پیتر سنگه کیست؟
پیتر سنگه (peter senge) دانشمند امریکایی سیستمها استاد دانشکده مدیریت سلوان، عضو هیئت علمی مؤسسه سیستمهای پیچیده نیوانگلند، و بنیانگذار جامعه یادگیری سازمانی است. شهرت وی بیشتر به خاطر نوشتن کتاب «پنجمین فرمان» است که در سال 1990، منتشر شد.
زندگی سنگه
پیتر پیتر مایکل سنگه در آوریل سال 1947 پس از اتمام جنگ جهانی دوم، در شهر استنفورد در ایالت کالیفرنیا دیده به جهان گشود. سنگه دوران دبستان و دبیرستان را در استنفورد گذراند و پس از آن به دانشگاه مشهور استنفورد رفت و مدرک کارشناسی خود در رشته مهندسی هوافضا را از این دانشگاه دریافت کرد. سنگه در زمان تحصیل همزمان در کلاسهای رشته فلسفه نیز شرکت و مطالب و دروس این رشته را هم مطالعه میکرد. به همین دلیل به دانشگاه امآیتی رفت و در سال 1972، کارشناسی ارشد مدلسازی سیستمهای اجتماعی را دریافت کرد. وی در سال 1978، مدرک دکترای مدیریت خود را از دانشکده مدیریت سلوان امآیتی اخذ کرد.
میراث سنگه
سنگه مدیر و بنیانگذار جامعه یادگیری سازمانی است. این سازمان گردش ایدهها در میان شرکتهای بزرگ را تسهیل میکند. این سازمان بعدها جایگزین مرکز یادگیری سازمانی در امآیتی شد.
وی همچنین هم بنیانگذار و عضو هیئت مدیره انجمن تغییر سیستمهاست. این سازمان غیرانتفاعی با رهبران همکاری میکند تا توانایی آنها را در پیشبرد سیستمهای اجتماعی پیچیدهای رشد دهد که رفاه زیستشناختی، اجتماعی و اقتصادی را تسریع میکنند.
از سال 1996 سنگه با سفر به تاسیهارا(صومعه بودایی ذن)، به مدیتیشن پرداخت و بعدها آن را وارد دانشگاه استنفورد کرد. او مدیتیشن یا شکلهای مشابه تمرین تعمق را ابداع کرد.
توسعه سازمانی
سنگه در دهه 1990 با انتشار کتاب «پنجمین فرمان»، به عنوان چهره برجسته در توسعه سازمانی مطرح شد. در سال 1997، به عنوان یکی از کتابهای اندیشمندانه 75 سال اخیر به رسمیت شناخته شد. مجله راهبرد کسبوکار، به خاطر این کار، او را «استراتژیست قرن» نامید و عنوان کرد که “وی بزرگترین تأثیر را بر روی نحوه انجام کسبوکار امروزی داشته است”.
در این کتاب تصریح شده که کسبوکارهای فراوانی درگیر جستجوی بیانتها برای یافتن یک رهبر قهرمان هستند تا بتواند به سایرین الهام ببخشند و موجب تغییر آنها شوند. این موضوع تلاش راهبردهای مهمی ایجاد میکند که هرگز کاملاً پرورش داده نشدند.
سنگه بر این باور است شرکتهای واقعی در بازارهای واقعی با فرصتها و محدودیتهای طبیعی پیش روی پیشرفت خود مواجه هستند. اکثر این تلاشها برای تغییر به خاطر مقاومت متوقف میشوند، مقاومتی که ناشی از عادتهای فرهنگی سیستم غالب است. هیچ اندازه نصیحت کارشناسانه مفید نیست. لازم است که مهارتهای تأمل و تحقیق را رشد داد تا اینکه بتوان مشکلات واقعی را مورد بحث قرار داد. به اعتقاد سنگه، چهار چالش اساسی پیش روی تغییرات وجود دارد.
- باید یک مورد جالب برای تغییر وجود داشته باشد.
- باید زمان تغییر وجود داشته باشد.
- باید طی فرایند تغییر، کاتالیزور یا کمکی وجود داشته باشد.
وقتی موانع مفروض پیش روی تغییر برداشته شوند، نکته مهم این است که یک مسئله جدید که پیشتر مهم قلمداد نمیشد یا شاید به رسمیت شناخته نمیشد، به مانعی مهم تبدیل نمیشود.
یادگیری سازمانی و سیستمهای متفکر
به اعتقاد سنگه «سازمانهای یادگیرنده» سازمانهایی هستند که در آنها اعضا پیوسته قابلیت خود برای کسب نتایج را افزایش میدهند، نتایجی که واقعاً میخواهند ایجاد شوند. در چنین سازمانهایی، الگوهای جدید و گسترده تفکر رشد می کنند و الهام جمعی آزاد میشود، و اعضاء پیوسته یاد میگیرند که به کلیت نگاه کنند». او میگوید که تنها آن سازمانها قادر هستند به سرعت خودشان را انطباق دهند و به طور مؤثری میتوانند در رشته یا بازار خود پیشی بگیرند. برای تبدیل شدن به یک سازمان یادگیری، باید همیشه دو شرط وجود داشته باشد. نخست توانایی طراحی سازمان برای تطبیق با نتایج مورد نظر یا مطلوب است، و دوم، این توانایی است که متوجه شد چه زمانی جهت اولیه سازمان متفاوت با نتیجه مطلوب است و مراحل ضروری را دنبال کرد تا این عدم انطباق را تصحیح کرد. سازمانهایی که قادر به انجام این کار هستند، سازمان یادگیرنده هستند.
سنگه نظریه سیستمهای متفکر را مطرح نمود و از آن به عنوان رکن یادگیری سازمان یاد می کند. سیستمهای متفکر بر روی اینکه «چگونه فرد مورد مطالعه با اجزای دیگر سیستم تعامل دارد»، تمرکز میکنند. به جای تمرکز بر فرد درون یک سازمان، ترجیح میدهد که نگاهی به شمار زیادی از تعاملها با سازمان به طور کلی بیندازد.