فرانک گیلبرت

فرانک بونکر گیلبرت در هفتم جولای 1868 در امریکا دیده به جهان گشود. در دوران دبستان باتوجه به استعداد فوق العاده‌اش، توجه معلمان را به خود جلب کرد. یکی از معلمان قدیمی دبستان او، به کارهای ساختمانی مشغول بود. این معلم، سالها بعد گیلبرت را در شرکت ساختمانی خود استخدام کرد. طبق قراری که گیلبرت با معلمش گذاشت، مقرر شد ابتدا به عنوان کارگر شروع به کار کند، سپس فنون و مهارتهای مختلف ساختمان‌سازی را بیاموزد و پس از آن به عنوان مدیر به کار خود در آن شرکت ادامه دهد. در ژوئیه 1885 در سن 17 سالگی ، او به عنوان کارگر وردست معمار، کارخود را در این شرکت آغاز کرد. بدین ترتیب اولین شغل گیلبرت، شاگرد بنایی بود.

او پس از یادگیری بنایی، متوجه تغییرات زیادی در روش های آجرچینی و ایرادات و محاسن و کارایی این روشها شد. این علاقه وی برای یافتن “بهترین راه” برای انجام کار سبب شد تا در این زمینه به مطالعاتی دست بزند و روشهایی را نیز ابداع کند. برای این کار گیلبرت به سرعت کار در تمام قسمتهای کارخانه و کارگاه و پیمانکاری را آموخت و به سرعت پیشرفت کرد. او همزمان در مدرسه شبانه ثبت‌نام کرد تا نقاشی و همچنین مکانیکی را یاد بگیرد. پس از پنج سال، با پشتکار به سرعت ارتقاء سمت یافت و به مدیریت کارگاه منصوب شد. گیلبرت با افزایش درآمدش، از مادرش خواست تا از کار در خانه‌های ثروتمندان دست بکشد و در خانه به امور زندگی و خانواده خود برسد.

گیلبرت با استفاده از مشاهدات خود در مورد کارگران و استادان معمار، یک داربست چند سطحی ایجاد کرد که آجرها را به شکل طبقه بندی شده و بسیار آسان در دسترس معماران قرار می‌داد. او شروع به اختراعات و نوآوری های خود کرد و این اختراعات را با نامهای “داربست عمودی” و “انبار ضد آب گیلبرت” توسعه داده و آنها را ثبت كرد. پس از آن وی شروع به ایجاد نوآوری در ساخت بتن كرد. بعد از ثبت اختراعاتش، به انجمن مهندسان مکانیک آمریکا (ASME) پیوست. گیلبرت پس از تلاش در این راستا در سن 27 سالگی توانست مسئول ارشد شرکت ساختمانی گردد و در این زمان به ایجاد روشهایی فنی و رویه ای جهت بهبود کارایی کارگران پرداخت. از جمله این روشها مبانی اولیه‌ای است که بعدها بعنوان مطالعه حرکت معروف گردید. گیلبرت در سال 1895 تصمیم به ایجاد شرکت ساختمانی خود گرفت و آن را در بوستون ثبت کرد. او در سال 1900 به موفقیت های زیادی در حرفة خود دست یافته بود بگونه ای که شعباتی در آمریکا و نیز یک شعبه در لندن ایجاد کرد.

با انجام تحقیقات فراوان کم کم شغل گیلبرت از امور ساختمانی به مشاوره ای تغییر یافت. او کتاب مدیریت کارگاه را که در سال 1903 توسط تیلور نوشته شده بود مطالعه نمود و بسیار تحت تأثیر آن قرار گرفت. او با تیلور تماس گرفت و پس از آن برای مدت چند سال با یکدیگر همکاری نمودند. سرانجام برخی اختلافات میان تیلور و خانوادة گیلبرت منجر به جدایی آنها گردید. دوست آنها یعنی هنری گانت(مخترع گانت چارت)، سعی نمود میان آنها میانجی گری نماید تا اینکه روابط او نیز در حدود سال 1913 با تیلور تیره شد.

در هر صورت گانت و خانوادة گیلبرت با یکدیگر دوستان صمیمی باقی ماندند. با مرگ تیلور در سال 1915 و مرگ گانت در 1919 ، فرانک گیلبرت بعنوان چهرة برجسته جنبش مدیریت علمی شناخته شد. پس از ازدواج با لیلیان گیلبرت(مولر)، او به همراه همسرش لیلیان تمام آزمایشات و تئوری های خود را اجرا می‌کرد. لیلیان یک روانشناس نابغه بود و مطالعات بسیاری در زمینه مدیریت و حرکت سنجی داشت. آنها آزمایشات گسترده‌ای بر روی انسانها و حیوانات انجام دادند. گیلبرتها اغلب در آزمایشات از افراد خانواده خود (و اکثرا از خود فرانک)، به عنوان نمونه آزمایشگاهی استفاده می‌کردند. استفاده می کردند. خاطرات آزمایشات آنها به طور عاشقانه در كتاب(ارزانتر از دوزن)، نوشته شده توسط پسر فرانك جونیور و دختر ارنستین نوشته شده است. این کتاب الهام بخش دو فیلم با همین نام است. اولین فیلم، در سال 1950 ، با اجرای نقش کلیفتون وب و میرنا لوی به روی پرده رفت. فیلم دوم در سال 2003 با بازی استیو مارتین و بانی هانت ساخته شد که البته شباهت زیادی به کتاب ندارد.

به پاس سالها تلاش و موفقیت در طول عمر، جایزه‌ای با عنوان (IISE) توسط موسسه مهندسان صنایع و سیستم ها به افتخار فرانک و لیلیان گیلبرت نامگذاری شد.

فرانک گیلبرت در دوران جنگ جهانی اول در ارتش آمریكا خدمت می‌كرد. وظیفه وی، یافتن وسیله‌ای سریعتر و كارآمدتر برای جمع آوری و جداسازی اسلحه های كوچك بود. گیلبرت تمام حرکات دست را با استفاده از 17 حرکت اساسی کاهش داد. این موارد شامل درک ، حمل و نقل بارگیری و نگه داشتن آنها بود. گیلبرت حرکات موجی را نامگذاری کرد. او از دوربین عکاسی حرکتی استفاده کرد که در کسری از دقایقی کالیبره شد و کمترین حرکات را در کارگران و سربازان زیر نظر داشته باشد و آنها را بررسی و مطالعه کند.

گیلبرت اولین کسی بود که موقعیت “کادی” (اصطلاح گیلبرت) را برای بهبود و افزایش سرعت در جراحی به یک جراح پیشنهاد کرد. گیلبرت همچنین تکنیک‌های استانداردی را اختراع کرد که امروزه نیز ارتش‌ها در سرتاسر جهان این روشها را به کار می‌گیرند.

او در سال 1920، به خاطر دیدگاهش نسبت به مدیریت در سرتاسر جهان شهرت یافته بود و در آمریکا و اروپا بطور منظم جهت ارائة سخنرانی از او دعوت به عمل می‌آمد. در سال 1924 به اروپا دعوت شد تا مقاله ای در نخستین کنگرة بین المللی مدیریت ارائه نماید ، ولی چند روز قبل از حرکت در 14 ژوئن 1924 به علت حمله قلبی در مونت کلر نیو جرسی در گذشت و به جای او همسرش لیلیان که قرار بود در خانه بماند و به امور خانواده و کارهایشان بپردازد، بجای همسر خود در کنفرانس مذکور به ارائة مقاله پرداخت .

میراث گیلبرت

اقدامات گیلبرت و سایر مطالعات روانشناسانه که پیرو آن صورت گرفت، نقطة شروعی بود جهت اثرگذاری بر تفکرات سازمانی بگونه‌ای که تمرکز را از تفکر ساختاری و کنترلی به سوی افراد بعنوان عناصر اولیه سازمان سوق دهد. گیلبرت، فعالیت های آبراهام مازلو و هربرت سایمون در این زمینه را چهار دهه قبل از آنها پیش بینی نموده بود. گیلبرت‌ها علاوه بر ارائة خدمات مشاوره ای، به آموزش روشهای مدیریت علمی و انتشار آنها از طریق آموزش به بسیاری از مهندسان اقدام نمودند . دو نفر از پدید آورندگان مدیریت علمی در ژاپن به نامهای آراکی تویشیرو و یونو یوآشی، هر دو تحت تأثیر کارهای گیلبرت‌ها بودند . آراکی در طول چهار سال مطالعات خود در آمریکا توسط لیلیان گیلبرت آموزش دید. یونو با گیلبرت ها بسیار در ارتباط بود و در کتاب خود تحت عنوان (روانشناسی انسانی کارایی صنعتی) که در سال 1919 منتشر نمود ، اشاره های زیادی به روشهای مطالعه حرکت و کاربرد روانشناسی در مدیریت نموده بود .

نقش گیلبرت‌ها صرفا در مدیریت قابل تامل نیست. آنها به نوعی زندگی بشریت را به گونه بسیار زیادی بهبود بخشیدند. بسیاری از ما بدون اینکه متوجه باشیم بخشی از زندگی مان تحت تاثیر این دو دانشمند بزرگ قرار دارد. داستانهای این زوج یکی از قابل توجه‌ترین داستانهای مدیریت است. طرفداران آنها بسیار تمایل داشتند که مخالفت آنها با تیلور را بزرگ جلوه دهند اما در حقیقت همکاری هرسه این دانشمندان موجب پیشرفت دانش مدیریت شد و اقدامات این بزرگان منافاتی با یکدیگر ندارد.