تعادل بین زندگی و کار! . شاید بتوان گفت همین جمله به ظاهر ساده، یکی از رویاهایی است که بشر پست مدرن همواره در جستجوی آن بوده است. اما پیش از بررسی همین جمله (به ظاهر ساده)، شاید لازم باشد از دو سوال دیگر (البته مرتبط با همین جمله) از خودمان بپرسیم. اول اینکه؛ «چه کسی گفته که این تعادل باید وجود داشته باشد؟». و دوم اینکه «مگر پیش از این، تعادل در زندگی بشر وجود داشته است؟».
با توسعه تکنولوژی (و البته افزایش جمعیت جهان و سخت تر شدن زندگی)، انسانهای امروزی، تلاش می کنند تا تعادلی نسبی بین زندگی و کار خود، برقرار کنند.
اما انجام این کار، به این سادگی نیست! ما در اجرای این تعادل بین زندگی و کار، اغلب با چالشهای متعددی روبرو می شویم. چالشهایی، که این هدف را دشوارتر از پیش می کند. این مفهوم نه تنها به معنای تقسیم برابر زمان بین شغل و امور شخصی است، بلکه به معنی ایجاد هارمونی بین مسئولیت های حرفه ای و نیازهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، نیز هست.
میلیون ها نفر در سراسر جهان، از جمله کشورما، با این مسئله دست و پنجه نرم می کنند و تحقیقات نشان می دهد که دستیابی به آن ممکن است، اما بسیار سخت و حساس است.
دستیابی به این تعادل، کلید افزایش بهره وری، کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی به شمار می رود. ما در این درس جامع، به بررسی جنبه های مختلف این موضوع می پردازیم.
تعادل بین زندگی و کار یعنی چه؟
تفاسیر در خصوص تعادل، شاید به اندازه تعداد مفسرین آن باشد. اما تعدادی از نظریات وجود دارد که اشتراکات زیادی با سایرین دارند. افراد مختلف تعادل بین زندگی و کار را به شیوه های گوناگونی تفسیر می کنند. برخی آن را به عنوان تقسیم مساوی زمان بین کار و زندگی شخصی تعریف می کنند.
در حالی که دیگران بر کیفیت زمان، تمرکز دارند. طبق تعاریف ارائه شده در منابع معتبر علمی، این تعادل به معنای رضایت همزمان از نقش های حرفه ای و شخصی است، بدون اینکه یکی بر دیگری غالب شود.
در یکی از مطالعاتی که در دانشگاه هاروارد انجام شد، «تعادل» به عنوان حالتی توصیف شد که کارکنان احساس رضایت از هر دو حوزه زندگی خود داشتند، بدون تجربه استرس بیش از حد یا فرسودگی. برخی از وبسایتهای داخلی هم مانند ایران تلنت، این مفهوم را به عنوان مدیریت زمان بین کار و زندگی شخصی برای جلوگیری از سوختن فرد (burnout) تعریف می کنند.
تعادل بین زندگی و کار ، مفهومی پویا است و بسته به مرحله زندگی هر فردی، تغییر خواهد کرد. برای یک کارمند جوان، ممکن است تمرکز بر پیشرفت شغلی باشد، در حالی که برای والدین، اولویت با خانواده است. این تعریف کمک می کند تا افراد اهداف شخصی خود را تنظیم کنند و از انتظارات غیرواقعی اجتناب کنند.
تفاوت تعادل و ادغام کار و زندگی
بسیاری از ما، تعادل بین زندگی و کار را با ادغام (integration) اشتباه می گیریم. تعادل یعنی جداسازی مرزها، در حالی که یکپارچگی یا همان ادغام، اجازه می دهد کار و زندگی با هم ترکیب شوند، مانند انجام امور کاری در منزل. تحقیقات نشان می دهد که ادغام برای برخی افراد مفید است، اما برای دیگران منجر به استرس می شود. در یک گزارشاتی که هاروارد منتشر کرد، کارکنانی که مناسب یکپارچگی بودند، توانستند با ادغام مناسب 21% بهره ورتر شوند.
تعادل بین زندگی و کار چه اهمیتی دارد؟
مطابق نظر بسیاری از کارشناسان سلامت روان، تعادل بین زندگی و کار مستقیماً بر سلامت جسمی و روانی تأثیر می گذارد. بدون وجود تعادل، افراد با مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی و بیماری های قلبی مواجه خواهند شد.
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، عدم تعادل منجر به کاهش بهره وری و افزایش غیبت از کار می شود. در کشور ما نیز کارکنانی که با تعادل مناسبی در زندگی و کار دارند، 35% رضایت شغلی بالاتری دارند.
شرکت ها نیز ازتعادل بین زندگی و کار سود می برند. سازمان هایی که سیاست های حمایتی مانند ساعات کاری انعطاف پذیر اجرا می کنند، نرخ ترک خدمت کمتری دارند. برای مثال، در یک مطالعه از McKinsey، شرکت های با تمرکز بر تعادل، 25% سود بیشتری کسب می کنند. این اهمیت در دوران پساکرونا بسیار هم بیشتر شده است. امروزه دیگر دورکاری مانند قبل عجیب نیست و کرونا سبب شد تا بسیاری از مرزها از میان برود.
تأثیر تعادل بین زندگی و کار بر خانواده و روابط فردی
افرادی که تعادل بین زندگی و کار مناسبی دارند، معمولاً روابط خانوادگی قوی تری دارند. والدین می توانند زمان بیشتری با فرزندان بگذرانند، که این امر به توسعه عاطفی کودکان کمک می کند. برخی از متخصصین معتقدند؛ عدم تعادل، منجر به تنش های خانوادگی و حتی طلاق می شود.
مزایای اقتصادی و اجتماعی تعادل میان زندگی و کار
جامعه ای که تعادل بین زندگی و کار را به عنوان یک هنجار و ارزش بشناسند، از نظر اقتصادی قوی تر است. کارکنان سالم تر، نوآوری بیشتری تولید می کنند. در سطح اجتماعی، این تعادل به کاهش نابرابری جنسیتی کمک می کند، زیرا زنان اغلب بار بیشتری از مسئولیت های خانگی را تحمل می کنند.
آیا عملاً، تعادل بین زندگی و کار ممکن است؟
دستیابی به تعادل بین زندگی و کار کاملاً ممکن است، اما نیازمند تلاش آگاهانه و تغییرات ساختاری است. این تعادل مانند «راه رفتن روی طناب است». بسیاری از افراد تصور میکنند این تعادل افسانه است، اما شواهد خلاف آن را ثابت می کند.
در نظرسنجی سازمان روانشناسی ایالات متحده (American Psychological Association)، 60% آمریکایی ها با استراتژی های ساده مانند مرزبندی، تعادل خود را در زندگی بهبود بخشیده اند.
با این حال، موانعی مانند استراتژی «کار همیشه روشن (always-on)» رودرروی این نظریه وجود دارد. برتراند راسل در کتاب «در ستایش بطالت» معتقد است؛ جامعه مدرن کار را بیش از حد جدی گرفته و آن را ارزش پنداشته، اما با تمرکز بر فراغت، تعادل ممکن می شود.
شواهد علمی مدافعان فلسفه تعادل از امکان پذیری
تحقیقات متعددی امکان تعادل بین زندگی و کار را تأیید می کنند. سایت بترآپ (Better Up)، تحقیقی را منتشر کرد که مطابق آن، کارکنان با تعادل بهتر بین زندگی و کار معمولاً 20% بهره ورتر هستند.
آیا نمونه های واقعی از افراد موفق در ایجاد تعادل وجود دارند؟
افرادی مانند ایلان ماسک گاهی تعادل را نادیده می گیرند، اما دیگران مانند شریل سندبرگ با مرزبندی موفق شده اند. در کشورما، بطور معمول کارآفرینانی که ساعات کاری انعطاف پذیر دارند توسط نسل زد و آلفا طرفداری بیشتری می شوند.
چالش های دستیابی به تعادل بین زندگی و کار
یکی از بزرگ ترین چالش ها فرهنگ کار بی وقفه در ساعات طولانی است. در ایالات متحده، کارکنان اغلب بیش از 40 ساعت کار می کنند، این موضوع منجر به از دست رفتن انگیزه آنان خواهد شد. در کشور ما فشار اقتصادی افراد را مجبور به کارهای چندگانه می کند، که تعادل را مختل می سازد. بعلاوه اینکه استرس شغلی هم خود یکی از اصلی ترین موانع است. در کشور ما امنیت شغلی هم یک افسانه است.
چالش های روانشناختی
افراد اغلب زمانیکه زودتر از موعد، محل کار خود را ترک کنند، ناخواسته احساس گناه می کنند. این مسئله ریشه در فرهنگ کار دارد. تحقیقات نشان می دهد که 33% کارکنان فاقد انعطاف پذیری هستند. ارتباطات اجتماعی ضعیف چالش دیگری است. بعلاوه اینکه زندگی مالی کارکنان ایرانی، سراسر چالشهای مالی و بدهی و ترس است.
چالش های سازمانی
کارفرمایان سنتی که اعتقادی به تعادل ندارند. اما کارآفرینان جدید هم اغلب تعادل را نادیده می گیرند. زیرا معتقدند آنها که بیشتر کار میکنند، جنگجویانی خستگی ناپذیرند. سیاست های نامناسب مانند عدم مرخصی، و قوانین ضعیف هم علتی فراتر از شرکتهاست.
استراتژی های مدیریت تعادل بین زندگی و کار
با این وجود که انجام این کار موضوعی سخت و پیچیده است، اما می توان با اتخاذ استراتژیهای عملی، تعادل بین زندگی و کار را مدیریت کرد. ابتدا لازم است تا اولویت ها را تعیین کنیم. سپس آنچه مهم است را شناسایی کرده و زمان درستی را به آن اختصاص خواهیم داد.
مدیریت زمان موثر
با بهره گیری از ابزارهایی مانند تقویم دیجیتال یا تکنیک پومودورو، می توانیم زمان را مدیریت کنیم. تکنیک پومودورو معتقد است بین هر 25 دقیقه کار لازم است تا 5 دقیقه استراحت کنیم. تنظیم کردن اهداف کوچک هم می تواند در ایجاد تعادل به ما کمک کند.
تکنیک های پیشرفته مدیریت زمان
ساخت گانت چارت های انجام کارهای روزانه، تاحدی پیچیده تر است اما بسیار دقیقتر عمل میکند. می توانیم لیست وظایف روزانه بسازیم و از اپ هایی مانند ترلو (Trello) هم بهره بگیریم. استفاده کنید. مرزها را تعیین کنیم و پس از ساعت کاری، کار نکنیم.
تنظیم مرزهای واضح
بدیهیست تنظیم مرزهای واضح کمک بزرگی به ما خواهد کرد تا بتوانیم تعادل میان زندگی و کار را تعیین کنیم فراموش نکنیم نباید از مرزهایی که خودمان تعیین کردهایم عبور کنیم
مرزها باید تعیین شوند و تنظیم ساعات کاری مشخصا در آنها ذکر شده باشد به علاوه اینکه ذکر شده باشد که چه کاری در طول چه زمانی باید صورت بگیرد
همچنین خانواده و دوستان باید دور از فضای کاری در یک محیط جداگانه با ما ارتباط داشته باشند.
اولویت بندی و نه گفتن
یکی از راههای ایجاد تعادل میان زندگی و کار اولویت بندی کردن موضوعات و کارهای روزانه است بدیهیست اگر وظایف غیر ضروری و کارهای غیر ضروری را حذف کنیم و نه گفتن را تمرین کنیم از تعهد بیش از حد ما به کارهای مختلف جلوگیری میشود.
ما اگر بتوانیم نه گفتن را بیاموزیم تعهد بالایی برای خودمان ایجاد نمیکنیم در غیر این صورت مجبوریم برای اینکه به تعهداتمان عمل کنیم کارهایی را انجام دهیم که شاید برای ما آن زمان مناسب.
خودمراقبتی و سلامت
خود مراقبتی و سلامت ما باید در اولویت ما باشد اگر ما سالم نباشیم قطعاً نمیتوانیم کار کنیم ورزش کردن وجود تغذیه سالم و وجود خواب کافی میتواند به شدت از استرس ما بکاهد. به علاوه اینکه انجام تمریناتی مانند مدیتیشن هم میتواند به نحو قابل توجهی در توسعه ما مناسب واقع شود.
نقش کارفرمایان در تعادل
اما نقش کارفرمایان در وجود تعادل بسیار موثر است. خوب دورکاری تعادل میان زندگی و کار را تغییر داده است.
کارفرمایان قدیمی فکر میکردند که هر کسی که ظاهرا کاری انجام ندهد و به صورت فیزیکی فعالیت نکند ندهد بیکار است.
به عکس، کارفرمایان جدید هم معتقدند که افراد باید بهرهوری بسیار بالایی داشته باشند و مبارزان بسیار سختی باشند.
کارفرمایان قدیمی در عطش انجام کار هستند و کارفرمایان جدید هم در عطش موفقیت و پیشرفت.
تعادل بین زندگی و کار در دوران دورکاری
دورکاری میتواند به نحو موثری در توسعه تعادل میان زندگی و کار کمک کند اما برای هر کسی مناسب نیست باید توجه داشته باشیم که ما اصالتاً میتوانیم در منزل کار کنیم یا خیر.
مزایا و معایب دورکاری
دورکاری مزایایی مانند انعطاف پذیری بیشتر دارد اما معایب زیادی هم دارد. یکی از معایبی که دورکاری ایجاد کرده است انزوای فردیس تحقیقات نشان میدهد افرادی که دورکاری میکنند سعی میکنند با تعادل مبارزه کنند و بیشتر کار کنند. این کار کردن زیاد میتواند ذهن آنها را از موضوع تنهایی پرت کند.
تعادل بین زندگی و کار برای والدین
والدین چالشهای بزرگتری برای ایجاد تعادل دارند معمولاً یکی از استراتژیهایی که والدین به کار میگیرند تقسیم وظایف و مسئولیتها با همسران است.
بسیاری از والدین امروزه با استفاده از کمک خارجی یعنی مادر همسران یا پدر همسران زندگی میکنند و خودشان با توجه به فعالیتهای بالا توان گردانیدن یک خانواده را حتی با کمک هم هم ندارند.
در این میان نقش مادران باردار بسیار مهم است. مادران باردار سعی میکنند تا جامعه را نوسازی کنند و برای جامعه جوان کوشش کنند اما ایجاد تعادل بین کار و زندگی آنها بسیار سختتر است زیرا اولویتبندی و حمایتهای اجتماعی از آنها بسیار نقش کلیدی در موفقیت آنها در این پروژه ایفا خواهد کرد.
نقش فناوری در ایجاد تعادل بین زندگی و کار چیست؟
نقش فناوری بسیار بسیار مهم است بسیاری از اپلیکیشنهایی که امروزه وجود دارند تا بتوانند تعادل میان زندگی و کار را برای نسل جوان ایجاد کنند به وجود آمدند و اتفاقاً با استقبالهای خوبی هم مواجه شدند.
نسلهای زد و آلفا بیشتر سعی میکنند تا تعادل میان زندگی کار را داشته باشند و همچنین سعی میکنند که با نسلهای قبل و بعد خود نیز ارتباط بگیرند.
معمولا نسلهای قبل از زد با عادل کمتری مواجه هستند و یا برخی به سمت خانواده گرایش یافته یا برخی از آنها به سمت کار بیش از حد اغلب با بدهی و یا با موفقیت کورکورانه بدون داشتن زندگی خانوادگی زندگی میکنند.
بدیهیست در اینجا نقش آموزش در ترویج فرهنگ تعادل میان زندگی و کار بسیار پررنگ است. نقش آموزش را هیچ کجا نباید دست کم بگیریم ما از روزی که به دنیا میآییم در حال آموزش هستیم.
در محل کار هم میتوان با شرکتها و آموزشگاههای مختلف صحبت کرد تا کارگاههایی برای ایجاد تعادل و تمرین کارکنان برگزار کنند.
روندهای جهانی
در روندهای جهانی بسیاری از کشورها هستند که این دیدگاه را به صورت قوانین درآوردند یکی از کشورهایی که این دیدگاه تعادل میان زندگی و کار را به صورت قانون درآورده است کشور نیوزلند است.
در نیوزلند تعادل بسیار اهمیت دارند و هم دولت و هم مردم بر روی تعادل تمرکز نمودند.
آنها معتقدند که ایجاد تعادل در در زندگی و کار میتواند امری جمعی باشد و همه باید به هم کمک کنند تا در نهایت همه بتوانند این تعادل را میان زندگی و کار اجرایی کنند.
نتیجه گیری
دستیابی به تعادل بین زندگی و کار نه تنها یک هدف شخصی است، بلکه یک ضرورت اجتماعی به شمار می رود که بر سلامت کلی جامعه تأثیر می گذارد. افراد با اجرای استراتژی های عملی مانند مدیریت زمان و مرزبندی، می توانند زندگی رضایت بخشی بسازند بدون اینکه کار یا خانواده را قربانی کنند. تحقیقات نشان می دهد که این تعادل بهره وری را افزایش می دهد و استرس را کاهش می دهد، که این امر به نوبه خود به اقتصاد کمک می کند.
نقش کارفرما را دست کم نگیریم!
کارفرمایان نقش کلیدی در این فرآیند ایفا می کنند. با اجرای سیاست های انعطاف پذیر و حمایت از کارکنان، سازمان ها می توانند محیطی سالم تر ایجاد کنند که در آنتعادل بین زندگی و کار اولویت باشد. مثال های موفق از شرکت های جهانی ثابت می کند که این رویکرد نه تنها ممکن است، بلکه سودآور نیز هست.
چالش، طبیعی است!
چالش ها را نمی توان نادیده گرفت، اما با آگاهی و تلاش مداوم، افراد می توانند بر آنها غلبه کنند. از استرس شغلی گرفته تا فشارهای خانوادگی، هر مانعی با برنامه ریزی مناسب قابل مدیریت است. منابع فارسی و انگلیسی تأکید می کنند که تعادل یک فرآیند مداوم است، نه یک هدف نهایی.
تعادل در آینده به کدام سو خواهد رفت؟
آینده تعادل بین زندگی و کار روشن به نظر می رسد. با ورود و توسعه روندهایی مانند کار از راه دور و فناوری های حمایتی، این موضوع ساده تر خواهد شد. نسل های جوان تر، این مفهوم را بیشتر ارزش گذاری می کنند، که این امر تغییرات مثبت را تسریع می کند.
در آینده چهره جهان با کار چهار روز در هفته و Aتوسعه هوش مصنوعی در کار، تغییر خواهد کرد. پژوهشهای موجود امروز، نشان می دهد این تعادل بیشتر خواهد شد.
نسخه عمومی نداریم!
در نهایت، هر فرد باید مسیر شخصی خود را پیدا کند. با تمرکز بر خودمراقبتی، اولویت بندی و حمایت،تعادل بین زندگی و کار نه تنها ممکن می شود، بلکه به یک سبک زندگی تبدیل می گردد که شادی و موفقیت را به ارمغان می آورد.
برای دریافت مشاوره از آکادمی عیب پوش، با مشاورین این آکادمی تماس بگیریم و برنامه شخصی سازی شده ای برای دستیابی به تعادل خد و سازمانمان، دریافت کنیم.










