمد بود در جهت ارتقا آن بکوشیم و درصورتیکه در حال استفاده از مدل ذهنی ناکارآمدی بودیم آن را غیرفعال و در جهت استفاده از مدلهای ذهنی کارآمد و متفاوت اقدام کنیم. استفاده و شناخت مدلهای ذهنی میتواند راهحلهای مختلف و آسانتری در چالشهای مختلف در پیش روی ما بگذارد. مشاورین ما در آکادمی عیب پوش می توانند در آموزشهای خود این موارد را در کنار سازمانها برطرف کنند.
منابع: