معرفی فیلم سینمایی هفت
فیلم سینمایی هفت یا سون Seven درام مهیج جنایی تولید سینمای آمریکا به کارگردانی دیوید فینچر و نویسندگی اندرو کوین واکر است که در سال ۱۹۹۵ به روی پرد رفت.

درباره فیلم
بازیگران بزرگی همچون برد پیت، مورگان فریمن، گوئینت پالترو ، جان کریستوفر مکگینلی ،کوین اسپیسی ، آر. لی ارمی ، جان سی. مکگینلی ، ریچارد راندتری ، ریچارد شیف ، جولی ارسکوگ ، مارک بون جونیور ، جان کاسینی ، رج ای. کدی ، پیتر کرومبی ، هوثورن جیمز ، مایکل مسی ، لیلند اورسر در این اثر به ایفای نقش پرداخته اند.

فیلم سینمایی هفت در نمایش آزمایشی نتیجهٔ متوسطی به دست آورد و بهدلیل محتوای خشونتآمیز و بالغانه، پیشبینی نمیشد که به خوبی در گیشه عمل کند. با این حال، این فیلم ۳۲۷ میلیون دلار در سراسر جهان فروخت و به یک موفقیت شگفتانگیز و هفتمین فیلم پرفروش سال تبدیل شد. نقدهای معاصر عموماً مثبت بودند و اجرای بازیگران اصلی و پایان فیلم مورد تحسین قرار گرفت. هفت به حرفهٔ فینچر جان تازهای بخشید و به پیت کمک کرد تا به جای نقشهای مبتنی بر ظاهرش، نقشهای جدیتر و دراماتیکتر را عهدهدار شود.

در سالهای پس از اکران فیلم، کم کم نظر عموم در مورد فیلم به سوی مثبت تغییر کرد و فیلم مورد توجه قرار گرفت. این فیلم یکی از فیلمهای بسیار تاثیرگذار بر صنعت فیلمسازی و الهامبخش بسیاری از کارگردانان در خصوص شاتها، زوایای دوربین، زیباییشناسی، سبک، موسیقی و داستان کارآگاهانی قرار گرفت.

فیلم هفت در تاریخ ۲ سپتامبر ۱۹۹۵ در ۲۴۴۱ سالن به نمایش درآمد و در هفته نخست نمایش به میزان ۱۳٫۹ میلیون دلار آمریکا فروش داشت. میزان فروش در آمریکای شمالی تا مرز ۱۰۰٫۱ میلیون دلار و در سایر کشورها تا مرز ۲۲۷٫۱ میلیون دلار بالا رفت و با فروش مجموعاً ۳۲۷٫۳ میلیون دلاری، جایگاه هفتمین فیلم پرفروش در سال ۱۹۹۵ را به خود اختصاص داد. این فیلم همچنین به مدت ۴ هفته متوالی در صدر جدول فروش آمریکا در سال ۱۹۹۵ قرار داشت.

تیتراژ فیلم که قاتل را در حال آماده شدن برای اقدامات خود در اواخر فیلم به تصویر میکشد، یک نوآوری مهم در طراحی به حساب میآید و بر سکانسهای تیتراژ نیز تأثیر گذاشته است، در حالی که پایان غیرمنتظره فیلم یکی از شوکهکنندهترین و فراموشنشدنیترین پایانها در تاریخ سینما دانسته میشود.

داستان فیلم
داستان فیلم در شهری بینام و پر از جرم و جنایت جریان دارد و ویلیام سامرست (فریمن) کارآگاه بیانگیزه و نزدیک به بازنشستگی با همکار تازه خود دیوید میلز (پیت) دست و پنجه نرم میکند. ماموریت این دو این است که جلوی قتلهای یک قاتل زنجیرهای برای ارتکاب قتلهایی سریالی مبتنی بر هفت گناه کبیره را بگیرند.

نکات آموزنده فیلم
شخصیت شرور این فیلم، یکی از روانی ترین و ترسناکترین شخصیتهای فیلمهای جنایی است زیرا قاتل سریالی به دلیل اینکه خودش در نهایت به گناه حسادت آلوده می شود، خودش را مستحق مرگ میداند و تصمیم میگیرد مقتول مربوط به گناه حسادت، خودش باشد.

او تصمیم گرفت قربانی گناه خشم کارآگاه دیوید میلز باشد. پارادوکس سکانس آخر فیلم بسیار جالب است و برخلاف سایر صحنه های فیلم که کاملا تیره و مرموز هستند، این سکانس بسیار روشن و شفارف و نورانی است. این سکانس در فیلمنامه تاریکترین و در قاب دوربین، روشنترین سکانس است.

هفت گناه کبیره که در ادیان مختلف به آن به شکلهای گونانگون اشاره شده، بیشتر در مسیحیت شناخته شده است. این هفت گناه، مجموعهای از رذایل انسانی هستند که عبارتند از غرور، طمع، خشم، حسادت، شهوت، شکمپرستی و تنبلی که در مقابل هفت فضیلت آسمانی قرار گرفتهاند؛ پاکدامنی، اعتدال، نیکوکاری، پشتکار، بردباری، محبت و تواضع.

تقریبا در تمامی این هفت گناه لذتی به صورت کم و بیش وجود دارد و تنها گناهی که لذتی ندارد و خود شخص را از همه بیشتر آزار می دهد، «حسادت» است.
