آزمایشگر

فیلم سینمایی آزمایشگر

فیلم آزمایشگر(Experimenter)، برگرفته از داستان زندگی استنلی میلگرام درام و زندگینامه‌ای محصول ۲۰۱۵ ایالات متحده آمریکا به کارگردانی مایکل آلمریدا است.

داستان فیلم بر اساس آزمایش میلگرام در سال ۱۹۶۱ خلق شده است. در این فیلم پیتر سارسگارد در نقش استنلی میلگرم و وینونا رایدر در نقش ساشا منکین میلگرم بازی می‌کنند.

میلگرام که بود؟

استنلی میلگرام(Stanley Milgram) روانشناس اجتماعی مشهور امریکایی بود که بیشتر به خاطر آزمایش مشهورش که به آزمایش میلگرام مشهور است، شناخته شده است. وی در سال 1984 در 51 سالگی درگذشت.

آزمایش میلگرام چه بود؟

آزمایش میلگرام (Milgram experiment)، آزمایشی برای سنجش میزان اطاعت اشخاص از اتوریته در انجام کارهایی مغایر با وجدان شخصی افراد بود که به ابتکار روانشناس، استنلی میلگرام  صورت گرفت. نتایج این آزمایش برای اولین بار در سال ۱۹۶۳ در یک مجله روان‌شناسی چاپ شد، و بعداً با جزئیات بیشتر در کتابی با عنوان اطاعت از اتوریته: مشاهده‌ای تجربی، در سال ۱۹۷۷ به چاپ رسید.

این آزمایش در ژوئیه سال ۱۹۶۱ و سه ماه بعد از شروع دادگاه آدولف آیشمان، سرهنگ نازی، به انجام رسید. میلگرام آزمایشش را جهت پاسخ به این سؤال بغرنج طراحی کرده بود که آیا آیشمان و میلیون‌ها آلمانی دیگر که مسبب هولوکاست بودند همگی گناهکار بوده‌اند یا اینکه شهروندان عادی تنها از دستورها پیروی می‌کردند.

به کسانی که داوطلب آزمایش بودند، گفته می‌شد که هدف از آزمایش، تحقیق در مورد حافظه و یادگیری در شرایط متفاوت است و اینکه آیا شوک الکتریکی باعث بهبود یادگیری می‌شود یا نه. به داوطلبان چیزی در مورد هدف واقعی آزمایش گفته نمی‌شد.

از داوطلب خواسته می‌شد که از میان دو ورقه کاغذ یکی را انتخاب کند تا نقش او (معلم/یادگیرنده) در آزمایش مشخص شود. از آنجایی که روی هر دو ورقه نوشته بود «معلم»، همدست محقق همیشه ادعا می‌کرد که روی ورقش «یادگیرنده» نوشته شده، و بدین ترتیب همیشه داوطلب «معلم» انتخاب می‌شد. سپس لباس سفید آزمایشگاه را به تن داوطلب می‌پوشاندند و داوطلب به اتاقی برده می‌شد که در آن فردی حضور داشت که خود را دانشمند محقق طرح جا می‌زد، در اتاق دیگری که با یک دیوار حائل از آن‌ها جدا می‌شد، یادگیرنده بود که تظاهر می‌شد، شخصی است که آزمایش‌های مربوط به یادگیری بر روی او در حال انجام است. در برخی از صورت‌های آزمایش شخص یادگیرنده قبل از جدا شدن به داوطلب می‌گفت که بیماری قلبی دارد. نحوه انجام آزمایش این‌گونه بود که معلم یک سری کلمات جفتی را از روی کاغذ می‌خواند و یادگیرنده باید کلمات جفت آنها را به خاطر می اورد و اگر درست نمیگفت، با شوک الکتریکی جریمه می شد.

نتایج آزمایش

پرسش این بود که چند درصدِ افراد حاضرند در چنین آزمایشی در نقشِ معلّم به افراد شوکِ مرگبارِ ۴۵۰ ولت بدهند؟ میلگرام (۱۹۷۴) دریافت که همه افراد امکان اینکه شخصاً حاضر به انجام چنین کاری بشوند را رد می‌کنند امّا در حقیقت در نخستین سری از آزمایش‌های میلگرام، ۶۵ درصداز شرکت کنندگان حاضر شدند به دیگران شوک ۴۵۰ ولتی وارد کنند. با اینکه داوطلب‌ها شدیداً مضطرب شده بودند، ولی نمی‌توانستند که اتوریته و مقام علمی پژوهنده (پروفسورِ روانشناسی) را رد کنند. البته برخی از افراد هم از اعمال درد به دیگری لذّت هم می‌بردند، و با علاقه آن را انجام می‌دادند…

آزمایش

فیلم سینمایی آزمایش

فیلم سینمایی آزمایش(the experiment)، فیلمی در ژانر مهیج به کارگردانی پل شیورینگ است که در سال ۲۰۱۰ بر اساس منتشر شد.

این فیلم با داستانی واقعی از روی یکی از خطرناکترین آزمایشات روانشناسی تاریخ (آزمایش زندان استنفورد)، با مدیریت پرفسور دکتر زیمباردو، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، ساخته شده است.

در سال ۱۹۹۲ مستندی به نام  خشم خالص(Quiet Rage: The Stanford Prison Experiment)، با حضور شخص پرفسور زیمباردو ساخته شد. این مستند شامل تشریح کامل این آزمایش توسط دکتر زیمباردو، صحبت‌های اشخاص تحت آزمون و نیز تصاویر واقعی ثبت شده طی آزمون بود. در ۲۰۰۱ فیلمی سینمایی با نام Das Experiment بر اساس کتابی با نام جعبه سیاه در همین ژانر ساخته شد که بر اساس این آزمایش زیمباردو نوشته شده بود. این فیلم در سال ۲۰۱۰ با نام آزمایش(The Experiment)، ساخته شده است.

آزمایش زندان استنفورد یکی از معروف‌ترین و خطرناک‌ترین آزمایش‌های روانشناسی است که تاکنون انجام شده‌است. در این آزمایش که به سرپرستی دکتر فیلیپ زیمباردو در دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۷۱ انجام شد، چندین دانشجوی سالم از نظر روانی به صورت آزمایشی انتخاب و مصاحبه شده و نقش‌های زندانی و زندان‌بان را پذیرفتند.

همه ما امکان تبدیل شدن به یک شیطان را داریم. تنها راه برکنار ماندن از ظهور یک چنین خصلت شرور و غیرانسانی، آگاهی نسبت به احتمال بروز چنین پدیده‌ای و عدم وجود شرایط تبدیل ما به این موجود خطرناک است. تنها با شناخت این خطر که “موقعیت” و “قدرت” می‌تواند ما را در کمترین مدت به حیوانی بیگانه از خود مبدل کند قادر خواهیم بود از فرو غلتیدن در فساد، مصون بمانیم.

آزمایش زندان استنفورد

فیلم سینمایی آزمایش زندان استنفورد

فیلم سینمایی آزمایش زندان استنفورد (The Stanford Prison Experiment) محصول امریکا، فیلمی در ژانر مهیج تولید سال ۲۰۱۵ به کارگردانی کایل پاتریک آلوارز است.این فیلم با داستانی واقعی از روی یکی از خطرناکترین آزمایشات روانشناسی تاریخ ساخته شده است.

در سال ۱۹۹۲ مستندی به همین نام(Quiet Rage: The Stanford Prison Experiment)، با حضور شخص پرفسور زیمباردو ساخته شد.

این مستند شامل تشریح کامل این آزمایش توسط دکتر زیمباردو، صحبت‌های اشخاص تحت آزمون و نیز تصاویر واقعی ثبت شده طی آزمون بود. در ۲۰۰۱ فیلمی سینمایی با نام Das Experiment بر اساس کتابی با نام جعبه سیاه در همین ژانر ساخته شد که بر اساس این آزمایش زیمباردو نوشته شده بود. در ۲۰۱۰ نیز فیلمی به نام آزمایش(The Experiment)، ساخته شد و نهایتا فیلم حاضر، کاملا داستانی اما روایی از این واقعیت ثبت شده، ساخته شد.

این فقط یک آزمایش بود!

آزمایش زندان استنفورد یکی از معروف‌ترین و خطرناک‌ترین آزمایش‌های روانشناسی است که تاکنون انجام شده‌است. در این آزمایش که به سرپرستی دکتر فیلیپ زیمباردو در دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۷۱ انجام شد، چندین دانشجوی سالم از نظر روانی به صورت آزمایشی انتخاب و مصاحبه شده و نقش‌های زندانی و زندان‌بان را پذیرفتند.

نتایج آزمایش حیرت‌آور بود، پس از گذشت چند روز اکثر زندانبانان رفتارهای شدید سادیسمی از خود نشان دادند. آزمایش به خاطر ترس از کنترل خارج شدن وضعیت بعد از ۶ روز متوقف شد. بر خلاف همه نوشته‌ها در مورد آزمایش استنفورد، در کتاب «آدمی یک تاریخ نوید بخش» می‌توان جنبه دیگر ماجرا را دید. چیزی که توجه را جلب می‌کند این است که اغلب نگهبانان آزمایش، در مورد اعمال راهکارهای خشن، مردد بودند. دوسومشان حاضر نشدند در بازیهای دگرآزارانه، شرکت کنند. یک سومشان با زندانیان مهربان بودند. و این موضوع زیمباردو و تیمش را کلافه می‌کرد. یکی از نگهبانان قبل از آغاز آزمایش استعفا داد و گفت نمی‌تواند از رهنمودها تبعیت کند. اغلب افراد به این دلیل ادامه دادند که زیمباردو پول خوبی به آنها پرداخت می کرد.

سختگیری‌ها شدت پیدا کرد. دیگر به زندانیان بخصوص در طول شب اجازه رفتن به دستشوئی داده نمی‌شد. آنان باید در درون سطل هائی که در سلول گذاشته بود احتیاجات خود را برطرف کرده و با بوی تعفن آن سر کنند.

اعتراضات بیشتر شد. این بار تشک‌ها را از زندانیان شورشی گرفتند و آنان مجبور بودند بدون تشک و بالش بر روی زمین سیمانی بخوابند.

نتیجه آزمایش

وضعیت رفته رفته بدتر شد. زندانیان مجبور بودند برهنه شوند تا از آنان بازرسی بدنی به عمل آید. تحقیر‌های جنسی نیز بخشی از کار شد. روز چهارم زمزمه فرار از زندان در بین داوطلبینی که نقش زندانی را بازی می‌کردند قوت گرفت. با پخش شدن این شایعه شدت عمل زندانبانان نیز شدیدتر شد. زندانبانان بنحوی باورنکردنی در نقش خود فرو رفته بودند و گوئی با گذشته خود بکلی قطع رابطه نموده بودند. دکتر زیمباردو در مشاهدات خود می‌نویسد که اعمال و گرایش‌های سادیستی واقعی بین زندانبانان مشهود بود.

این تجربه، نشان داد که چگونه انسانهائی پاک و تحصیل کرده در صورتیکه به آنان قدرت و اختیارات داده شود و در درون سیستمی که قدرت را بدست دارد هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم به لحاظ نرم‌های موجود در درون سیستم از آنان حمایت شود، قادرند به سرعتی باور نکردنی (در تجربه زندان استنفورد در روز دوم) به شیطانی مبدل شده و لحظه‌ای برای اعمال وحشیگری و خشونت بخود تردید راه ندهند.

همه ما امکان تبدیل شدن به یک شیطان را داریم. تنها راه برکنار ماندن از ظهور یک چنین خصلت شرور و غیرانسانی، آگاهی نسبت به احتمال بروز چنین پدیده‌ای و عدم وجود شرایط تبدیل ما به این موجود خطرناک است. تنها با شناخت این خطر که “موقعیت” و “قدرت” می‌تواند ما را در کمترین مدت به حیوانی بیگانه از خود مبدل کند قادر خواهیم بود از فرو غلتیدن در فساد مصون بمانیم.