همه جهان چه افراد و چه سازمان ها، همواره برای رسیدن به قله های موفقیت تلاش می کنند، اما گاهی اوقات همین دستاوردها به دامی پنهان تبدیل می شوند که موضع بحث ماست؛ «نفرین موفقیت». نفرین موفقیت پدیده ای است که در آن، پیروزی های گذشته انسانها، آنها را از نوآوری مجدد، بازمی دارد و به سمت شکست سوق می دهد.
تصور کنیم پس از سال ها تلاش، به اهداف بزرگ خود رسیده ایم، اما ناگهان درمی یابیم که خود همین موفقیت ها، موجب عدم پیشرفت بیشترمان شده اند.
این مفهوم نه تنها در کسب وکارها بلکه در زندگی شخصی نیز وجود دارد. نفرین موفقیت می تواند منجر به شکست های غیرمنتظره و عجیب شود. دانشمندان زیادی برروی این پدیده مطالعه کرده اند. یکی از افرادی که بصورت تخصصی روی این موضوع کار کرده است؛ دانشمندی به نام الستر درایبورگ است.
درایبورگ نویسنده مجله فوربس است. می دهند که چگونه رفتارهای موفق گذشته، در آینده به مانعی تبدیل می شوند. در این درس جامع، به بررسی عمیق این موضوع می پردازیم و راهکارهای اجرایی و عملی برای مدیریت نفرین موفقیت معرفی خواهیم کرد.

نفرین موفقیت چیست؟
همیشه اطمینان داریم که دستیابی به موفقیت، به شدت شیرین است. اما کمتر کسی درباره جنبه های تاریک آن صحبت می کند. نفرین موفقیت دقیقاً همان جایی است که جشنهای پیروزی به پایان می رسد و مشکلات تازه ای آغاز می شود. انسانهای موفق اغلب به الگوهای قدیمی خود می چسبند، زیرا این همین الگوها بودند که آنها را به موفقیت رسانده اند. اما جهان به سرعت و «همواره» تغییر می کند و این چسبندگی به شدت، ویرانگر است.
شرکت های بزرگی نظیر نوکیا یا کداک قربانی همین نفرین موفقیت شده اند، جایی که موفقیت های گذشته شان مانع دیدن آینده شد. ما در ادامه این مقاله، لایه های مختلف این پدیده را کالبدشکافی می کنیم تا ما بتوانیم از آن اجتناب کنیم.
این نفرین نه یک افسانه است نه یک موضوع زرد!. واقعیتی روانشناختی و مدیریتی است که بسیاری از مدیران، کارآفرینان و خصوصاً رهبران، با آن دست وپنجه نرم می کنند. می توانیم با شناخت علائم آن، از افتادن در چنین تله ای جلوگیری کنیم. این درس به ما کمک خواهد کرد نفرین موفقیت را نه تنها درک کنیم، بلکه آن را مدیریت کنیم.
رویکردهای نفرین موفقیت
تعریف نفرین موفقیت را می توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش روانشناختی و بخش سازمانی. در بخش فردی آن، نفرین موفقیت سبب خواهد شد افراد موفق، تاحدی مغرور شوند و ریسک پذیری را کاهش دهند. تصور افراد موفق این است که دیگر فرمول موفقیت را یافته. اما محیط اطراف همواره تغییر میکند. زمان منتظر ما نخواهد ماند!.
در بخش سازمانی، شرکت ها به نوآوری های تدریجی بسنده می کنند و تحولات بزرگ محیط و جهان را نادیده می گیرند. همواهر عنوان شده که باید همواره عوامل استراتژیک پستله (یا پستل PESTEL) را در نظر بگیریم.
چرا در تله نفرین موفقیت می افتیم؟
پس از اینکه به موفقیت را در آغوش کشیدیم، حال باید به نقطه ای برسیم که با عادت های بدمان مبارزه کنیم و مهارت های از دست رفته خودمان را دائم بازسازی کنیم. اما نباید فراموش کنیم که بسیاری از همان چیزهایی که در گذشته ما را موفق کرده است، باعث شکست ما در آینده خواهد شد.
بسیاری از افراد به لطف توانایی های حل مسئله یا تسلط بر جزئیات، به سرعت در سطوح پایین تر سلسله مراتب مدیریت پیشرفت می کنند. در پنج سال اول، مهارت حل مسئله و تسلط بر جزئیات بسیار ارزشمند است. اما سپس این مهارت ها به خطرات مثبت تبدیل می شوند.
حال دیگر این ما نیستیم که باید مشکلات را حل کند. ما باید به سراغ ساخت سیستم ها برویم. این همان کاری است که بسیاری از کارآفرینان نمیکنند و همین نقطه سقوط آنهاست. آنها درگیر مسائل جزیی، اجراییات و دعواهای سازمانی، گیر میکنند. این همان باتلاقی است که در آن غرق خواهند شد.
ما لازم است سریعاً سیستم بسازیم و افراد و فرآیندها و خصوصاً «تفکر سیستمی» را سازماندهی و راهنمایی کنیم تا مشکلات از همان ابتدا، آغاز نشوند. ما دوست داریم قهرمان بمانیم و روح خودخواهی و خودبزرگ بینی ما اجازه عبور از این مرحله را نخواهد داد. ذهن ما، زندانی خودش خواهد شد. دیگر نمی توانیم در صدر تمام جزئیات باشیم.
اما وظیفه ما این نیست که درگیر مشکلات کوچک شویم. ما وظیفه داریم دریابیم تصویر کلی قرار است چه باشد و آن را به دیگران که جزئیات را بررسی می کنند، منتقل کنیم.
نکته مهم و اساسی ، هویت و تفکر است. تمام رفتارهای موفقیت قدیمی با عنوان کاری که ما انجام دادیم شروع شدند. اما در مقطعی از زندگی از طریق تکرار و تقویت مثبت، به بخشی از هویت ما و این که ما چه کسی هستیم، تبدیل شدند. ما مشکلات را حل کردیم درطول زمان به حلال مشکلات تغییر یافتیم. این موضوع تفاوتی کوچک است، اما اثرات آن بسیار عمیق است.
اما اگر ما تصور کنیم که تمامی مشکلات را حل می کنیم، این ایده که می توانیم حل مشکلات را متوقف کرده و شروع به انجام کار دیگری کنیم که انجام آن مفیدتر، سرگرم کننده تر یا سودآورتر باشد، باز خواهیم ماند. اما اگر فکر کنیم «من حلال مشکلات هستم»، حالا دیگر حل نکردن مشکلات، دیگر خودپسندی ما را به این سمت می برد که ما دیگر خواهان نداریم و درصدر جدول توجه نیستیم! حال سوال اساسی این میشود که «پس اگر من مشکلات را حل نکنم، پس من چه فایده ای دارم؟

ریشه های تاریخی نفرین موفقیت
ریچارد تیلر، استاد بزرگ اقتصاد و برنده جایزه نوبل اقتصاد، برای نخستین بار موضوعی را مطرح کرد که آن را به عنوان «نفرین برنده» صدا کرد. تیلر نمونه برنده حراج های گران قیمت را مورد بررسی قرار داد. در حراجها خریداران برای دیده شدن و حس برنده بودن، مبالغی بیش از حد پرداخت می کنند. تیلر موفقیت های شرکتهایی شرکت هایی مانند IBM در دهه 1980 قربانی این پدیده شدند، چون به موفقیتهای گذشته شان چسبیدند و تغییرات دیجیتال را نادیده گرفتند.
در پارسی، مفاهیم و مثالهایی مثل از «عرش به فرش افتادن» وجود دارد که نشان دهنده سقوط پس از موفقیت است، مطرح شده است. ادبیات پارسی این مفهوم را به عنوان مانعی روانی برای موفقیت توصیف می کنند. ریشه های این پدیده در داستان های اساطیری نیز وجود دارند. بسیاری قهرمانان داستانها هم پس از پیروزی، مغرور شده و شکست می خورند.
تفاوت نفرین موفقیت با ترس از موفقیت چیست؟
بسیاری از ما، نفرین موفقیت را با ترس از موفقیت اشتباه می گیریم، اما این دو مفهوم، باهم تفاوت دارند. ترس از موفقیت، مانعی پیش از رسیدن به هدف است. انسانها پیش از موفقیت، از عواقب موفقیت وحشت دارند.
اما نفرین موفقیت پس از پیروزی رخ می دهد و ناشی از وابستگی به گذشته است. ترس از موفقیت می تواند به رفتارهای مخرب منجر شود، اما نفرین موفقیت گیرکردن و چسبیدن به گذشته است. لازم است این تفاوت را درک کنیم تا راهکارهای مناسبی برای آن درنظر بگیریم.
علل اصلی بروز پدیده نفرین موفقیت چیست؟
افراد و سازمان ها اغلب به دلیل غرور ناشی از موفقیت گذشته، در دام نفرین موفقیت می افتند. زمانیکه ما موفق می شویم، احساس می کنیم که دیگر همه چیز را می دانیم اما همین موضوع می تواند به نفرین دانش تبدیل شود.
شرکتها و سازمانها، به سرعت در زمان فشارهای کوتاه مدت مالی تسلیم می شوند و سرمایه گذاری روی نوآوری را سریعاً کاهش می دهند. دیوید آکر در معتقد است تمرکز روی کسب وکار اصلی، مانع تحولات بزرگ می شود. ما می بینیم که این علل در منابع فارسی نیز تکرار می شود، جایی که عدم تعهد به اهداف بلندمدت منجر به شکست می گردد.
غرور و کاهش ریسک پذیری
موفقیت در بیشتر اوقات به غرور منجر می شود و افراد ریسک های جدیم را اجتناب می کنند. لس مک کئون معتقد است شرکت های موفق، معمولاً رسانه ها را باور می کنند و حس حقانیت و درست بودن میگیرند. پس لازم است این موضوع را مدیریت کنیم تا دچار نفرین موفقیت نشویم.
در زندگی شخصی، افراد موفق، معمولاً دوستان قدیمی را از دست می دهند و در انزوا قرار می گیرند، که همین موضوع به رکود منجر می شود.
عدم نوآوری و چسبندگی به گذشته
سازمان ها به نوآوری های کوچک بسنده می کنند و تحولات را نادیده می گیرند. مثال های مانند زینگا یا مای اسپیس نشان می دهند که چگونه موفقیت گذشته مانع دیدن رقبا می شود. می توانیم این پدیده را در شرکت های ایرانی هم ببینیم. بسیاری از شرکتهای موفق بودند که همان موفقیت اولیه آنها، به رکود و شکستشان منجر می شود.
فشارهای خارجی و داخلی
فشار سهامداران برای نتایج کوتاه مدت، نفرین موفقیت را تشدید می کند. مدیران با تمرکز روی سود کوتاه مدت، آینده را قربانی می کنند.
در سطح فردی هم، انتظارات خانواده و جامعه پس از موفقیت افزایش می یابد و استرس ایجاد می کند.

مثال هایی از پدیده نفرین موفقیت
نوکیا تقریباً 60% بازار تلفن همراه جهان را در اختیار داشت. این شرکت اپل را اسباب بازی خطاب کرد. همچنین به سیستم عامل سیمبیان چسبید و سیستم آی.او.اس و اندروید را نادیده گرفت. همین دیدگاه این شرکت را از بازار اخراج کرد.
کداک در صنعت عکاسی پیشرو بازار بود. اما به فیلم های سنتی چسبید و ورشکست شد. این مثال کلاسیک نشان می دهد که چگونه موفقیت گذشته، مانع تغییر در آینده می شود.
مثال های فردی
مایکل جردن پس از موفقیت در بسکتبال، به بیسبال رفت اما شکست خورد. او به مهارت های گذشته اش وابسته بود. جردن متوجه اشتباهش شد، بازگشت و مجدداً موفق شد.
در ایران هم بسیار دیده ایم که بسیاری از کارآفرینان پس از کسب موفقیت اولیه، کسب وکار خود را گسترش نمی دهند و شکست می خورند.
مثال های سازمانی
بلک بری شرکتی موفق در تولید گوشی و تلفن همراه داشت. این برند گوشی های هوشمند و صفحه لمسی ها را نادیده گرفت و به دکمه گذاشتن اصرار کرد. این شرکت بازار تلفن همراه را از دست داد.
مای اسپیس یکی از شبکه های اجتماعی پیشرو و پرطرفدار بود. اما فیسبوک آن را شکست داد زیرا به مدل قدیمی خود وابسته بود.

اثرات منفی نفرین موفقیت برکسب و کار چیست؟
نفرین موفقیت ، معمولاً به شکست منجر می شود و خلاقیت ما را نابود میکند. با این نفرین افراد احساس خستگی می کنند زیرا چالش های آنها کاهش می یابند.
اثرات روانی
کارکنان سازمانها دچار افسردگی و سوختن (burnout) پس از موفقیت می شوند. آنها احسا خالی بودن و بیهوده بودن میگیرند. زیرا هدف جدیدی ندارند.
اثرات اقتصادی
شرکت ها زیان میکنند و بازار را از دست می دهند. اشاره کردیم که به عنوان مثال نوکیا میلیاردها دلار ارزش سهام خود از دست داد.
چگونه می توانیم نفرین موفقیت را تشخیص دهیم؟
می توانیم نفرین موفقیت را با علائمی مانند کاهش نوآوری تشخیص دهیم. اگر تیممان ایده پردازی نمیکنند و حتی ایده های جدید را رد می کند، این علامت خطرناکی است. کاهش انگیزه و افزایش شکایات داخلی نیز می تواند نوعی نشانه باشد.
ابزارهای تشخیص نفرین موفقیت چیست؟
پرسشنامه های خودارزیابی کمک بسیاری می کنند. می توانیم با طرح سؤالاتی مانند «آیا ما به گذشته وابسته ایم؟» یا «آخرین نوآوری سازمان ما چه بوده؟» یا اینکه «آخرین باری که آموزش در سازمان برگزار کردیم چه زمانی بوده است؟» مطرح کنیم. تحلیل SWOT هم میتواند به نوبه خود برای سازمان ها مفید واقع شود. تحلیل پستله هم ابزار مفیدی است.
راهکارهای مدیریت نفرین موفقیت چیست؟
برای مدیریت نفرین موفقیت، لازم است هدف را دائما جابجا کنیم و خود پسندی را کاهش دهیم. همواره باید خط پایان را جلوتر ببریم. ما باید چشم اندازهای تازه پیدا کنیم و از مربیان و مشاورین کسب و کار کمک بگیریم.
راهکارهای فردی
یادگیری مداوم را اولویت قرار دهیم. کتاب بخوانیم و مهارت های تازه بیاموزیم. ریسک های کوچک بگیریم تا عادت کنیم.
چه یک جشن کوچک با چند همکار برای موفقیتی کوچک باشد، چه مراسم اهدای جوایز رسمی با جوایز، تقدیرها و سخنرانی ها، تفاوتی ندارد. ما باید موفقیت را جشن بگیریم و در همان جشن، هدف بعدی را مشخص کنیم!.
راهکارهای سازمانی
به روابط عمومی خود اعتماد نکنیم
سازمان های موفق، همواره مورد ستایش قرار می گیرند. رسانه ها به آنها توجه می کنند. ابتدا رسانه های محلی، سپس منطقه ای و در نهایت، ملی و جهانی. داستان های زیادی درباره سازمان ما و موفقیت آن نوشته می شوند. با بنیانگذاران مصاحبه می شود. پاچه خواری ها و ستایشها آغاز می شوند و این شروع ویرانی است.
خط پایان را جابجا کنیم
به عنوان کارآفرین یا مدیر؛ از این واقعیت رنج می بریم که باید همیشه برنده باشیم. اما هر لیگی به اتمام می رسد و لیگ بعدی شروع می شود. این مسابقه ای بی پایان است.
وقتی به موفقیت های مداوم دست می یابیم (و آنها را جشن می گیریم)، وسوسه می شویم که باور کنیم به نوعی خط پایان رسیده ایم، حتی اگر فقط یک خط پایان موقت باشد. تسلیم نشویم اما بازی ادامه دارد.
تمرکز کنیم
بعد از کسب موفقیت ، توجه زیادی را به خود جلب خواهیم کرد. دعوت نامه هایی برای آموزش افراد، سخنرانی در رویدادها، نوشتن پست های وبلاگ، و انجام مصاحبه ها ارسال خواهد شد. این موضوع جالب و تحریک کننده است اما فراموش نکنیم اگر تسلیم این خودپسندی شویم، رشد سازمان خودمان را چند سال به عقب انداخته ایم. باید برای خودمان بی رحم باشیم.
اهداف جدید پیدا کنیم
در دوران رکود، طبیعی است که برای راهنمایی و کمک به شخص دیگر مانند یک مشاور، بیزنس کوچ یا کلاسی آموزشی مراجعه کنیم.
بدون یک شرپا از اورست بالا نرویم!. کسی را پیدا کنیم که به ما در پیمایش محیط موفقیت جدیدی که به حق خود را در آن یافته اید، کمک کند.
فقط شروع کنیم
حتی تصورش هم دردناک است، اما اجتناب ناپذیر است. اکثر سازمان ها، به دلیل واقعیتی ساده شکست خورده اند؛ مدیر یا رهبر اصلی از تلاش دست کشیده است.
اهدای جایزه به نوآوری
نوآوری را تشویق کنیم. تیم های تحقیقاتی تشکیل دهیم. فرهنگ شکست را بپذیریم تا دچار نفرین موفقیت نشویم.
مطالعات موردی نفرین موفقیت
- اپل پس از موفقیت آیفون، با اپل واچ نوآوری کرد و نفرین موفقیت را شکست.
- دیجی کالا با گسترش محصولات، از رکود اجتناب کردند.
- مایکروسافت از تمرکز روی ویندوز به کلود رفت و موفقیت را مدیریت کرد.
- اپرا وینفری پس از موفقیت تلویزیونی، به رسانه های دیجیتال رفت و رشد کرد.
ریسک پذیری را ترویج دهیم.
تأثیر نفرین موفقیت در صنایع مختلف
در فناوری، نفرین موفقیت به سرعت گسترش می یابد. نمونه هایی مانند یاهو شکستهای عجیبی خوردند. در ورزش، تیم ها پس از قهرمانی، فصل بعد شکست می خورند. هنرمندان پس از موفقیت، آلبوم های ضعیف تولید می کنند.

جمع بندی درس
نفرین موفقیت چالشی واقعی است که افراد و سازمان ها را تهدید می کند، اما با شناخت آن، می توانیم از آن عبور کنیم. ما با تمرکز روی نوآوری و تغییر، می توانیم پیروزی های گذشته را به پایه ای برای آینده تبدیل کنیم. این پدیده نشان می دهد که موفقیت پایان راه نیست، بلکه آغاز چالش های جدیم است.
پیگیری و تعهد مداوم
مدیریت نفرین موفقیت نیازمند تعهد مداوم به یادگیری و ریسک پذیری است. مثال های مانند اپل ثابت می کنند که رهبران باهوش می توانند این لعنت را به فرصت تبدیل کنند. ما بایم همیشه هدف را جلو ببریم و از مغروریت اجتناب کنیم.
اثرات بلندمدت
اگر نفرین موفقیت را نادیده بگیریم، رکود و شکست اجتناب ناپذیر است، اما با ابزارهای مناسب، رشد پایمار ممکن می شود. منابع نشان می دهند که شرکت های موفق کسانی هستند که شکست را بخشی از فرآیند می بینند.
نفرین موفقیت بخشی از چرخه زندگی است
ما می توانیم با فرهنگ سازمانی قوی و آموزش، آن را مدیریت کنیم. این درس به ما یادآوری می کند که موفقیت بدون مدیریت، می تواند ویرانگر باشد.
نفرین موفقیت را به عنوان فرصتی برای رشد ببینیم. ما با اعمال این راهنما، می توانیم به موفقیت پایمار برسیم و از دام های گذشته اجتناب کنیم.
اکنون اقدام کنیم
حال نوبت ماست! اگر واقعاً قصد داریم نفرین موفقیت را در زندگی یا کسب وکارمان مدیریت کنیم، امروز با مربیان و مشاورین آکادمی عیب پوش تماس بگیریم.










