رضا حمیدی

رضا حمیدی یکی از موفق ترین کارآفرینان ایرانی و بنیانگذار برندهای موفقی همچون«چرم مشهد» و  «فرش نگین مشهد»، «پتوی لاله»، «کارخانجات ریسندگی مشهد»، «شرکت رنگرزی مشهد»، «برند نان گندم دشت» و «حوله یاس سپید مشهد» است.

رضا حمیدی در اولین روز مهر ماه 1319 در مشهد متولد شد. فرزند ارشد خانواده بود و چهار برادر و دو خواهر داشت. پدرش کارگاه گلدوزی کوچکی داشت که بقچه ‏های سوزنی، جانماز و پارچه‏ های گلدوزی شده تولید می‏کردند و به زائرین می‏فروختند. درکودکی تابستان‏ها وی به مغازه پدرم می‏رفت. به گفته خودش پدرش چندین بار به وی تذکر داده بود که پشت چرخ گلدوزی ننشیند و باوجود علاقه وی به کار، جلوی در مغازه بساطی برای رضا پهن می‏کرد.

در اواسط سال 75 در جریان یک سفر کاری عازم شهر همدان شد. مقصد وی کارگاه کوچک چرم‌سازی بود که مدت‌ها بود که رونق در آن جریان نداشت. وی تمام توان خود را به کار گرفت تا بر کالبد بی‌جان آن کارگاه چرم‌سازی روحی تازه بدمد. وی که از تاریخ چرمسازی کشور به وجد آمده بود و مطلع شده بود که مرغوب‌ترین چرم گوسفندی جهان در  ایران تولید می شود اما بخش بزرگی از ان بصورت مواد اولیه به خارج از کشور صادر می‌شود و برندهای بزرگی از آن ساخته میشود.

وی مصمم شد ایران را در تولید محصولات چرمی، خودکفا کند. آن کارگاه کوچک چرم‌سازی الهام‌بخش رضا برای بنای کارخانه‌ ای در شهر مشهد شد که امروز چرم مشهد نام دارد.

این تغییر سبب شد تا ذائقه مخاطب ایرانی تغییر کرده و ارزش کالای چرمی تولید داخل درک شده باشد. حمیدی موفق شد فروشگاه‌های بیشتری را در گستره بزرگی از کشور تاسیس کند. فروشگاه‌هایی که نه تنها محل ارائه محصولات چرمی، بلکه خود بخشی از خاطرات هر شهرند.

داستان رضا حمیدی، داستان همه کارآفرینان ایرانی است که عشق این آب و خاک، در وجودشان جاری است.

آکادمی آنلاین عیب پوش

اریک هوبرمن

اریک هوبرمن کارآفرین سریالی و رهبر فکری دنیای دیجیتال مارکتینگ، کارآفرینی، فروش و تجارت است. اریک موسس شرکتهایی همچون سواگ(Swag of the Month)، الی دات کام(Ellie.com) و آژانس بازاریابی شاهین(Hawke Media) است. هوبرمن در دنیای بازاریابی و فروش بیشتر به دلیل رکوردش در رسیدن به بیش از 100میلیوندلار پیش از سی سالگی و انتشار کتاب «شگرد شاهین»، مشهور است.

زندگی هوبرمن

اریک هوبرمن در سانتا مونیکا، کالیفرنیا دیده به جهان گشود. اریک پس از اتمام تحصیلات مدتی به شغل پدر دوستش مشغول شد و پس از آن به همراه یکی از دوستانش کسب و کار موفقی بصورت اینترنتی به نام سواگ راه اندازی کرد.

پس از واگذاری این کسب و کار، به فکر راه اندازی آژانس بازاریابی خودش افتاد و آژانس بازاریابی شاهین را تاسیس کرد.

اریک داستان موفقیت در کسب و کارش را در کتابی به نام «شگرد شاهین» به چاپ رسانیده است. وی به همراه همسرش اریکا و دخترش کیرا در سانتامونیکا کالیفرنیا مستقر هستند.

جوایز و افتخارات

اریک در طول دوران حرفه‌ای خود افتخارات و جوایز بسیاری را دریافت کرده است، از جمله فوربس زیر 30 سال، مجله Inc 25 ، بازاریاب تاثیرگذار بازاریابی برتر، و “اینفلوئنسیو تاثیرگذار برتر سال 2017.

اریک هوبرمن به طور منظم در نشریات رسانه ای بزرگ مانند فوربس، کارآفرین و بیزینس اینسایدر مشارکت دارد. هوبرمن دوبار به عنوان «مدیر بازاریابی سال» ایلات متحده، انتخاب شده است.

آکادمی آنلاین عیب پوش

سایمون سینک

سایمون سینک، نویسنده و سخنران آمریکایی، استاد ارتباطات استراتژیک در دانشگاه کلمبیا و نویسنده کتابهای مشهوری چون «با چرا شروع کنید»[1] و «بازی بی نهایت»[2] است. سینک یکی از مشهورترین سخنرانان مدیریت و رهبری در جهان است.

زندگی سینک

سایمون الیور سینک[3] در ۹ اکتبر ۱۹۷۳در ویمبلدون انگلستان دیده به جهان گشود. مادرش مجارستانی و پدرش امریکایی است. سینک در دوران کودکی، پیش از مهاجرت کامل خانواده به ایالات متحده، تحصیل و زندگی در ژوهانسبورگ، لندن و هنگ کنگ را تجربه کرد و زندگی در چهار قاره مختلف، تجربیات ارزشمندی برای وی به ارمغان آورد. او در سال 1991 از دبیرستانی در دمارست فارغ التحصیل شد.

پس از آن به دانشگاه براندیس رفت و مدرک کارشناسی جامعه شناسی خود را از این دانشگاه دریافت کرد. پس از آن به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه سیتی لندن پرداخت، اما پس از مدتی دانشکده حقوق را رها کرد و به بازاریابی گرایش پیدا کرد. سینک کار خود را در آژانس های تبلیغاتی نیویورک، اگیلوی و متر آغاز کرد و بعدها شرکت «سینک» را راه اندازی کرد. پس از مدتی وی به یکی از سخنرانان و نویسندگان مشهور در حوزه جامعه شناسی، رهبری و مدیریت تبدیل شد.

میراث سینک

یکی از مشهورترین نظریه های سینک، نظریه «دایره طلایی» است که به نام وی مشهور است. این دایره متشکل از سه دایره متحدالمرکز، با دایره داخلی «چرا«، دایره میانی «چگونه»و دایره بیرونی «چه چیزی» است. این دایره دیدگاهی از نفوذ رهبران و سازمان های موفق را توصیف می کند.

از سایمون سینک کتابهای «با چرا شروع کنید»، «رهبران آخر همه غذا می خورند» ، «با هم بودن برای بهتر بودن»، «چرایی خود را بیابید»  و «بازی بی نهایت» چاپ شده است.

او بارها در کنفرانسهای مشهور مانند اجلاس سران رهبران پیمان جهانی سازمان ملل و TEDx ، سخنرانی کرده است. وی با تاسیس بنیاد سینک، همزمان یکی از موفق ترین کارآفرینان جهان نیز بشمار می رود.

آکادمی آنلاین عیب پوش

پی نوشت ها:


[1] Start With Why

[2] The Infinite Game

[3] Simon Oliver Sinek

اسدالله معرفت

اسدالله معرفت، یکی از کارآفرینان و بازرگانان بزرگ دوره قاجار بود اما شهرت وی به تاثیر غیرقابل انکاری که در آموزش کشور داشت، باز می گردد. معرفت بانی اولین مدارس امروزی (غیر مکتبی) عمومی و خصوصاَ رایگان در ایران است که به نام مدرسه معرفت مشهور شد، بود.

زندگی اسدالله معرفت

اسدالله معرفت، در سال ۱۲۱۷ خورشیدی در خامنه، دیده به جهان گشود. خانواده معرفت از خانواده های تاجر و مشهور خامنه بودند. وی با اصرار خانواده مدتی به مکتب رفت اما مکتب را رها کرد و به تجارت خانوادگی پیوست. در دوران جوانی از اکثر کشورهای خارجی خصوصاً روسیه، بازدید کرده بود. با وجود اینکه خودش سواد نداشت، مشاهده مدارس روسیه، ذهنش را به شدت درگیر کرده بود. وضعیت مکاتب آن دوران بسیار نامناسب بود بعلویه علوم مدرن در آن دوران آموزش داده نمی شد.

معرفت دریافت که تفاوتی میان کودکان ایرانی و کودکان اروپایی وجود ندارد و دلیل پیشرفت کشورهای غربی، توجه زیاد انها به مقوله اموزش است. وی به این نتیجه رسید که برای پیشرفت کسب و کارهای کشور، آموزش مهمترین رکن است. خصوصاً اگر این آموزش از کودکی ارائه شود. بنابراین به این فکر افتاد که در وطن خودش مدارسی مدرن شبیه به روسیه را بنا کند.

اسدالله معرفت در سال ۱۲۷۵ خورشیدی (برابر ۱۸۹۶ میلادی) و در دوران مظفرالدین شاه قاجار، اولین مدرسه مدرن رادر خامنه بنا کرد و دو سال بعد مدرسه دوم را در مشهد و سومین را در «پطروفسکی» روسیه (مخاچ قلعه امروز) برای بچه‌های ایرانی ساکن روسیه ساخت. وی میز، نیمکت و تخته سیاه را از روسیه به ایران وارد کرد و برای شاگردان لباس متحدالشکل به همراه کمربندی منقش به عبارت «مدرسه معرفت خامنه» تهیه دید.

در این مدارس، معلمان شاگردان ممتاز مدرسه را با دادن کارت صدآفرین تشویق می‌کردند. جالب اینجاست که در این مدارس در کنار دروس عادی، تعلیمات نظامی (البته با تفنگ و فشنگهای چوبی)، ارائه می‌شد. معرفت تا زمان حیات خود، تمامی مخارج مدرسه از جمله دفتر و کتاب دانش آموزان و حقوق معلمان را می پرداخت. وی برای ادامه این تامین مالی وصیت کرد که پس از مرگش، چند باب مغازه ای که برای همین کار وقف کرده بود، فروخته شود تا با درآمد حاصل از آن، همچنان این مدارس پابرجا بمانند.

مدرسه معرفت در سال ۱۳۰۵ خورشیدی دولتی شده و با نام «نثار» فعالیتش را ادامه داد. از سال ۱۳۴۹ خورشیدی مدرسه تجدید بنا و پس از چند سال «مدرسه راهنمائی حاج اسدالله معرفت» نام گذاری شد. مکان این مدرسه و سایر مدارس معرفت، همچنان در طول دوران تغییر نیافته و امروزه نیز این مدارس در حال آموزش کودکان هستند.

پیش از این سالها قبل اولین دانشگاه امروزی ایران که دارالفنون نام داشت، در سال۱۲۳۰ خورشیدی توسط وزیر اول وقت یعنی امیرکبیر در دوران ناصرالدین‌شاه قاجار برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شده بود. دارالفنون، نخستین دانشگاه مدرن ایران است. در ادبیات دوران قاجار، حتی به دانشگاه‌های خارجی هم دارالفنون گفته می شد. ساختمان دارالفنون در خیابان ناصرخسرو در بازار تهران ‌است. امروزه، این ساختمان، تبدیل به موزه‌ شده‌است. اما با این وجود تا زمان تاسیس مدارس معرفت، مدارس امروزی در ایران وجود نداشت.

اسدالله معرفت پس از تاسيس مدرسه، نظام‌نامه‌اي تنظيم كرد كه مي‌توان آن را اولین اساسنامه آموزش و پرورش كشور قلمداد كرد.  اين نظام‌نامه شامل مقدمه و ده فصل بود كه درآن کلیه وظایف کارکنان و دانش‌آموزان در آن مشخص شده بود. نکته قابل توجه اين نظام‌نامه موضوع حذف تنبيه و جایگزینی تشويق در آن بود.

سرانجام اسدالله معرفت، پدر مدارس نوین ایران در سال ۱۲۹۳ خورشیدی، دیده از جهان فروبست.

میراث اسدالله معرفت

مدرسه معرفت در شهر خامنه و سایر مدارس معرفت داخل و خارج کشور، بازمانده از این مرد بزرگ است. مدرسه معرفت خامنه در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. اما میراث اسدالله معرفت، تلاش وی در توزیع علم در میان ایرانیان است.

ریچارد برانسون

سر ریچارد چارلز نیکلاس برانسون، یکی از جنجالی ترین میلیاردرهای جهان، موسس گروه ویرجین کارآفرین، فضانورد و نجیب زاده بریتانیایی است. گروه ویرجین امروزه بیش از 400 شرکت بزرگ جهان را در زمینه های مختلف در اختیار دارد.

زندگینامه ریچارد برانسون

ریچارد برانسون در 18 ژوئیه 1918 در بلک هیث شهر لندن، دیده به جهان گشود. پدرش ادوارد جیمز برانسون از وکلای مشهور دادگستری و مادرش ایو برانسون رقصنده سابق باله و مهماندار هوایی بودند. ریچارد دو خواهر کوچکتر به نام‌های لیندی برانسون و ونسا برانسون دارد. خانواده برانسون از خانواده های اشرافی انگلستان بودند. پدربزرگ ریچارد، سر جورج آرتور هاروین برانسون، قاضی دادگاه عالی دادگستری و مشاور خصوصی دولتمردان و مدیران بزرگ انگلستان و امریکا بود.

در سال 1793، جد ریچارد، انگلستان را به مقصد هند ترک کرد. چهار نسل از خانواده برانسون در هند زندگی می‌کردند. یکی از مادربزرگ‌های او یک هندی به نام آریا است. ریچارد تا سن شانزده سالگی به مدرسه استو، مدرسه ای خصوصی در باکینگهام شایر رفت. برانسون به علت بیماری نارساخوانی، عملکرد تحصیلی ضعیفی داشت. در آخرین روز تحصیلی مدرسه، مدیر مدرسه، رابرت درایسون، به او گفت که یا در زندان خواهد پوسید و یا میلیاردر خواهد شد. یکی از موفق ترین کارهای او ساخت و فروش جعبه های دستمال کاغذی و سطل های زباله در دوران دبستان بود.

ریچارد در شانزده سالگی تحصیل را رها کرد و با کمک یکی از دوستان خود یک مجله دانش آموز را راه اندازی کرد. تجربه‌ بعدی وی شرکتی بود که آلبوم‌ های موسیقی را با سفارش پستی برای خریداران ارسال می‌ کرد. این فروشگاه پستی به‌ مرور تبدیل به فروشگاه‌ های زنجیره‌ ای آلبوم‌ های موسیقی شد و برند ویرجین رکوردز را به‌ وجود آورد.

ریچارد برانسون در سال ۱۹۷۲ میلادی با کریستن توماسی ازدواج کرد و در سال ۱۹۷۹ میلادی نیز از او جدا شد. ازدواج دومش، در سال ۱۹۸۹ میلادی، با جوان تمپلمن انجام شد. این مراسم ازدواج در جزیره شخصی‌ برانسون(نکر) برگزار شد. برانسون صاحب یک دختر به نام هولی و یک پسر به نام سم است. هر دوی این فرزندان حاصل ازدواج او با همسر دوم یعنی جوان تمپلمن هستند.

فعالیتهای برانسون

گروه ویرجین هلدینگ چندملیتی بریتانیایی و دارای بیش از ۴۰۰ شرکت تابعه و زیرمجموعه در سراسر جهان است. تاریخ تاسیس شرکت مرکزی ویرجین در اداره ثبت شرکت‌ ها در لندن در سال ۱۹۸۹ میلادی است، گرچه سابقه فعالیت‌های بازرگانی برانسون با نام تجاری ویرجین به سال‌ های دهه ۱۹۷۰ میلادی باز می گردد.

میراث برانسون

پروژه فضایی ویرجین گلکتیک، شاید بزرگترین دستاورد برانسون به شمار بیاید. برانسون اولین میلیاردری است که با فضاپیمایی که خود در ساخت آن نقش داشته است، به فضا رفته. وی یکی از موفق‌ ترین کارآفرینان جهان و نمادی از کارآفرینی است. بر پایه فهرست ثروتمندترین افراد جهان در مجله فوربز در سال 2023 میلادی، برانسون با ثروتی معادل 5.1 میلیارد دلار، 342مین فرد ثروتمند جهان است(یعنی باوجود این دارایی، هنوز 341نفر از وی ثروتمندتر هستند!)

رویاهای خود را دنبال کنید! درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر می‌ خواهید کسب و کاری راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است! این‌ طوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفا برای پول درآوردن، نباشد. شما فقط یک بار زندگی می‌ کنید، پس اگر من بودم، کاری را می‌ کردم که بتوانم از آن لذت ببرم!

افتخارات برانسون

برانسون در سال ۱۹۹۳ میلادی، دکترای افتخاری فناوری را از دانشگاه لفبورگ دریافت کرد. وی همچنین در مارس سال ۲۰۰۰ میلادی، نشان شوالیه را به خاطر خدمات ماندگار خود در زمینه‌ تجارت و کارآفرینی از کاخ باکینگهام دریافت کرد و لقب«سر» گرفت. در همین سال نشان تونی جانوس به خاطر فعالیت‌ های وی در زمینه‌ پروازهای تجاری به او اهدا شد. در هفتم دسامبر سال ۲۰۰۷ میلادی بان کی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد جایزه شهروند جهانی را از طرف سازمان خبرنگاران سازمان ملل متحد به اهدا کرد.

رضا اربابیان

رضا اربابیان متولد سال ۱۳۶۱ شمسی دیده به جهان گشود. تنها چهارده سال سن داشت که به همراه خانواده خود راهی کانادا شد و به ادامه تحصیل پرداخت است. اربابیان موفق شد مدرک کارشناسی اقتصاد و کارشناسی ارشد خود در رشته مدیریت کسب و کار را اخذ کند. چند سال بعد به ایران بازگشت.

اربابیان در تبریز به کسب‌ و‌ کار خانوادگی‌ خود که تولید هیدروفیل و حوله سهند بود پرداخت. همواره الگوی کارآفرینی اینترنتی را دنبال میکرد و علاقه مند بود تا وبسایتی شبیه به وبسایت ای.بی[1] داشته باشد.

در ابتدای دهه نود شمسی، اپلیکیشن دیوار فعالیت خود را به تازگی شروع کرده بود. اربابیان تحقیقات زیادی در این حوزه انجام داد و نهایتا تصمیم گرفت به فعالیت در زمینه در زمینه خرید و فروش لوازم دست دوم بپزدارد. اربابیان معتقد است مهم‌ ترین مسئله برای شروع یک کسب‌ و کار، تشخیص یک نیاز به صورت صحیح است.

رضا اربابیان در ابتدای دهه نود با همکاری دو تن از دوستانش، دیگر که بیشتر در زمینه‌ های مالی همراه وی بودند، اقدام به تاسیس شیپور کرد. وی در آن روزها نقش مجری اصلی را داشت و تمامی مسئولیت اپلیکیشن را به تنهایی بر عهده گرفت. یکی از مهم ترین دلایل موفقیت رضا اربابیان را می‌ توان این امر دانست که وی همواره به این نکته تاکید داشت که در کنار کار و پیشبرد فنی اپلیکیشن، بایستی بحث تحقیقات فنی و تحقیقات بازار به صورت جدی انجام شود تا بتوان مسیر رو به رشدی را طی نمود.

در ابتدای راه فعالیت‌ شیپور، وبسایت و اپلیکیشن این کسب و کار مشکلات بسیاری داشت و اربابیان نیز به دلیل آن که تجربه کافی در زمینه‌ های فنی نداشت، مسائل و مشکلات بسیاری را پیش روی خود مشاهده کرد. به همین دلیل تصمیم گرفت برای رفع مشکلات موجود با شرکت پومگرانت[2] همکاری کند. در آن زمان مشکلات مالی نیز به یکی از معضلات موجود تبدیل شده بود تا جایی که رضا اربابیان بابت پشتیبانی فنی به شرکت استونیایی پیشنهاد داد تا به عنوان شریک سهمی از شیپور را دریافت نمایند و آنها نیز به یکی از شرکای وی تبدیل شدند. البته این ماجرا زمان زیادی طول نکشید و به دلیل عدم نتیجه بخشی، همکاری آنها با شیپور قطع شد و کلیه سهام به شیپور بازگردانده شد.

شیپور با موضوع نیازمندی های آنلاین راه اندازی شده است و هدف اصلی آن ارتباط قرار دادن خریدار و فروشنده به صورت مستقیم است. در این وب سایت می توان هم آگهی ثبت کرد و هم از آگهی های دیگران بازدید کرد.

پی نوشت:


[1] eBay

[2] Pomegranate

کیچیرو تویودا

کیچیرو تویودا در یازدهم ژوئن 1894 روستای یوشیتسو در استان شیزوئوکا، ژاپن دیده به جهان گشود.  وی یکی از برترین مدیران و کارآفرینان جهان و موسس تویوتا موتورز بود. تصمیم او برای تغییر تمرکز تویودا از تولید ماشین بافندگی اتوماتیک به خودروسازی، چیزی را ایجاد کرد که به شرکت موتور تویوتا تبدیل شد.

پدر کیچیرو، ساکیچی تویودا، پس از تولد کیچیرو به یوشیتسوماچی آمد تا نام کیچیرو را انتخاب کند. پدرش بسیار مشغول تجارت بود و مادر کیچیرو، «تامی»، خانواده را در اعتراض به اشتغال بیش از حد همسرش، ترک کرد و کیچیرو از دوماهگی بدون مادر بزرگ شد.

کیچیرو در روستای یوشیتسو توسط پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد. در سه سالگی، کیچیرو به محلی که اکنون هیگاشی کو، ناگویا، استان آیچی، جایی که پدرش در آن زندگی می کرد، نقل مکان کرد. کیچیرو وارد مدرسه ابتدایی کیودو کانجی شد و سپس به مدرسه ابتدایی تاکاداکه و سپس به دبیرستان ناگویا رفت. درسال 1920، کیچیرو از دانشکده مهندسی مکانیک، دانشگاه توکیو فارغ التحصیل شد. پس از فارغ التحصیلی، حدود هفت ماه تا مارس 1921 در همان دانشگاه در رشته حقوق تحصیل کرد.

پس از فارغ التحصیلی، تویودا به زادگاهش، ناگویا بازگشت و به شرکت تجاری «تویوتا بوشوکو»، که توسط پدرش، ساکیچی، در سال 1918 تأسیس شده بود، پیوست. پدرش در آن زمان به عنوان رئیس شرکت مشغول به کار بود. از ژوئیه 1921 تا فوریه 1922، کیچیرو از سانفرانسیسکو، لندن، اولدهام و غیره دیدن کرد تا در مورد صنعت ریسندگی و بافندگی اطلاعاتی کسب کند و سپس از طریق کشتی از بندی مارسی به شانگهای و سپس به ژاپن بازگشت. پس از بازگشت به ژاپن، در دسامبر 1922، کیچیرو با هاتاکو آیدا، دختر یکی از بنیانگذاران فروشگاه های زنجیره ای تاکاشیمایا، ازدواج کرد.

در سال 1926، کیچیرو «شرکت صنایع تویوتا» را تأسیس کرد و خودش مدیر عامل آن شد. کیچیرو به ماشین های بافندگی اتوماتیک علاقه داشت. بنابراین کارخانه ای در کاریا، آیچی راه اندازی کرد تا تولید این دستگاهها را شروع کند. پدرش، ساکیچی، به شدت مخالف این حرکت وی بود. کیچیرو از سپتامبر 1929 تا آوریل 1930 به اروپا و آمریکا سفر کرد. صنعت اتومبیل که در آن زمان در مراحل اولیه خود بود و بوی توسعه این صنعت به مشام وی خورد.

در سال 1933، بخش خودروسازی تویوتا تأسیس شد. در سال 1936، طبق قانون مجوز تولید خودرو به عنوان یک شرکت دارای مجوز گرفت. در سال 1937 این بخش بانام «شرکت تویوتا موتورز» مستقل شد. کیچیرو در همان سال معاون نخست وزیر ژاپن شد. در سال 1941، کیچیرو به عنوان نخست وزیر ژاپن، به روی کار آمد. در جنگ جهانی دوم، او مجبور شد برای ارتش امپراتوری ژاپن کامیون بسازد تا شرکتش از تخریب در امان بماند.

اولین خودروی سواری تویوتا در سال 1936، تولید شد. پس از جنگ جهانی دوم، تویوتا از اتحاد ژاپن با ایالات متحده برای یادگیری از خودروسازان آمریکایی و سایر شرکت‌ها سود برد. او پای دمینگ را به ژآپن باز کرد و خود از برترین شاگردان دمینگ بود. این رابطه موجب ایجاد راه تویوتا (فلسفه مدیریت) و سیستم تولید تویوتا (روش تولید ناب) شد که دنیای صنعت را متحول نمود. این شرکت کوچک به شرکتی پیشرو در صنعت تبدیل شد و موضوع بسیاری از مطالعات دانشگاهی شد.

در دهه 1960، تویوتا از رشد سریع اقتصاد ژاپن برای فروش خودرو به طبقه متوسط رو به رشد استفاده کرد. این موفقیت منجر به تولید تویوتا «کرولا» شد. کرولا تبدیل به پرفروش‌ترین خودروی تمام دوران در جهان شد. اقتصاد پر رونق ژاپن به توسعه بین المللی این شرکت کمک کرد و به تویوتا اجازه داد تا از دسامبر 2020 به یکی از بزرگترین خودروسازان جهان، بزرگترین شرکت ژاپن و نهمین شرکت بزرگ جهان از نظر درآمد تبدیل شود.

تویوتا اولین خودروسازی جهان است. این شرکت بیش از 10 میلیون خودرو در سال تولید می کند. تویوتا، مشهورترین و بزرگترین خودرو سازی در جهان است. خودروی تویوتا به خودرویی که هیچ گاه خراب نمی شود مشهور است. صنایع تویوتا یکی از بزرگترین صنایع و یکی از ارزشمنترین برندهای جهان است.

کیچیرو تویودا در بیست و هفتم مارس 1952دیده از جهان فروبست و میراثی بزرگ در خیابانهای جهان به جای گذاشت.

اصغر قندچی

اصغر قندچی در ۱۰ فروردین ۱۳۰۷، در تهران دیده به جهان گشود. تنها شانزده سال داشت که کارگاهی فنی حدود سه متر در سه متر در دروازه قزوین تهران تاسیس کرد. کارگران زیادی در این کارگاه به همت اخلاق و منش قندچی تبدیل به استادکارهایی ماهر شدند.

چندسال بعد برادرش احمد قندچی از طرفداران جبهه ملی، یکی از سه دانشجویی بود که در حمله نیروهای امنیتی به دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ کشته شد.

اصغر قندچی در دروازه قزوین تهران کار خود را گسترش داد و گاراژ بزرگی را به بازسازی و تقویت کامیونهای آمریکایی و سازگاری آنها با شرایط ایران تخصیص داد. حسین میردامادی یکی از وارد کنندگانی بود که قطعات کامیون ماک را که از آمریکا به ایران وارد کرده و این قطعات توسط قندچی و کارگرانش در گاراژ مونتاژ می شد.

عموما کامیونهای دماغ دار ماک‌ آمریکایی شاسی‌های کوتاهی داشتند. قندچی جهت تسهیل تردد ماک در جاده‌های ناهموار ایران ارتفاع شاسی‌ها را یک متر بلندتر می‌کرد. این موضوع به گوش وزیر اقتصاد وقت علی‌نقی عالیخانی رسید. از این رو که این صنعت مورد نیاز کشور بود، وزیر اقتصاد پروانه ساخت کامیون را به اصغر قندچی اعطا کرد.

قندچی تریلر غول پیکر و کامیون‌های ساخت خود و همکارانش در کارگاه را برای معرفی صنایع ملی ایران به نمایشگاه رساند. این موضوع مورد تشویق دولت قرار گرفته و در نهایت اجازه‌نامه تأسیس کارخانه کامیون سازی را به او اعطا شد. قندچی با این امتیاز وبا سرمایه گذاری حسین میردامادی، اولین و بزرگترین کارخانه کامیون سازی کشور به نام ایران کاوه را پایه‌ریزی کرد. در نمایشگاه خودرو سازی برلین در سال ۱۳۵۶ قند چی جایزه بزرگ خودروسازی را از آن خود کرد.

پس از انقلاب کارخانه ایران کاوه بنفع بنیاد مستضعفان مصادره و ملی اعلام شد. امروزه این کارخانه با نام سایپا دیزل بخشی از کارخانجات خودروسازی سایپا است. با این وجود قندچی از تلاش نایستاد و کارخانه کاوه کار را تأسیس کرد و تلاش‌های وی در جهت بازسازی حمل و نقل جاده ای کشور و نیز انتقال تانک و ادوات سنگین به مناطق جنگی در سرنوشت جنگ عراق با ایران بسیار راهبردی و حیاتی واقع شد.

در سوم بهمن ۱۳۹۵ با حضور معاون اول رئیس‌جمهور، وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران و ایران، نشان امین الضرب به پیشکسوتان و کارآفرینان کشور از جمله وی اعطا شد.

قندچی پدر صنعت کامیون سازی و مؤسس اولین و بزرگترین کارخانه تریلر و کامیون ساخت ایران بدون مونتاژ خارجی به نام ایران کاوه (سایپا دیزل) است. بدون شک وی از بنیانگذاران صنعت تولید خودروهای تجاری در ایران محسوب می‌شود. مستندی به نام «ماک در ایران» در مورد دوران فعالیت ایران کاوه، توسط امین آزاد ساخته شده‌است.

اصغر قندچی پس از ۹۱ سال دلسوزی و تلاش برای اعتلای صنعت کشور، در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۸ دیده از جهان فروبست اما یاد و اثر او هنوز در جاده های کشور مشهود است.

ست گودین

ست دبلیو.گودین(Seth Godin)، که به سث گادین یا ست گادین نیز مشهور است، در سال ۱۹۶۰ میلادی در نیویورک متولد شد. گودین در سال ۱۹۷۸ در رشته علوم کامپیوتر و فلسفه از دانشگاه تافتس فارغ التحصیل شد و سپس مدرک تکمیلی خود را در رشته MBA از دانشگاه استنفورد اخذ کرد. از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۶ به عنوان مدیر برند در شرکت نرم‌افزار اسپینیکر(spinnaker)، فعالیت خود را آغاز کرد.

گودین در سال 1986 پس از ترک اسپینیکر(spinnaker)،، از اندوخته پس‌انداز استفاده کرد تا ست گودین پروداکشن، که تجارتی در حوزه بسته‌بندی کتاب بود را در آپارتمانی در شهر نیویورک تأسیس کند. زمانیکه با مارک هرست آشنا شد، یویوداین(Yoyodyne)، را تأسیس کرد. پس از چند سال، گودین تجارت بسته بندی کتاب را به کارمندانش فروخت و تلاش خود را بر روی یویوداین متمرکز کرد و برای اولین بار مفهوم بازاریابی بااجازه خلق شد.

یویوداین(Yoyodyne)، در سال 1995 راه اندازی شد، از مسابقات، بازی های آنلاین استفاده کرد. در سال 1998، گودین رسماَ معاون بازاریابی مستقیم یاهو شد.

گودین در مارس 2006، گودین اسکوییدو(Squidoo)، را راه اندازی کرد. در جولای 2008، این سایت یکی از 500 سایت پربازدید در جهان بود. تا سال 2014، دیگر از نظر مالی مقرون به صرفه نبود و وی مجبور به فروش آن شد.

گودین نویسنده کتاب های پرفروشی همچون «بازاریابی بااجازه»، «الفبای چیرگی»، « فریب ایکاروس»، «قبایل»، «این است بازاریابی»، «شیب»و «گاو بنفش» است. کتاب الفبای چیرگی و بازاریابی بااجازه و گاو بنفش بیش از 150000 نسخه در بیش از 23 چاپ در دو سال اول فروخته اند. کتاب شیب نیز یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های هفته تجاری و نیویورک تایمز بود.گودین در سال 2018 به تالار مشاهیر بازاریابی انجمن بازاریابی آمریکا معرفی شد.

ست گودین، مانند سوپرمن در کمیکهای مارول است. تقریبا تا به حال هر کاری که اراده کرده، انجام داده. از زمانی که در جوانی فروشنده بیمه (سخت ترین شاخه ویزیتوری)، فعالیت داشته تا امروز که یکی از بزرگترین متفکران بازاریابی و فروش در جهان تبدیل شده، گودین، همان شخصیت رویاپرداز صادق و شرور و بچه گانه خود را حفظ کرده است.

در ماه می سال۲۰۱۸، گودین افتخار ورود به موسسه مشهور Marketing Hall  را کسب کرد و تنها فردی است که هم در تالار مشاهیر و هم انجمن بازاریابی حضور دارد.

ماتسوشیتا

ماتسوشیتا کونوسوکه

ماتسوشیتا کونوسوکه(Konosuke Matsushita)، در ۲۷ نوامبر ۱۸۹۴ در دهکده ای به نام واسامورا در استان واکایاما در امپراتوری ژاپن، دیده به جهان گشود. کونوسکه فاقد تحصیلات عالی بود و در سال چهارم ابتدایی به علت کسب نتایج ضعیف تحصیلات را رها کرد و فعالیت خود را‌ در سن 9 سالگی آغاز کرد.

بعد از مـدتی کار به عنوان یک کارگر‌ معدن زغال‌سنگ و همچنین یک‌ شرکت‌ مهندسی، ماتسوشیتا شـرکت خودش را در سال 1918 به نـام شـرکت لوازم الکتریکی ماتسوشیتا (که بعدها به شرکت صنایع الکتریکی ماتسوشیتا یا MEI تغییر نام داد) تأسیس کرد. از طریق ترکیبی‌ از نوآوری‌های محصولات، بازاریابی هوشمندانه و مدیریت آینده‌نگر، ماتسوشیتا شرکتش را به یکی از بزرگترین شرکت‌های از این دست در ژاپن پیـش از جنگ تبدیل کرد.

ماتسوشیتا شرکت پاناسونیک را از یک کارگاه کوچک که تنها تولیدش نوعی لامپ دوچرخه بود، به یکی از بزرگترین شرکت‌های تجهیزات الکترونیکی، الکتریکی و صنعتی جهان تبدیل نمود. از ماتسوشیتا به عنوان نجات‌بخش اقتصاد ژاپن از خاکسترهای جنگ جهانی دوم یاد می‌شود. ماتسوشیتا دردهه شصت میلادی پس از سفر به آمریکا و بازگشتش به ژاپن در پی پیاده کردن الگوی کاری آمریکا در سازمانش بود و جهت بهره‌وری کارکنان روزهای کاری کارکنان را در هفته از شش روز به پنج روز کاهش داد و دستمزدها را به اندازه همان شش روز پرداخت کرد.

بعد از یک دوره ی سخت و دشوار‌ پس‌ از جنگ، ماتوشیتا شرکت خود را در سال 1950 احیا کرد. او شرکت خود را به یک غول صنعتی تبدیل کرد که امروزه دارای بیش از 300 شعبه است.

ماتسوشیتا فرزند کوچک خانواده ده نفری خود بود. پدرش مالک موفقی بود، اما هنگامی که کونوسوکه 6 سال داشت، در اثر احتکار در بازار برنج ورشکسته شد. 9 ساله که بود چون خانوده اش توان نگهداری او را نداشت به ناچار زادگاه خود را ترک کرد و برای کار به اوزاکا رفت و در ابتدا بعنوان شاگرد در یک کارگاه منقل سازی مشغول به کار شد. پس از آن برای یک دوچرخه ساز کار کرد و اولین تجربه اش را در کار ماشین آلات کسب نمود. چنان چه خودش بعدها اشاره کرد کار در مغازه های کوچک باعث شده تا مفهوم تجارت را به خوبی درک کند و بفهمد بازار چگونه کار می کند و شخصیتش به گونه ای شکل گرفت که به راحتی می توانست با مشکلات مربوط به خرده فروشان و تولیدکنندگان روبه رو گردد.

احداث روشنایی برق خیابان ها و تراموا در اوزاکا، ماتسوشیتا را به قدری مجذوب خود کرد که در سال 1910، درسن 51 سالگی به عنوان سیم کش (کمک تکنسین برق) در شرکت روشنایی برق اوزاکا مشغول به کار گردید.

او خیلی زود مهارت‌های جدید را آموخت و در حالی که‌ تنها‌ 16‌ سال سن داشت، مهارت‌هایش در سیم‌کشی باعث شد که او خـیلی سـریع‌ پله های‌ ترقی‌ را طی کند. اما در سال 1917 او تصمیم گرفت این شرکت را تـرک‌ کند‌ که‌ این امر تا حدی نیز به دلیل مشکلات جسمانی بود. ماتسوشیتا از مشکلات ریوی‌ رنج‌ می‌برد و هـمین بـاعث شـده بود که او برخی روزها را از محل کارش‌ مرخصی‌ بگیرد‌ تا استراحت کـند. او بـه این نتیجه رسید که اگر کسب و کاری را برای‌ خودش‌ شروع نکند، نمی‌تواند از پس مشکلات جسمانی خویش بـرآید.

به دلیل فقر و بیماری و نداری، ماتسوشیتا در 27 سالگی خود، تمام اعضای خانواده خود را از دست داده بود. این سال ها همراه با ابتلای وی به نوعی بیماری ریوی بود که تا پایان عمرش گریبان گیر او بود.

او در سال 1917 ،در حالی كه در شغل خود موفق بود شركت محل كار خود را ترك كرد و تصميم گرفت از آن به بعد برای خود كار كند. او از يك دوران كودكی سخت، يك دوره شاگردی، كارآموزی فرهيخته گرديد و به راهی تازه گام نهاد.

در‌ سال‌ 1918‌ یعنی زمانی که ماتسوشیتا 23 ساله بود، کارخانه ی لوازم الکتریکی ماتسوشیتا را تـأسیس کـرد. طی یک سال 20 نفر در آنجا مشغول به کار شدند.

سرمايه اوليه تاسيس شركت، تنها 100 ين (يك دلار) بود كه ماتسوشيتا با كمك همسر و برادر همسرش (مؤسس شركت سانيو) آن را تامين كرد و شركت را راه انداخت.

تجربه اي كه او به عنوان يك برقكار جوان در شركت برق اوزاكا اندوخته بود و نصيحت و توصيه اكيد پدرش مبنی بر اختيار كردن يك شغل مستقل غيردولتی، او را واداشت كه توليد و عرضه سرپيچ لامپ را كه مدتها روی آن كار كرده بود، به عنوان اولين فعاليت و محصول شركت تازه تأسيس عرضه كند.

پس از ارائه دو شاخه تبديل برق به بازار، شارژهای لامپ های دوچرخه را با نشان «ناسيونال» به بازار عرضه كرد و در سال 1925 اين نشان تجاری را براي شركت به ثبت رساند.

عناصر چهارگانه خلاقيت، خطرپذيری، سخت كوشی، فروتنی و شيوه های جديد مديريتي ماتسوشيتا باعث شد كه در طی 72 سال از تأسيس كارخانه ماتسوشيتا، محصولات اين كارخانه (پاناسونيك) برای تمام مردم دنيا شناخته شده باشد و كمتر سازمانی در طول عمر خود به موفقيت هايي كه كارخانه ماتسوشيتا دست يافت، دست يافته باشد. در اين سالها، او نه تنها شرافت و بزرگی خانواده را باز گرداند، بلكه جلال و شكوه اقتصادی و اجتماعی گذشته را پشت سر گذاشت.

اصول مدیریت ژاپنی ماتسوشیتا

ماتسوشیتـا بـه پدر رهـبری در ژاپـن مشهـور اسـت. در دهـه 1930 نوآوری هـای داشـت ماننـد کـارگروهی، بهبـود مسـتمر و اولـویت دادن بـه مشتـری کـه هنـوز در بسـیاری نقـاط جهـان بـه کـار گرفتـه می شوند. توجه حقیقی او به مردم، احترام به دیگران و فروتنی شخصی اش او را به الگوی بسیار تاثیرگذار تبدیل کرده است.

کونوسوکه یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های ژاپن بـه نـام شـرکت صنایع الکتریکی ماتسوشیتا را بنا نهاد. هنوز هـم بـیش از هـر چـیز از او بـه خـاطر ایجاد امپراطوری کالاهای‌ الکتریکی‌ یاد می‌شود. در این شرکت، او روش‌های مدیریتی را اجرا کرد که فراتر از آن دوران بودند. او ساختار مدیریت متمرکز رایج در آن دوران را کنار نهاد. او پیشگام‌ تبلیغات‌ در مطبوعات‌ و رقابت در زمینه ی قـیمت و کیفیت است.

او‌ مدیری روشنفکر در عصر خود بـه شـمار می‌رفت. این موضوع حتی در شعاری که‌ او‌ برای شرکتش در نظر گرفته بود‌ نـیز‌ مـشهود است‌: «هماهنگی‌ میان‌ سود سازمانی و عدالت اجـتماعی‌.»

در سـال 1933،مـاتسوشیتا پنج اصل راهنمای خود را معرفی کرد و در سـال 1937 نـیز‌ دو‌ اصل دیگر را به آنها افزود‌. این‌ اصول‌ که‌ حتی‌ امروز نیز کاربرد‌ دارنـد‌ عـبارتند از:

1- خدمت به عموم

2- انصاف و صـداقت

3- کـار تیمی

4- تـلاش بـرای پیـشرفت

5- نزاکت و فروتنی

6- احترام به‌ قانون‌ طـبیعت‌

7- شـکرگذاری

آنچه امروز به عنوان هفت آرمان ماتسوشیتا (seven spirits of Matsushita) شناخته می شود در سبک رهبری به اشکال گوناگون نمود پیدا می کند.

توجه به «خرد گروهی»، «نظام بخشی»، «تعيين مأموريت سازمان»، از شيوه های مديريتی وی به شمار می آيند؛ شيوه هايی كه پس از گذشت چندين دهه از پياده سازی آنها توسط ماتسوشيتا، در سازمان های كنونی مطرح می شوند.در طول دهه ی 1970 ماتسوشیتا به فکر توسعه و تشریح ایده‌ها و فلسفه‌های اجتماعی و تجاری خود افـتاد و در ایـن زمینه 44 کتاب را منتشر کرد. معروف‌ترین کـتاب او بـه‌ نام‌ سـاخت جـاده‌ای بـه سمت صلح و شادی از طـریق رفاه و سعادت بیش از چهار میلیون نسخه فروش داشت. او به آموزش مفاهیم منحصر به‌ فرد‌ مـد نـظر خود در باب‌ مدیریت‌ ادامه داد تا ایـن کـه مـشکل مـزمن ریـوی سرانجام او را زمین‌گیر کـرد.

سرانجام ماتسوشیتا در ۲۷ آوریل ۱۹۸۹در شهرموریگوچی ژاپن، در 94 سالگی دیده از جهان فروبست.

منابع:

  • JAPANESE CULTURE AND LEADERSHIP STYLE
  • Ala, Mohammad; Cordeiro, William P., Can We Learn Management Techniques
  • Ala, Mohammad; Cordeiro, William P
  • Pascale, R. and Athos, A. (1981), the Art of Japanese Management
  • Kippenberger, T. (2002). Leadership. Oxford
error: کلیک راست در این سایت غیر فعال است !!