هوش چیست و چه کاربردی دارد؟
مطابق تعریف مرکز اطلاعات سازمان ملل، هوش (intelligence) مجموهای از تواناییها و قابلیتهای متنوع ذهنی از جمله استدلال، برنامهریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان، و یادگیری است.
به بیان دیگر هوش (I) (مخفف عبارت (intelligence))، فرایند کسب، ذخیره، بازیابی، ترکیب، مقایسه و بازمتنسازی اطلاعات و مهارتهای مفهومی است. توانایی توصیف موضوعات و به خاطرسپاری آنها و همچنین توصیف آنها و بهره گیری از آنها در رفتارهای آینده ، نتیجه وجود این مهم است.
تواناییهای شناختی انسان، وابسته و برگفته از هوش است. فرایندهای یادگیری، فهم و عقل و نهایتا خرد، و ایجاد ظرفیتهای بازشناخت الگو، برنامهریزی، مشکلگشایی، و همچنین بکارگیری زبان برای توسعه روابط انسانی وابستگی کامل به هوش دارد.
البته تعاریف هوش در طول تاریخ همواره درحال تغییر بودهاند. پیش از این دانشمندان معتقد بودند که هوش صرفا اندازه مقدار کولین در مغز است و با سنجیدن میزان کولین در مغز، میزان بهرههوشی افراد را مشخص میکردند.
امروزه علاوه بر اندازه گیری دو خوشه ژنی که درمغز مسئول تولید هوش هستند، محققان عوامل دیگری را نیز برای اندازه گیری هوش فرد بررسی میکنند. امروزه هوش میزان سرعت تطبیق و تطابق فرد با شرایط جدید است. هرچه سرعت این تطابق بیشترباشد، هوش فرد بیشتر است. البته تعریف هوش در فروش بااینکه از این تعریف کلی برگرفته شده ولی باز موارد مربوط به خود را دارد.
بهره هوشی (IQ) چیست؟
بهره یا ضریب هوشی، همان چیزی است که معمولاً عامه آن را با هوش اشتباه می گیرند. در تستهای سنجش بهرههوش سنتی، بهره هوشی بالا یا تیزهوشی، ضریب یا عددی است که افراد بعد از ارائه این تست بدست میآورند. افرادی که پس از این تست، میزان بهره هوشی شان بیش از میزان نرمال ها باشد، تیزهوش خوانده میشوند.
این حد مشخص در نمونهگیریهای مختلف، با توجه به نوع آزمون و جامعه آماری که بهره هوشی به صورت نسبی نسبت به آن سنجیده میشود ،متفاوت است. همچنین نوع کار و فعالیت و سن افراد در این بهره هوشی تاثیر دارد. به صورت نرمال، معمولا افرادی که نمره یا ضریب هوشی آنها بیشتر از عدد ۱۳۰ باشد، تیزهوش نامیده میشوند. این عدد معمولا یک عدد روتین و نرمال است.
پیش از این بهره هوشی را با نسبت سن عقلی به سن تقویمی و ضرب آن در 100 محاسبه می کردند. بنابراین، اگر کودک 10 ساله دارای سن ذهنی 12 بود (یعنی در آزمون در سطح یک نوجوان 12 ساله متوسط)، ضریب هوشی 12/10 × 100 یا 120 به کودک اختصاص داده شد. کودک 10 ساله دارای سن ذهنی 8 بود، ضریب هوشی کودک 8/10 × 100 یا 80 خواهد بود. بر اساس این محاسبه، نمره 100 – جایی که سن ذهنی برابر با سن تقویمی است – متوسط خواهد بود.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی(emotional quotient) یا هوش احساسی یا هوش عاطفی که با حروف اختصاری(EQ)، نشان داده میشود، بخش مهمی از مجموعه هوش انسان است که شامل توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجانات، تنظیم احساسات و استفاده و بهرهوری از آنها در زندگی است.
اصطلاح هوش هیجانی اولین بار توسط متخصص روانشناسی بنام سالوی برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار گرفته شد. هوش هیجانی از چهار مهارت اصلی تشکیل میشود.
خودآگاهی
خودآگاهی به معنای توانایی شناخت دقیق هیجانات خود و آگاهی از آنها به هنگام بروز آنهاست. این بخش توانایی کنترل تمایلات خود در نحوه واکنش به اوضاع و افراد مختلف را نیز شامل میشود. فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، نسبت به احساسات خود، آگاهی بی واسطه و دائم دارد.
خود مدیریتی
خود مدیریتی یا مدیریت برخود، اصلی است که امروزه در بسیاری از گفتمانهای موفقیت، از آن صحبت میشود. مدیریت برخود، یعنی اینکه فرد توانایی کنترل واکنشهای هیجانی خود را در مقابل همه مردم و شرایط مختلف داشته باشد.
آگاهی اجتماعی
پس از توانایی مدیریت برخود، آگاهی از شرایط و احساسات گروه یا جامعه، تعیینکننده هوش هیجانی فرد است. آگاهی اجتماعی بدان معناست که فرد بتواند توانایی در تشخیص دقیق هیجانات دیگران داشته باشد و درک کند که دقیقاً چه اتفاقی در حال روی دادن است. به عبارت دیگر آگاهی اجتماعی توانایی به جای دیگران بودن است. این مهم نوعی تفکر است که درآن فرد نحوه تفکر و احساسات دیگران را درک میکند، حتی زمانی که خودتش همان احساسات یا تفکرات را ندارد. معنای دیگر این مهم، همان همدلی است.
مدیریت رابطه
مدیریت روابط توانایی مهمی است که به موجب آن فرد با بهکارگیری آگاهی خود، هیجانات خود و دیگران را به منظور موفقیت درکنترل و مدیریت تعاملها به کار میگیرد. این توانایی، کنترل مؤثر تعارضهای دشوار را شامل میشود.
دام هوش چیست؟
دام هوش پدیده بسیار رایجی است. آمار دقیقی از اینکه چه تعداد از افراد به این عارضه مبتلا هستند در دسترس نیست، به این دلیل که هیچ کس از وجود این عارضه حتی باخبر نیست. جای تعجب نیست که بسیاری از مردم کره زمین به این عارضه مبتلا هستند.
امکان ندارد از کسی راجع به بهرههوشیاش بپرسید و اظهار کند که از بهرههوشی پایینی برخوردار است. مردم همواره خود را باهوش میپندارند اما الزاما متفکران خوبی نیستند. بسیاری از مردم در دام هوش گرفتارند. این دام جنبههای بسیاری دارد، موارد دامهای هوش به قدری فراوان است که امکان اشاره به همه آنها فراهم نیست اما برای شرح بهتر این موضوع، مثالهایی را بررسی خواهیم کرد تا موضوع بهتر روشن شود.
همه افراد جامعه عقایدی دارند. عموما فرد از این عقاید دفاع میکنند و افراد کمی وجود دارند که عقاید خود را اشتباه بپندارند و در طول زندگی آنها را تغییر دهند. اما این موضوع دام هوش نیست. دام هوش بسیار خطرناکتر از تغییر عقاید فرد است. هر فردی، عقایدی را که پذیرفته، برای ذهن خودش استدلالهایی برای آن دارد. این فرد از هوش خود جهت دفاع از این عقاید، استفاده میکند. طبیعی است فرد هر چه باهوشتر باشد، بهتر میتواند از عقیدهاش دفاع کند. هرچه دفاع وی از عقیدهاش بهتر باشد، نیاز کمتری به انتخابهای دیگر پیدا میکند. یعنی فرد برای دفاع از عقیده خود، استدلالهایی پیدا میکند که این عقاید را توجیه کند.
در تفکر ماکیاولی، افراد باید سعیکنند همیشه برحق باشند. لذا برای اینکه ادعای خود را اثبات کنند، حتی به روشهای علمی و فلسفی هم چنگ میزنند. اما دام هوش، از این موضوع نیز فراتر است. همانگونه که اشاره شد افراد از عقایدی دفاع میکنند، که درذهن خود میتوانند آن را تجزیه و تحلیل کنند و دفاع آنرا بیابند. بنابراین اگر عقیدهای یافتند که میتوانند از آن دفاع کنند، به سوی عقاید پیچیدهتر، نخواهند رفت. طبیعی است فردی که میتواند به سادگی استدلال کند و حرف خود را به کرسی بنشاند، چرا باید به سراغ عقاید پیچیدهتر برود. این بسیار طبیعی است که اگر فرد خود را محق بداند، چرا باید این کار را بکند؟ بنابراین در یک سطح فکری و در یک عقیده گیر میکنند و در دام هوش میافتند. در نتیجه، حتی بسیاری از ذهنهای باهوش هم، در دام فکرهای ضعیف میافتند، زیرا فقط قادرند از این فکرها دفاع کنند.
برای اینکه این موضوع را از جنبه دیگری بررسی کنیم، مثال دیگری میآوریم. هر فردی، عموما با این اندیشه بزرگ میشود که از بقیه افراد خانواده و فامیل و جامعه اطراف خود، باهوشتر است. البته در برخی از موارد ممکن است که این تفکر حتی درست باشد، اما این یک تصور عمومی است. حال او باوجود این آگاهی، میخواهد بیشترین بهره ممکن را از هوش خود ببرد. سریعترین و مطمئنترین راه برای بهرهبرداری از هوش، اثبات اشتباه دیگران است. غالبا این سیاست به زودی هم نتیجه میدهد و فرد اطمینان حاصل میکند که از دیگران باهوشتر است. بطور معمول در جامعه سازنده بودن، و همکاری و تعامل اجتماعی، پاداش کمتری دارد. چون به هیچ وجه زودبازده نیست. ممکن است سالها کار لازم باشد تا مؤثر بودن عقیدهای آشکار گردد. حتی تحقیق و دریافت نظریات جدید و اکتشاف حقایق، هم دانش نیاز دارد و هم زمان.
برای اینکه فرد بتواند در جامعه به سرعت باهوشتر از بقیه به نظر برسد، بدیهی است رویه انتقادی و مخرب بودن را درپیش میگیرد. همه ما درخانواده افرادی که غر میزنند و یا از دیگران ایراد میگیرند را دیدهایم. آنها آموختهاند که اینگونه به سرعت میتوانند نتیجه بگیرند چون جامعه این پاداش را به سرعت به آنها بخشیده است. دیگران برای جلوگیری از بحث و یا درگیری فکری یا لفطی با این افراد موافقت میکنند و در حقیقت به آنها پاداش میدهند. براساس یکی از اصول مهم در رفتارشناسی، رفتاری که تقویت نشود تکرار نخواهد شد. بنابراین جامعه با تقویت این رفتار، کمک میکند که وی در این توهم باقیمانده و از آن الگویی برای زندگی آتی خود بسازد. این افراد مسلما فکر میکنند که از بقیه خانواده و جامعه، باهوشترند اما آنها در دام آن گرفتار هستند.
البته این مورد را درنظر بگیریم که دام هوش، باتوهم آن تفاوت دارد. دام هوش عارضهای فردی است که درون فرد اتفاق میافتد، اما توهم هوش ممکن است هم بصورت فردی و هم بصورت گروهی اتفاق بیفتد.
توهم هوش چیست؟
مثال دیگری که میتوان در خصوص دام هوش زد، تقویت عمومی توهم هوش در یک گروه یا جامعه است. به عنوان مثال همه ما شنیدهایم که ایرانیان افراد بسیار باهوشی هستند. بسیاری از افراد از ضریب هوشی سرشار ایرانیان سخن به زبان میآورند و مثالهایی مانند پرفسور فیروز نادری و یا پرفسور سمیعی و بزرگان دیگر را درخصوص آی کیو (IQ) سرشار ایرانیان به میان میآورند. بسیاری حتی پا را فراتر گذاشته و از اینکه نیمی از دانشمندان ناسا را ایرانیان تشکیل میدهند، صحبت میکنند.
به هررو این باور از تک تک افراد، به جامعه سرایت نمودهاست. در این تصور، فرد یا جامعه خود را با این تصور که بسیار باهوش است، قانع میکند تا ذهن وی مشکلات و خطاها را به گردن دیگران انداخته و وی را آزار ندهد. مطابق آمار سال 2020 موسسه ورد دیتا، آی کیو (IQ) ایرانیان درمیان 109کشور جهان رتبه 64 را به خود اختصاص داده است. این آمار از شاخصهایی مانند سن، میزان تحصیلات، درآمد، وضعیت صنعت، تولید، اختراعات، کتابها، نوآوری، شاخص مطالعه و بسیاری از شاخصهای دیگر استخراج شده است.
بسیاری از دانشمندان برای تعیین الگوی جهانی IQ، شاخصهای متعددی بیان کردهاند، برخی جغرافیای کشور، شرایط محیطی، اقتصاد، میزان دسترسی به تحصیلات، آب و هوا و سختی زندگی را دلیل این اختلاف عنوان کردهاند. اما دانشمندان بر آیتمهای عمومی مانند بهداشت، سلامت روان، تغذیه، اقتصاد، شکوفایی فردی، عملکرد بالا در زمینه شغلی، دستمزد بالاتر و تعادل وزن، هم عقیده هستند. وجود این عوامل نشان دهنده میزان IQ بالاتر در یک جامعه است.
یکی از دلایلی که دانشمندان سلامت و بهداشت را عامل بالابودن IQ میدانند این است که نوزادان در حدود ۹۰ درصد از کالری بدن خود را صرف ساختن و فعال کردن مغز خود میکنند. مغز بزرگسالان نیز بیش از یک چهارم انرژی بدن را صرف خود میکند. از این رو در صورتی که در دوران کودکی و در مدت زمانی که مغز در حال ساخته شدن و کامل شدن است، رویدادی ناخواسته منجر به از دست رفتن انرژی بدن شود، مغز دچار آسیبدیدگی خواهد شد. بنابراین سلامت، تغذیه و بهداشت فرد از کودکی تا پایان عمر برروی بهرههوشی وی تاثیر مستقیم خواهد داشت.
هوش فروش چیست؟
هوش فروش مجموعهای از متغیرهاست که در این درس توضیح داده شد است. در حقیقت این مفهوم توانایی استفاده فرد از (IQ)،(EQ)،(AQ)،(TQ)و (SQ)، خود است. در درس مربوط به «هوش فروش چیست و چه کاربردی دارد؟» توضیحات کامل درباره هوش فروش و ابعاد آن ارائه شده است.
هوش تجاری (BI) چیست؟
هوش تجاری (Business Intelligence) یا هوشمندی کسب و کار (بنا به تعریف مجموعهای از نظریه ها، روشها، فرایندها، ساختارها و همچنین تکنولوژیهایی است که با تبدیل داده ها به اطلاعات مفید که در راستای توسعه کسب و کار استفاده می شوند، اطلاق می شود. در درس مربوط به «هوش تجاری (BI) چیست و چه کاربردی دارد؟» توضیحات کامل در این خصوص ارائه شده است.
به من بگو چرا؟
ما هرروز درباره این مفهوم و تاثیر آن در کسب و کار و زندگی صحبت می کنیم اما ممکن است شناخت درست و کاملی از آن نداشته باشیم. داشتن آی کیو (IQ) دیگر تنها مزیتی نیست که بتواند به تنهایی ما را در جامعه پیچیده امروز نگه دارد. شاخه های مختلف آن باید وجود داشته باشد تا انسان امروزی بتواند زنده بماند و زندگی کند. البته با حضور هوش مصنوعی (AI) در جهان امروز،زندگی بشر بازهم سخت تر و پیچیده تر شده است. در پی آن «عقل» و نهایتاً «خرد» موجب تعالی انسان خواهد شد.
منابع و ماخذ: