اگر تمرکز سازمان از فروش به مالی تغییر کند چه می شود؟

چکیده:

درد سازمانهای ایرانی این است که سرمایه گذاری برروی موضوعات تحقیقات، نوآوری، بازاریابی و فروش را هزینه پنداشته و تمرکز آنها برروی حفظ سرمایه است.

فهرست مطلب

یکی از معضلات بزرگ شرکتهای ایرانی، تمرکز برروی از دست دادن سرمایه است. در شرکتهای ایرانی آنقدر که مدیران مالی  تولید متخصص شناخته می‎شوند، مدیران بازاریابی (اگر وجود داشته باشند)، و فروش، متخصص شناخته نمی‎شوند. سوال اینجاست که اگر تمرکز سازمان از فروش به مالی تغییر کند چه می شود؟

اگر تمرکز سازمان از فروش به مالی تغییر کند چه می شود؟
اگر تمرکز سازمان از فروش به مالی تغییر کند چه می شود؟

باور کنید این تجربه بیست سال فروش و بازاریابی است. عمده بدنه سازمانهای ایرانی، بازاریابی را اگر با ویزیتوری اشتباه نگیرند، نهایتا واحدی لوکس می‎شناسند. واحدهای فروش در سازمانها هم آدمهای بدقول و دروغگو که فقط باید پول بیاورند یخچال به اسکیمو بفروشند!

در خصوص این یک ضرب المثل خاص که متاسفانه به “بیل گیتس”، نسبت داده می‎شود، خاطر نشان شود که اولا فروش یخچال به اسکیمو هنر نیست. بلکه بررسی بازار و تولید بخاری برای آنها هنر است!. ثانیا اگر بیل گیتس چنین اعتقادی داشت، سالهای عمرش را صرف یافتن نیاز واقعی کاربران کامپیوتر نمی‌کرد و ویندوزی اختراع نمی‌شد.

اصالتا خود محصول ویندوز را با هر محصول دیگری مقایسه کنیم، در خواهیم یافت که ویندوز اساسا یک نیاز واقعی است و نه تشریفاتی. اگر ویندوز نباشد اساسا برنامه های ما و کامپیوتر ما بلامصرف است. هرچند که این موضوع ارتباطی با این مقاله ندارد ولی باید جایی، این عقده را می‎گشودم!

به هررو، سازمانهایی که تمركز اصلى آنها صرفا برروی حفظ سرمايه باشد، عملا خلق ثروت در آنها اتفاق نخواهد افتاد. کم کردن هزینه یک استراتژی کوتاه مدت و موقت و خصوصا “جانبی”، است و اصولا نمی تواند تبدیل به استراتژی غالب شود. اگر كم كردن هزينه ها در بخش خاصی اجرا شود، موضوعی موقت و پروژه ای است اما اگر به استراتژی اصلی بدل شود، آنگاه خطرآفرین است.

زمانی كه مديران مالى، پادشاهان شركت ها باشند، نه تنها سرمایه گذاری های فروش و بازاریابی و تولید، سرمایه گذاری محسوب نخواهند شد، بلکه آنها در ردیف “هزینه”، آورده شده و قاعدتا حذف خواهند شد. تنها در بازار سیاه و فروش غیرقانونی است که ممکن است پیش از سرمایه گذاری بتوان به نتیجه رسید. در سایر محصولات بدون سرمایه گذاری بازاریابی، عملا فروشی هم اتفاق نخواهد افتاد.

درسازمانهایی که تصمیمات استراتژیک با نگاه مالی انجام می شود، گلوگاهها و پيچ های سازمان، همواره در افزایش خواهد یافت. استعلامات و کاغذبازی های اداری اوج گرفته و نهایتا برای هزینه نکردن، میزان زیادی هزینه انجام مى شود.

درچنین سازمانهایی، دستمزد نيروها اهمیت دارد، نَه تخصص آنها. در زمان استخدام نیرو، چه نیروهای عادی و چه نیروهای خلاق، چانه زنى شبيه به خريد مواد اوليه از بازار است. در این سازمانها، مديران، نقش پليس خوب و حسابداران نقش پليس بَد را بازى مى كنند. در چنین سازمانهایی، آسيب هاى پنهان ديده نمى شوند و همه صرفا براى تخفيف گرفتن، تشويق مى شوند.

نتیجه در چنین سازمانهایی کاملا مشخص است. بهتر است بگردیم و سازمان دیگری برای کار پیدا کنیم. این سازمان به زودی ورشکست خواهد شد.

اشتراک گذاری:

مطالب مرتبط

آموزش ادب رفتاریآموزش راهبریآموزش مباحث مدیریتیآموزش مدیریت استراتژیکآموزش مدیریت سرمایه های انسانیآموزش موفقیت و توسعه شخصی

در این درس به تعریف موفقیت ، و تفاوت آن با خوشبختی و پیشنیازهای آن به شکل کامل پرداخته شده تا با مطالعه این درس، مسیر موفقیت را هموارکنیم.

آموزش بازاریابی مقدماتیآموزش مدیریت سرمایه های انسانیآموزش مدیریت مشتری

بازاریاب (Marketer) پل ارتباطی بین تولیدکننده و مصرف‌کننده و تحلیلگر داده‌ و رفتار مصرف‌کنندi جهت کمک به همه در اخذ بهترین تصمیمات است.

آموزش بازاریابی مقدماتیآموزش ها و تکنیک های فروش و مذاکره

در این درس، به موضوع بسیار مهم وزن مارژین (Margie's weight) و اهمیت آن در انتخاب، ادامه یا رد یک نوع کسب و کار پرداخته ایم.

آموزش دیجیتال مارکتینگآموزش راهبریآموزش مالی و سرمایه گذاریآموزش مباحث مدیریتیآموزش مدیریت استراتژیکآموزش مدیریت سرمایه های انسانیآموزش مدیریت مشتری

هوش تجاری (BI) ابزار قدرتمندی است که با تجزیه‌وتحلیل داده‌ها کمک می‌کند شرکت تصمیمات دقیقتری گرفته، کارایی را افزایش داده و بهتر رقابت کند.