سلبریتی برندینگ چیست؟

برندسازی بواسطه استفاده از افراد مشهور(Celebrity branding)، یا تأیید برند توسط افراد مشهور، نوعی استراتژی بازاریابی است که برطبق آن، از شهرت یا موقعیت اجتماعی افراد مشهور برای تبلیغ یک محصول یا خدمات یا افزایش آگاهی در مورد موضوعی استفاده می شود.

استفاده از سلبریتی ها به عنوان تاییدکنندگان یا مویدین برند، به این امید انجام می گیرد که تصویر مثبت فرد مشهور، به تصویر محصول یا خدمات منتقل شود.

این موضوع صرفا برای برندسازی یا تبلیغات استفاده نمی شود و بسیاری از سازمان های غیر انتفاعی نیز از افراد مشهور استفاده می کنند. زیرا پوشش رسانه ای که حضور افراد مشهور ایجاد می کند، مخاطبان بیشتری جذب می کند، این موضوع در جمع آوری کمک مالی، تاثیر بسزایی دارد.

سلبریتی که از آن برای تبلیغ یا افزایش آگاهی مخاطبان استفاده می شود، موید برند خوانده می شود. موید برند(brand endorser)، فردی است که بطور موقت یا دائم در تبلیغات یک سازمان یا شرکت حاضر می شود تا یک نام تجاری را در دید مخاطبان، مثبت جلوه دهد.

عمل تأیید برند توسط افراد محبوب و مشهور یا همان سلبریتی ها، مفهومی است که در بازاریابی از آن به عنوان “سلبریتی برندینگ”، یا تایید توسط سلبریتی ها(Celebrity Endorsement)، یاد می شود.

برای انجام این کار، معمولا از یک فرد مشهور که دارای محبوبیت در جامعه نیز باشد، استفاده می شود. از سلبریتی ها هم برای “تایید برند” و هم برای “سفارت برند”، استفاده می شود. با این وجود که در هردو مفهوم سلبریتی حضور دارد، این دو مفهوم در عملکرد، کاملا متفاوت هستند.

” سفیر برند(brand ambassador)”، فردیست که با برند مربوطه آشنایی کامل داشته و با این برند وارد قرارداد می‌شود و پس از بستن قرارداد، در کلیه رویدادها و رخدادهای فیزیکی و مجازی، شبکه های اجتماعی، تولید محتوا و موارد دیگر با برند همکاری می‌کند.

موید برند(brand endorser)، در همه موارد با برند همکاری نمی کند، بلکه صرفاً در برخی از تبلیغات، موارد یا کمپین های خاص با برند همراهی نموده و برند را در اصل تایید میکند.

تأیید برند توسط افراد مشهور، نوعی استراتژی بازاریابی است که برطبق آن، از شهرت افراد برای تبلیغ یا ایجاد آگاهی استفاده می شود.

توجه به جوان بودن این صنعت در کشور ما هنوز وظایف و حدود و سقور شفاف “سفیر برند” و “موید برند” کاملا تعریف نشده اما همان تعاریف عمومی که در جهان وجود دارد در خصوص مویدین و سفرای برند ایرانی نیز صدق می‌کند.

موضوع بسیار مهمی که برای برندهای ایرانی هنوز کاملاً جا نیافتاده، این است که سفیر یا موید برند، باید بتوانند نماینده مصرف‌کنندگان یا نماینده خوبی برای تایید برند باشد. این بدان معناست که وی باید با برند مربوطه سنخیتی داشته باشد. نمی توان از یک سلبریتی آقا برای تایید لوازم آرایش یا از یک سلبریتی بدون مو برای تایید شامپو استفاده کرد.

شاید این موضوع مضحک و بدیهی به نظر برسد ولی بارها واقعا برندهای ایرانی این عمل را مرتکب شده اند. به عنوان مثال می توان به تبلیغات انجام شده خمیر دندان، عطر، لنت ترمز و لوازم آرایشی ایرانی اشاره کرد. این موضوع نشان می‌دهد که صنایع در ایران هنوز متوجه کاربرد سلبریتی ها در تایید برند یا سفارت برند نیستند.

عدم سنخیت برند با برند موجب خواهد شد که ذهن مصرف کنندگان از استراتژی و روح برند و کسب و کار فاصله بگیرد و مفهوم و پیام برند را متوجه نشوند و درک نکند. روح برند موضوعی است که یک سفیر یا تایید کننده، باید با آن تناسب داشته باشد.

سلبریتی که برای تایید یا سفارت برند انتخاب می شود، لازم است تاحدی دانش بازاریابی داشته باشد تا بتواند نیازهای خاصی را که یک برند به دنبال آن است برآورده کند. وی باید بتواند در هنگام ایجاد سوالات مخاطبان، به آنها پاسخ دهد. پس باید از نظر فنی و بازاریابی کاملا به استراتژی های برند واقف باشد.

تاریخچه سلبریتی برندینگ

در قرن هفدهم میلادی، در انگلستان تولید کنندگان ظروف چینی لوکس، از توصیه های اشراف و خانواده سلطنتی به عنوان یک ابزار بازاریابی برای نشان دادن ارزش و تبلیغ محصول خود استفاده می کردند. در قرن هجدهم تراکت های تبلیغاتی دست نویس و نقاشی شده مورد استفاده قرار گرفت. در اواخر قرن هجدهم، کارت های تبلیغاتی نیز مورد استفاده قرار گرفت. این کارتها با تصویر یک شخص مشهور و توضیحات محصول بودند که یا به مشتری داده می شد یا در بسته بندی محصول قرار می گرفتند.

شرکت های تولید کننده سیگار، کارتهای بیس بال را به عنوان بخشی از طرح وفاداری به مشتریان اهدا کردند و افزایش تقاضا برای خرید سیگار به منظور جمع آوری مجموعه بازیکنان بیسبال توسط بازاریابان شکل گرفت. در اوایل قرن بیستم، گرایش مردم به سمت ورزشکاران بود. اولین چهره مشهور و ورزشکاری که برای تأیید یک نام تجاری دستمزد گرفت، باب راس(Babe Ruth)، بود.

در دهه پنجاه میلادی، با گسترش سینما، گرایش به ستاره های سینما تغییر کرد. در سال 1965، هنگامی که تلویزیون رنگی معرفی شد، شخصیت های تلویزیونی و شومنها به عنوان مشهورترین افراد مورد توجه برندها قرار گرفتند. در دهه هشتاد، شرکت ها شروع به تولید محصولات با عکس یا تبلیغ افراد مشهور کردند، به عنوان مثال نایک از مایکل جردن برای ارتقاء نام تجاری خود به عنوان برند بین المللی استفاده کرد.

در دهه نود، تاییدهای برند در همه رسانه ها وجود داشت. این امر باعث شد افراد مشهور سخنگو و سفیر برند شرکت ها شوند. درآمد محصولات ، و همچنین ارزش قراردادهای تأییدیه به طرز چشمگیری افزایش یافت. به عنوان مثال ، اولین قرارداد تایگر وودز با نایک 40 میلیون دلار ارزش داشت.

در قرن حاضر با گسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی، سلبریتی ها تقریبا در همه جا حضور داشتند. از فیسبوک گرفته تا اینستاگرام و کانالهای تلگرامی تا وبسایتها و بازی های کامپیوتری. امروزه سلبریتی ها و زندگی آنها در مرکز توجه و دسترس همه است. مردم تا اتاق خواب سلبریتی ها را می کاوند و زندگی آنها را حداقل از پشت موبایلهایشان دنبال میکنند.

نوشته: فرامرز عیب پوش

مود برد چیست؟

مود برد

مود بورد (mood board) چیست؟

 تابلوی وضعیت بصری یا تابلو ارائه نمادهای بصری یا «کلاژ» است. این تابلو که از آن در ادبیات بازاریابی به عنوان بورد(Board)، نام برده می‌شود، از تصاویر، حالتها، فرمها، متون و نمونه اشیا  بصورت همگن جهت تعریف یک ترکیب بصری، تشکیل شده است.

مود برد
مود برد

“مود بورد”، با “برند بورد(Brand Board)”، تفاوت دارد. هردوی این موضوعات، بخشی از عناصر بصری همگن هستند که به عنوان هویت بصری(Visual Identity)، شناخته می‌شود.

همانگونه که از نام این تابلو پیداست، وظیفه اصلی این تابلو، نمایش مود(Mood)، یعنی “حس و حال” برند است. “حس و حال” و “وضعیت احساسی” و “حال و هوای” برند، در این تابلو، بوسیله تعدادی از عناصر بصری و “ارتباط” آنها با یکدیگر، منتقل می‌شوند. این عناصر، می‌توانند بر اساس یک موضوع مشخص انتخاب شده باشند و یا از تجمیع عناصری خارج از یک موضوع مشخص انتخاب شده باشند.

البته عناصری که حول یک موضوع نباشند هم باید در زمان گرد هم آمدن، یک “حس و حال”، و “حال و هوا”، را منتقل کنند. به عبارت دیگر مود برد را می‌توان به عنوان یک “تابلوی خلق و خو”، دانست که  برای انتقال “ایده”، یا “احساس”، کلی به کار می‌رود. مود بر می‌تواند هم بصورت چاپ شده فیزیکی باشد و هم بصورت یک بورد دیجیتالی. به هررو، استفاده از هرکدام از این روشها، به تاثیرگذاری بیشتر بورد ارتباط دارد.

همانگونه که شرح داده شد، مودبورد ابزار نمایشی موثری برای نشان دادن حس و حال و “سبک زندگی”، یک کسب و کار یا برند است. ویژوال مارکترها، طراحان گرافیک، طراحان داخلی، طراحان صنعتی، عکاسان و دیگر هنرمندان متخصص، از این تابلوها برای نشان دادن بصری سبک مورد نظر خود به مخاطبین، بهره می‌برند. این متخصصین از این تابلوها برای توضیح بصری سبک خاصی از طراحی، یا روایت یک خط داستانی استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه، “تابلوهای خلق و خو” یا “مودبوردها”، محدود به موضوعات تصویری نیستند، بلکه به عنوان ابزاری بصری برای آگاهی سریع مخاطبین از “احساس” ویا “جریان” کلی ایده برند یا کسب و کار، به‌کار می‌روند. این تابلوها، نقش مهمی در متعادل کردن و ایجاد هماهنگی بین “خلاقیت”، و قوانین بصری”، ایفا می‌کنند.

انواع مود برد

پیش از ورود ابزارهای دیجیتال به دنیای طراحی و مارکتینگ، مودبرد به طور سنتی، روی تخته شاسی و یا تابلوهای کاغذی یا مقوایی اجرا می‌شد. در آن زمان مودبوردها، چیزی شبیه روزنامه دیواری مدرسه‌ها بودند که از تکه های مختلف طراحی شده یا عکسها و ارتباط آنها باهم، ساخته می‌شدند.

در برخی از کمپانی‌های تبلیغاتی مانند “اگیلوی”، این بوردها برروی تخته صاف ساخته و اجرا می‌شدند که برروی آنها برشهایی بصورت کنده کاری وجود داشت و بصورت فیزیکی به مشتری تحویل می‌شد. رنگها بصورت نقاشی و عکسها با چسب برروی این بوردها جای می‌گرفتند. این بوردها در نوع خود آثار هنری قابل توجهی بوند.

امروزه باوجود ابزارهای مختلف دیجیتالی، اجرای مود بوردها بسیار آسان است. اما موضوعی که هنوز پیچیدگی خود را حفظ نموده، درک مارکتینگی و دانش فراهم آوردن خوراک برای این بوردهاست و نه اجرای آن.

به هررو، مود بوردها، ابزارهای گرافیکی مناسبی هستند، که بخش کوچکی از هویت بصری را به نمایش می‌گذارند. این بوردها بسته به نیاز و مخاطب هدف، ممکن است بسیار ساده و گاه، پیچیده باشند. همانگونه که در مقاله مربوط به «هویت بصری» ، اشاره شد، پیچیدگی اجرا یا سادگی آن، تاثیری در موضوع ندارد و چیزی که موجب انتقال درست مفهوم می‌شود، تاثیرگذاری و قوی بودن موضوعات بصری است. این موضوع بجز بهره بردن از دانش بازاریابی امکان پذیر نیست و اجرای درست مود بود، تخصص بازاریابی و طراحی را همزمان نیاز دارد.