معرفی فیلم گرگ وال استریت
فیلم سینمایی گرگ وال استریت (The Wolf of Wall Street) ، درام هیجانی و بیوگرافی است که یکی از مشهورترین آثار درباره بورس و کسب و کار است. این فیلم محصول 2013 امریکا به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و بازی درخشان لئوناردو دی کاپریو، یکی از مشهورترین فیلمهای سینما درباره بورس و کسب و کار است.
این فیلم با انتقادات و طرفداریهای زیادی مواجه شده و بسیاری معتقدند بیزنس من های واقعی به هیچ عنوان شبیه شخصیت فیلم نیستند.
داستان فیلم
این فیلم از روشهای غیراخلاقی رهبران و احتمالا سریعترین راهها برای حل مشکلات الهام گرفته شده است. با این حال داستان جردن بلفورت بیش از این است. او یک رهبر کاریزماتیک است که میتواند همه چیز را همان طور که میخواهند مدیریت کند و از پس چالشهای مختلف بربیاید. ما فقط باید محتاط باشیم و رهبری را انتخاب کنیم که میتواند از پس کارها به خوبی بربیاید.
نکات آموزنده
بسیاری از شومن های بازاریابی یا کسانی که بازاریابی را به عنوان یک علم قبول ندارند و فکر می کنند که فروشندگی یعنی دروغ گفتن، عاشق اغراق های این فیلم هستند. این فیلم تنها اغراقی درباره سود و کسب سرمایه در بازارهای مالی و طعنه ای به بازارهای مالی امریکاست وگرنه پول درآوردن آن هم در جایی نظیر وال استریت به این سادگی ها هم نیست.
اصالتاً فروشندگی هم چیزی نیست که در فیلم نمایش می دهد. فروشندگان بزرگ در جهان، امروزه مشاورین دلسوزی هستند که در کنار مشتریانشان قرار دارند و درواقع «مشاور آنها هستند». چیزی که در فیلم نمایش داده می شود، چیزی شبیه بازار سنتی خودمان است که افراد هرچه بیشتر درآن دروغ و دغل داشته باشند، موفقترند.
درحالیکه برندهای بزرگ امروز، به توسعه بشریت و بالابردن کیفیت زندگی بشر پرداخته اند و نه تنها جیب مردم را نمی زنند بلکه زندگی آنها را ساده تر می کنند و اتفاقاً با رضایت کامل چندین برابر قیمت محصولاتشان را هم می گیرند و همه هم خوشحال راضی هستند. نمایش فروشندگان به این شکل، تنها دستمایه کلاهبرداران و شومنهای بازاریابی است.
یک دیالوگ مشهور در فیلم وجود دارد که می گوید “این خودکار را به من بفروش”. متاسفانه شومن های بازاریابی روش این فیلم را به عنوان روشی صحیح برای فروش تلقی می کنند که به هیچ عنوان درست نیست. نه تنها زور و اجبار در فروش تاثیری ندارد بلکه در دنیای امروز که عرضه حتی از میزان تقاضا هم بیشتر است، باید فراتر از قانون عرضه و تقاضا عمل کرد و به مشتری مشاوره داد نه اینکه صرفاً به وی چیزی فروخت!