لیوان آب

داستان لیوان آب

استاد روان‌شناسی در حال درس دادن به دانشجویان بود که لیوانی را برداشت و تا نیمه آب کرد. سپس روبروی دانشجویان نگاه داشت و پرسید، “چه سوالی درباره این لیوان می خواهم بپرسم؟” دانشجویان با لبخندی گفتند: “نیمه پر لیوان را می بینیم یا نمیه خالی!” و استاد ادامه داد: “به هیچ عنوان!”.

استاد گفت:” هر گونه که دوست دارید به لیوان بنگرید، نیمه خالی، نیمه پر اما سوالی که قصد داریم بپریم این است: این لیوان چقدر سنگین است؟!”.

هر یک از دانشجویان تخمینی زد و استاد ادامه داد. “به هررو آنقدر وزن دارد که دست من بتواند آن را بالا و جلوی چشم شما نگه دارد. اما، برای چه مدت؟”.

هر قدر بیشتر لیوان را نگه دارم سنگین تر می شود و به جای خواهد رسید که دست من درد گرفته و می افتد و حتی ممکن است تا روزها بعد نتوانی چیزی را نگه دارد!. اما لیوان با سنگینی خود به من ضربه نمی زند بلکه من با زیاد نگاه داشتن آن به خودم ضربه می زنم!”.

استاد در ادامه گفت: “بهترین حالت این است که پس از مدتی لیوان را زمین بگذارم و فکر کنم که آیا باید آن را بالاببرم یانه؟ واگر بله، این بار با چه رشی؟ موضوع اینجاست که مشکلات در زندگی عملاً مسئله هایی هستند که با زیاد نگاه داشتن تبدیل به مشکل می شوند. استرس، خشم، نفرت و مشکلات و تفکرات بیهوده و نشخوارهای ذهنی، همه از این دست هستند”.

موضوع اینجاست که نگرانیها، استرس و فشارهای زندگی و کار، هرروز برروی دوش ماست. ما باید دائما در حال تقویت مهارتهای خود باشیم تا بتوانیم مهارت‌های مورد نیاز برای مقابله با موقعیت‌ها را داشته باشیم و همچنین باید برخی اوقات به خودمان استراحت بدهیم و مجدد برروی مسئله متمرکز شده و چاره جویی و حل مسئله کنیم.

زمانیکه به استرس اجازه می‌دهیم در لذت یا عملکرد روزانه‌ ما اختلال ایجاد کنند، منتظر می‌مانیم تا دستمان از خستگی بیفتد. بنابراین بهتر است به جای اینکه خودمان را مصدوم کنیم، اقدامی صورت دهیم. پس از استرس، بدن سعی در بازسازی کرده و به حالت استراحت خود باز می‌گردد. اگر این استرس در سطوح پایین یا بالا، بصورت مداوم باقی بماند به کل بدن و خصواً به سیستم قلبی عروقی ما لطمه خواهد زد. تمرکز دوباره، ورزش، استراحت و مطالعه از اموری هستند که ذهن را از استرس منحرف می کنند.

آکادمی آنلاین عیب پوش