تکنیک فروش تبدیلی(Cross-selling)، یا فروش مکمل، مانند فروش اضافی(بیش فروشی)، یکی دیگر از تکنینک های افزایش فروش است. در مبحث فروش اضافی(بیش فروشی)، موضوع مورد بح، افزایش فاکتور و فروش روی یک نوع کالا یا خدمات است و یا اینکه این روش از فروش، ارتقای یک محصول یا خدمات را در پی خواهد داشت. اما در مبحث فروش تبدیلی(Cross-selling)، یا فروش مکمل، برنامه ریزی برای ارائه خدمات و یا کالایی به مشتری است که از یک نوع نیستند اما میتوانند در کنارهم وجود داشته باشند.
ممکن است فروشندگان بین فروش اضافی و فروش تبدیلی، دچار سردرگمی شوند اما این دو روش، هردو از روشهای افزایش فروش هستند که کارایی هایی متفاوت دارند.
فروش اضافی به افزایش تعداد از یک نوع کالا اطلاق میشود. فروش تبدیلی به جایگزینی یک کالا با کالایی دیگر(درصورت عدم موجودی)، و یا تکمیل یک کالا یا خدمات با سایر کالاها، گفته میشود. استفاده از هر دوروش در فروش نیز کارساز است اما روش بهتری که موجب افزایش ریال فاکتورها میشود، فروش همه کالاهای موجود در سبد فروش است.
سازمانهای پخش بطور معمول برندها یا انواع کالای متعددی از یک یا چند برند دارند که همه انها عموما به فروش نمیرسد. اکثر کارشناسان کالاهای پرفروش را به به فروش میرسانند و برای افزایش فروش صرفا تعداد همان کالاها را افزایش میدهند.
فروش مکمل یا تبدیلی، فرایندی است که فروش اضافی به همراه خرید اصلی انجام میشود. در این روش مشتری با محصولات مرتبط، لوازم جانبی و خدمات دیگر که ممکن است در کنار محصول اصلی مورد نیاز باشد، آشنا میشود. بطور مثال وقتی یک موبایل میخرید، فروشنده به شما خرید هندزفری با کیفیت بهتر از هندزفری موجود در جعبه گوشی، برچسب ضد خش و قاب موبایل را پیشنهاد میدهد و با این کار احساس نیاز را در شما به وجود آورده و باعث خرید محصولات بیشتری میشود.
کتاب انسان بودن فروشنده بودن است، از سری کتابهای مدیریت نوشته ولف دنیل اج پینک به ترجمه صادق سپندارند و امیرعباس صالحی به تازگی توسط انتشارات مهربان در تهران به چاپ رسیده است.
انسانها در تمام جنبههای زندگی، قصد ترغیب کردن دیگران را دارند. به عبارت دیگر انسانها تا پایان عمر، فروشنده هستند اما هریک کالا یا خدماتی مخصوص به خود را به دیگران عرضه میدارند. به عبارت دیگر، انسانها؛ همواره در حال فروختن ایدهها و افکار خود به اطرافیان، کارفرمایان، همکاران، خانواده و دوستان هستند. این مسئله، تبدیل به بخشی از آرایش ژنتیکی انسانها شده است. این موضوع تا پایان عمر با تمام انسانها خواهد ماند.
درواقع انسان برای تکامل یافتن و تبدیل شدن به موجودی اجتماعی و سازنده، مجبور است تا هنر تعاملات انسانی شامل ارتباط، توافق و مذاکره آزاد را به خوبی یاد بگیرد. انسانهای خالی از این تعاملات، وابسته و کم کاربرد هستند و طبیعتا جایی در جامعه ندارند. این موضوع، زندگی یک انسان را به خطر خواهد انداخت.
همه انسانها به نوعی فروشنده هستند. انسانها، چه سخنران عمومی باشند، چه معلم، چه دکتر و چه راننده تاکسی، همواره در حال فروش زمان، توانایی یا امکانات خود هستند. حتی والدینی که قصهای جدید را برای کودکشان تعریف میکنند نیز در کار فروش هستند. عملاً هر لحظهی بیداری ما، برای شرکت کردن در نوعی تعامل اجتماعی صرف میشود.
کتاب انسان بودن فروشنده بودن است، سرشار از ایدههای نو برای چگونگی برقراری ارتباط موثر در دنیای جدید با فناوری پیشرفته و اطلاعات سرریز شده است. این کتاب نشان میدهد که چگونه میتوان از این دانش، برای به آرامی ترغیب کردن دیگران به سمت دیدگاه خود، استفاده کرد.
فرضیهی این کتاب، این است که همه افراد، و نه فقط فروشندگان، برای فروش زاده شدهاند. بیشتر تعاملات انسان را میتوان، چیزی مترادف فروش توصیف کرد و این کتاب ابزارهای استفاده شده توسط مردم برای فروختن یا “ترغیب کردن دیگران” را توصیف کرده که ولف دنیل اج پینک در این کتاب از آنها به عنوان نحوه فروش موفق یاد میکند. از تعاملات با دوستان و خانواده، کارفرمایان، همکاران و حتی حرفهایهایی که در دامنه تجربه و تخصص فرد نیستند.
از هر نُه نفر شهروند، یک نفر در کار فروش است؛ ولی هشت نفر دیگر نیز، در زندگی روزانهی خود، در فعالیتهایی مثل فروش، فعالیت میکنند که دنیل اچ پینک این فعالیتها را “فروشهای بدون فروختن” مینامد.
اقتصاد امروز از نظر استخدام و اشتغال کاملا بیرحمانه است و به سمت ایدهی خود اشتغالی میروند. با شروع خود اشتغالی یا کارمندی برای کسبوکاری کوچک، ماهر شدن در فروش و ترغیب دیگران برای ادامه کار، ضروری شده است.
مطالعه این کتاب، به کلیه مدیران و فعالان صنعت فروش، علاقه مندان به کتابهای موفقیت فردی و موفقیت در کسب وکار و دانشجویان رشتههای مدیریت، توصیه میشود.
مانند بسیاری از صنایع مدرن امروز، صنعت پخش نیز صنعتی وارداتی به کشور است. باوجود اینکه بسیاری تصور میکنند این صنعت در دهه هفتاد بصورت امروزی شکل گرفت، اما این صنعت در کشور ما قدمتی بیش از 80 سال دارد. اما باتوجه به وقوع جنگ تحمیلی، کشور وارد مرحلهای شد که امکان نداشت بسیاری از صنایع بصورت عادی فعالیت کنند. امروز نیز میتوان شرایطی حتی بسیار بدتر از شرایط جنگ را در زمان قرنطینه و بسته شدن کسبوکارها، مشاهده کرد. درصنعت پخش نیز مانند بقیه صنایع، ذینفعان درون سازمانی و برون سازمانی، به دنبال بازگشت سرمایه و کسب سود از این صنعت هستند.
امروزه در جهان، روشها و مدلهای پخش، روز به روز در حال پیشرفت هستند. همانگونه که در مقاله مربوط به آگاهی از برند به تفصیل شرح داده شد، موفقیت یک برند با افزایش آگاهی مشتریان از آن برند، رابطهای مستقیم دارد. اما نقش شرکتهای پخش در ایجاد و یا افزایش آگاهی از برند بسیار با اهمیت است. شرکتهای پخش امروزه تمامی آگاهی رسانی و تبلیغات در محل عرضه، را برعهده دارند. همانگونه که همه واقف هستیم، بسیاری از تصمیمات خرید، در زمان خرید و در محل خرده فروشی (مکانهای عرضه به مصرف کننده)، اتفاق میافتد. به همین دلیل است که تعجبی ندارد که پرموتورها و سمپلرهای حاضر در فروشگاهها و مالهای بزرگ را شرکتهای پخش مستقر نموده و مدیریت میکنند. شاید درنگاه اول، این موضوع برعهده بخش بازاریابی برند است؛ اما در عمل مشاهده میکنیم که شرکتهای پخش در حال انجام این کار هستند.
این بدین دلیل است که اولا شرکتهای پخش در محل عرضه مستقیم حضور فیزیکی دارند و از شرایط محیطی کاملا آگاه هستند. ثانیا این شرکتها ابزار، توانایی لجستیکی و نیروی انسانی انجام این مهم را بیش از بقیه در اختیار دارند. بنابراین بسیاری از برندها این مهم را به شرکتهای پخش واگذار نمودهاند. بسیاری از برندها هم شرکت پخش مخصوص به خود را دارند اما هنوز بسیاری از برندهای موجود در بازار، حتی برندهای مطرح، تبلیغات محیطی در محل خرید را به شرکت پخششان واگذار نمودهاند. بنابراین شرکتهای پخش نهتنها میتوانند با بکارگیری روشهای مدرن و به روز پخش و توزیع کالا، نه تنها موجبات افزایش فروش برندها را فراهم کنند، بلکه به گونهای بازاریابی محصولات را نیز برعهده داشته و با استفاده درست از امکاناتی که در اختیارشان وجود دارد، بازاریابی را از پایین به بالا اجرا کرده و موجب محبوبیت کالا و ایجاد شناخت از برند و همچنین ایجاد و افزایش آگاهی از برند شوند.
سالهاست که در کشورهای توسعه یافته، پخش تغییرات عمدهای را به خود دیده و به شدت متحول شده است. بسیاری از برندها، با توزیع کنندگان دیجیتالی همکاری نموده و بسیاری نیز پخش خود را واگذار نمودهاند. اما شرکتهایی که در این صنعت باقیماندهاند، به شدت پیشرفت نمودهاند. امروزه ذینفعان درون سازمانی و برون سازمانی بدین نتیجه رسیدهاند که بسیاری از امور را پایین سپاری نموده و به شرکتهای پخش واگذار کنند. بازاریابی مقوله هزینهبری است. اما هزینه نیروهای انسانی یکی از بیشترین این هزینههاست. بنابراین برندها برآن شدند که این امکان وجود دارد که باوجود برون سپاری این موضوع به شرکتهای پخش، هم کار کمتری انام خواهد شد و هم هزینه کمتری پرداخت خواهد شد. بدینترتیب شرکتهای پخش، مواجه با سودآوری شدهاند و این سودآوری، موجب تهیه تکنولوژی و استفاده از دانش و گستردگی شبکه توزیع آنها شده و هرروز، قدرتمندتر شوند.
شرکتهای پخش مدرن، علاوه بر افزایش و تضمین نسبی سودفروش محصولات خود، میتوانند سودزایی نسبتا بالایی نیز داشته باشند؛ چراکه استفاده از متدهای پخش مستقیم، نیازمند نیروی انسانی، سرمایه و زمان بیشتری است و متعاقبا در بلندمدت هزینه بیشتری را در پی دارد. در کشورهای خارجی و پیشرفته، طیف گستردهای از خریدها، به صورت آنلاین و اینترنتی انجام میشود و سیستم پخش این کشورهای پیشرفته به گونهای است که کالا را به دست مشتری نهایی میرساند که همین امر لزوم وجود عمدهفروش و خردهفروش را تا حد زیادی از بین بردهاست.
براساس آخرین آمارهای فوربس، استفاده از تکنولوژی در کشورهای پیشرفته بیش از 65 درصد است اما این مهم درمنطقه خاورمیانه، 59 درصد است. این یعنی خریداران در کشورهای توسعه یافته، تمایل دارند که از فروشگاههای دیجیتال استفاده میکنند که این آمار درمورد ایران نیز صدق میکند؛ اما در سالهای اخیر، پیشرفت تکنولوژی و بهبود زیرساختهای اینترنتی در کشورمان، منجر به افزایش تمایل برای خرید آنلاین، به ویژه در میان شهروندان کلانشهرها شده است، اما این در حالی است که ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای پیشرفته، هنوز جای زیادی برای پیشرفت در زمینهی فروش آنلاین دارد و همچنان سیستمهای فروش کالا به شکل سنتی در ایران، کمافیالسابق، فروش خود را انجام داده و اندگی از مشریان خود را بیشتر رواج دارد.
همچنین افزایش تعداد فروشگاههای زنجیرهای بزرگ در اقصینقاط کشور، نشان از تغییر سبک زندگی و عادات خرید دارد، اما همچنان در بسیاری از شهرستانها، دسترسی مردم به محصولات تنها از طریق بازار سنتی و سیستمهای پخش سنتی میسر است. در این بازارها همچنان لازم است تا کالا توسط شرکتهای پخش به خردهفروشان و از آنجا به دست مصرفکنندههای نهایی برسد. در نهایت میتوان گفت که وضعیت بازار و کانالهای توزیع و پخش کالا در همه کشورها کمابیش مشابه هستند و در هر حال وجود یک شرکت قدرتمند پخش در کنار هر تولیدکنندهای لازم است تا وظیفه توزیع کالا را بین مصرفکنندگان نهایی یا عمدهفروشان و شبهعمده فروشان و خردهفروشان به بهترین نحو انجام دهد.
در این راستا، شرکت پخشهای پخش، جهت توسعه و ماندگاری در بازار و افزایش میزان سود خود و برندهای درون سبدخود، میتوانند با کمک تکنولوژی روز خود را ارتقاء داده و مانند شرکتهای پخش مدرن جهان از روشهای روز بهرهمند شده و خود را بروز کنند. امروزه با ورود بحران انشار ویروس کرونا بسیاری از شرکتها توانایی توزیع خود را از دست داده و یا با بحرانهای عمیق مواجه شدهاند. این وضعیت موجب شده شرکتها بیشتر به کمبودهای خود در زمینه زیرساختهای تکنولوژیک پیببرند. متخصصین باتجربه و کارشناسان متبحر سازمانهای پخش، نقش مهمی در ایجاد این تغییرات دارند. این تکنولوژی میتواند راه را برای همچنین با پیش بینی روندهای آتی بازار برای هرگونه تغییر در آینده، رویکردهای سنتی را به سمت رویکرد مدرن هدایت کنند. امید است شرکتهای ایرانی بتوانند با درایت و تکیه بر دانش روز، به بهترین شکل ممکن، در زمان ورود شرکهای خارجی، امکان رقابت با آنها را به خوبی داشته باشند.
کتاب “مهندسی فروش” تالیف “احمدصفار” و “فرامرز عیبپوش” است که در پاییز 1398 توسط انتشارات مهربان نشر به چاپ رسید. این کتاب برای اولین بار به مباحث علمی مهندسی فروش و پخش مویرگی پرداخته است. کتاب حاضر تحت عنوان “نگرشی نو بر فرایند پخش مویرگی با رویکرد بازار ایران” معرفی شده و از تعاریف صنعت پخش و مدیریت فروش گرفته تا گامهای ویزیت موفق و کلیه اموری که برای موفقیت در فروش مستقیم و مدیریت ویزیت و پخش مویرگی را دربرمیگیرد.
مخاطبین این کتاب از کارشناسان (ویزیتورهای فروش) تا مدیران فروش و پخش را شامل میشود. در حقیقت این کتاب دایره المعارف کاملی از صنعت پخش مویرگی در ایران است که کلیه آموزه های پخش مویرگی در کشور را دربر میگیرد.
با این وجود که این کتاب برای فروش حضوری و باصطلاح فروش اکتیو نوشته شده اما کلیه نکات مدیریت برخورد با مشتری تا نحوه برگزاری پرموشن ها و کمپین ها را شرح داده است. در حوزه تخصصی پخش مویرگی این کتاب یکی از کاملترین کتابهای مرجع است.
این کتاب یکی از کاملترین کتابهای حوزه فروش مستقیم است که برای اولین بار شامل آموزش گامهای ویزیت در کشور است. در فصل هشتم این کتاب، گامهای ویزیت بصورت مفصل و آن گونه که در بازار ایران کاربرد دارد و قابل اجراست شرح داده شده است. این کتاب شامل فصلهای زیر است.
تعاریف صنعت، توزیع و وظایف آن
فرایند های موجود در صنعت پخش
تفکر سیستماتیک
دسته بـــندی بـــازار
برنامه ریزی ورود به بازار
مسیر، پوشش منطقه و برنامه ریزی
وظایــف کارشناس فــــروش
ویژگی های کارشناس فروش موفق
گـــــــام هــــای ویزیت
راهکارهای افزایش فروش
اقدامات پس از فروش در پخش
گزارشات و فرمولهای پخش
اگر با حیطه فرایند فروش آشنایی داشته باشید و این حرفه را به عنوان یک شغل برای رشد و شکوفایی استعدادهای خود و کسب درآمد و درنهایت توسعه مهارت فردی انتخاب کرده باشید؛ میدانید که این کار بسیار سخت و عجیب است. چه بخواهید یک کالا مثلا بستنی بفروشید و چه بخواهید یک خدمات را عرضه کنید، (مثل آموزش دادن یا تعویض روغن موتور و یا حتی زمانیکه میخواهید یک شریک تجاری برای کسب و کار خودتان جذب کنید…)، همه و همه به دانش، مهارت، استعداد و اشتیاق شما در زمینه فروش بستگی دارد. مشخصاً همانطور که در مهارت رانندگی، توانایی های ما متفاوت است در مهندسی فروش و مهارت فروش نیز ویژگی های ما متفاوت است. اما فروش مهارتی است که میتوان آن را آموخت و با تکرار و تمرین آن را ارتقاء داد. با توسعه روزافزون جامعه و تغییر سبک زندگی، شاهد آن هستیم که سبک ها و روش های عرضه و فروش کالا متنوع تر شده و کانالهای جدیدی نیز متولد شدهاند. فروش اینترنتی، فروشگاههای هوشمند مانند آمازون گو (amazon go)، مراکز تجاری متنوع، هورکا (ho-re-ca)، و بسیاری از کانالهای جدید(modern trade)، همه نشان میدهند که دیگر با روشهای سنتی و اوستا/شاگردی نمیتوان کالا را و خدمات را فروخت. همانگونه که تکنولوژی در زندگی امروز تغییرات زیادی را در سبک زندگی ایجاد کرده، در روشهای فروش، سبک مذاکره و تکنیکهای فروش نیز لازم است بهروز بوده تا ماندگار شویم. فروش حرفهای که امروزه به آن مهندسی فروش نیز میگویند، یکی از رشته های نو و پرطرفدار در دانشگاههای بزرگ دنیاست که متاسفانه در کشورما مورد توجه قرار نگرفته است. و حتی به عنوان مهارت حرفه ای در جامعه کسب و کار ما نیز پذیرفته نشده است. اغلب شرکت ها و سازمانها معمولا میدانند که مشکل فروش دارند، اما بازهم اصرار دارند که از افراد کم مهارت در این شغل بهرهگیری کنند. ارزش اجتماعی این شغل در جایگاه واقعی خود نیست و خیلی از صاحبان کسب و کار بر این باورند که این شغل دانش و مهارت خاصی هم نمیخواهد. آموزش نادرست، عدم استعدادیابی، رفتار فروشندههای معمولی، روش های غلط پرداخت و جبران خدمات از عواملی است که ارزش این شغل و حرفه را در جامعه پایین آورده است. البته نقش فروشندگان سنتی و معمولی در این راستا از همه مهمتر بوده چرا که با اصرار به فروش با هرقیمتی، انداختن کالا به مشتری بدون توجه به نیاز او، دروغ، بزرگنمایی و عدم صداقت با مشتری، مهمترین موجبات بیاعتمادی خریدار و مشتری را فراهم آورده اند. امروزه در بازارهای توسعه یافته هیچ کس اصرار به فروختن کالا یا خدمات ندارد، بلکه در این شرکتها فروشندگان حرفهای مشاور و یاور خریدار هستند و نقش آنها بیشتر در معرفی درست کالا و خدمات خود بوده تا درتصمیم خرید مشتری او را یاری کرده و به خرید وی کمک کنند. حس خوب یک تصمیم درست؛ هدف یک فروشنده حرفه ای است که در مشتری خود ایجاد میکند. فروشنده ماهر و حرفهای، خوادآگاهی خوبی از استعداد و توانایی خود دارد، به مشتری خود احترام میگذارد، به او گوش میدهد و نیاز او را تشخیص میدهد، مقاوم است و در رسیدن به اهداف خود تلاش میکند، آموزش پذیر بوده و دائم در حال یادگیری است، نگرش مثبتی به کالا و خدمات و سازمان خود دارد و از همه مهمتر، برنامه دارد. هم برای خود و هم برای توسعه فروش محصولات خودش.
احمد صفار
در کشورهای پیشرفته، سالهاست علوم بهصورت تخصصی مورد بررسی قرار گرفته و خصوصا علم مدیریت، بازاریابی و فروش از دسته علومی هستند، که از سرعت پیشرفت بسیار بالایی برخوردار هستند. درکشور عزیز ما با این وجود که اساتید برحق و بزرگی در صنعت پخش و فروش ظهورکرده و شارگردان بسیاری نیز تربیت نموده اند، بخش مربوط به علوم بازاریابی انسجام بیشتری داشته و در زمینه فروش و خصوصا پخش، کار کمتری بهصورت آکادمیک و مدون، انجام شده است. درطول سالها کار و فعالیت در عرصه پخش و فروش در این کشور عزیز و سرافراز، همواره دو نکته ذهن مرا مشغول نموده که جای خالی آنها در صنعت پخش کشور، حس میشود. اولین نکته، تناقض کتب درسی دانشگاهی با واقعیات موجود بازار است که یا بسیار قدیمی هستند و یا به این صنعت مربوط نمیشوند. عموما کتب موجود در بازار، مربوط به مباحث بازاریابی بوده و معمولا تالیفات خاصی که مربوط به صنعت پخش(بصورت تخصصی) باشد، کمیاب هستند.
البته که همکاران عزیز و اساتید بزرگوار بنده، نتیجه تجارب و دانش خود را در کتب مختلفی عرضه نموده اند، اما عموما این مهم فروش در این صنعت را گام به گام شامل نمیشود. دومین مطلبی که در طول این سالها با آن مواجه بودم، آموزشهای تخصصی بود که بصورت جسته و گریخته در همایشها یا مقالات یا وب سایتهای مربوطه به چشم میخورد که عمده آن مربوط به شرکتهای خارجی است که در حوزه فعالیت و صنعت خود اقدام به آموزش نمودهاند. اما همچنان جای خالی دروس مرتبط با فروش و پخش در دانشگاههای ما حس شده و جای کتابهای تخصصی مربوط به این صنعت، در قفسه مدیران شرکتهای پخش، خالی است. امید است با تلاش مسئولین ذیربط این مهم هرچه سریعتر به سامان برسد. کمافی السابق، با توجه به عدم تمرکز اطلاعات آموزشی مرتبط، صنعت پخش کشور مانند سایر صنایع، هنوز یک صنعت وارداتی است و بومی سازی آن تا تولید کامل علم در کشور، به طول خواهد انجامید.
نیازی به یادآوری این موضوع نیست که کشور ما از قدیم، از سیستم سنتی برای توزیع کالا بهره میبرده و نمونه بازر آن، وجود بازار بزرگ در تهران و شهرهای اصلی ایران است که سالها قطب بیرقیب توزیع کالا در کشور بودند. به گونهای که قیمت گذاری کالا نه در مبدا و نه در مقصد که در بازار اتفاق میافتاد و هرکالا شامل هزینه های سنگینی بود که مربوط به توزیع و خصوصا دلّالی کالا میشد. تمام کالاها برای عرضه و ورود به بازار راهی بهجز ورود به بازار بزرگ تهران یا شهرهای اصلی کشور، نداشتند و این امر موجب سلیقه ای شدن نوع تولید(براساس خواست واسطه ها)، عدم ارتباط صحیح تولیدکننده با مصرف کننده و وجود پدیده ای به نام واسطه گری یا دلالی شده بود که سالها گریبان گیر صنعت و بازارگانی کشور ما بوده و کماکان سایه این مهم، برسر بخشی از صنعت پخش کشور به چشم میخورد.
علیهذا بر خود فرض دیدم که مطالبی که اساتید فن و شرکتهای داخلی و خارجی در طول این سالها به بنده و همکارانم آموختند، به نحوی به همکاران آتی و نسل بعدی فروشندگان و مدیران فروش در این صنعت منتقل کنم. این کتاب حاصل سالها کار شبانه روزی و برگرفته از دقایقی است که در سازماندهی، توسعه پخش و فروش، هدایت و آموزش، تامین کالا، ارائه خدمات به مشتریان، تامین نیروی انسانی، برنامه ریزی گزارشگیری و گزارشدهی و از همه مهمتر “فروش در پخش” سپری شده است. این کتاب سعی دارد تا اطلاعات جامع، دسته بندی شده و علمی مرتبط با فروش حضوری و پخش را با شرح کامل و قدمهای ویزیت (Step of the call) را بصورت مدون و مشروح و با توجه به پیشرفتهای روز این صنعت، در اختیار مخاطب قرار دهد.
در این کتاب سعی شده است تا کلیه تجارب، آموزه ها، ابداعات و مهارتهایی که به مرور زمان و در برهههای مختلف خدمت در این صنعت از اساتید بزرگ این حوزه جمع آوری و کسب شده است، در اختیار همکاران عزیزمان قرار گیرد . امید که نسلی داناتر، پویاتر و شایستهتری، مدیریت این صنعت را درآینده دردست بگيرد و موجبات خدمت به کشور عزیزمان را فراهم نمایند.
تی.ام.آر مخفف واژه (Trade Marketing Representative)به معنی نماینده توسعه بازار فروش است. این واژه ابتدا توسط کمپانی BAT (کمپانی تولید و توزیع کننده سیگار)، وارد کشور شد. باتوجه به اینکه در کمپانیهای خارجی نقش هر شغل بصورت جهانی تبیین و تشریح میشود، این موقعیت شغلی در کشورمان نیز با همان معنی بین المللی بکار گرفته شد. شرکتهای مختلف فروش و توزیع از اصطلاحات مختلفی جهت توضیح و تشریح موقعیت های شغلی خود استفاده میکنند. عباراتی مانند سلزمن، ویزیتور، کارشناس فروش، سی.بی.دی، ام.آر و تی.ام.آر همه اسامی هستند که شرکتها برروی مسئولین فروش مستقیم خود گذاشتهاند اما اگر هرکدام از این موقعیتهای شغلی را بصورت فنی مورد بررسی قراردهیم، عباراتی که در هریک از آنها به کاربرده شده، اشاره به نوع و یا شیوه عملکرد این موقعیت های شغلی در فروش دارد. به هررو با توجه به اینکه این واژه توسط یک شرکت توزیع کننده FMCG وارد کشور شد، بیشتر در همین حوزه کاربرد دارد.
TMR کیست؟
یک فروشنده مستقیم با عنوان TMR، میبایست دارای ویژگیها و تواناای هایی باشد که آن را از یک کارشناس فروش معمولی متمایز کند. یک تی.ام.آر باید توانایی فروش مستقیم و برقراری ارتباط صحیح و توسعه یافته با مشتری خود را داشته باشد. با توجه به اینکه این موقعیت شغلی بیشتر با فروشگاههای خرده فروشی سروکاردارد باید توانایی شناخت منطقه، محصول، شرکت و تحلیل شرایط بازار را دارا باشد. وی باید عملکرد خود را در همه قسمتهای فروش، تقویت نموده و برمنظقه فروش خود مسلط باشد.
TMR کیست؟
یک TMR لازم است بتواند مذاکرات و مکالمات تجاری را بخوبی انجام داده و روابط قوی با خرده فروشی برقرار نماید. برنامهریزی و اولویتبندی امور، نیز از الزامات این شغل است. پس از دریافت برنامههای ویزیت، وی باید بتواند بازدیدهای آتی خود را برنامهریزی کرده و فعالیت سالم را در یک چرخه سالم، برای دستیابی به اهداف شرکت انجام دهد. از دیگر تواناییهای وی میتوان به قدرت خویشتن داری و رهبری فردی اشاره نمود. هرشخص فعال در این شغل لازم است تا همواره خود را توسعه داده و کمک به رشد مسیر ویزیت و مشتریان خود نماید. مهارت مدیریت اعتراضات اولویت بندی برنامهها و مهارتهای حسابداری و وصول مطالبات، از مهارتهای جدایی ناپذیر این فرصت شغلی است.