مدیر کوتوله کیست؟

مدیر کوتوله(Dwarf manager)، اصطلاحی غیر آکادمیک در مدیریت است که باتوجه به بکارگیری آن توسط بزرگان مدیریت، تاحدی در میان عموم کاربرد یافته است. این اصطلاح زمانی به کار می رود که مدیری، شایستگی لازم برای انجام وظایف خود و مدیریت بر سازمان یا تیم خود را نداشته باشد. این مفهوم، ارتباطی مستقیم با مبحث «انفجار کوتوله ها» دارد که در مقاله مربوطه به آن کاملا در این خصوص شرح داده شد.

لغت کوتوله(Dwarf)درانگلیسی به افراد کوتاه قد و همینطور به کوتوله های داستانی اطلاق می شود. همانگونه که در مقاله مربوط به «شایستگی چیست؟»، شرح داده شد، هر فردی برای اینکه برای انجام کاری شایسته باشد، باید دارای سه خصوصیت «دانایی»، «توانایی» و «مهارت» باشد. در این مسیر وجود «تجربه» و «نگرش» موجب می شود که فرد بتواند از مسیر عبور کند و دیگران را نیز عبور دهد.

در ادبیات عامیانه جامعه «مدیر کوتوله»، به مدیری گفته می شود که دارای دانش و علم و تجربه ای کم باشد و پست مدیریت بصورت انتصابی در اختیار او گذاشته شده باشد اما اگر این موضوع را بصورت فنی بررسی کنیم، باید بگوییم مدیر کوتوله مدیری است که فاقد «شایستگی» است.

عموما به دلیل عدم شایستگی، چنین مدیرانی دارای ترس عجیبی در کار هستند. به دلیل همین ترس سعی میکنند افرادی را برای کار انتخاب کنند تا اولا به آنها «وفادار» باشند و ثانیا «شایستگی» کمتری از انها داشته باشند. حال اگر همین سلسله به پایین تر برود، پس از مدتی سازمان یا جامعه پر می شود از افرادی که هیچ شایستگی ندارند و صرفا «وفادار» و «بله قربان گو» هستند. به این پدیده، «انفجار کوتوله ها» گفته می شود که نمونه های بسیاری از آن را در سازمانهای مختلف می توان مشاهده کرد.

نتیجه این پدیده، سرخوردگی افراد متخصص و کارکنان است و نهایتا سازمان ناکارآمد، پر از ترس و حشت و مملو از دروغ و تملق خواهد شد.

یکی از خصوصیات این مدیران، «مدیریت مرغ دریایی» است. اصطلاح مدیر مرغ دریایی(seagull manager)، به مدیرانی اطلاق می‌شود که بیشتر از اینکه برروی حل مسئله یا موضوع تمرکز داشته باشند، به نقش شومنی(showman)، خود در سازمان توجه می‎کنند. این مدیران نمایش قدرت یا همدردی را از اصل حل مسئله، مهمتر قلمداد می‌کنند. برای درک بهتر این اصطلاح، مقاله مربوطه به «مدیر مرغ دریایی کیست؟» را مطالعه کنید.

یکی دیگر از خصوصیات این مدیران، «مدیریت ذره‎ بینی» یا مدیریت میکرو(Micro management)، است که تقریبا درد بزرگ بسیاری از سازمان‌های ایرانی است. همه جا و در همه سطوح هستند ممکن است در راس سازمان مدیران میانی و مدیران ارشد سازمان در همه این نقاط مدیران میکرو وجود داشته باشد. پیشنهاد می شود مقاله مربوط به «مدیر ذره بینی کیست؟» مطالعه شود. یکی دیگر از خصوصیت مدیرانکوتوله، «مدیریت موریانه ای» است. این مدیران رفتار موریانه وار در سازمان دارند. یعنی سازمان از بیرون به ظاهر پابرجاست اما از دورن خورده شده و یک روز ستون های سازمان دیگر طاقت وزن آن را نداشته و تخریب خواهد شد. در مقاله مربوط به «مدیران موریانه ای چه مدیرانی هستند؟» به شرح این مدیران پرداخته ایم.

راه حل رهایی از این مدیران به دو بخش فردی و سازمانی تقسیم می‌شود. دربخش فردی، تمام مدیران وظیفه دارند تا برروی توسعه فردی و سازمانی خود کار کنند. در بخش سازمانی، راه حل رهایی از چنین مدیرانی، خلق سازمانهای یادگیرنده است. سازمانهایی که دائما درحال توسعه افراد و اعضای خود هستند، دیگر پذیرای چنین مدیرانی نیستند.

مدیران کوتوله در «سازمانهای یادگیرنده»، جایی ندارند. بنابراین هرچه بیشتر کارکنان سازمان برای رهایی از چنین مدیرانی، به توسعه خود بپردازند، سریعتر از دست این مدیران خلاص می شوند. نکته مهم در توسعه فردی این است که با اینکه توسعه فردی از نامش پیداست، با توسعه جمع، معنا و کارکرد خود را پیدا می کند.

آکادمی آنلاین عیب پوش

مدیر مرغ دریایی کیست؟

مدیریت مرغ دریایی(seagull management)،اصطلاحی است که به نحوه مدیریت مدیران مرغ دریایی(seagull manager)، اشاره دارد. “مدیر مرغ دریایی”، به مدیرانی اطلاق می‌شود که بیشتر از اینکه برروی حل مسئله یا موضوع تمرکز داشته باشند، به نقش شومنی(showman)، خود در سازمان توجه می‎کنند. این مدیران نمایش قدرت یا همدردی را از اصل حل مسئله، مهمتر قلمداد می‌کنند. برای درک بهتر این اصطلاح، نگاهی به این موضوع خواهیم داشت که اصولا مدیران مرغ دریایی چه مدیرانی هستند و چرا به این گونه از مدیران، مدیر مرغ دریایی گفته می‌‎شود!؟

مرغ دریایی یا به بیان دیگر مرغ نوروزی(Larus minutus)، گونه‌ای پرنده ماهیخوار است که در اروپای شمالی و آسیا زندگی می‌کند. دسته‌های کوچکی از این پرنده نیز در بخش‌هایی از شمال کانادا وجود دارند. این پرنده مهاجر است، در زمستان به سواحل اروپای غربی، مدیترانه و -تعداد کمی- به شمال شرقی آمریکا کوچ می‌کنند.

این پرندگان غذای شان را از سطح آب – معمولاً با شیرجه زدن – پیدا می‌کنند و می‌خورند، حشرات کوچک را نیز در هوا شکار می‌کنند. یکی از خاصیتهای مهم این پرندگان، شلوغکاری آنهاست. آنها در کنار ساحل یا روی سطح آب، در تعداد بالا ظاهر شده و با حرکات عجیب و غریب ماهیان را می‌ترسانند. این هیاهوی زیاد در ابتدا نظر ماهیان را جلب نموده و حواسشان جمع می‌شود تا مورد شکار واقع نشوند. اما باتوجه به حافظه ضعیف ماهیها و ادامه شلوغکاری مرغهای دریایی، پس از مدتی شرایط عادی شده و ماهیها به وضعیت عادت می‌کنند. دقیقا در همین زمان، مرغهای دریایی بصورت تک تک درسکوت کامل فردی، روی هدف متمرکز شده و هدف فردی خود را شکار می‌کنند.

مدیر مرغ دریایی عموما توانایی حل مسئله و یا عبور از بحران را ندارد. اما موضوعی که موجب می‌شود به رفتارهای شومنی متوسل شود، موضوع مشروعیت است. هر مدیر یا رهبری، نیازمند کسب مشروعیت از جمع است. مدیر مرغ دریایی در حالت عادی نیازی به حضور خود در صحنه حس نمی‌کند اما در زمان بروز مشکل یا بحران، باید کاری انجام دهد. اینجاست که دست به رفتارهایی می‌زند که بیشتر شبیه شلوغ کاری است تا حل مسئله.

فرض کنیم در یک سازمان مشکلی بروز کرده یا بحرانی ایجاد شده است. مدیر سازمان از بروز این بحران آگاه شده و با توجه به نیاز به حضور خود، وارد صحنه شده و تصمیم می‌گیرد مسئله را حل کند.

برای حل مسئله یا رفع بحران، ابتدا باید موضوع درک شده و همکاری با اعضای سازمان صورت گیرد تا به یک راه‌حل درست و منطقی دست یافت. مدیر مرغ دریایی اینگونه نیست. او به صحنه وارد شده و شو را آغاز می‌کند. داد و بیداد و شلوغ کاری و صدور دستور و گردو خاک کردن و نشان دادن خود، تنها کاری است که انجام می‌دهد. پس از انجام این نمایش، مدیر مرغ دریایی به سرعت موقعیت را ترک کرده و کارکنان را با کوهی از دردسرهای جدید به حال خودشان رها می‌کند. دقیقا مانند همان داستان مرغ های دریایی!

متاسفانه امروزه مدیریت به این سبک، در محیط های کاری بسیار شایع شده است. پیشرفت تکنولوژی، قوانین دولتی در حوزه صنایع و گسترش تجارت جهانی، فضای رقابتی دنیای کسب‌وکار را تحت تاثیر قرار داده و در واکنش به این تحولات، سازمان‌ها به لحاظ ساختاری در حال مسطح شدن‌ هستند.

مدیر مرغ دریایی به مدیرانی اطلاق می‌شود که بیشتر از اینکه برروی حل بحران تمرکز داشته باشند، به نقش شومنی خود در سازمان توجه می‌‎کنند.

امروزه بسیاری از ساختارها از حالت خطی خارج شده یا تغییر می‌کنند. بسیاری از سازمانها تغییر می‌کنند و لایه‌ها و سطوح مدیریتی خود را حذف و مدیران آن سطوح را تغییر داده یا اخراج می‌کنند. بنابراین مدیرانی که باقی می‌مانند، هم مسوولیتشان بیشتر می‌شود و هم اختیاراتشان.

راه حل رهایی از این مدیران به دو بخش فردی و سازمانی تقسیم می‌شود. دربخش فردی، تمام مدیران وظیفه دارند تا برروی توسعه فردی و سازمانی خود کار کنند. در بخش سازمانی، راه حل رهایی از چنین مدیرانی، خلق سازمانهای یادگیرنده است. سازمانهایی که دائما درحال توسعه افراد و اعضای خود هستند، دیگر پذیرای چنین مدیرانی نیستند. مدیر مرغ دریایی در سازمان یادگیرند جایی ندارد. بنابراین کارکنان سازمان نیز برای رهایی از چنین مدیرانی، صرفا باید به توسعه خود بپردازند.

نوشته: فرامرز عیب پوش

error: کلیک راست در این سایت غیر فعال است !!