بازاریابی مخفی چست؟

بازاریابی مخفی(Undercover Marketing)، یا همان بازاریابی پنهان(hidden marketing)، یا بازاریابی پنهانی، شکلی امروزی از بازاریابی است که با بیشتر به بازاریابی عصبی یا بازاریابی ناخودآگاه نیز تعبیر می شود. گرچه که شکل بازاریابی عصبی یا بازاریابی ناخودآگاه با این روش از بازاریابی متفاوت است، اما پیامهای آن تقریبا به یک نقطه از مغز مخاطب یعنی «ذهن ناخودآگاه»، آنها ارسال می شود.

مفهوم بازاریابی مخفی(Undercover Marketing)، نیز نام برده می شود. گونه ای از استراتژی بازاریابی است که محصول یا خدمات پشت پرده موضوع دیگری عرضه می شود. به عنوان مثال قرار دادن محصول در فیلم‌ها یا ساخت یک ترک آهنگ براساس مشخصات یا نام یک محصول، ربط کارکرد محصول به یک نمایش یا فیلم یا سریال و …

هدف از این بازاریابی بدین صورت است که مخاطب یا مصرف کننده به سختی متوجه تبلیغات شوند و تبلیغات بصورت مستقیم(به شکلی که هنوز در برندهای ایرانی مرسوم است)، توی صورت آنها نخورد!

در بازاریابی برند پنهان، بدون اینکه مخاطب متوجه شود، پیام برند به بخش ناخودآگاه مغز وی ارسال می شود. مخاطب بدون اینکه اصلاً پیام را بداند یا متوجه شود که تبلیغ است، آن را دریافت میکند. این پیام های پنهان مرزهای آگاهی انسان را رد می کنند و بدون اینکه بداند بر رفتار او تأثیر می گذارد. همه این موضوعات به سادگی و با پخش یک قطعه موسیقی آرام در پس زمینه یا رایحه ملایم یا حتی رفتار افراد اطرافمان اتفاق می افتد. خیلی ظریف و غیرمنتظره.

به عنوان مثال، گاهی ممکن است پس از خرید از خود پرسیده باشیم چرا مثلا فلان محصول را خریدم؟ ما همیشه یک پاسخ معقول برای این سوال پیدا می کنیم، اما همیشه این پاسخ واقعی نیست! ممکن است هنگام تماشای برنامه مورد علاقه خود یا به صورت آنلاین پیام بازاریابی بسیار ظریفی را از فروشنده دریافت کرده باشیم بدون اینکه متوجه شویم.

تفاوت بازاریابی مخفی با بازاریابی سابلیمینال

داستان پیام های بازاریابی پنهان به دهه پنجاه میلادی و هالیوود باز میگردد. در آن سالها پیامهای بازاریابی با شعارهای پنهان و مخفی و لفافه به مخاطبان عرضه میشد. تفاوت این روش با بازاریابی سابلیمینال یا ناخودآگاه این است که بازاریابی پنهان و مخفی، هنوز مجاز است اما بازاریابی ناخودآگاه، سالهاست که ممنوع شده.

سالها بعد جیمز ویکاری، روانشناس و محقق بازاریابی، آزمایشی صورت داد تا اثبات کند برندها می توانند با پیام های پنهان ذهن مردم را کنترل کنند. یعنی مخاطب در مقابل این پیام ها اراده ای ندارد، بنابراین خیلی راحت می تواند پیام خود را در ضمیر ناخودآگاه او، ثبت کنند.

این دانشمند در آزمایشی، تعدادی از افراد را بصورت تصادفی و بدون اطلاع قبلی، در سینما در معرض پیامهای سابلیمینال قرارداد. این پیامها یک یا دو فریم از فیلم بودند که بصورت معمول برای افراد معمولی قابل تشخیص نیستند اما مغز ناخودآگاه این پیامها را دریافت میکند! در طول فیلم، یک فریم با نوشته ای که نوشته بود«اگر گرسنه هستی؟ پاپ کورن و کوکا بخور» تماشاگران به دلیل سرعت بالای پخش، قادر به تشخیص خودآگاه آن نبودند اما بصورت محسوس کوکا و پاپ کورن خریدند.

بازاریابی سابلیمینال یا ناخودآگاه معمولا به معنای پخش پیام های بازاریابی است که بصورتیکه نوشته، فریم یا تصویری برای هدف گرفتن ذهن ناخودآگاه پخش شوند که امروزه استفاده از این پیامها ممنوع شده. ذهن خودآگاه ما، قادر به درک تصاویری است که بیش از 13 میلی ثانیه پخش شوند است اما پیامهای سابلیمینال یا ناخودآگاه، هر چند دقیقه یک بار به مدت 10 میلی ثانیه نمایش داده می شوند که تاثیر برروی مغز قدیم ما میگذارند!.

بازاریابی پنهان یا مخفی ارسال پیامها بصورت غیر مستقیم است و مغز خودآگاه با کمی تفکر امکان تمایز آنها را دارد به همین دلیل این استراتژی بازاریابی کماکان ادامه دارد و استفاده می شود.

آکادمی آنلاین عیب پوش

بازاریابی پنهان چیست؟

بازاریابی پنهان(hidden marketing)، یا بازاریابی پنهانی، شکلی امروزی از بازاریابی است که با بیشتر به بازاریابی عصبی یا بازاریابی ناخودآگاه نیز تعبیر می شود. گرچه که شکل بازاریابی عصبی یا بازاریابی ناخودآگاه با این روش از بازاریابی متفاوت است، اما پیامهای آن تقریبا به یک نقطه از مغز مخاطب یعنی “ذهن ناخودآگاه”، آنها ارسال می شود.

از این نوع بازاریابی به عنوان بازاریابی مخفی(Undercover Marketing)، نیز نام برده می شود. در این روش از بازاریابی محصول یا خدمات پشت پرده یا موضوع دیگری عرضه می شود. به عنوان مثال قرار دادن محصول در فیلم‌ها یا نمایش‌ها، یا استفاده از اینفلوئنسرها و افراد مشهور که پول می‌گیرند تا سر و صدای یک محصول را به راه بیندازند، جزیی از این روش است.

عموما مخاطبان به سختی متوجه این ترفندهای ظریف بازاریابی مخفی می‌شوند، تکنیکی که امروزه شرکت‌های بزرگ به آن تمایل بیشتری دارند.

در بازاریابی برند پنهان، بدون اینکه مخاطب متوجه شود، پیام برند به بخش ناخودآگاه مغز وی ارسال می شود. مخاطب بدون اینکه اصلاً پیام را بداند یا متوجه شود که تبلیغ است، آن را دریافت میکند. این پیام های پنهان مرزهای آگاهی انسان را رد می کنند و بدون اینکه بداند بر رفتار او تأثیر می گذارد. همه این موضوعات به سادگی و با پخش یک قطعه موسیقی آرام در پس زمینه یا رایحه ملایم یا حتی رفتار افراد اطرافمان اتفاق می افتد. خیلی ظریف و غیرمنتظره.

به عنوان مثال، گاهی ممکن است پس از خرید از خود پرسیده باشیم چرا مثلا فلان محصول را خریدم؟ ما همیشه یک پاسخ معقول برای این سوال پیدا می کنیم، اما همیشه این پاسخ واقعی نیست! ممکن است هنگام تماشای برنامه مورد علاقه خود یا به صورت آنلاین پیام بازاریابی بسیار ظریفی را از فروشنده دریافت کرده باشیم بدون اینکه متوجه شویم.

بازاریابی پنهان چگونه شکل گرفت؟

داستان پیام های بازاریابی پنهان به بیش از 60 سال قبل بازمی گردد، زمانی که جیمز ویکاری، روانشناس و محقق بازاریابی، برای اولین بار جسورانه از پیام های پنهان صحبت کرد. ویکاری اعلام کرد آزمایشی انجام داده است تا اثبات کند برندها می توانند با پیام های پنهان ذهن مردم را کنترل کنند. یعنی مخاطب در مقابل این پیام ها اراده ای ندارد، بنابراین خیلی راحت می تواند پیام خود را در ضمیر ناخودآگاه او، ثبت کنند.

ویکاری برای انجام تحقیقاتش، تماشاچیان سینما را بدون اطلاع در معرض بازاریابی پنهانی قرار داد. در طول فیلم یک پیام سریع چشمک زن با این مضمون پخش می شد که “گرسنه هستی؟ پاپ کورن بگیر و کوکاکولا بنوش”. تماشاچیان با آنکه پیامها را میدیدند به دلیل سرعت بالای پخش، قادر به تشخیص خودآگاه آن نبودند. آنها بدون اینکه بدانند چه چیزی پخش شد، اقدام به خرید پاپ کورن و کوکاکولا کردند.

ذهن خودآگاه، قادر به درک تصاویری است که بیش از 13 میلی ثانیه پخش شوند، در حالی که این پیام ها هر چند دقیقه یک بار به مدت 10 میلی ثانیه نمایش داده می شد!. تنها ضمیر ناخودآگاه می توانست تمام فریم ها را ثبت کند. جیمز ادعا کرد که این آزمایش بر روی 45000 نفری که به سینما آمده بودند انجام شد و با این پیام های مخفی، فروش پاپ کورن 18.1 درصد و فروش کوکاکولا 57 درصد افزایش یافت.

پس از انتشار این خبر، موجی از اضطراب و استرس در بین مردم پیچید. مشخص شد، آنها نمی‌خواستند مغزشان توسط برندها کنترل شود! روزنامه ها و مجلاتی که به دنبال چنین اخبار عجیبی بودند نیز به این موضوع دامن زدند!

نهایتا در دهه نود میلادی این نوع بازاریابی در امریکا ممنوع اعلام شد و پس از آن در تمام جهان ممنوع شد. اما این پایان بازاریابی پنهان نبود، بلکه شروع روشهای هوشمندانه تر و پیچیده تر بود. حتی لباس یک بازیگر در زمان معرفی فیلم یا محصولاتی که اینفلوئنسرها پشت سرشان در زمان اجرای برنامه دارند، جزیی از این روش بازاریابی است.

آکادمی آنلاین عیب پوش