ایگور آنسوف، یکی از بزرگترین دانشمندان حوزه مدیریت، پژوهشگر، نویسنده و دانشمند بزرگ روسی الاصل امریکایی است. آنسوف به خاطر پژوهش ها و یافته های بینظیرش در حوزه مدیریت و خصوصا سه مفهوم «آشفتگی محیطی»، «برنامه موفقیت راهبردی احتمالی» و «مدیریت راهبردی آنی» مشهور است. بسیاری از پایاننامههای دکترا در رشته مدیریت برروی مفاهیم آنسوف طرح ریزی شده اند.
زندگی آنسوف
ایگور آنسوف[1] در دوازدهم دسامبر سال 1918 در ولادیوستک[2] روسیه دیده به جهان گشود. پدرش دیوید آر.فرانسیس آنسوف، روس تباری متولد امریکا اهل اوانسویل[3] ایندیانا بود و مادرش روس و اهل مسکو بود. در زمان تولد ایگور، پدرش منشی سرکنسولگری امریکا در مسکو بود و تازه از سوی صلیب سرخ امریکا سفرش به سیبری را تمام کرده بود، که شرایط زندگی زندانیان کمپهای جنگ را بررسی کند. این ماموریت به سفری به ژاپن در سال 1918 منتهی شد که پس از آن، خانواده آنسوف به ولادیوستک مهاجرت کردند.
در ان زمان ارتش ایالاتمتحده بصورت صنعتی در شرق دور روسیه حضور داشت. بیش از 3000 سرباز تحت فرماندهی ژنرال ویلیام اس. گریوز[4] در آنجا حضور داشتند. حدوداَ شش سالی طول کشید تا انقلاب بلشویکها به ولادیوستک برسد. بدین ترتیب، سفارتخانه ایالاتمتحده رفتهرفته بسته شد و کارکنان آن به شرق اروپا رفتند.
زمانی که سفارت ایالاتمتحده در سال 1924 کاملا تعطیل شد، خانواده آنسوف از ولادیوستک به مسکو برگشتند و موقتاَ شهروند شوروی شدند. خانواده آنسوف با توجه به امریکایی بودن پدر و پیشینه «سرمایهدارانه»، مشکوک بودند که اعضای بورژوازی باشند.
ایگور در خاطراتش نقل کرده که “من نتوانستم به سیستم های دیگری بپیوندم، سیستم هایی که در آنها زندگی، مطالعه و کار کرده بودم. این موضوع مرا واداشت که با انجام اقدامات خلاقانهای که فرهنگ سیستمها را به چالش میکشید، رشد و پیشرفت کنم”.
سال 1935، یخ روابط میان ایالاتمتحده و اتحادیه شوروی درحال آب شدن بود و این موضوع منجر به گشایش مجدد سفارتخانه ایالاتمتحده در مسکو شد و ویلیام بولت[5] سفیر امریکا در مسکو شد.
با تأسیس مجدد سفارت امریکا در مسکو، پدر آنسوف قادر بود که شغلی منشیگری خود را پس بگیرد و نهایتا سعی در بازگرداندن شهروندی امریکایی خودش را کند. خانواده آنسوف از لنینگراد در سپتامبر 1936 سوار بر یک کشتی باری کوچک پر از مسافر، روسیه را ترک کردند. دو هفته طول کشید تا کشتی از اقیانوس اطلس بگذرد، و نهایتاً در نیویورک لنگر بیندازد.
یک کشیش ارتدکس روسی، ایگور را که آن موقع 17 ساله بود، به دبیرستان ستایویسانت[6] در جنوب منهتن برد، که آنجا یکی از دو دبیرستان برتر شهر نیویورک بود. مدارک تحصیلی ایگور به کمک کشیش به معادلهای انگلیسی ترجمه شدند و این امکان به او داده شد که تنها پس از یک سال، فارغالتحصیل شود.
سال 1937، ایگور با بالاترین نمرات فارغالتحصیل شد و بورسیه تحصیلی چهار ساله خود را تضمین کرد و همه مخارج آن را نظام دانشگاه دولتی نیویورک پرداخت کرد. همچنین بورسیه تحصیلی در مؤسسه فناوری استیونز[7] در هابوکن[8] ایالت نیوجرسی به او اعطا شد که یکی از پرهزینهترین دانشکدهها در ایالات متحده بود. بورسیه یک ساله بود و تداوم آن مشروط به آن بود که وی جزو 10% برتر کلاس باشد. در تقابل با توصیه والدینش که هنوز درگیر مسائل مالی بودند، او به استیونز رفت. نهایتاَ ایگور با نمرات عالی از مؤسسه فناوری استیونز فارغالتحصیل شد. اما به این نتیجه رسید که دوست ندارد شغل مهندسی را ادامه دهد.
آنسوف بعد از مدتی مدرک کارشناسی ارشد خود در فیزیک مدرن را نیز اخذ کرد. در هیاهوی جنگ جهانی دوم در سال 1946، وی به دانشگاه براون[9] رفت تا مدرک دکترای خود در ریاضیات کاربردی را بگیرد. تحصیلات رسمی او در سال 1948 زمانی که 30 سال داشت به اتمام رسید. یک روز پس از دفاع از پایاننامهاش، با همسرش، اسکیپ،[10] ازدواج کرد و سفر به سانتا مونیکا در ایالات کالیفرنیا رفتند و آنسوف در همانجا عضو اجرایی ارشد UCLA شد.
در کالیفرنیا، شغلی در دپارتمان شرکت رند[11] ریاضیات به او پیشنهاد شد. ایگور با حفظ شغلش در رند، به مدیر پروژهای در فعالیت پروژه بزرگ مقیاس تبدیل شد که درحوزه فناوری و آموزش سیستمهای جنگافزاری، توصیههایی به نیروی هوایی ایالاتمتحده میکرد. دومین مطالعه مهم او در رند مربوط به آسیبپذیری نیروهای هوایی ناتو بود. رند و نیروی هوایی لحاظ کردن «سنجش نرم»[12] را کسر شأن خود میدانستند، و ایگور نخستین درس خود یعنی «نزدیکبینی سازمانی» را آموخت که پایه فعالیتهای او طی20 سال آینده وی شد.
در سال 1957، ایگور رند را ترک کرد تا به دپارتمان برنامهریزی شرکت هواپیمایی لاکهید[13] بپیوندد. در لاکهید، او معاون رئیس برنامهریزی و مدیر ایجاد تنوع شد. تجربه او در لاکهید توجه او را به خود جلب کرد و به او یاد داد که با مسئله مدیریت سازمانها در مواجهه با وقفههای محیطزیستی سروکار داشته باشد، که این وقفهها به کانون اصلی توجه او طی 30 سال آینده تبدیل شد.
ایگور یک صبح موقع اصلاح صورت متوجه شد که نمیداند در باقی عمرش چه کند. وقتی در تعطیلات در کیپکد بود، برنامه بلندمدتی را نوشت تا سریعاَ از لاکهید بازنشسته شود و در حوزه مدیریت، شغلی برای خودش پیدا کند. طی یک سالی پس از حضور در دانشکده مدیریت صنعتی دانشگاه کارنگی ملون، عضو هیئت علمی GSIA شد.
زمانیکه وارد GSIA شد، یک سال به خود وقت داد که تدریس نکند و برروی کتابش، راهبرد شرکتی،[14] کار کند. این کتاب در سال 1965 منتشر شد و بلافاصله به شهرت رسید. وی از سال 1963 تا 1968 به عنوان استاد مدیریت صنعتی در دانشکده کارنگی ملون تدریس کرد.
در سال 1969، ریاست دانشکده مدیریت عالی دانشگاه واندربیلت[15] در نشویل در ایالت تنسی را پذیرفت. او این مقام را تحت شرایطی قبول کرد که دانشکده متخصص آموزش دادن عوامل تغییر باشد. قصد وی تولید مدیرانی بود که با صنعت تلاقی داشته باشند و دانشکده کسبوکار ایالاتمتحده در آن زمان چنین کسانی را بار نیاورده بود. او تا سال 1973 به عنوان مدیر این دانشگاه فعالیت کرد.
در سال 1983، آنسوف به دانشگاه بینالمللی ایالاتمتحده (دانشگاه بینالمللی اتحاد) رفت و در آنجا برنامه مدیریت راهبردی دانشکده را بوجود آورد.
افتخارات آنسوف
دانش آموختگان حوزه مدیریت عموماَ با «ماتریس آنسوف» آشنا هستند. این ماتریس ابزاری است که آنسوف برای ترسیم راهبردهای خاص رشد یک کسبوکار موجود یا استارتآپ جدید، از طریق محصولات موجود یا محصولات جدید ساخته شده است.
آنسوف به صدها به شرکت از جمله فیلیپس، جنرال الکتریکی، گولف؛ IBM، استرلینگ ایرلاینز[16] و وستینگهاوس[17] مشاوره داده است و طی سالها برنده پنج مدرک دکترای افتخاری شد و دو سال پیش از مرگش، به عنوان استاد بازنشسته شاخص از دانشگاه بینالمللی ایالاتمتحده بازنشسته شد.
به افتخار آثار بینظیر و فعالیتهای ارزشمند او، جایزه مشهور ایگور آنسوف در سال 1981 در هلند تأسیس شد. این جایزه به افرادی که دستاوردهایی خاص در پژوهش مدیریت، مطالعه برنامهریزی و مدیریت راهبردی دارند اهدا میشود. جامعه مدیریت راهبردی ژاپن نیز جایزهای سالانه به نام او تعیین کرده است و دانشگاه واندربلیت یک بورسیه MBA به نام آنسوف ایجاد کرده است.
سرانجام ایگور آنسوف به علت عوارض ذاتالریه در 14 جولای 2002 در سن دیگو در ایالت کالیفرنیا دیده از جهان فروبست.
میراث آنسوف
مفهوم آشفتگی محیطی، ماتیس آنسوف، برنامه موفقیت راهبردی احتمالی و مدیریت راهبردی آنی از مهمترین میراثهای آنسوف هستند.
کتابها و پژوهشهای آنسوف
آنسوف کتابها و مقالات زیادی تالیف کرده که مشهورترین آنها به شرح زیر هستند:
- راهبردی شرکتی جدید (1988)
- استقرار مدیریت استراتژیک (1984، ویراست دوم در سال 1990)
- مدیریت راهبردی(1979)
- رفتار سازمانی در شرکتهای تولیدی ایالاتمتحده، 1946 – 1965 (1971)
- راهبرد کسبوکار: گزیده خوانشها (1969)
- راهبرد شرکتی: رویکردی تحلیلی به سیاست کسبوکار برای رشد و گسترش (1965)
پی نوشت
[1]. Igor Ansoff
[2]. Vladivostok
[3]. Evansville
[4]. William S. Graves
[5]. William Bullit
[6]. Stuyvesant
[7]. Stevens
[8]. Hoboken
[9]. Brown
[10]. Skip
[11]. RAND
[12]. Soft Metrics به معنای بررسی عملکرد است و در مقابل سنجش سخت برای بررسی درآمد قرار میگیرد.
[13]. Lockheed
[14]. Corporate Strategy
[15]. Vanderbilt
[16]. Sterling Airlines
[17]. Westinghouse