محمد رحیم متقی ایروانی کیست؟
محمدرحیم متقی ایروانی، دربیست و یکم بهمن ماه 1299 در محله مشیر شیراز، دیده به جهان گشود. وی چند روز قبل از سوم اسفند که تهران تحت تصرف نیروهای قزاق قرار بگیرد، متولد شده بود. ایروانی در خانواده ای تاجر پیشه به دنیا آمد. تجارتخانه پدربزرگ او پر از اجناس مختلف، از جمله توتون، پارچه های پیراهنی و غیره بود. همچنین اولین کسی بود که تعدادی پمپ دستی به شیراز آورد و همین امر باعث شد مردم چاه های بیشتری حفر کردند . پدرش میرزا کاظم بود که دو زنش قبل از مادر رحیم فوت شده بودند .
وی بیش از 20 سال با همسرش نزهت الزمان پارسا، اختلاف سن داشت پدر و عموی رحیم نیز با اتکا به سرمایه خود و نیز ارثیه زنانشان به زمین داری، تجارت و در تعدادی از فعالیت های اقتصادی مشارکت داشتند. پدر رحیم در شیراز تجارتخانه ای داشت که به واردات چای، قماش، و تریاک می پرداخت رحیم فرزند بزرگ خانواده بود که مادرش را هنگام تولد فرزند چهارمش در سن 6 سالگی از دست داد .بعد از این زمان پدر ازدواج دیگری نکرد. عموی رحیم عبدالرحمن که با خاله رحیم حشمت الزمان پارسا ازدواج کرده بود به پرورش محمدرضا و سرپرستی محمد رحیم و محمد کریم پرداختند در حالیکه فرزندی نداشتند. محمد کاظم، در 19 آذرماه 1324 درگذشت.
رحیم با برادرانش ارتباط کاری نداشت و هرکدام بطور مستقل کار کردند . محمد کریم مانند رحیم برای ادامه تحصیل به امریکا رفت اما به تحصیل ادامه نداد و در آنجا درگذشت. اما محمد رضا که مردی دست و دل باز بود زندگی خود را بیشتر از راه فروش اموال به ارث رسیده گذراند.» به گفته شیرین کام رحیم ایروانی کودکی را در تجارت خانه پدر گذرانده بود. جایگاه او در تجارت خانه بیش از آنکه به آقازاده های تاجر شباهت برده باشد به شاگرد حجره های بازاری نسبت برده بود.
او در حجره کارهای پستی و نظافت را انجام می داد:« رحیم از کودکی در تجارتخانه شان کارهای مختلفی از جمله جاروب کردن و کارهای مرسوله پستی را انجام م ی داد. رحیم بعد از اتمام دوره دبستان در مدرسه باقریه، برای یادگیری زبان انگلیسی در 12 سالگی به کالج ستیوارت اصفهان رفت.. این انتخاب نشان می دهد که خانواده اش به اهمیت آموزش مدرن توجه داشتند. رحیم در سال 1320 دبیرستان را در رشته ادبی به پایان رساند . قبل از قبولی در دانشکده حقوق بدون اطلاع پدر به آبادان رفت و مدتی در شرکت نفت آبادان کار کرد.
رحیم در سال های 1321 الی 1324 در دانشکده حقوق، علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران، در رشته قضایی ادامه تحصیل داد. از اساتیدش برخی مثل شیخ محمد سنگلجی، سید حسن امامی، احمد متین دفتری، پیرنیا، مصباح زاده، سید علی شایگان، کریم سنجابی، عبدالله معظمی نقش مهمی در فعالیت های فکری، سیاسی اجتماعی دهه سی ایفا کرد.» رحیم در دوره دانشجویی مدتی در پمپ بنزین خیابان وصال تهران کار می کرد. او مدتی بعد به توصیه پدرش ازدواج کرد. پدر به او تذکر داده بود دختری از خانواده ای تجار و مذهبی برای ازدواج انتخاب کند.
محمد تقی نیز چنین کرد. رحیم در همین زمانها به فکر ازدواج افتاد. شیرین کام می گوید:« به توصیه پدرش گوش کرد که م ی گفت همسرت را از خانواده تجار باهوش، زیبا ومسلمان انتخاب کن . در اثر تدریس زبان انگلیسی در دبیرستان مهرآئین شیراز،( تنها دبیرستان هیات مرسلین کلیسایی انگلستان درشیراز) با خانم الا جرالد مدیر دبیرستان خواسته خود را در میان گذاشت الا نیز زینت منتخب را که دانش آموز شاگرد اول آن دبیرستان بود و ویژگی های مورد نظر او را داشت پیشنهاد کرد . زینت دختر حاج فرج منتخب رئیس اتاق تجار شیراز بود .
رحیم در دیداراول به زینت گفته بود : من روشی در زندگی دارم که در خدمت مادرزنم باشم. اصرار های رحیم در نهایت تصمیم حاج فرج منتخب را تغییر داد و آن دو در 4 تیرماه 1327 به عقد یکدیگر درآمدند.» زندگی ایروانی پس از ازدواج با تغییراتی همراه می شود. او ایده های بزرگی در سر داشت. آغاز دوران تازه نجارت محمد تقی ایروانی اینگونه بود:«اولین تجارتخانه خود را در سرای محمدی در سبزه میدان بازار تهران با نام شرکت سهامی باتا و شرکت استاندارد به منظور صادرات کتیرا، مواد روغنی ، مغز گردو، آنقوزه و پنبه و در مقابل چتائی، کفش، چتر، گونی و گالش ازچکسلواکی وارد می کرد با استخدام دو انگلیسی کار صادرات و واردات را در تابستان 1330 آغاز کرد . بعد از آن زمینی در چهارراه گلوبندک خرید و پاساژ استاندارد را با دو راه ورود و خروج در خیابان خیام احداث کرد.»
به گفته دکتر سعیدی استاد دانشگاه تهران و دیگر پژوهشگر بروری زندگی ایروانی، رحیم پیشنهاد اولیه تاسیس کارخانه کفش را به توماس باتا داد، که در آن موقع نمایندگی فروش او را داشت. اما باتا به سبب ملی شدن کارخانجاتش در اروپای شرقی نپذیرفت. مصرف گالش در جامعه اکثرا روستایی ایران تقاضای زیادی داشت. این نوع کفش، عموما مورد درخواست اهالی مناطق سردسیربود. نخستین اقدام ایروانی در جهت جایگزین کردن واردات این کالای پر مصرف بود. به همین منظور به چکسلواکی سفر کرد وحاصل آن آوردن دو کارشناس و یک دستگاه اتوکلاف بود که از آن برای گرم کردن لاستیک و درست کردن گالش در خیابان خیام سرای محمدی استفاده م ی شد.تولید این نوع کفش در داخل کشور، در حدود 3 تا 4 تومان در مقابل مشابه خارجی 10 تومانی اش هزینه داشت. رحیم معتقد بود که همه مردم به نان و کفش نیاز دارند . اما اگر بتوانند برخی اوقات نان نخورند نمی توانند بی کفش بمانند . رحیم ایده های جالبی داشت. او می گفت توسعه بدون کفش امکان پذیر نیست. سال 1334 زمینی در مهرآباد تهران برای توسعه فعالیت کارخانه اش خریداری کرد. وسعت زمین 700 متر بود که 400 متر ساختمان آن 35 کارگر را در خود جایی داده بود.
او به سرعت قرارداد همکاری با شرکت «لیبشه» امریکایی منعقد کرد. شیرین کام در مورد این مقطع زندگی او می گوید:« رحیم کار تولید کفش را در مهرآباد با شراکت با لیبشه امریکایی از کارخانه کفش ولکو شروع کرد تا با امتیاز این شرکت تولیدات خود را در ایران به فروش برساند. این شرکت کفش های تنیس کف تخت، سبک و کتانی می فروخت. که با زیره لاستیکی پرس شده تولید می شد. دستگاه های پرس را شرکت ولکو به ایران وارد کرده بود. رویه کفش دو لایه، مانند برزنت به هم در کفش ملی دوخته می شد. بعد از مدتی با خریداری ماشین های دوخت از پارچه های داخلی استفاده شد کفش ولکو حاضر به سرمایه گذاری و آوردن فناوری به ایران شد. رحیم به امریکا رفت و نقشه کارخانه تهیه و ماشین آلات آن را از شرکت وارد کرد.
کارخانه در بدو امر روزانه 150 زوج محصول داشت. شرکت کفش نام «ملی » گرفت که مردم خاطره مبارزات ملی شدن نفت را در ذهن داشتند . در این زمان ناصر معتبر، مصطفی عطری و مولر اهل چکسلواکی، کسانی بودند که با رحیم همکاری می کردند. رحیم با خریداری تعداد زیادی خانه در مهرآباد جنوبی به توسعه کارخانه ها پرداخت.» در این دوره زمانی رقبای در کنار ایروانی قرار گرفته بودند. کفش های تولید چکسلواکی و کفش سه ستاره و کفش مهشید شرایط بازار را برای ایروانی قدری دشوار ساخته بودند. اما ایروانی با بکارگیری روشی تلاش کرد تا بازار را به انحصار خود در آورد. علاوه بر تولید کفش به تاسیس کارخانه در زمینه تولید زیره کفش لاستیکی PVC ، تولید آستر و بند کفش، تولید جوراب (خرداد 1347 ) تولید مقوا و کارتن (در آذر 1350 ) قالب، ماشین سازی، تولید تسمه در 600 اندازه برای صنعت، کشاورزی و خودرو (فروردین 1352 )، تولید انواع دستکش و روی بند (در سال 1352 )، نیز که ابزارهای لازم برای صنعت کفش بود، اقدام کرد. مرحله بعدی توسعه در نقطه ای اغاز شد که در همان جا کار کفش ملی به پایان رسید.
کارخانه رحیم ایروانی با وقوع انقلاب اسلامی مصادره شد و به دلایل ضعف مدیریت و واگذار نکردن آن به بخش خصوصی 4 ملیارد و هشتصد ملیون تومان آن زمان ضرر داد. ایروانی پس از انقلاب به آمریکا رفت و کودکان تحت نظرش،که آن زمان 14 تا 16 ساله شده بودند را هم، با هزینه خود به خارج از کشور برد و در آنجا کارخانه چرمسازی بوستون را تأسیس کرد و باز هم کفش تولید کرد! سر انجام در 12 بهمن ماه سال 1384 بعد از یک روز کامل کاری در غربت از دنیا رَفت ایروانی پس از انقلاب و مصادره شرکت کفش ملّی ابتدا کارخانه کفش و چرمسازی را در بوستون آمریکا تأسیس کرد و سپس در قاهره کارخانه کفش استاندارد را تأسیس کرد. اینبار بر اساس آنچه سی سال پیشتر در مهرآباد تهران و اسماعیل آباد کرج ساخته بود از سال ۱۹۸۱ در حوالی شهر آتلانتا در ایالت جورجیا “پارک صنعتی کامن ولث” و صنایع جورجیا و کارخانجات کفش اوکاباشی را با مشارکت شرکتهای ایتالیایی و ژاپنی که در ایران با او همکاری داشتند بنیان نهاد.
میراث ایروانی
رحیم ایروانی هزاران کاگر، مهندس و مدیر کارآمد در کشور تربیت کرد که سالها در صنایع مختلف کشور مشغول بکار بودند. کارخانه او در جاده قدیم کرج بزرگترین کارخانه خاورمیانه بود. این کارخانه بیش از یک میلیون متر مربع وسعت داشت. دو بزرگراه و یک خط قطار از میان املاک این کارخانه عبور کردهاند. روشهای ابداعی او در تولید صنعتی کفش سالها توسط کارخانجات بینالمللی (خصوصا ترکها)، کپی شد. او مبتکر فروشگاههای زنجیرهای تولید به مصرف کفش در ایران بود. او یکی از مدیران ارشد شرکتش با دسته چک سفید امضاء شده برای خرید بهترین فروشگاهها در ارزشمنترین مکانهای کشور مامور کرده بود. قصد او این بود که هرایرانی باید در تمام نقاط اصلی شهر به کفش ملی دسترسی داشته باشد. این فروشگاهها در بهترین نقاط میادین و چهارراههای اصلی تهران و شهرستانها استقرار یافته بود. این فروشگاهها به قدری باارزش بود که بعدها مدیران دولتی، با فروش فروشگاههای کفش ملی، سالها هزینه های این سازمان را تامین میکردند. ایروانی علاوه بر تاسیس فروشگاه کفش ملی در سطح ایران ویکسان سازی قیمت در کل فروشگاهها، توانسته بود به شوروی و اروپای شرقی کفش پوتین صادر کند در طی بیش از 30 سال فعالیت، توانسته بود در سال 1356 قریب به 10 هزار نفر را در شرکتهایش مشغول نماید.
او گروه کفش ملی را به خانواده تبدیل کرد. تعصب نسبت به گروه در نزد ایروانی و مدیران عالی و میانی فوق العاده بود. بر این اساس پوشیدن کفش غیر ملی، برای پرسنل توبیخ به همراه داشت. آنها حق نداشتند از شرکت های دیگر صنعتی با نام کامل ذکر کنند و تنها حرف اول آن گروه ها یاد می شد در غیراینصورت 2 تومان جریمه می شدند. این تعصب در حفظ گروه پس از انقلاب نیز حفظ شد، بطوریکه سالها پس ازمصادره، با آمدن هرمدیر جدیدی به او تلفن می زد و تبریک می گفت و او را تشویق به حفظ موسسه می نمود زیرا معتقد بود که چند هزار نفر از طریق آن زندگی می کنند. او برای اولین بار چکمه یک تکه، گالش و کیکرز ایرانی و کفش صنعتی کار ایرانی را اختراع کرد.
رحیم ایروانی در طی سال های فعالیت صنعتیاش در تاسیس بیش از 50 شرکت صنعتی و تجاری و بیش از 25 شرکت صنعتی در زمینه تولید انواع کفش با شرکای خارجی و داخلی مشارکت داشت . وی در سال ۱۳۴۳ شرکتی به نام شرکت کانون مشاوره اقتصادی را به منظور تربیت و پرورش ۲۲ کودک دو ماهه تا ۲ساله تأسیس کرد تا در آینده این کودکان، به مدیران بنگاههای صنعتی او تبدیل شوند. قرار بر این شد قسمت عمده بودجه کانون به مصارف تحصیلی این اطفال برسد و لوازم خوارک پوشاک و وسایل زندگی ساده و کم خرج باشد. همچنین هیچکدام از این اطفال نیز پس از رسیدن به سن ۱۸ سالگی هیچ تعهدی نسبت به کانون ندارند و مختارند که هرجور که خواستند در اجتماع زندگی کنند. فقط انتظار مؤسسه این است که نسبت به تحصیل جدی باشند و تمسک به دین اسلام و حسن اخلاق را پیشه خود سازند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ایروانی این کودکان را که آن زمان ۱۴ تا ۱۶ ساله بودند با خود به خارج از کشور برد.
نامه ایروانی به ریاست جمهوری
رحیم ایروانی با اینکه سالها از ایران رفته بود و در لندن کسب و کار دیگری راهاندازی کرده بود، اما آروزی او زنده کردن دوباره کفش ملی بود، او سالها در این خصوص تلاش کرد و نامه های مختلفی به روسای جمهور وقت نوشت که پاسخی دریافت نکرد. هفت ماه پیش از مرگ، ایروانی مجددا تلاش کرد تا به ایران بازگردد و کفش ملی را احیا کند. او در نامهای خطاب به علی سعید لو(معاون اجرایی دکتراحمدی نژاد)، نوشته بود:
سرور بزرگوارم، جناب آقای علی سعیدلو، با تقدیم مراتب ارادت و اخلاص، بنده رحیم ایروانی موسس گروه صنعتی کفش ملی در اسماعیلآباد جاده قدیم کرج که در آنجا بیش از ۳۴ کارخانه و در ایران ۴۳۰ فروشگاه کفش ملی تاسیس کردهام که حتماً جنابعالی مسبوق هستید، اینک آواره در انگلیس هستم. اکنون که برنامه مهم جناب آقای رئیس جمهور ایجاد کار است، پیشنهاد میکنم طی تصویبنامهای کارخانجات بنده را مرجوع دارند، در این صورت حداقل طی سه سال 10 هزار کارگر و کارمند استخدام خواهم کرد. از حضور جنابعالی که همیشه اهل حساب و کتاب بوده و هستید، استدعا دارم در این مورد با جناب آقای وزیر صنایع مذاکره فرمایید و اطلاع دهید که فوراً برای ادای توضیحات بیشتر به حضورتان شرفیاب شوم. بنده فعلاً در لندن انگلیس هستم و چنانچه اوامری باشد با کمال افتخار در اختیار جنابعالی خواهم بود. به حضور مبارک پیشنهاد میکنم که اگر شغل دولتی میل ندارید، ریاست گروه صنعتی ملی را قبول بفرمایید، خود بنده معاون سرکار خواهم شد.
رحیم متقی ایروانی
ایروانی ، با اینکه در خارج از کشور هم زندگی بسیار مرفهی داشت و هیچ نیاز مالی برای بازپسگیری کارخانههایش نداشت، همواره رویای احیای گروه صنعتی کفش ملی و اعتلای مجدد نام ایران در صنعت کفش جهان را در سر میپروراند. ایروانی پس از دههها تلاش برای سازندگی در کشور، با وجود اینکه از دولتهای مختلف هیچ گاه جوابی دریافت نکرده بود، هفت ماه پس از آخرین نامه خود در روز دوازدهم بهمن ماه سال 1384، پس از یک روز کاری فشرده، در حسرت روشن کردن دوباره چراغ کفش ملی، دیده از جهان فروبست.
نکته آموزنده ای که تقریباً در خصوص تمام کارآفرینان جهان صدق می کند این است که از نگاه بیرونی، مردم صرفاَ موفقیت و ثروت آنها را می بینند اما چیزی که برای این کارآفرینان از هر چیزی در جهان با ارزش تر است «پول» نیست بلکه خود مفهوم «کار» است. چیزی که ما دقیقاً برعکس فکر می کنیم یعنی «کسی که پول داشته باشد نیازی نیست دیگر کار کند» یا اینکه «کار کنیم تا پولدار شویم تا دیگر کار نکنیم!». این دقیقاً ضد فرهنگ رایجی است که در تصور ما بوده و هست و از کودکی به ما آموخته شده که کار و زحمت «عنوانی برابر حمالی» دارد و برای انسان نیست و به چارپایان اختصاص دارد.
کار ، بزرگترین جوهر ایراونی و تمام کارآفرینان و افتخار آفرینان بزرگ این سرزمین بوده و هست و هیچگاه هدف این بزرگان از زندگی (دقیقاً برعکس ما) پول نبوده و نیست! علت اینکه ما موفق نمی شویم این است که برای «پول» کار می کنیم نه برای «خود مفهوم کار». بنابراین نه کار به جلو می رود و نه ما به پول می رسیم!
منابع و ماخذ:
- هفته نامه تجارت فردا
- خبرگزاری جماران
- ویکی پدیا / دانشنامه آزاد
- مقاله سرمایه دار ملی، ماهنامه مهرنامه ، نوشته محمد توکلی طرقی
- کتاب پیشگامان رشد
- ماهنامه اقتصاد ایرانی، ایروانی که بود و چه کرد