همسویی برند (brand alignment) یا همترازی نام تجاری، به درک، ارتباط و ارسال پیامهای کلیدی برند توسط اعضا و کارکنان و تبلیغات و شبکه های ارتباطی سازمان اطلاق می شود.
همسویی برند زمانی اتفاق می افتد که راستای عملکرد کارکنان و نمایش تصویر برند، با آنچه روح و استراتژی برند نامیده می شود، همخوانی داشته باشد.
همسویی برند زمانی اتفاق می افتد که آنچه سازمان از خود تعریف میکند با آنچه مشتری درک میکند، همخوانی داشته باشد.
اگر بخواهیم موضوع را ساده تر بررسی کنیم، باید بگوییم همسویی برند زمانی اتفاق می افتد که هنگام توصیف برند، کارکنان و مشتریان یک تصور را تصویر کنند. البته موضوع مهم این است که همسویی برند به هیچ عنوان در گفتار نیست و کارکنان با عملکرد خود باید تصویرگر روحیات و خلقیات و نهایتا استراتژی برند باشند.
شاید بهتر باشد موضوع را برعکس بررسی کنیم. از نشانه های نامتعارف بودن و نا همسو بودن برند، گیج شدن خریداران و مخاطبان یک برند است. مخاطبانی که قبلاً با برند آشنایی نداشته اند، برای درک بهتر برند به وب سایت، فروشگاهها و یا پیامهای برند و تیم بازاریابی فروش برند اعتماد می کنند.
اگر پیام های شفاف و ثابتی در مورد اینکه برند کیست و چه هدفی را دنبال می کند، دریافت نکند، نخواهد توانست همسویی و یکپارچگی بیابد و برند نیز نخواهد توانست اعتماد را به مخاطبان خود القا کند.
بسیاری از خریداران حوصله دنبال کردن داستان واقعی برند را ندارند. در عوض، آنها به سمت برند دیگری کشیده می شوند. اما گاهی اوقات مخاطبانی هم پیدا می شوند که به برند اعلام می کنند که گیج یا ناامید شده اند. این خریداران نباید نادیده گرفته شوند. در حقیقت آنها با این کار خود، به برند لطف می کنند.
افراد پیامهای دریافتی از برند را متفاوت توصیف می کنند و این طبیعی است. یکی دیگر از نشانه هایی که نشان می دهد همسویی برند برند اتفاق نیفتاده، این است که اعضای مختلف برند در مورد آن به روش های مختلف وبا پیامهای متفاوت با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.
البته امتحان این موضوع زیاد سخت نیست. از اعضای تیم خواسته شود تا استراتژی، روح برند و خدمات اصلی آن را شرح دهند. با بررسی اینکه تا چه میزان پاسخ های آنها شبیه به هم است همسویی یا عدم وجود آن درک خواهد شد. اگر از تیم، مجموعه ای وسیع از پاسخ ها دریافت شد، مشکل همسویی با برند وجود دارد.
البته ناهمسو بودن نام تجاری موضوعی است که صنایع مختلف و شرکتهای بزرگ و کوچک درگیر آن هستند. البته رفع آن زیاد پیچیده نیست، صرفا نیاز به همدلی و همکاری همه اعضای سازمان دارد. با درک درست استراتژی در تمام سازمان، تبیین روح برند و فرهنگ سازی درست سازمانی و از همه مهمتر “معماری پیام رسانی”، می توان تمام اعضای تیم را در یک راستا باز چینی کرد. به گونه ای که همه انتقال دهنده یک پیام خاص باشند.
بدون معماری پیام رسانی قوی، امکان انتقال پیام های کلیدی که برند را متمایز می کند، ممکن نیست. اگر اعضای تیم برند به طور فعال در مورد تمایزات برند صحبت نمی کنند، این نشانه آن است که تیم و برند همسو نیستند.