فهرست مطلب

بازاریابی معکوس (Reverse marketing) چیست و چگونه انجام می‌شود؟

چکیده:

بازاریابی معکوس رویکردی نوآورانه است که اساساً پویایی تعامل با مشتری را تغییر می‌دهد. در این درس، به تعریف، مثال‌های واقعی، علل موثر بودن و روش اجرای بازاریابی معکوس می‌پردازیم.

فهرست مطلب

در دنیای همواره در حال تکامل بازاریابی، جلوتر ماندن از رقبا اغلب به معنای پذیرش استراتژی‌های جدید و نوآورانه است. یکی از این رویکردها که توجه زیادی را به خود جلب کرده است، بازاریابی معکوس است. اما بازاریابی معکوس دقیقاً چیست؟ تکنیک بازاریابی معکوس (Reverse marketing) ، با جذب مشتریان برای جستجوی محصولات یا خدمات ما، به جای تحمیل پیشنهادات خود به آن‌ها، بازاریابی سنتی را کاملاً متحول می‌کند.

در این درس، به تعریف بازاریابی معکوس می‌پردازیم، مثال‌هایی از دنیای واقعی ارائه می‌کنیم، دلایل روانشناختی موثر بودن آن را مورد بررسی قرار می­دهیم و در نهایت شیوه اجرای این نوع بازاریابی را به صورت گام به گام توضیح خواهیم داد.

بازاریابی معکوس (Reverse marketing) چیست؟

بازاریابی معکوس (Reverse Marketing) رویکردی است که در آن برندها به‌جای تبلیغات مستقیم، شرایطی را ایجاد می‌کنند که مشتریان به طور طبیعی به سمت محصولات یا خدمات آن‌ها جذب شوند.

این استراتژی بر ایجاد محتوای ارزشمند، جلب اعتماد و ایجاد تجربه مثبت برای مخاطبان تمرکز دارد. در نهایت، هدف این است که برند بدون نیاز به فشار برای فروش، به شکلی ارگانیک مشتریان جدید جذب کند.

بازاریابی معکوس رویکردی نوآورانه است که اساساً پویایی تعامل با مشتری را تغییر می‌دهد. برخلاف بازاریابی سنتی، که در آن کسب‌وکارها به‌طور فعال محصولات یا خدمات خود را از طریق تبلیغات، پروموشن‌ها و تاکتیک‌های فروش مستقیم به مخاطبان گسترده‌ای ارائه می‌دهند، بازاریابی معکوس بر ایجاد شرایطی تمرکز دارد که مشتریان بالقوه را به شروع ارتباط با شرکت تشویق می‌کند.

جوهره بازاریابی معکوس در ترغیب نامحسوس مصرف‌کنندگان به جستجوی برند نهفته است که اغلب با تأکید بر ارزش و ضرورت محصول به روشی است که عمیقاً با نیازها و خواسته‌های آن‌ها هماهنگ باشد.

تاریخچه بازاریابی معکوس چیست؟

مفهوم بازاریابی معکوس (Reverse marketing) برای اولین بار توسط نظریه‌پردازان و متخصصان مشهور بازاریابی، فیلیپ کاتلر و سیدنی جی. لوی، در مقاله خود در سال ۱۹۶۹ با عنوان «گسترش مفهوم بازاریابی» معرفی شد.

آن‌ها پیشنهاد کردند که کسب‌وکارها می‌توانند از معکوس کردن نقش‌های سنتی بازاریاب و مصرف‌کننده بهره‌مند شوند و بر ایجاد محیطی تأکید کنند که در آن مصرف‌کنندگان انگیزه پیدا کنند تا به سمت برند بیایند.

بازاریابی سنتی معمولاً شامل استراتژی‌های برون‌گرا مانند تبلیغات تلویزیونی، تبلیغات چاپی، تماس‌های سرد و کمپین‌های ایمیلی با هدف دستیابی به حداکثر تعداد ممکن از مشتریان بالقوه است.

در مقابل، بازاریابی معکوس از تاکتیک‌های درونگرا مانند بازاریابی محتوا، سئو، اثبات اجتماعی و رهبری فکری برای ایجاد علاقه ارگانیک استفاده می‌کند.

تفاوت اصلی در رویکرد نهفته است:

بازاریابی سنتی پیام‌ها را به مصرف‌کنندگان منتقل می‌کند، در حالی که بازاریابی معکوس از طریق محتوا و تعاملات ارزش‌محور، مصرف‌کنندگان را به سمت خود جذب می‌کند.

استقبال و استفاده از بازاریابی معکوس

در سال‌های اخیر، بازاریابی معکوس در صنایع مختلف، به ویژه صنایعی که بر اعتماد، اعتبار و فرآیندهای تصمیم‌گیری پیچیده استوار هستند، جذابیت قابل توجهی پیدا کرده است که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

فناوری: شرکت‌هایی مانند اپل و تسلا با ایجاد محصولات بسیار مطلوب و نوآورانه‌ای که مصرف‌کنندگان مشتاقانه به دنبال آن‌ها هستند، از بازاریابی معکوس استفاده می‌کنند.

بهداشت و درمان: ارائه‌دهندگان خدمات و شرکت‌های داروسازی با انتشار اطلاعات ارزشمند سلامت و یافته‌های تحقیقاتی که بیماران و متخصصان پزشکی را به سمت پیشنهادات خود جذب می‌کند، از بازاریابی معکوس استفاده می‌کنند.

امور مالی: شرکت‌های خدمات مالی اغلب محتوای آموزشی در مورد سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی مالی تولید کرده و مشتریانی را که به طور فعال به دنبال مشاوره تخصصی هستند، جذب می­کنند.

املاک و مستغلات: آژانس‌ها و توسعه‌دهندگان، پروژه‌های موفق را برجسته می‌کنند و بینش‌های بازار را ارائه می‌دهند و خریداران و سرمایه‌گذاران بالقوه را ترغیب می­کنند تا برای اطلاعات بیشتر تماس بگیرند.

استقبال از بازاریابی معکوس همچنان رو به افزایش است زیرا کسب‌وکارها قدرت ایجاد روابط معتبر و پرورش علاقه واقعی را تشخیص می‌دهند.

بازاریابی معکوس با تمرکز بر ارائه ارزش و برآورده کردن نیازهای مشتری، نه تنها مشتریان بالقوه بیشتری را جذب می‌کند بلکه وفاداری مشتری و موفقیت بلندمدت را نیز افزایش می‌دهد.

مثال‌های واقعی از بازاریابی معکوس

برای نشان دادن قدرت بازاریابی معکوس (Reverse marketing) ، بیایید بررسی کنیم که چگونه برخی از برندهای بزرگ با موفقیت این استراتژی را اجرا کرده‌اند.

کمپین «این ژاکت را نخرید» پاتاگونیا

در سال ۲۰۱۱، برند لباس‌های فضای باز پاتاگونیا (Patagonia)، کمپین غیرمنتظره‌ای را در حراج جمعه سیاه (Black Friday) با عنوان «این ژاکت را نخرید» راه‌اندازی کرد. این تبلیغ تحریک‌آمیز، مردم را از خرید محصولات پاتاگونیا منصرف می‌کرد، که در ابتدا بسیاری را گیج کرد. با این حال، این حرکت جسورانه به یک شاهکار در بازاریابی تبدیل شد که امروزه همچنان مورد بحث است.

پاتاگونیا فهمید که مخاطبانش عمیقاً برای پایداری اقتصادی و مسئولیت زیست‌محیطی ارزش قائل هستند. با برجسته کردن این ارزش‌ها در کمپین بازاریابی معکوس خود، آن‌ها به طور مؤثر با اصول بازار هدف خود ارتباط برقرار کردند و مصرف‌کنندگان را تشویق نمودند که در مورد خریدهای خود به طور انتقادی فکر کنند و به این ترتیب تعهد پاتاگونیا به پایداری اقتصادی و محیط زیست را در اذهان مشتریان تقویت کردند.

«کمپین برای زیبایی واقعی» داو

یکی دیگر از نمونه‌های موفق بازاریابی معکوس، «کمپین برای زیبایی واقعی» برند داو (Dove) است که در سال ۲۰۰۴ راه‌اندازی شد.

در حالی که سایر برندهای زیبایی بر تبلیغ محصولاتی برای «رفع» نقص‌های پوستی تمرکز داشتند، داو با گفتن این که مصرف‌کنندگان با ظاهر واقعی و طبیعی خود، پیشاپیش زیبا هستند، رویکرد متفاوتی را در پیش گرفت.

داو با درک اینکه بسیاری از مردم، به ویژه زنان، نسبت به ظاهر خود احساس ناامنی می‌کنند، قصد داشت استانداردهای غیرواقعی زیبایی را به چالش بکشد.

داو به جای استفاده از مدل‌ها، زنان معمولی را در تبلیغات خود به نمایش گذاشت و حمایت آن‌ها از اعتماد به نفس بدنی را تقویت نمود.

این استراتژی بازاریابی معکوس بسیار مؤثر واقع شد و فروش داو در آن سال از ۱ میلیارد دلار فراتر رفت.

سواتی اسپنتوز: حمایت از بیماری‌های نادر و نادیده گرفته شده

نمونه بارز یک کسب و کار کوچک که از بازاریابی معکوس استفاده می‌کند، سواتی اسپنتوز (Swati Spentose) است، یک شرکت داروسازی که بنیادی برای «بیماری‌های نادر و نادیده گرفته شده» تأسیس کرد.

این بنیاد با هدف حمایت از افرادی که از بیماری‌هایی مانند اختلالات استخوانی، التهاب کلیه، آلزایمر و اختلالات ادراری رنج می‌برند، تأسیس شده است.

سواتی اسپنتوز با تمرکز بر مسائل بهداشتی کمتر مورد توجه، به طور مؤثر از بازاریابی معکوس برای ایجاد اعتماد و جلب توجه کسانی که برای تعهد آن‌ها به رسیدگی به این نیازهای حیاتی ارزش قائل هستند، استفاده می‌کند.

روانشناسی پشت بازاریابی معکوس

بازاریابی معکوس (Reverse marketing) از اصول کلیدی روانشناسی برای تأثیرگذاری بر رفتار مصرف‌کننده و ایجاد تعامل استفاده می‌کند.

با درک این مکانیسم‌های اساسی، بازاریابان می‌توانند استراتژی‌هایی را تدوین کنند که عمیقاً تاثیرگذار باشند و ارتباطات پایدار با مخاطبان خود را تقویت نمایند.

کمیابی و انحصار

اصل کمیابی نشان می‌دهد که مردم برای اقلام یا فرصت‌هایی که کمیاب یا انحصاری تلقی می‌شوند، ارزش بیشتری قائل هستند.

وقتی یک برند به طور نامحسوس اشاره می‌کند که یک محصول محدود است یا به راحتی در دسترس نیست، حس فوریت و مطلوبیت را در بین مصرف‌کنندگان ایجاد می‌کند.

مثال: یک ساعت‌ساز لوکس ممکن است یک ساعت با نسخه محدود را منتشر کند و بر انحصاری بودن در بازاریابی خود تأکید کند و علاقه‌مندان به ساعت را وادار نماید تا قبل از اینکه فرصت از دست برود، سریعاً اقدام کنند.

توانمندسازی و استقلال

توانمندسازی مصرف‌کنندگان با دادن کنترل بر تصمیمات خریدشان، حس استقلال را تقویت می‌کند. بازاریابی معکوس از تاکتیک‌های فروش تهاجمی اجتناب می‌کند و در عوض با ارائه اطلاعات و ارزش به مشتریان اجازه می‌دهد تا بر اساس ترجیحات خود، انتخاب‌های آگاهانه‌ای داشته باشند.

مثال: یک پلتفرم آموزشی که وبینارهای رایگان و منابع گسترده ارائه می‌دهد، به زبان‌آموزان بالقوه این امکان را می‌دهد که قبل از شرکت در یک دوره پولی، پیشنهادات آن‌ها را بررسی و درک کنند.

اثبات و اعتبارسنجی اجتماعی

اثبات اجتماعی نقش مهمی در تصمیم‌گیری مصرف‌کننده ایفا می‌کند. بازاریابی معکوس با نمایش توصیفات، نظرات کاربران و مطالعات موردی، از تأثیر تجربیات مثبت دیگران بهره می‌برد، ریسک درک شده را کاهش می‌دهد و علاقه مصرف‌کننده را تأیید می‌کند.

مثال: یک برند مراقبت از پوست با به اشتراک گذاشتن داستان‌های واقعی موفقیت مشتریان و عکس‌های قبل و بعد، اعتبار ایجاد می‌کند و مشتریان جدید را تشویق می‌کند تا به اثربخشی محصولات خود اعتماد نمایند.

عمل متقابل

اصل عمل متقابل نشان می‌دهد که مردم احساس تعهد شدیدی برای جبران لطف دیگران دارند. بازاریابی معکوس با ارائه محتوای ارزشمند، نمونه‌های رایگان یا خدمات استثنایی به مشتریان، حس حسن نیت ایجاد می‌کند و مشتریان را به جبران از طریق تعامل یا خرید ترغیب می‌نماید.

مثال: یک شرکت مواد غذایی لذیذ که در رویدادهای محلی، تست‌های رایگان ارائه می‌دهد، رابطه مثبتی با شرکت‌کنندگان ایجاد می‌کند و احتمال خرید محصولات را به عنوان نشانه‌ای از قدردانی افزایش می‌دهد.

کاهش ناهماهنگی شناختی

ناهماهنگی شناختی زمانی رخ می‌دهد که بین باورها و اعمال یک فرد تضاد وجود داشته باشد. بازاریابی معکوس با همسو کردن پیام‌های برند با ارزش‌ها و باورهای مخاطب هدف، این ناهماهنگی را کاهش می‌دهد و توجیه علاقه و تعامل خود را برای مصرف‌کنندگان آسان‌تر می‌کند.

مثال: یک فروشگاه لوازم خانگی سازگار با محیط زیست که بر تعهد خود به پایداری و منبع‌یابی اخلاقی تأکید دارد، خریداران آگاه به محیط زیست را به خود جذب می‌کند، با ارزش‌های آن‌ها همسو می‌شود و هرگونه احساس گناه در مورد خریدهای جدید را کاهش می‌دهد.

با بهره‌گیری از این اصول روانشناختی، بازاریابی معکوس نه تنها توجه را جلب می‌کند، بلکه ارتباطات عاطفی عمیق‌تری با مصرف‌کنندگان برقرار می‌کند.

این رویکرد در نهایت منجر به وفاداری قوی‌تر به برند و تعامل بیشتر می‌شود، زیرا مشتریان در سفر خرید خود احساس درک، ارزش و احترام می‌کنند.

بازاریابی معکوس چگونه انجام می‌شود؟

برای اجرای یک کمپین بازاریابی معکوس موثر و موفق باید مراحل زیر را به دقت اجرا نماییم:

1.     تحقیق و تحلیل بازار

تحقیق و تحلیل بازار برای اجرای بازاریابی معکوس (Reverse marketing) نیازمند شناسایی دقیق نیازها، ترجیحات و رفتارهای مشتریان هدف است.

در این فرآیند، بررسی دقیق رقبا، تحلیل روندهای بازار و استفاده از داده‌های مشتریان گذشته به برندها کمک می‌کند تا نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنند و محصولات یا خدمات خود را بر اساس ارزش‌هایی که مشتریان به دنبال آن هستند، طراحی نمایند.

همچنین، تحلیل کانال‌های ارتباطی مناسب و شناسایی پلتفرم‌هایی که مشتریان به طور طبیعی در آن‌ها فعال هستند (مثل شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌ها یا انجمن‌های آنلاین) برای ایجاد محتوای ارزشمند و جذب مشتریان ضروری است.

این تحلیل‌ها به برندها کمک می‌کند تا با استفاده از تکنیک‌های بازاریابی معکوس، به طور مؤثر و بدون فشار مستقیم، مشتریان را جذب کنند.

2.     ایجاد محتوای ارزشمند

ایجاد محتوای ارزشمند در بازاریابی معکوس (Reverse marketing) به معنای تولید محتوایی است که علاوه بر جلب توجه، به حل مشکلات و نیازهای واقعی مخاطبان بپردازد و اطلاعات مفید و آموزنده را در اختیار آن‌ها قرار دهد.

این محتوا می‌تواند شامل مقالات تخصصی، ویدئوهای آموزشی، وبینارها، پادکست‌ها و راهنماهای کاربردی باشد که نه تنها مخاطب را به برند شما جذب می‌نماید بلکه ارتباط عمیقی میان مشتریان و برند ایجاد می‌کند.

هدف از این نوع محتوا، آموزش و ایجاد ارزش است به طوری که مشتریان بدون هیچ فشاری و به طور طبیعی به سمت محصولات یا خدمات ما جذب شوند.

این رویکرد کمک می‌کند تا برند ما به عنوان یک منبع معتبر و قابل اعتماد در حوزه فعالیت خود شناخته شود و مشتریان به طور طبیعی به دنبال ارتباط بیشتر با ما باشند.

3.     بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو (SEO)

بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو (SEO) در بازاریابی معکوس یک استراتژی کلیدی برای جذب مشتریان به صورت طبیعی است.

با استفاده از تکنیک‌های سئو، برندها می‌توانند محتوای خود را به گونه‌ای طراحی کنند که در نتایج جستجو برای کلمات کلیدی مرتبط با محصولات یا خدماتشان در صفحات اول نمایش داده شود.

این فرآیند شامل انتخاب کلمات کلیدی مناسب، بهینه‌سازی ساختار وب‌سایت، افزایش سرعت بارگذاری صفحات، ایجاد محتوای مرتبط و ارزشمند و ساخت لینک‌های معتبر است.

به این ترتیب، زمانی که مشتریان به دنبال اطلاعات یا راه‌حل‌هایی برای مشکلات خود هستند، برند ما به طور ارگانیک در دسترس آن‌ها قرار می‌گیرد، بدون اینکه نیاز به تبلیغات مستقیم باشد.

سئو به طور مؤثر بازدیدکنندگان هدفمند را جذب کرده و به ایجاد ارتباطی بلندمدت و اعتمادساز میان برند و مشتریان کمک می‌نماید.

4.     توزیع محتوا

توزیع محتوا در بازاریابی معکوس (Reverse marketing) به فرآیند استراتژیک و هدفمند انتشار محتوای ارزشمند در کانال‌های مختلف آنلاین اطلاق می‌شود تا مخاطبان هدف به طور طبیعی به سمت برند جذب شوند.

این مرحله شامل شناسایی پلتفرم‌ها و کانال‌هایی است که مخاطبان ما در آن‌ها فعال هستند، مانند شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌های تخصصی، انجمن‌های آنلاین، ایمیل مارکتینگ و پلتفرم‌های ویدئویی.

با انتشار محتوای مناسب در این کانال‌ها و همچنین تعامل با کاربران از طریق کامنت‌ها، پرسش‌ها و اشتراک‌گذاری، برند می‌تواند دیدگاه خود را به مخاطبان گسترده‌ای برساند.

این کار باعث ایجاد ارتباطات معنادار و طولانی‌مدت با مخاطبان می‌شود، که در نهایت منجر به جذب مشتریان جدید و تقویت وفاداری به برند می‌شود، بدون آنکه نیازی به تبلیغات پرهزینه و مستقیم باشد.

5.     تبدیل مخاطب به مشتری

تبدیل مخاطب به مشتری در بازاریابی بازاریابی معکوس (Reverse marketing) شامل فرآیند ایجاد اعتماد و علاقه در میان افرادی است که به طور طبیعی و بدون فشار به محتوای برند ما جذب شده‌اند.

این مرحله نیازمند فراهم کردن تجربیات مثبت و ارزشمند برای مخاطبان است تا آن‌ها تصمیم بگیرند که محصول یا خدمات ما را خریداری نمایند.

این فرآیند شامل ارایه اطلاعات دقیق و شفاف، ایجاد ارتباط شخصی از طریق پاسخ به سوالات و نگرانی‌های مخاطبان، ارائه پیشنهادات ویژه و تقویت احساس نیاز به محصول یا خدمات در مخاطب است.

همچنین، فراهم کردن گزینه‌های آسان برای خرید، تخفیف‌های جذاب و اطمینان از کیفیت و خدمات پس از فروش می‌تواند به تبدیل مخاطب به مشتری کمک کند.

6.     حفظ و نگهداری مشتری

حفظ و نگهداری مشتری در بازاریابی معکوس (Reverse marketing) به معنای ایجاد یک رابطه بلندمدت و مبتنی بر اعتماد با مشتریان است، به طوری که آن‌ها احساس نمایند ارزش واقعی از برند ما دریافت می‌کنند.

این فرآیند شامل ارائه خدمات پس از فروش عالی، برقراری ارتباط مستمر از طریق ایمیل‌ها، پیام‌های شخصی و محتوای اختصاصی و ارائه پیشنهادات ویژه برای مشتریان وفادار است.

همین‌طور، درخواست بازخورد از مشتریان و استفاده از آن برای بهبود محصولات و خدمات به مشتریان نشان می‌دهد که نظراتشان برای ما اهمیت دارد و می‌تواند موجب تقویت روابط شود.

در بازاریابی معکوس، هدف این است که مشتریان احساس کنند برند ما همیشه در کنار آن‌ها است و به‌طور مداوم به نیازهایشان پاسخ می‌دهد، به طوری که آن‌ها نه تنها دوباره از ما خرید می‌کنند بلکه برند ما را به دیگران نیز معرفی می‌نمایند.

جمع‌بندی درس

بازاریابی معکوس (Reverse marketing) برخلاف روش‌های سنتی بازاریابی، به جای تحمیل تبلیغات به مخاطب، با ایجاد جذابیت و ارزش، مشتری را به سمت خود جذب می‌کند.

در این روش، کسب‌وکارها با تولید محتوای مفید، بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو (SEO) و حضور فعال در شبکه‌های اجتماعی، شرایطی را فراهم می‌کنند که مشتریانِ هدف به‌صورت خودجوش به سمت آن‌ها هدایت شوند.

بازاریابی معکوس به عنوان یک استراتژی قدرتمند برای بازاریابانی که به دنبال ایجاد ارتباطات معتبر و ایجاد تعامل معنادار با مخاطبان خود هستند، بسیار موثر و مفید است.

با بهره‌گیری از اصول روانشناختی مانند کمیابی، توانمندسازی، اثبات اجتماعی، عمل متقابل و کاهش ناهماهنگی شناختی، بازاریابی معکوس نه تنها باعث جلب توجه می‌شود بلکه اعتماد و وفاداری را به برند نیز تقویت می­کند.

متخصصان آکادمی عیب پوش، در اجرای طرح های بازاریابی معکوس، دارای تجربه و دانش کافی هستند و می توانیم از تجربه و آگاهی این متخصصین در کسب و کارمان بهره ببریم. همچنین با عضویت در این آکادمی، از سایر خدمات موجود در «میز کار من» بهره مند شویم.

منابع

اشتراک گذاری:

گروه تولید محتوای آکادمی عیب پوش

آکادمی عیب پوش، به عنوان مرجعی تخصصی در راستای توسعه شایستگی فردی و کسب و کار، مجموعه آموزشی و مشاوره ای است که برای اصالت مطالب و منابعی که با همیاران، دانشپذیران و کلیه مخاطبان خود ارائه میکند، اهمیت ویژه ای قائل است. گردآوری و طبقه بندی تمامی مطالب و درسهای این آکادمی، توسط متخصصین، مدرسین و مدیران با سابقه در حوزه های مربوطه انجام شده‌ و تمام دروس دارای اصالت هستند.

مطالب مرتبط

آموزش بازاریابی توسعه یافتهآموزش برندینگآموزش دیجیتال مارکتینگآموزش راهبری

ضد بازاریابی یا دیمارکتینگ (DEMARKETING) یا «بازداریابی»، روشی نوین در بازاریابی است که فروش‌ را به جای افزایش، کاهش می دهد. این درس علت و روشهای آن را شرح می دهد.

آموزش ادب رفتاریآموزش راهبریآموزش مباحث مدیریتیآموزش مدیریت استراتژیکآموزش مدیریت سرمایه های انسانیآموزش موفقیت و توسعه شخصی

در سازمان‌های امروزی، کار دیگر فقط وسیله‌ای برای کسب درآمد نیست، بلکه به منبعی برای معنا، رشد و تحقق اهداف شخصی تبدیل شده است. در این درس مهم به این موضوع می پردازیم که چرا نیروها کار نمی کنند و راهکارهای ما برای آشتی آنها با کار باید چه باشد!

آموزش بازاریابی توسعه یافتهآموزش دیجیتال مارکتینگآموزش راهبریآموزش مباحث مدیریتی

در این درس به تشزیح مشاور مدیریت و کارکردهای آن پرداخته و بررسی کرده ایم که از چه کسانی می‌توانیم این خدمات مشاوره را دریافت کنیم. این درس مهم را از دست ندهیم.

آموزش بازاریابی توسعه یافتهآموزش دیجیتال مارکتینگآموزش راهبریآموزش مالی و سرمایه گذاریآموزش مدیریت سرمایه های انسانیآموزش مدیریت مشتریآموزش موفقیت و توسعه شخصیآموزش ها و تکنیک های فروش و مذاکره

ارزش نامشهود (Intangible Value) یا دارایی نامشهود (Intangible Asset) به دارایی‌ها یا ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که نمی‌توان آن‌ها را به‌راحتی لمس یا اندازه‌گیری کرد اما تاثیر زیادی بر موفقیت و رشد یک سازمان دارند.