محسن آزمایش

محسن آزمایش

این کارآفرین بزرگ ایرانی که نام خانودگی وی در ابتدا «اشتهاردیان» بود، در سال ۱۳۰۴ درتهران در خانواده‌ای روحانی و مذهبی دیده به جهان گشود. به دلیل وضعیت نامناسب مالی خانواده و فوت پدرش، آزمایش مجبور شد در نوجوانی ترک تحصیل کند و مدرسه را در کلاس چهارم ابتدایی ترک کرد. محسن از ۱۱ سالگی برای تأمین خانواده اش در کارگاه آهنگری مشغول به شاگردی و کارگری شد.

دستمزد وی یک تومان در هفته بود. او پس از دو بار تغییر محل کار و هفت سال تجربه شاگردی، عاقبت با ۱۴۰ تومان پس‌انداز، در سال ۱۳۱۸ مغازه کوچکی در خیابان عین الدوله باز کرد و به در و پنجره‌سازی پرداخت. آزمایش در سال ۱۳۲۱ با بتول عاصمی ازدواج کرد. بتول یکی از بستگان وی بود و این نسبت فامیلی موجب شد تا آنها نتوانند فرزندی داشته باشند. از آنجا که این وصلت بدون فرزند مانده بود و درآن زمان نداشتن فرزند یک شرم اجتماعی بود، آنها چاره ای اندیشیدند. آزمایش به همسرش پیشنهاد داد تا همسر دومی اختیار کند و از وی صاحب فرزندانی شود. پس از رضایت همسر اول، آزمایش با همسر دومش که فرزانه نام داشت ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند سالم بود. بعدها محسن از بتول جدا شد و زندگی خود را با همسر دوم و فرزندانش ادامه داد.

آزمایش سعی در نوآوری داشت و همواره رویاهای بزرگ، او را به پیش فرامی‌خواندند. وی در مناقصه‌های شهرداری تهران در رابطه با لوله‌کشی آب شرکت کرده و چندین کار بزرگ را دریافت و به پایان رساند. او از اواسط دهه ۳۰ در شرق تهران در کارگاهی به ساختن صندلی، مبل و آبکاری فلزات پرداخت. این کارگاه در سال ۱۳۳۶ در یک آتش‌سوزی، که آزمایش آن را «عمدی» توصیف می‌کرد نابود شد. پس از این ماجرا او در تهران‌نو به تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۳۷ در محل کارخانه قدیمی، کارخانه صنعتی آزمایش را بنیان نهاد و تا سال ۱۳۵۸ مدیریت آن را در اختیار داشت.

سرمایه شرکتی که آزمایش به ثبت رسانده بود، ۳۰ میلیون ریال بود. اما با رشد و توسعه کار، سرمایه شرکت در سال ۱۳۴۷ به ۲۰۰ میلیون ریال افزایش یافت. در این سال پیش‌بینی فروش محصولات شرکت ۱ میلیارد ریال بود. بعد از چند سال، وی زمینی به مساحت ۱۸۵ هزار متر در کیلومتر ۱۰ جاده آبعلی، سه راه آزمایش خریداری کرد و کارخانه‌ای بنا نهاد. در این کارخانه چندین نوع یخچال، کولر، آب‌گرم‌کن، تختخواب فلزی، بخاری و اجاق گاز تولید می‌شد. کم‌کم زیربنای کارخانه از ۲ هزار متر در سال‌های آغازین، به ۷۳ هزار متر در اواسط سال‌های دهه پنجاه رسید.

وضعیت کارکنان آزمایش

کارکنان مجموعه آزمایش از احترام و ارج خاصی برخوردار بودند. آنها پس از استخدام شامل قرارداد رسمی شده و از مزایای آن بهره‌مند می‌شدند. حقوق کارکنان مجموعه آزمایش از مجموعه های مشابه بالاتر بود و آنها از وامهای بلندمدت استفاده می‌کردند. کارگران و مهندسین کارخانه توسط خود آزمایش ملاقات می‌شدند و به مشکلات آنها رسیدگی می‌شد. آزمایش شخصا هزینه عروسی کارگران و مهندسین مجموعه را می‌پرداخت. آزمایش اعتقاد داشت که رضایت کارکنان موجب افزایش تولید است و اینگونه می‌توان کارخانه را به بهترین شکل اداره کرد. شرکت ملی نفت تحقیقی مفصل در مورد میزان حقوق و مزایایی پرداختی در صنایع ایران صورت داده بود که براساس این تحقیقات، کارخانه آزمایش حقوقی بیشتر از مجموعه های دولتی به کارکنان خود پرداخت می کرد. آزمایش دو استراتژی برای اداره مجموعه خود انتخاب کرده بود.

او از سویی اعتقاد به استفاده از مشاوران خارجی نداشت و سعی می‌کرد تا کارمندان غیرایرانی را به مجموعه خود راه ندهد. تنها در یک دوره یک کارشناس خارجی در مجموعه آزمایش وارد شد. خارجی ها تنها می‌توانستند در مرحله راه اندازی کارخانه حضور داشته باشند. استراتژی دوم ولی از شیوه اول کمی سخت تر بود. آزمایش برای رسیدگی به امور اجرایی کارخانه از یک سرهنگ بازنشسته یاری خواسته بود. سرهنگ باید تلاش می کرد تا امنیت کارخانه حفظ شود. چنین استخدامی سبب شده بود تا گروهی جو کارخانه آزمایش را امنیتی بخوانند. او با این حال که تحصیلات آکادمیک نداشت، سرگذشت مدیران بزرگ امریکایی و ژاپنی را مطالعه کرده بود. خصوصا در این میان علاقه خاصی به ماتسوشیتا(مدیر افسانه‌ای شرکت ناسیونال و پاناسونیک)، داشت و اندیشه‌های او را بررسی و دنبال می‌کرد.

آزمایش اعتقاد داشت تحصیل دانش به سرعت میتواند چرخهای صنعت ایرانی را بچرخاند و کشور را به پیش ببرد. او به سبب گرفتارهای خانوادگی فرصتی برای تحصیل نیافته بود و همواره اعتقاد داشت برای تحصیل باید از جوانان حمایت کرد تا آینده کشور تضمین شود. او در کارخانه خود برای تحصیل کارمندان و کارگران هنرستان فنی آزمایش را تاسیس کرد تا همه این فرصت را داشته باشند که تحصیل کنند. کسی که در این هنرستان تحصیل میکرد حقوق بیشتری میگرفت. آزمایش حتی توانست این موضوع را به بیرون از کارخانه خود گسترش دهد و موفق شد تا ۳۳۰ هنرجو را در هنرستان خود ثبت نام کند. کارخانه ای که آزمایش ساخته بود به زودی به یکی از بزرگترین مجموعه های اقتصادی کشور بدل شد.

 اگر در این محیط، جوانی بی سواد با ایمان و پشتکار خود به چنین موفقیت‌هایی دست یافته‌است، آیا دیگران به خصوص تحصیل کرده‌های ما نخواهند توانست از این همه موهبت برخوردار گردند و شاهد پیروزی را در آغوش گیرند؟

محسن آزمایش

میراث آزمایش

با گسترش فروش محصولات و اقبال داخلی و خارجی مشتریان مجموعه آزمایش در حال گسترش بود. پیش بینی فروش کارخانه در سال ۱۳۴۷ به عدد یک میلیارد ریال رسیده بود. کارخانه در همان سال شصت میلیون ریال حقوق به کارکنان خود پرداخت کرده بود. سود کارخانه نشان می‌داد که زندگی آزمایش و کارکنان مجموعه او در حال بهبود و دگرگونی است. او از توانسته بود از یک کارگاه سوخته، دنیایی عظیم بنا کند. محصولات آزمایش بازار ایران را تسخیر کرده بودند.

تولیدات کارخانه به قدری افزایش یافته بود که بازار داخلی برای این مجموعه کوچک می‌نمود. از این رو، نمونه‌های محصولات آزمایش، روانه بازارهای منطقه شد. افغانستان، کویت و کشورهای حاشیه خلیج فارس بازارهایی بودند که آزمایش قصد داشت، آنها را فتح کند. طبق ادعای مدیران آزمایش، سی درصد بازار افغانستان در اختیار محصولات آنها بود. این اتفاق در زمانی رخ داده بود که که کالاهای روسی و جنوب شرق آسیا، بازار افغانستان را شاهرگ حیاتی خود می‌دانستند. در دهه ۴۰ دیگر بلخ ، توسط آزمایش فتح شده بود!

شرکت آزمایش توسعه یافت و کل خاورمیانه را به عنوان بازار هدف خود انتخاب کرد. رویای آزمایش توسعه تا حدی بود که با میراث ماتسوشیتا رقابت کند. این شرکت موفق شددر دهه ۵۰ کالاهای خود را به بازارهای حاشیه خلیج فارس صادر کند. این همان بازاری بود که در دهه ۸۰ از سوی مدیران بخش خصوصی ایران به “بازار بزرگ اسلامی” معروف شد ولی این بار ایران تنها کمتر از ۵ درصد این بازار را در اختیار داشت. کارخانجات آزمایش در سال ۱۳۴۸ دگرگون شد. در این سال تلویزیون های ۲۳ اینچی، به محصولات این کارخانجات، اضافه شده بود.

در این دوره استفاده از تلویزیون میان خانواده های ایران رایج شده بود. آزمایش هم قصد داشت تا از این فرصت برای بهره مندی از موهبت بازار جدید ایران استفاده کند ولی این بار آزمایش در محاسبات خود کمی شتاب زده عمل کرد چراکه طرح او شکست خورد و تلویزیون های آزمایش جایگاهی در بازار ایران نیافت. آزمایش ولی ناامید نشد. او قصد کرده بود تا زندگی را به شیوه‌ای جدید سامان دهد. آزمایش کارگاه های فنی را هر روز بیش از گذشته در مجموعه خود بزرگ می کرد. او اعتقاد داشت که کارخانه های ایرانی باید مانند فیات ایتالیا، بنز المان و جنرال موتورز امریکا و تویوتا و پاناسونیک ژاپن، اداره شوند.

محسن آزمایش
محسن آزمایش

سازمان برنامه پیش بینی کرده بود که تا پایان سال ۱۳۵۱ کشور به بیش از ۲۰ هزار نیروی متخصص وماهر نیاز دارد. مصادف با این جریان، اتفاقی در فضایی کسب و کار ایران رخ داده بود که بسیاری از کارخانه های صنعتی را با گرفتاری مواجه ساخته بود. کارخانه های صنعتی برای تامین نیروهای مورد نیاز خود شیوه‌ای جدید را ابداع کرده بودند.

آنان به متخصصان کارخانه های دیگر رجوع می کردند و با پیشنهادهای مالی تلاش می کردند تا کارمندان مجرب را به مجموعه خود اضافه کنند. این موضوع سبب شده بود تا شیوه ای به نام “دزدی متخصص” میان فعالان صنعتی باب شود. در همین دوره آزمایش، تصمیم می‌گیرد تا روشی دیگر را برای اداره مجموعه‌های اقتصادی تحت مدیریت خود انتخاب کند. او با کمک واحدهای آموزشی کارخانه خود قصد کرده بود تا کارمندان مورد نیاز خود را تربیت کند تا نیازی به آوردن متخصص از بیرون نداشته باشد. این موضوعی بود که ایروانی و خیامی نیز در پی آن بودند.

محسن آزمایش
محسن آزمایش

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸ کارخانه‌های آزمایش مشمول بند د قانون حفاظت صنایع ایران شدند و آزمایش آزمایش یک سال پس از ملی شدن (مصادره) دارایی‌هایش، مجبور به مهاجرت به سوئیس شد. بعدها سهام کارخانجات معظم آزمایش به سازمان خصوصی‌سازی و صندوق بازنشستگی واگذار شد. البته فعالیت‌های تولیدی شرکت تا اوایل سال ۱۳۸۰ تا حدی رونق داشت و کالاهای جدیدی مانند یخچال ساید بای ساید و فریزر بدون برفک به محصولات شرکت اضافه شدند اما با کاهش بهره‌وری و افزایش گلوگاههای سازمانی، این شرکت کم کم دچار بحران های کوچک و بزرگ شد و ارزش و کیفیت و تعداد تولیدات آن به شدت کاهش یافت. دهه 80 اوج واردات و رقابت در صنایع لوازم خانگی بود و برندهای رنگارنگ خارجی یک به یک وارد کشور شده بودند و در مقابل دیدگان متحیر مشتریان ایرانی، کیفیت و زیبایی و تکنولوژی خود را به رخ آنها می‌کشیدند.

مشتریان ایرانی با افزایش نقدینگی و قدرت خرید شروع به خرید کالاهای خارجی نموده بودند و فرهنگ تجمل گرایی و راحت طلبی و تنوع طلبی به قدری لجام گسیخته در حال گسترش بود. به حدی که وجود کالاهای خارجی در منازل ایرانیان یک افتخار و فخر بود. بازار فروش محصولات خارجی گسترش یافته بود. فروش اقساط محصولات خارجی و تبلیغات گسترده آنها سبب شد تا بسیاری از برندهای ایرانی بازار رقابت را ترک کنند.

محسن آزمایش
محسن آزمایش

در دهه هشتاد مجموعه آزمایش از طریق بورس به بخش خصوصی واگذار شد اما این موضوع نیز هیچ کمکی به احیای این کارخانجات ندگذاشت و صرفا اموال و املاک کارخانه مدنظر صاحبان جدید قرار گرفت. در آن زمان زیان انباشته شرکت حدود ۱۲٫۵ میلیارد تومان بود. همچنین قیمت هر سهم از شرکت ۱۶۰ تومان بود که ارزش کل شرکت را برابر ۳۵ میلیارد تومان نشان می‌داد. در سال ۱۳۸۸ به دلیل بدهی‌های فراوان تعداد کارکنان واحد مرودشت آزمایش، از ۱۴۰۰ نفر به ۱۶۰ نفر کاهش یافت و کارخانه به حالت نیمه تعطیل درآمد.

سودای احیای دوباره مجموعه کارخانجات آزمایش، هیچگاه از سرش بیرون نرفت. او از اینکه درب کشور به روی برندهای خارجی باز شود واهمه داشت. او اطمینان داشت که برندهای ایرانی به دلیل عدم نوآوری و کیفیت پایین، توان رقابت با خارجی‌ها را ندارند و اگر مصرف‌کننده ایرانی تجربه کار با برندهای خارجی را لمس کند، دیگر اقبالی به برندهای ایرانی نخواهد داشت. آزمایش همواره از این موضوع واهمه داشت و به دوستان و شاگردانش این موضوع را گوشزد می‌کرد.

آزمایش در سالهای پایانی عمر به سختی زندگی می‌کرد. به دلیل مشکلات مالی زیاد، شرایط و روابط خانوادگی وی به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. آزمایش در سال ۱۳۶۶ از همسر دومش نیز جدا شد و در سالهای پایانی عمر به تنهایی و سختی زندگی خود را می‌گذرانید. وی سرانجام در سال ۱۳۷۱ در شهر رباط مراکش در سن ۶۷ سالگی درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد.

آکادمی آنلاین عیب پوش

منابع

  • دنیای اقتصاد/ تک ستاره‌ها، نگاهی به زندگی آزمایش آزمایش
  • کتاب پیشگامان رشد/جلد اول
  • کتاب سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران

محمد کریم فضلی

‌محمد کریم فضلی، بنیانگذار گروه صنعتی گلرنگ و کارآفرین برتر کشور، متولد هفتم اردیبهشت‌ماه ۱۳۱۱ هجری شمسی در شهر تویسرکان (استان همدان) است و نخستین فعالیت اقتصادی خود را در حین تحصیل، نزد پدرش که از بازرگانان خوشنام و اهل فضل منطقه محسوب می‌شدند، آغاز کرد.سپس در سن۲۰ سالگی ازدواج کرده و با پذیرفتن مسوولیت تشکیل خانواده، برای جست‌وجوی شرایط مطلوب‌تر و شناخت بیشتر از وضعیت شهرهای مختلف همجوار، به دیگر شهرستان‌های استان همدان سفر کرد و در شرایط کاری مختلف تجربه‌های موثری به دست آورد.گروه صنعتی گلرنگ شرکت هلدینگ ایرانی است، که در زمینه تولید و توزیع لوازم بهداشتی و صنایع غذایی، توزیع دارو، لوازم آرایشی و زیبایی، و ارائه خدمات بازرگانی، چاپ و بسته‌بندی، فعالیت می‌کند.

پیشینه تأسیس گروه گلرنگ به سال ۱۳۵۱ و راه‌اندازی شرکت پاکشو توسط محمد کریم فضلی بازمی‌گردد. فرم کنونی گروه صنعتی گلرنگ در سال ۱۳۸۲ تأسیس شد و هم‌اکنون دارای ۵۰ برند فعال می‌باشد، که برای نمونه می‌توان به برندهای گلرنگ، اوه، سافتلن، افق کوروش، اویلا، فامیلا، اکتیو، بایودنت، بارلی، نانسی، هوم پلاس، مرسی و مریدنت اشاره کرد.

محمدکریم فضلی شرکت پاکشو را در سال ۱۳۵۱ بنیان نهاد. محصولات اولیه این شرکت با برند گلرنگ و تحت عنوان محصولات شوینده و آرایشی بهداشتی گلرنگ ثبت شدند. شرکت پاکشو از آن زمان تاکنون به‌طور مستمر رشد کرده‌است و امروزه یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان شوینده در ایران به‌شمار می‌رود. در سال ۱۳۷۰ مهدی فضلی به شرکت پاکشو پیوست و این شرکت با مدیریت وی، کار تولید را توسعه داد. در سال ۱۳۷۴ اولین محصولات جدید شامل انواع شامپو و مایع دستشویی به سبد محصولات گلرنگ افزوده شد. در سال ۱۳۷۸ با هدف بازاریابی، فروش و توزیع بخشی از محصولات شرکت پاکشو، شرکت گلپخش اول تأسیس گردید و در سال ۱۳۷۹ با توزیع محصولات شوینده با نام تجاری اَوِه رسماً شروع به فعالیت نمود. در همان سال شرکت گلرنگ‌پخش نیز به ثبت رسید تا بخش دیگری از محصولات شرکت پاکشو را که عمدتاً با برند گلرنگ تولید می‌شد، توزیع و پخش نماید. شرکت پدیده شیمی نیلی در سال ۱۳۷۹ با هدف تولید مواد اولیه، فعالیت خود را آغاز کرد. این شرکت در حال حاضر با شرکت پدیده شیمی جم ادغام شده‌است.

گروه صنعتی گلرنگ در سال ۱۳۸۲ به ریاست هیئت‌مدیره محمد کریم فضلی و مدیرعاملی مهدی فضلی، تأسیس شد. در سال ۱۳۸۴ شرکت پدیده شیمی پایدار با هدف تولید و عرضه محصولات شوینده و بهداشتی تأسیس شد. گروه صنعتی گلرنگ در سال ۱۳۸۶ اولین کارخانه غذایی خود را با نام دالین مهر بنیان نهاد. درهمین سال (۱۳۸۶) مجتمع تولیدی و شیمیایی پاکشو شامل ۵ کارخانه تولیدی با هدف تولید سایر محصولات شوینده از جمله پودر شوینده و مواد اولیه مورد نیاز در شرکت پاکشو، به بهره‌برداری رسید. در سال ۱۳۸۷ پخش پدیده پایدار تأسیس شد؛ این شرکت توزیع محصولات شوینده شرکت پدیده شیمی پایدار را با نام تجاری «اکتیو» آغاز کرد. در سال ۱۳۸۷ دانشگاه جامع علمی کاربردی گلرنگ با هدف ارتقای سطح مهارت کارکنان این گروه، راه‌اندازی گردید.

در سال ۱۳۸۷ شرکت مهد سرمایه‌گذاری خاورمیانه، به عنوان یک هلدینگ سرمایه‌گذاری، فعالیت خود را در زمینه‌های انرژی، معدن و نفت آغاز نمود. در سال ۱۳۸۸ گروه گلرنگ اقدام به راه‌اندازی فروشگاه‌های زنجیره‌ای افق کوروش نمود. شرکت صنایع سلولزی ماریناسان نیز در سال ۱۳۸۷ به ثبت رسید و در سال ۱۳۸۸ تولید انواع دستمال کاغذی را آغاز کرد. شرکت گلبرگ بهاران در سال ۱۳۹۰ با هدف تولید انواع محصولات غذایی از قبیل روغن، کنسرو، رب گوجه و تن ماهی افتتاح شد.

در همین سال (۱۳۹۰) این گروه، با تأسیس شرکت هلدینگ دارویی گلرنگ، فعالیت در حوزه توزیع دارو را آغاز کرد. شرکت صنعت غذایی کورش که تولیدکننده انواع روغن‌های خوراکی است، در سال ۱۳۹۲ به جمع شرکت‌های این گروه پیوست. شرکت ماسترفوده نیز در سال ۱۳۹۲ با هدف تولید آدامس با برندها، بسته‌بندی‌ها و طعم‌های مختلف برای بازار داخل و خارج کشور تأسیس شد و محصولات این شرکت از پنجم شهریور ماه ۱۳۹۳ روانه بازار شد. در حال حاضر مهم‌ترین برند این شرکت، بایودنت نام دارد.

در سال ۱۳۹۳ مجتمع فرهنگی تجاری کورش از سوی گروه صنعتی گلرنگ افتتاح شد. این مجتمع علاوه بر واحدهای تجاری، دارای بزرگ‌ترین پردیس سینمایی ایران است. در سال ۱۳۹۵ شرکت واسپاری ارزش آفرین گلرنگ (لیزینگ گلرنگ) با هدف ورود به تأمین تجهیزات صنایع بزرگ تأسیس شد.

آبی که برآسود زمینش بخورد زود، دریا شود آن رود که پیوسته روان است

سایه

کارآفرینی گلرنگ

اوایل دهه ۱۳۷۰ این گروه کمتر از ۵۰ نفر نیرو داشته‌است. اوایل دهه ۸۰ تعداد اعضای گروه به۵۰۰ نفر می‌رسد. سال ۸۸ حدود ۳۵۰۰ نفر در صنایع مختلف گروه صنعتی گلرنگ اشتغال داشته‌اند و هم‌اکنون حدود ۱۷۰۰۰ نفر نیروی جوان و مولد کشور در این گروه نقش آفرینی می‌کنند. در سال ۹۲ حدود ۲۷۰۰ نیروی کار به گروه صنعتی گلرنگ پیوسته‌اند. حدود ۹۱ درصد از نیروی کار گروه صنعتی گلرنگ در فاصله سنی ۲۰ تا ۴۰ سال هستند. گروه صنعتی گلرنگ حدود ۷۸٪ اشتغال برای مردان و ۲۲٪ اشتغال برای زنان ایجاد نموده‌ است. تعداد اعضای گروه صنعتی گلرنگ در نیمه دوم سال ۹۸ به بیش از ۲۳هزار نفر رسید.

گروه صنعتی پاکشو، از شرکت‌های تابعه هلدینگ گروه صنعتی گلرنگ طی جلسه هیئت پذیرش سازمان بورس اوراق بهادار تهران به تاریخ ۱۵ دی ۹۲ موفق به کسب پذیرش، با سرمایه ۷۰۰ میلیارد ریال به عنوان بزرگ‌ترین شرکت در زمینه تولید و پخش محصولات بهداشتی، شوینده و شیمیایی شد و سهام آن در بازار داد و ستد می‌شود.

میراث محمدکریم فضلی

در سال ۱۳۸۶ گروه صنعتی گلرنگ در تعاملی با سازمان یونیسف همکاری خود را به نمایندگی شرکت پاکشو با این سازمان آغاز نمود. بدین منظور شرکت تولیدی ـ شیمیایی پاکشو و یونیسف ایران، در سال ۱۳۸۶ یک تفاهم نامه همکاری را به نفع کودکان ایران در هتل استقلال به امضاء رساندند. طبق این تفاهم نامه که توسط مدیرعامل گروه صنعتی گلرنگ مهدی فضلی، مدیر عامل شرکت پاکشو مسعود سزاوار ذاکریان از یک سو و کریستین سالازار رئیس یونیسف در ایران از سوی دیگر به امضاء رسید، قرار بر آن شد که گلرنگ به عنوان حامی یونیسف مبلغ مشخصی را در اختیار یونیسف قرار دهد. با امضای این تفاهم نامه رسماً این همکاری با پیام «با کودکانمان مهربان باشیم» آغاز شد.

آثار مکتوب محمدکریم فضلی

محمد کریم فضلی، علیرغم اینکه در صنعت و کارآفرینی جنگاور و خستگی ناپذیربود، در شخصیت روحیه معلمی دارد. شاگردان و یاران او و کارکنان گروه صنعتی گلرنگ، از وی به عنوان “استاد” یاد می‌کنند. آنها معتقدند بیش از سخت کوشی و شجاعتی که استاد فضلی را اینگونه بزرگ ساخته، اندیشه های سازنده و مثبت او، پایه گذار نهاد این شخصیت بزرگ است. او در کتابی با عنوان “دریا شود آن رود…” سالها تجربه، تلاش، استراتژی و دانش مدیریتی خود را با اندیشه‌های خود آمیخته و به خوانندگان عرضه داشته است.

در این کتاب خاطرات او و مصاحباتی که با خانواده وی صورت گرفته درج شده و فرزند ایشان ” دکتر مهدی فضلی” (مدیرعامل گروه صنعتی گلرنگ)، نیز در این کتاب قلم‌فرسایی کرده و از پدر به عنوان استاد و راهنما و مربی خود، یاد کرده است. چیزی که بیش از هرچیز در این کتاب به چشم می‌خورد، احترامی است که خانواده محمدکریم فضلی و شاگردانش برای وی قائل هستند. دکترمهدی فضلی دراین کتاب درباره استاد و پدر خویش چنین نگاشته است:

ز مرد کار دل روزگار می‌لرزد، کمر چو راست کند کوهسار می‌لرزد. آنچه در این کتاب فراهم آمده است، نخست خاطرات بنیان‌گذار گروه صنعتی گلرنگ را شامل می‌شود که توسط ایشان به شیوه متعارف بیان و ضبط شده و پس از پیاده‌سازی، مجددا توسط ایشان بازخوانی و بازنویسی شده است. بخش دوم کتاب به اجمال، نوع نگاه ایشان به برخی مفاهیم بنیادین و کلان از جلمه در زمینه مدیریت و صنعت را بازمی‌نمایاند و در ادامه طی گفتگوهایی با اعضای خانواده و جمعی از همکاران ایشان، به بیان خاطرات و تجربیات خود پرداخته‌اند. امیدوارم انتشار این کتاب، گامی موثر در پهنه کارآفرینی ایرانی و صنعت و تولید ملی باشد. عرصه‌ای که تعالی روزافزون آن همواره در آرمان ها و اندیشه‌های بنیانگذار گروه صنعتی گلرنگ تبلور دارد و ایشان بارها از زبان علامه اقبال لاهوری اینگونه سفارش کرده اند و می‌خوانند که:

آنچه از خاک تو رست ای مردحر           آن بپوش و آن فروش و آن بخور

آن جهان‌بینان که خود را دیده‌اند            خود گلیم خویش را بافیده‌اند…

مهدی فضلی

دانشگاه گلرنگ

مرکز آموزش علمی ـ کاربردی گروه صنعتی گلرنگ از سال ۱۳۸۶ با هدف آموزش پرسنل و تأمین نیروی انسانی ماهر گروه صنعتی گلرنگ تأسیس گردید و با پذیرش دانشجو در سه رشته مهارتی فعالیت خود را آغاز نمود. این مرکز دانشگاهی پذیرش دانشجوی خود را براساس برنامه استراتژیک منابع انسانی گروه صنعتی گلرنگ انجام می‌دهد.

برندهای گروه صنعتی گلرنگ

گروه صنعتی گلرنگ از بزرگترین هلدینگ‌های تولید کننده ایرانی است. وسعت فعالیت این گروه به حدی است که کشورهای همسایه و اروپایی نیز از برندهای این گروه استفاده می‌شود. متاسفانه به دلیل کمبودهای تولیدی بسیاری از مواد اولیه محصولات این گروه از خارج از کشور وارد می‌شود. بعلاوه بسیاری از بسته‌بندی‌های محصولات آن نیز، در کشورهایی مانند ترکیه تولید می‌شود. به هررو، این گروه توانسته با اشتغال‌زایی و فعالیت مداوم، نام خود را در میان تولیدکنندگان بزرگ خاورمیانه باز کند.

استراتژی کسب سهم بازار در این گروه مثال‌زدنی است. باتوجه به اینکه امروزه مشتریان وفاداری کمی نسبت به برندها (خصوصا درصنعت FMCG) دارند، این گروه برای حفظ سهم بازار، اقدام به ثبت و معرفی انواع برندها نموده تا مشتریان حداقل در یکی از بخشها مشتری محصولات این گروه باشند. یکی دیگر از هوشمندی‌هایی که این گروه در برندینگ داشت، در دهه هفتاد در زمان رشد این گروه اتفاق افتاد. این گروه ابتدا برای معرفی بیشتر محصولات گلرنگ در تبلیغات BTL، شرکتی به نام پیتر-اند-جورج(با مخفف اسم P&G) را در انگلیس پشتوانه محصولاتش قرار داد. درآن زمان برای برندها و مشتریانن تایید شرکت P&G موضوع بسیار مهمی بود. درذهن مشتریان این نام تداعی نام (procter and gamble) را می‌نمود. البته این مهم قصوری برگردن این گروه نیست و به عدم اعتماد مصرف کننده ایرانی به برندهای وطنی باز می‌گردد. برخی از مخالفان این طرح اعتقاد دارند که این شرکت توسط خود گروه صنعتی گلرنگ احداث شده تا محصولات خودش را تایید کند که البته این مهم اثبات نشد. بعدها با پیشرفت کیفیت و بسته‌بندی، محصولات گلرنگ به قدری پیشرفت کردند که دیگر نیازی به کمک گرفتن از برند دیگر نداشتند.

برندهای گروه صنعتی گلرنگ همواره در حال افزایش است. اما برندهایی که درمیان مصرف‌کنندگان جایگاه مناسبی دارند، مشخص هستند. برای شناخت بیشتر برندهای این گروه میتوان به عنوان نمونه، به برندهای مجتمع تجاری فرهنگی کورش، فروشگاه‌های زنجیره‌ای افق کوروش، اُکالا، اکتیو، اکشن، اوه، اویلا، لندی، حیات، پیکو، رویا، آیری پلاست، بارلی، بایودنت، بینگو، پالمیرا، پامتی، رنکس، سافتکس، سافتلن، سانتین، شون، صپیتا، فامیلا، کالیستا، کوانتو، کیمبال، گلدنت، گلرنگ، گلرنگ موتور، گلرنگ موتور اروند، لارین، لمیس، مادلین، مای، مرسی، مریدنت، نانسی، نئودرم، هوم پلاس و غیره اشاره کرد.

محمدکریم فضلی پس از سالها تلاش خستگی ناپذیر و کارآفرینی و تاسیس چندین کارخانه و سازمان بزرگ، چند روز پس از تولد  88سالگی‌اش، دیده از جهان فروبست.

پیکر این مرد بزرگ، صبح پنج شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، در میان تدابیر بهداشتی و با نهایت احترام و ادب طی مراسم باشکوهی در بهشت زهرا در قطعه ۸۶/۲۱ به خاک سپرده شد و در جایگاه ابدی آرام گرفت.

آکادمی آنلاین عیب پوش

منابع و ماخذ:

  • کارآفرینان برتر/ وزارت کار و اموراجتماعی
  • ویکی پدیا/ دانشنامه آزاد
  • وبسایت گروه صنعتی گلرنگ

محمدرحیم متقی ایروانی

محمدرحیم متقی ایروانی، دربیست و یکم بهمن ماه 1299 در محله مشیر شیراز، دیده به جهان گشود. وی چند روز قبل از سوم اسفند که تهران تحت تصرف نیروهای قزاق قرار بگیرد، متولد شده بود. ایروانی در خانواده ای تاجر پیشه به دنیا آمد. تجارتخانه پدربزرگ او پر از اجناس مختلف، از جمله توتون، پارچه های پیراهنی و غیره بود. همچنین اولین کسی بود که تعدادی پمپ دستی به شیراز آورد و همین امر باعث شد مردم چاه های بیشتری حفر کردند . پدرش میرزا کاظم بود که دو زنش قبل از مادر رحیم فوت شده بودند .

وی بیش از 20 سال با همسرش نزهت الزمان پارسا، اختلاف سن داشت پدر و عموی رحیم نیز با اتکا به سرمایه خود و نیز ارثیه زنانشان به زمین داری، تجارت و در تعدادی از فعالیت های اقتصادی مشارکت داشتند. پدر رحیم در شیراز تجارتخانه ای داشت که به واردات چای، قماش، و تریاک می پرداخت رحیم فرزند بزرگ خانواده بود که مادرش را هنگام تولد فرزند چهارمش در سن 6 سالگی از دست داد .بعد از این زمان پدر ازدواج دیگری نکرد. عموی رحیم عبدالرحمن که با خاله رحیم حشمت الزمان پارسا ازدواج کرده بود به پرورش محمدرضا و سرپرستی محمد رحیم و محمد کریم پرداختند در حالیکه فرزندی نداشتند. محمد کاظم، در 19 آذرماه 1324 درگذشت.

 رحیم با برادرانش ارتباط کاری نداشت و هرکدام بطور مستقل کار کردند . محمد کریم مانند رحیم برای ادامه تحصیل به امریکا رفت اما به تحصیل ادامه نداد و در آنجا درگذشت. اما محمد رضا که مردی دست و دل باز بود زندگی خود را بیشتر از راه فروش اموال به ارث رسیده گذراند.» به گفته شیرین کام رحیم ایروانی کودکی را در تجارت خانه پدر گذرانده بود. جایگاه او در تجارت خانه بیش از آنکه به آقازاده های تاجر شباهت برده باشد به شاگرد حجره های بازاری نسبت برده بود.

 او در حجره کارهای پستی و نظافت را انجام می داد:« رحیم از کودکی در تجارتخانه شان کارهای مختلفی از جمله جاروب کردن و کارهای مرسوله پستی را انجام م ی داد. رحیم بعد از اتمام دوره دبستان در مدرسه باقریه، برای یادگیری زبان انگلیسی در 12 سالگی به کالج ستیوارت اصفهان رفت.. این انتخاب نشان می دهد که خانواده اش به اهمیت آموزش مدرن توجه داشتند. رحیم در سال 1320 دبیرستان را در رشته ادبی به پایان رساند . قبل از قبولی در دانشکده حقوق بدون اطلاع پدر به آبادان رفت و مدتی در شرکت نفت آبادان کار کرد.

رحیم در سال های 1321 الی 1324 در دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران، در رشته قضایی ادامه تحصیل داد. از اساتیدش برخی مثل شیخ محمد سنگلجی، سید حسن امامی، احمد متین دفتری، پیرنیا، مصباح زاده، سید علی شایگان، کریم سنجابی، عبدالله معظمی نقش مهمی در فعالیت های فکری، سیاسی اجتماعی دهه سی ایفا کرد.» رحیم در دوره دانشجویی مدتی در پمپ بنزین خیابان وصال تهران کار می کرد. او مدتی بعد به توصیه پدرش ازدواج کرد. پدر به او تذکر داده بود دختری از خانواده ای تجار و مذهبی برای ازدواج انتخاب کند.

محمد تقی نیز چنین کرد. رحیم در همین زمانها به فکر ازدواج افتاد. شیرین کام می گوید:«  به توصیه پدرش گوش کرد که م ی گفت همسرت را از خانواده تجار باهوش، زیبا ومسلمان انتخاب کن . در اثر تدریس زبان انگلیسی در دبیرستان مهرآئین شیراز،( تنها دبیرستان هیات مرسلین کلیسایی انگلستان درشیراز) با خانم الا جرالد مدیر دبیرستان خواسته خود را در میان گذاشت الا نیز زینت منتخب را که دانش آموز شاگرد اول آن دبیرستان بود و ویژگی های مورد نظر او را داشت پیشنهاد کرد . زینت دختر حاج فرج منتخب رئیس اتاق تجار شیراز بود .

رحیم در دیداراول به زینت گفته بود : من روشی در زندگی دارم که در خدمت مادرزنم باشم. اصرار های رحیم در نهایت تصمیم حاج فرج منتخب را تغییر داد و آن دو در 4 تیرماه 1327 به عقد یکدیگر درآمدند.» زندگی ایروانی پس از ازدواج با تغییراتی همراه می شود. او ایده های بزرگی در سر داشت. آغاز دوران تازه نجارت محمد تقی ایروانی اینگونه بود:«اولین تجارتخانه خود را در سرای محمدی در سبزه میدان بازار تهران با نام شرکت سهامی باتا و شرکت استاندارد به منظور صادرات کتیرا، مواد روغنی ، مغز گردو، آنقوزه و پنبه و در مقابل چتائی، کفش، چتر، گونی و گالش ازچکسلواکی وارد می کرد با استخدام دو انگلیسی کار صادرات و واردات را در تابستان 1330 آغاز کرد . بعد از آن زمینی در چهارراه گلوبندک خرید و پاساژ استاندارد را با دو راه ورود و خروج در خیابان خیام احداث کرد.»

 به گفته دکتر سعیدی استاد دانشگاه تهران و دیگر پژوهشگر بروری زندگی ایروانی، رحیم پیشنهاد اولیه تاسیس کارخانه کفش را به توماس باتا داد، که در آن موقع نمایندگی فروش او را داشت. اما باتا به سبب ملی شدن کارخانجاتش در اروپای شرقی نپذیرفت. مصرف گالش در جامعه اکثرا روستایی ایران تقاضای زیادی داشت. این نوع کفش، عموما مورد درخواست اهالی مناطق سردسیربود. نخستین اقدام ایروانی در جهت جایگزین کردن واردات این کالای پر مصرف بود. به همین منظور به چکسلواکی سفر کرد وحاصل آن آوردن دو کارشناس و یک دستگاه اتوکلاف بود که از آن برای گرم کردن لاستیک و درست کردن گالش در خیابان خیام سرای محمدی استفاده م ی شد.تولید این نوع کفش در داخل کشور، در حدود 3 تا 4 تومان در مقابل مشابه خارجی 10 تومانی اش هزینه داشت. رحیم معتقد بود که همه مردم به نان و کفش نیاز دارند . اما اگر بتوانند برخی اوقات نان نخورند نمی توانند بی کفش بمانند . رحیم ایده های جالبی داشت. او می گفت توسعه بدون کفش امکان پذیر نیست. سال 1334 زمینی در مهرآباد تهران برای توسعه فعالیت کارخانه اش خریداری کرد. وسعت زمین 700 متر بود که 400 متر ساختمان آن 35 کارگر را در خود جایی داده بود.

او به سرعت قرارداد همکاری با شرکت «لیبشه» امریکایی منعقد کرد. شیرین کام در مورد این مقطع زندگی او می گوید:« رحیم کار تولید کفش را در مهرآباد با شراکت با لیبشه امریکایی از کارخانه کفش ولکو شروع کرد تا با امتیاز این شرکت تولیدات خود را در ایران به فروش برساند. این شرکت کفش های تنیس کف تخت، سبک و کتانی می فروخت. که با زیره لاستیکی پرس شده تولید می شد. دستگاه های پرس را شرکت ولکو به ایران وارد کرده بود. رویه کفش دو لایه، مانند برزنت به هم در کفش ملی دوخته می شد. بعد از مدتی با خریداری ماشین های دوخت از پارچه های داخلی استفاده شد کفش ولکو حاضر به سرمایه گذاری و آوردن فناوری به ایران شد. رحیم به امریکا رفت و نقشه کارخانه تهیه و ماشین آلات آن را از شرکت وارد کرد.

 کارخانه در بدو امر روزانه 150 زوج محصول داشت. شرکت کفش نام «ملی » گرفت که مردم خاطره مبارزات ملی شدن نفت را در ذهن داشتند . در این زمان ناصر معتبر، مصطفی عطری و مولر اهل چکسلواکی، کسانی بودند که با رحیم همکاری می کردند. رحیم با خریداری تعداد زیادی خانه در مهرآباد جنوبی به توسعه کارخانه ها پرداخت.» در این دوره زمانی رقبای در کنار ایروانی قرار گرفته بودند. کفش های تولید چکسلواکی و کفش سه ستاره و کفش مهشید شرایط بازار  را برای ایروانی قدری دشوار ساخته بودند. اما ایروانی با بکارگیری روشی تلاش کرد تا بازار را به انحصار خود در آورد. علاوه بر تولید کفش به تاسیس کارخانه در زمینه تولید زیره کفش لاستیکی PVC ، تولید آستر و بند کفش، تولید جوراب (خرداد 1347 ) تولید مقوا و کارتن (در آذر 1350 ) قالب، ماشین سازی، تولید تسمه در 600 اندازه برای صنعت، کشاورزی و خودرو (فروردین 1352 )، تولید انواع دستکش و روی بند (در سال 1352 )، نیز که ابزارهای لازم برای صنعت کفش بود، اقدام کرد. مرحله بعدی توسعه در نقطه ای اغاز شد که در همان جا کار کفش ملی به پایان رسید.

کارخانه رحیم ایروانی با وقوع انقلاب اسلامی مصادره شد و به دلایل ضعف مدیریت و واگذار نکردن آن به بخش خصوصی 4 ملیارد و هشتصد ملیون تومان آن زمان ضرر داد. ایروانی پس از انقلاب به آمریکا رفت و کودکان تحت نظرش،که آن زمان 14 تا 16 ساله شده بودند را هم، با هزینه خود به خارج از کشور برد و در آنجا کارخانه چرمسازی بوستون را تأسیس کرد و باز هم کفش تولید کرد! سر انجام در 12 بهمن ماه سال 1384 بعد از یک روز کامل کاری در غربت از دنیا رَفت ایروانی پس از انقلاب و مصادره شرکت کفش ملّی ابتدا کارخانه کفش و چرمسازی را در بوستون آمریکا تأسیس کرد و سپس در قاهره کارخانه کفش استاندارد را تأسیس کرد. اینبار بر اساس آنچه سی سال پیشتر در مهرآباد تهران و اسماعیل آباد کرج ساخته بود از سال ۱۹۸۱ در حوالی شهر آتلانتا در ایالت جورجیا “پارک صنعتی کامن ولث” و صنایع جورجیا و کارخانجات کفش اوکاباشی را با مشارکت شرکت‌های ایتالیایی و ژاپنی که در ایران با او همکاری داشتند بنیان نهاد.

میراث ایروانی

رحیم ایروانی هزاران کاگر، مهندس و مدیر کارآمد در کشور تربیت کرد که سالها در صنایع مختلف کشور مشغول بکار بودند. کارخانه او در جاده قدیم کرج بزرگترین کارخانه خاورمیانه بود. این کارخانه بیش از یک میلیون متر مربع وسعت داشت. دو بزرگراه و یک خط قطار از میان املاک این کارخانه عبور کرده‌اند. روشهای ابداعی او در تولید صنعتی کفش سالها توسط کارخانجات بین‌المللی (خصوصا ترکها)، کپی شد. او مبتکر فروشگاههای زنجیره‌ای تولید به مصرف کفش در ایران بود. او یکی از مدیران ارشد شرکتش با دسته چک سفید امضاء شده برای خرید بهترین فروشگاهها در ارزشمنترین مکانهای کشور مامور کرده بود. قصد او این بود که هرایرانی باید در تمام نقاط اصلی شهر به کفش ملی دسترسی داشته باشد. این فروشگاهها در بهترین نقاط میادین و چهارراه‌های اصلی تهران و شهرستانها استقرار یافته بود. این فروشگاهها به قدری باارزش بود که بعدها مدیران دولتی، با فروش فروشگاههای کفش ملی، سالها هزینه های این سازمان را تامین می‌کردند. ایروانی علاوه بر تاسیس فروشگاه کفش ملی در سطح ایران ویکسان سازی قیمت در کل فروشگاهها، توانسته بود به شوروی و اروپای شرقی کفش پوتین صادر کند در طی بیش از 30 سال فعالیت، توانسته بود در سال 1356 قریب به 10 هزار نفر را در شرکت‌هایش مشغول نماید.

او گروه کفش ملی را به خانواده تبدیل کرد. تعصب نسبت به گروه در نزد ایروانی و مدیران عالی و میانی فوق العاده بود. بر این اساس پوشیدن کفش غیر ملی، برای پرسنل توبیخ به همراه داشت. آنها حق نداشتند از شرکت های دیگر صنعتی با نام کامل ذکر کنند و تنها حرف اول آن گروه ها یاد می شد در غیراینصورت 2 تومان جریمه می شدند. این تعصب در حفظ گروه پس از انقلاب نیز حفظ شد، بطوریکه سالها پس ازمصادره، با آمدن هرمدیر جدیدی به او تلفن می زد و تبریک می گفت و او را تشویق به حفظ موسسه می نمود زیرا معتقد بود که چند هزار نفر از طریق آن زندگی می کنند. او برای اولین بار چکمه یک تکه، گالش و کیکرز ایرانی و کفش صنعتی کار ایرانی را اختراع کرد.

رحیم ایروانی در طی سال های فعالیت صنعتی‌اش در تاسیس بیش از 50 شرکت صنعتی و تجاری و بیش از 25 شرکت صنعتی در زمینه تولید انواع کفش با شرکای خارجی و داخلی مشارکت داشت . وی در سال ۱۳۴۳ شرکتی به نام شرکت کانون مشاوره اقتصادی را به منظور تربیت و پرورش ۲۲ کودک دو ماهه تا ۲ساله تأسیس کرد تا در آینده این کودکان، به مدیران بنگاه‌های صنعتی او تبدیل شوند. قرار بر این شد قسمت عمده بودجه کانون به مصارف تحصیلی این اطفال برسد و لوازم خوارک پوشاک و وسایل زندگی ساده و کم خرج باشد. همچنین هیچ‌کدام از این اطفال نیز پس از رسیدن به سن ۱۸ سالگی هیچ تعهدی نسبت به کانون ندارند و مختارند که هرجور که خواستند در اجتماع زندگی کنند. فقط انتظار مؤسسه این است که نسبت به تحصیل جدی باشند و تمسک به دین اسلام و حسن اخلاق را پیشه خود سازند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ایروانی این کودکان را که آن زمان ۱۴ تا ۱۶ ساله بودند با خود به خارج از کشور برد.

نامه ایروانی به رئیس جمهور

رحیم ایروانی با اینکه سالها از ایران رفته بود و در لندن کسب و کار دیگری راه‌اندازی کرده بود، اما آروزی او زنده کردن دوباره کفش ملی بود، او سالها در این خصوص تلاش کرد و نامه های مختلفی به روسای جمهور وقت نوشت که پاسخی دریافت نکرد. هفت ماه پیش از مرگ، ایروانی مجددا تلاش کرد تا به ایران بازگردد و کفش ملی را احیا کند. او در نامه‌ای خطاب به علی سعید لو(معاون اجرایی دکتراحمدی نژاد)، نوشته بود:

سرور بزرگوارم، جناب آقای علی سعیدلو، با تقدیم مراتب ارادت و اخلاص، بنده رحیم ایروانی موسس گروه صنعتی کفش ملی در اسماعیل‌آباد جاده قدیم کرج که در آنجا بیش از ۳۴ کارخانه و در ایران ۴۳۰ فروشگاه کفش ملی تاسیس کرده‌ام که حتماً جنابعالی مسبوق هستید، اینک آواره در انگلیس هستم. اکنون که برنامه مهم جناب آقای رئیس جمهور ایجاد کار است، پیشنهاد می‌کنم طی تصویب‌نامه‌ای کارخانجات بنده را مرجوع دارند، در این صورت حداقل طی سه سال 10 هزار کارگر و کارمند استخدام خواهم کرد. از حضور جنابعالی که همیشه اهل حساب و کتاب بوده و هستید، استدعا دارم در این مورد با جناب آقای وزیر صنایع مذاکره فرمایید و اطلاع دهید که فوراً برای ادای توضیحات بیشتر به حضورتان شرفیاب شوم. بنده فعلاً در لندن انگلیس هستم و چنانچه اوامری باشد با کمال افتخار در اختیار جنابعالی خواهم بود. به حضور مبارک پیشنهاد می‌کنم که اگر شغل دولتی میل ندارید، ریاست گروه صنعتی ملی را قبول بفرمایید، خود بنده معاون سرکار خواهم شد.

رحیم متقی ایروانی

رحیم ایروانی، با اینکه در خارج از کشور زندگی مرفهی داشت و نیاز مالی برای بازپس‌گیری کارخانه‌هایش نداشت، همواره رویای احیای گروه صنعتی کفش ملی و اعتلای مجدد نام ایران در صنعت کفش جهان را در سر می‌پروراند. ایروانی پس از دهه‌ها تلاش برای سازندگی در کشور، با وجود اینکه از دولتهای مختلف هیچ گاه جوابی دریافت نکرده بود، هفت ماه پس از آخرین نامه خود در روز دوازدهم بهمن ماه سال 1384، پس از یک روز کاری فشرده، در حسرت روشن کردن دوباره چراغ کفش ملی، دیده از جهان فروبست.

منابع و ماخذ:

  • هفته نامه تجارت فردا
  • خبرگزاری جماران
  • ویکی پدیا / دانشنامه آزاد
  • مقاله سرمایه دار ملی، ماهنامه مهرنامه ، نوشته محمد توکلی طرقی
  • کتاب پیشگامان رشد
  • ماهنامه اقتصاد ایرانی، ایروانی که بود و چه کرد

محمود خیامی

سید محمود خیامی ، در سال 1308 در طرقبه مشهد دیده به جهان گشود. پدر او کامیون‌دار بود. در دهه‌ی دوم قرن چهاردهم هجری شمسی که کشورهای بیگانه (شوروی سابق، ایالات متحده آمریکا و بریتانیا) ایران را اشغال کرده بودند، منطقه‌ی خراسان در تصرف سربازان روس در آمد. آن‌ها در سال ۱۳۱۴ کامیون‌های علی‌اکبر را برای جابجایی‌های خود با زور ضبط و حتی گاراژ او را مصادره می‌کنند. دولت مرکزی هم به معنای درست کلمه وجود نداشت تا بشود به جایی شکایت برد.

با از دست رفتن بیشتر دارایی پدر، زندگی خانواده خیامی به‌سختی می‌گذشت تا با اتمام جنگ پس‌از مدتی روس‌ها مشهد را ترک کردند. ارتش شوروی سابق هرچه در این مدت تصرف کرده بود را هم با خود برد و علی‌اکبر خیامی کامیون‌هایش را از دست داد؛ ولی خوشبختانه زمین را نمی‌توانستند با خود ببرند و گاراژ دوباره به او باز گشت. علی‌اکبر خیامی از آن پس مکان توقف‌گاه کامیون‌ها را تبدیل به تعمیرگاه کامیون نموده به کسب و کار ادامه داد. محمود که در آن زمان شاگرد «دبیرستان شاه رضا» در مشهد بود بخاطر کمک به پدر به تحصیل شبانه در «دبیرستان رازی» ادامه داد. محمود و برادرش در سال ۱۳۲۸ به تهران رفته و در آنجا با دریافت مجوز اتوبوس‌سازی، اولین قدم را در راه خودروسازی برداشتند.

در واقع او کار را با برادرش، از کارواش در مشهد شروع کردند. سپس از تعمیرات ساده کنار خیابان، کار در تعمیرگاه خودرو را انجام دادند. سال ۱۳۲۸ برادران خیامی به تهران عزیمت کردند. در جاده کرج قسطی زمینی خریدند و کم کم در آن جا تعمیرگاه، کارگاه اتاق ساز، فروشگاه لوازم یدکی و صندلی سازی برپا داشتند. در این کارگاه احمد خیامی از نماینده مرسدس بنز در ایران شاسی اتوبوس‌های مرسدس بنز را می‌گرفت و روی آن‌ها اتاق می‌ساخت. برای اتوبوس‌هایی که می‌ساخت دستشویی و توالت کوچک و یخچال هم درست می‌کرد. برای راحتی مسافران، کارگاه ساخت صندلی را هم احداث کرد. این کارگاه صندلی‌سازی بعدها الهام‌بخش او در ساختن نخستین کارخانه بزرگ مبل‌سازی ایران به نام «مبلیران» شد. او جزو نخستین کارآفرینانی بود که برای کارگران و کارکنانش خانه ساخت.

فعالیتهای پیش از انقلاب

محمود خیامی به همراه برادر و خواهرشان، کارگاه مونتاژ خودروی ایران را سال ۱۳۴۱ تأسیس کرده بودند. زمانی که شرکت آنها با تشکیلات جدید و نام رسمی “ایران ناسیونال” در سال ۱۳۴۶ و با سرمایه ۴۰ میلیون تومان ثبت شد، تنها می‌توانست روزانه ۱۰ خودروی سبک و ۷ خودروی سنگین (اتوبوس و کامیون بنز) تولید کند.

هفت سال بعد از تأسیس ایران ناسیونال، این شرکت اعلام کرد که سرمایه شرکت در همین مدت کوتاه، بیش از ۱۲ برابر شده و ایران ناسیونال از نظر کیفیت و کمیت تولید، در ردیف بزرگترین خودروسازان آسیا قرار گرفته‌است. پس از آن، در سال ۱۳۵۲، ایران ناسیونال اعلام کرد که خودکفایی در تولید قطعات یدکی را در راس برنامه‌هایش قرار داده‌است. از این رو، خیامی‌ها علاوه بر پایه‌گذاری نخستین صنعت خودروسازی در ایران چندین کارخانه و مؤسسه تولیدی دیگر راه‌اندازی کردند که سهم مهمی در صنعت و اشتغال کشور داشتند.

تولد یک سالگی پیکان

«کارخانه لاستیک‌سازی بریجستون ایران»، «شرکت پیستون‌سازی ایران»، «کارخانه ایدم در تبریز برای تولید موتور دیزل»، «کارخانه پلی‌رنگ (تولیدکننده رنگ خودرو)»، «کارخانه فنرسازی در جاده کرج»، «شرکت ریخته‌گری» و «شرکت رضای مشهد» و تأسیس دو هنرستان برای تربیت تکنیسین از جمله آن‌ها هستند. آنها که پیش‌تر برای اتوبوس‌ها اتاق می‌ساختند، برای راحتی مسافران، کارگاه ساخت صندلی را هم احداث کردند. این کارگاه صندلی‌سازی بعدها الهام‌بخش محمود خیامی در ساختن نخستین کارخانه بزرگ مبل‌سازی ایران به نام «مبلیران» شد.

پیکان جزیی جدانشدنی از خاطرات و زندگی مردم ایران است

در همین سال‌ها، محمود خیامی با کمک گروهی دیگر از سرمایه‌داران ایران، بانک صنعت و معدن و فروشگاه‌های زنجیره ای کوروش (قدس فعلی) را نیز بنیان نهاد.

در این سال‌ها، رقابت ایران ناسیونال با هیوندای کره شروع شده بود. در سال ۱۳۵۶، او با ایران ناسیونال اعلام کرد که می‌خواهد “پیکان” را از خط تولیدش خارج کند، با شرکت پژو وارد شراکت جهانی شود و تولیداتش را به کشورهای دیگر صادر کند.

بازدید امیر امارات از کارخانه ایران ناسیونال

محمود خیامی جزو اولین کارآفرینانی بود که برای کارگران و کارکنانش خانه ساخت و شهرک پیکان که محل سکونت کارکنان ایران ناسیونال بود را بنا نهاد.

فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب

پس از پیروزی انقلاب نام برادران خیامی به دلیل ارتباطات با حکومت سابق در میان افراد حامی غرب قرار گرفت و کارخانه واموالش مصادره شد. خیامی پیش از پیروزی انقلاب برای مذاکره فنی به لندن رفته بود. اما پس از مصادره اموال و ذکر نام او توسط شورای انقلاب، او دیگر به ایران بازنگشت. خیامی معتقد بود که اگر روند فعالیت شرکت ایران ناسیونال ۸ تا ۱۰ سال دیگر ادامه پیدا می‌کرد، ایران دیگر نیازی به صنعت نفت نداشت.

او به دلیل سابقه خوبی که در همکاری با شرکت مرسدس بنز آلمان داشت، از این شرکت اعتبار گرفت و در خارج از ایران، کارش را به عنوان فروشنده از صفر آغاز کرد و موفق شد که نمایندگی‌های فروش مرسدس در انگلیس و آمریکا را بدست بیاورد. او به عنوان یکی از ثروتمندترین افراد و مدیران سرشناس در انگلستان و فرانسه شناخته شده بود. محمود خیامی روز نهم اسفندماه ۱۳۹۸، در سن ۹۰ سالگی، در شهر لندن، دیده از جهان فروبست.

میراث خیامی

محمود خیامی مدیر بنیاد خیامی بود که در سال ۲۰۰۰ میلادی توسط وی تأسیس شد. این بنیاد در کنار فعالیت‌های خیریه در زمینه‌های بهداشت، کودکان و پناهندگان، فعالیت‌هایی را در زمینه گفتگوی بین ادیان را نیز در برنامه خود قرار داده‌است.

دریافت نشان رتبه پنجم کلیسای کاتولیک از پاپ

خیامی در سال‌های اخیر صد و ده مدرسه به نام امام علی در روستاهای استان خراسان ساخته بود و هشت مجموعه بزرگ آموزشی نیز به نام ثامن‌الائمه در مشهد احداث کرده‌بود. او همچنین ساخت هجده مجموعه کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده بود که هجده میلیارد تومان هزینه دربرداشت. خیامی وصیت کرد که بخشی از داراییش برای خرید اشیای عتیقه ایرانی در حراجی‌های بین‌المللی اختصاص یابد تا این اشیا خریداری شده و به موزه‌های ایران بازگردد.

او همچنین صاحب چندین نمایندگی اتومبیل‌های مرسدس بنز در کشورهای انگلستان و ایالات متحده آمریکا بوده‌است. وی در سال ۲۰۰۷ میلادی کمک یک میلیون پوندی را به حزب کارگر انگلستان اعطا کرد که قدردانی تونی بلر واکنش‌های گسترده‌ای را در رسانه‌های بریتانیا به همراه داشت.

رضا نیازمند اولین رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران درباره زندگی محمود خیامی گفته‌است: «خیامی هرچه داشت را در ایران‌ناسیونال هزینه کرد. پس از انقلاب خیامی هم از ایران فرار کرده بود و کارخانه را هم مصادره کرده بودند. من لندن بودم و فکر کردم نکند که مشکل مالی داشته باشد. روزی او را دیدم و پرسیدم که آیا درآمدی داری که گذران زندگی کنی؟ گفت خیالت راحت باشد روزی که من رفتم برای قرارداد با انگلیسی‌ها، طرف انگلیسی به من توصیه کرد که در این قرارداد یدکی‌ها را نگذار و برای تأمین قطعات یدکی قرارداد جداگانه‌ای به نام خودت ببند، نه شرکت ایران‌ناسیونال. تو اگر بنا بر هر دلیلی از کارخانه بروی هزینه حاصل از خرید و فروش قطعات یدکی فقط به تو تعلق می‌گیرد. حق‌الزحمه این قرارداد ۱۵ درصد برای فروش هر قطعه بود. یعنی از زمان آغاز تولید پیکان در ایران هر قطعه یدکی برای پیکان از انگلیسی‌ها خریداری شده‌است ۱۵ درصد آن سهم خیامی‌ بوده‌است.

نشان و لقب‌های محمود خیامی

خیامی دارای چند نشان و لقب از انگلستان و فرانسه است. از جمله نشان های وی میتوان به نشان شوالیه CBE «فرمانده درجه 1امپراتوری بریتانیا» و نشان KSS یا «سنکت سیلوستر» (نشان رتبه پنجم کلیسای کاتولیک) و همچنین «Royal Order of Francis I».

آکادمی آنلاین عیب پوش

منابع و ماخذ: