ماکس وبر کیست؟
کارل ماکسیمیلیان امیل وبر(Karl Emil Maximilian Weber)، مشهور به ماکس وبر(یا مکس وبر)، جامعهشناس، استاد اقتصاد سیاسی، تاریخدان، حقوقدان و سیاستمدار بود و به شکلی کاملا اساسیو تاثیرگذار، نظریه اجتماعی و جامعهشناسی را زیر نفوذ و تأثیر خود قرار داد. کار عمده وبر درباره خردگرایی و عقلانی شدن و به اصطلاح افسونزدایی از علوم اجتماعی و اندیشههای علمی است که او آن را به ظهور سرمایهداری و مدرنیته مربوط ساخت.
وبر معاصر جرج زیمل، چهره برجسته در بنیاد نهادن روششناسی ضداثباتگرایی، معاصر بود. کسی که جامعهشناسی را نه به عنوان رشتهای غیر تجربی بلکه دانشی معرفی میکرد که باید کنش اجتماعی را از طریق معانی ذهنی دارای ثبات مطالعه کند. او در کنار امیل دورکیم و کارل مارکس سه معمار عمده دانش اجتماعی بهشمار میآیند. وبرهمچنین به همراه تیلور و هنری فایول یکی از سه چهره اصلی مکتب مدیریت کلاسیک است تفکراتی سفت و سخت و نظاممند بهمراه اعمال قدرت و رعایت بوروکراسی اداری(منطبق بر فرهنگ آلمان آن زمان) داشت. وبر یکی از تاثیرگذارترین افراد در دنیای مدیریت بود.
زندگی ماکس وبر
وبر در ۲۱ آوریل ۱۸۶۴ میلادی در ارفورت ایالت تورینگ آلمان چشم به جهان گشود. بزرگترین فرزند خانوادهای نه نفره با هفت فرزند، ثروتمند و به لحاظ سیاسی مشهور در حزب لیبرال ناسیونال آلمان بود. پدرش ماکس وبر و مادرش یک کارمند دولت به نام هلن فالنشتاین و یک پروتستان و کالوینگرا، با ایدههایی جزمی نسبت به اخلاق پروتستانی بود. اشتغال ماکس وبر پدر به امور سیاسی، خانواده را هم غرق در امور سیاسی کرد و تالار پذیرایی او را به محل حضور پژوهندگان نامدار و چهرههای شناخته شده آلمانی نظیر دیلتای، زیمل و ترایچکه کرد. وبر به شدت زیر تأثیر مشرب فکری مادرش قرار گرفت، اما هرگز ادعای مذهبی بودن نکرد.
وبر جوان و برادرش آلفرد که او نیز یک جامعهشناس و اقتصاد دان بود در این فضای روشنفکری رشد کردند. وبر در سال ۱۸۷۶ در حالی که تنها ۱۳ سال داشت نوشتهای تاریخی تحت عنوان کریسمس شامل دو مقاله «درباره مسیر تاریخی آلمان با ارجاع ویژه به موقعیتهای امپراتور و پاپ» و «درباره دوران امپراطوری روم از کنستانتین تا مهاجرت ملتها» را به پدر و مادرش تقدیم کرد. در سن چهارده سالگی او نامههایی نوشت که به هومر، ویرژیل، سیسرو و لیوی ارجاع داده شده بود و دارای اطلاعات گستردهای درباره گوته، اسپینوزا، کانت و شوپنهاور بود، پیش از این که مشغول به تحصیل در دانشگاه شود. به نظر میرسید که وبر در جستجوی مطالعات پیشرفته در علوم اجتماعی است.
در سال ۱۸۸۲ وبر به عنوان دانشجوی حقوق در دانشگاه هایدلبرگ ثبت نام کرد. وبر در سال یادشده به انجمن دوئلینگ (مبارزه مسلحانه دو نفره و رسمی) پدرش پیوست و حوزه کاری پدرش را در حقوق مورد مطالعه قرار داد. او در کنار تحصیل رشته حقوق به نوشتن مقاله درباره اقتصاد و تاریخ قرون وسطی و دینشناسی پرداخت. او همچنین به صورت متناوب در ارتش آلمان در استراسبورگ خدمت میکرد. در پاییز سال ۱۸۸۴ به خانه پدری بازگشت تا در دانشگاه برلین به تحصیل بپردازد. در هشت سال بعدی عمرش، او تنها یک ترم در دانشگاه گوتنگن و دوره کوتاهی را در آموزش نظامی در ارتش گذراند. در ۱۸۸۹ ماکس وبر رساله دکترای حقوقاش را درباره تاریخ سازمانهای بازرگانی در سدههای میانه۱۹۷۷ در برلین ارائه داد. دو سال بعد کارش تحت عنوان «آمادگی به اقرار به گناه، تاریخ کشاورزی روم و اهمیتش برای حقوق عمومی و خصوصی» کامل کرد، از این تاریخ به بعد او آماده میشود تا به تدریس در دانشگاه بپردازد.
در۱۹۰۴ به ایالات متحده برای شرکت در همایش علوم اجتماعی در سنت لوئیس مسافرت کرد. زندگی در قاره جدید تأثیری شگرف بر وبر مینهد. در سنت لوئیس وبر کنفرانسی درباره سرمایهداری و جامعه روستایی در آلمان میدهد. در همین سال وبر بخش نخست اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری و نیز مقاله درباره «عینیت شناخت در علوم و سیاست اجتماعی» را منتشر میکند.
در ۱۹۰۸ وبر به روانشناسی اجتماعی صنعت توجه پیدا میکند و دو مقاله در همین زمینه منتشر میکند. در سالن هیدلبرگ بیشتر دانشمندان آلمان معاصر خود را مانند ویندلباند، یلی نک، ارنست ترولچ، نومان، سومبارت، زیمل، روبرت میشلز، تونیس، پذیرا میشود و دانشگاهیان جوانی چون گئورگ لوکاچ. لوئن اشتاین را راهنمایی میکند. وی همچنین به سازمان دادن انجمن آلمانی جامعهشناسی میپردازد و دست به انتشار مجموعهای از آثار علوم اجتماعی میزند. وبر در تاریخ ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰ دیده از جهان فروبست.
نظریه ها و مقالات ماکس وبر
مشهورترین مقاله یا نظریه ماکس وبر در جامعهشناسی اقتصاد مقاله اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری است که در عین حال آغاز فعالیتهای پژوهشی در زمینه جامعهشناسی دین نیز بهشمار میآید. ماکس وبر، فرهنگ و به صورت ویژه مذهب و دین را عاملی میداند که بدون استثناء در شرق و غرب شیوه و راههای پیشرفت فرهنگی را تعیین کردهاند. بر این پایه خصیصههای ویژه پروتستانیسم زاهدانه (اولیه) باعث توسعه سرمایهداری، دیوانسالاری، دولت عقلانیتگرا-قانونمند در غرب شد. در این مقاله وبر تأثیرات پروتستانیسم را بر ظهور و رشد و نمو سرمایهداری مورد بحث قرار میدهد و میگوید سرمایهداری آن طور که کارل مارکس میگوید صرفاً نظامی مادی نیست، بلکه ترجیحاً از ایدهها و ارزشها و آرمانهای مذهبیای سرچشمه میگیرد که صرفاً نمیتوان با مناسبات مالکیت-تولیدی، فناوری یا نظام آموزشیاش آن را تحلیل و تبیین کرد.
در نظریه مهم دیگری به نام “سیاست به مثابه حرفه”، دولت را به عنوان موجودیتی میشناسد که انحصار استفاده مشروع از خشونت را دراختیار دارد، تعریفی که در مطالعه علوم سیاسی نوین غرب محوریت دارد. تحلیل او از دیوانسالاری در اقتصاد و جامعه همچنان برای مطالعات مدرن از سازمان، مرکزیت دارد. مشارکت شناخته شدهاش در این امر مهم مطالعاتی معمولاً تحت عنوان تز وبر مطرح میشود. او نخستین کسی است که چندین جنبه گوناگون از مشروعیت سیاسی را بازشناسی و به ترتیب تحت عنوان مشروعیت «کاریزماتیک»، «سنتی» مانند پدرشاهی و پدرسالاری و «قانونی»مانند:جوامع مدرن” آنها را مقوله بندی کرد. بنابراین ایده، تحلیل او از دیوانسالاری خاطرنشان میکند که نهادهای دولت مدرن برمبنای شکل اقتدار عقلانی–قانونی استوار شدهاند. او با تأثیرپذیری از ویلهلم دیلتای توانست نوع جدیدی از جامعهشناسی را بنیان گذارد که کمتر از علوم طبیعی الگو میگرفت و جامعهشناسی تفهمی نامیده شد.
تالیفات ماکس وبر
کار وبر در زمینه جامعهشناسی دینی با مقاله «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» آغاز شد با مطالعات میدانی درباره پروتستانها در آمریکا، مذهب در چین: آیین کنفسیوس و تائوگرایی، مذهب هندی: جامعهشناسی هندوگرایی و بوداگرایی و یهودیت باستانی توسعه یافت. مطالعات او بر روی دیگر مذاهب با مرگ ناگهانی اش در سال ۱۹۲۰ متوقف شد و اجازه نداد تا او در ادامه به مطالعه مسیحیت و اسلام بپردازد. سه موضوع اصلی او تأثیر عقاید مذهبی بر فعالیتهای اقتصادی، رابطه میان طبقهبندی اجتماعی و عقاید مذهبی و ویژگیهای قابل تشخیص تمدن غربی بودند.
هدف او کشف دلایل به وجود آمدن راههای متفاوت توسعه فرهنگی شرق و غرب بدون داوری و ارزیابی آنها بود. وبر، مانند برخی از اندیشمندان معاصر که سرمشق داروینیسم اجتماعی را دنبال کردند، د ر نظر داشت عناصر متمایزکننده تمدن غرب را تشریح کند. وبر در تحلیل یافتههای خود اظهار داشت که باورهای مذهبی برآمده از کالوینگرایی (و در ابعاد گستردهترش پروتستانیسم) تأثیر عمدهای بر نوآوری اجتماعی و توسعه سامانه اقتصادی اروپا و ایالات متحده داشتهاند، اما نوشت که آنها تنها عوامل در توسعه نبودهاند. دیگر عوامل قابل ذکر از نظر وبر، خردگرایی در کاوشهای علمی، ترکیب مشاهده با ریاضیات، علوم مادی و فقهی، سیستمیکردن عقلانی ادارات دولتی و کارآفرینی اقتصادی بودهاند. سرانجام، مطالعه جامعهشناسی دینی به قول وبر صرفاً یک مرحله از آزادی انسان غربی از جادوگری و افسانهگرایی را توسعه بخشید و افسونزدایی از جهان را به عنوان یک جنبه مهم فرهنگ غرب به وجود آورد از جمله کتابهای ماکس وبر میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد.
- اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری
- تاریخ کشاورزی روم و معنای آن از نظر حقوق عمومی و خصوصی
- شهر در گذر زمان
- اخلاق اقتصادی مذاهب جهان (جامعهشناسی دینی)
- جامعهشناسی هندوگرایی و بوداگرایی
- کنفسیوس و تائوگرایی
- یهودیت باستان
- شهر در گذر زمان
- دین قدرت جامعه
- اقتصاد و اجتماع
- روششناسی علوم اجتماعی
منابع و ماخذ:
- Bellamy, Richard (1992), Liberalism and Modern Society, Polity.
- Najemy, John M. (2010). The Cambridge Companion to Machiavelli. Cambridge University Press.
- Mommsen, Wolfgang J. (2013). Max Weber and His Contemporaries. Routledge.
- Bendix, Reinhard; Roth, Guenther (1971), Scholarship and Partisanship: Essays on Max Weber, University of California.
- Wuthnow, Robert (2004). “Trust as an Aspect of Social Structure”. In Alexander, Jeffrey C.; Marx, Gary T.; Williams, Christine L.
- Structure, and Beliefs: Explorations in Sociology.
- “Weber”. Dictionary.com Unabridged. Random House.
- Caves, R. W. (2004). Encyclopedia of the City. Routledge.