معرفی فیلم سینمایی مرگ فروشنده
فیلم سینمایی فیلم سینمایی مرگ فروشنده (Death of a Salesman) به آلمانی (Tod eines Handlungsreisenden) ، یکی از مشهورترین آثار ادبی در جهان فروش به کارگردانی فولکر اشلوندورف محصول سال ۱۹۸۵ سینمای هالیوود است.
درباره فیلم
فیلمنامه این درام از روی رمانی به همین نام (Death of a Salesman) اثر آرتور میلر اقتباس و نوشته شده است. کتاب «مرگ فروشنده» از جمله کتابهای خواندنی و قابل تامل در دنیای ادبیات و یکی از درخشنده ترین آثار میلر است.
رمان مرگ فروشنده میلر یکی از مشهورترین آثار ادبی جهان است. این اثر موفق شد جایزه پولیتزر در سال 1949 و همچنین جایزه نمایشنامه انجمن منتقدین نیویورک و همچنین جایزه تونی بهترین نمایشنامه را در همان سال از آن خود کرد. این در حالی بود که فضای دو قطبی جنگ سرد پس از جنگ جهانی دوم، موجب حمله های شدید به میلر شد تا جایی که وی را مجبور به ترک وطن کرد.
نیویورک تایمز این رمان را به عنوان «یکی از بهترین نمایشنامههای تاریخ تئاتر» خواند. بازیگران بزرگی همچون داستین هافمن ، جان مالکوویچ ، استیون لانگ ، چارلز دارنینگ ، جاون پالیتو ، لیندا کازلاوسکی و کیت رید در این اثر به ایفای نقش پرداخته اند. این فیلم بازسازی نسخه قدیمی همین اثر به کارگردانی لاسلو بندک است که در سال ۱۹۵۱ ساخته و توزیع شد.
داستان فیلم
نام فیلم باتوجه به اینکه در ان دوران هنوز مفهوم «بازاریاب» در کشور ما جا نیفتاده بود، به «فروشنده» تر جمه شد. داستان فیلم درباره ویلی لومان است که بازاریابی قدیمی کهنهکار است که پس از سفر کاری ناموفقی به خانه، نزد همسرش لیندا بازگشته است و حافظهاش آنچنان دچار اختلال شده که خط زمانی از دستش دررفته و مدام خود را در موقعیت سالهای گذشته تصور میکند.
پسران ویلی، بیف و هپی با وجود عبور از سن سیسالگی همچنان در کار و تشکیل خانواده ناتوانند و به خانهی پدرشان بازگشتهاند. پسران، هنگام دیدن زوال عقلی پدرشان تاسف میخورند و به فکر شروع یک تجارت جدید با رییس سابق بیف، برای دوران بازنشستگی ویلی میافتند.
ویلی مدام در رویاهایش به یاد برادر مرحوم و ثروتمندش بهنام بِن میافتند و بابت موقعیتهایی که در کنار بن از دست داده حسرت میخورد. پسران ویلی علیالخصوص بیف هم در گذشته به دلیل راهنمایی های غلط او ضربههای زیادی خوردهاند و مانند برنارد، پسر چارلی که دوست نزدیک اوست پیشرفت نکردهاند. درد نفر اول داستان درظاهر فقط بیپولی است.
او سعی میکند تا با کار بیشتر در سن و سالی که قاعدتا باید بازنشسته باشد، خانوادهاش را به آرامش برساند اما نکتهی بدتر بحران هویتی است که ویلی، نه در جوانی که در گذر خود از شصت سالگی با آن روبهروست.
روانشناسی فیلم
شاید بتوان این اثر درخشان میلر را گونه ای تراژدی و تصریحی برای شكست و سقوط «رویای امریکایی» دانست.
میلر این اثر را پس از اتمام جنگ و در اوج محبوبیت «رویای امریکایی» نوشت. این درام بیش از اینکه یک فیلم یا اثر هنری باشد، به نوعی نقدی صریح بر جامعه امریکاست. در دنیای این فیلم، ارزش آافراد صرفاً به توانایی انها در تولید پول و سرمایه است:
تو در این دنیا فقط صاحب چیزی هستی که میتوانی آن را بفروشی
دیالوگ فیلم
در این اثر، جامعه مانند جنگلی قانونمند و درنده پرور است. شخصیت افراد در چنین جامعه ای، صرفاً به رتبه اجتماعی و منزلت شغلی افراد وابسته است. همه میخواهند خود را بیش از آنچه هستند نشان دهند و در چنین جامعهای دروغ یکی از ارکان اصلی ارتباط انسانهاست.
غالب شخصیتهای داستان خود را بزرگتر از آنچه هستند بروز میدهند؛ بیآن که بدانند این دروغها به خودشان باز خواهد گشت.
رویکردهای فیلم
این فیلم دارای رویکرهای مختلفی است. اما در این جا به برخی از بارزترین آنها اشاره خواهیم کرد:
به من بگو چرا؟
چرا باید چنین اثری را تماشا کنیم؟ شاید بتوان اینگونه گفت که تمام مردم کره زمین در هر شغل و صنفی که هستند، در حال «بازاریابی و فروش» هستند. آنها دائماً دارایی های خود را با دیگران مبادله میکنند و از این راه ابتدا زنده می مانند و سپس به ندرت به تعالی و توسعه می رسند. این فیلم را می توانیم در همین صفحه تماشا کنیم.
با اینکه این اثر یکی از درخشانترین آثار ادبی قرن بیستم است، شاید بتوان گفت به نوعی انتقادی به نظام طرفدار سرمایه داری و تاثیر عواقب این شکل از حکومت برای قشر متوسط و ضعیف در جهان و خصوصا امریکاست.
منابع: