فیلم سینمایی زیرک تر که به کلاه بردار نیز مشهور است با نام اصلی شارپر[1] تریلر هیجانانگیز روانشناختی آمریکایی محصول سال ۲۰۲۳ به کارگردانی بنجامین کارون و نویسندگی برایان گیتوود و الساندرو تاناکا است. جولیان مور (که به عنوان تهیه کننده نیز فعالیت می کرد)، سباستین استن، جاستیس اسمیت، برایانا میدلتون و جان لیتگو در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.
داستان فیلم
روایت فیلم غیرخطی است که هر کدام از روایتها بر شخصیتهای متفاوتی تمرکز دارند. تام صاحب یک کتابفروشی در شهر نیویورک است. یک روز، زنی به نام ساندرا به دنبال کتاب می آید و پس از مدتی ارتباط، آن دو وارد روابط عاشقانه می شوند.
چند هفته پس از رابطه آنها، ساندرا به تام می گوید که برادرش بدهکار است و باید 350000 دلار بپردازد یا کشته شود. تام ادعا میکند که پدرش ثروتمند است و از او خواهد خواست که این بدهی را بپردازد. پس از ارائه پول به ساندرا، او ناپدید می شود و تام افسرده می شود. اما در واقع ساندرا سابقه داری با سابقه جنایی طولانی است که با آزادی مشروط می گردد…
تماشای فیلم برای همه می تواند جالب باشد. نحوه چیدمان داستان کاملا متفاوت و جالب است.
فیلم سینمایی رئیس خوب(El buen patrón)، کمدی درام اسپانیایی محصول 2021 به کارگردانی و نویسندگی فرناندو لئون د آرانوآ و با بازی خاویر باردم است. طنز شرکتی، داستان یک کارخانه دار کاریزماتیک را روایت می کند که سعی دارد زندگی کارمندانش راهم مدیریت کند.
این فیلم با 20 نامزدی، در سی و ششمین جوایز گویا رکورد نامزدی فیلم را شکسته و همچنین برنده 6 جایزه (بهترین فیلم، کارگردان، بازیگر، فیلمنامه اصلی، موسیقی متن و تدوین) شد.
خولیو بلانکو، صاحب کاریزماتیک و مدیر یک کسب و کار خانوادگی تولید ترازوهای صنعتی در یکی از شهرهای اسپانیا، در زندگی کارمندان خود مداخله می کند تا فضا را برای کسب جایزه برتری کسب و کار، مهیا کند.
این فیلم با بازی کاریزماتیک و خیره کننده خاویر باردم و طنز تند فرناندو لئون د آرانوآ، نویسنده و کارگردان، طنزی در حوزه مدیریت است که ارزش تبلیغ و تماشا را دارد.
خاویر زورو از ال اسپانول این فیلم را بهترین کمدی اسپانیایی در چند سال اخیر دانسته است. ژانری که مدتی است تحت سلطه کمدی های خانوادگی یا بازسازی عناوین بین المللی بوده است.
تاپ گان: ماوریک (Top Gun: Maverick)، درام اکشن آمریکایی محصول سال ۲۰۲۲ به کارگردانی جوزف کوشینسکی و نویسندگی ایرن کروگر، اریک وارن سینگر و کریستوفر مککوری است که بر پایه داستانی از پیتر کریگ و جاستین مارکس ساخته شدهاست. این فیلم به گونه ای دنباله تاپ گان (۱۹۸۶) شناخته شده و در آن تام کروز در نقش خلبان آزمایشی کاپیتان پیت «ماوریک» میچل، در کنار مایلز تلر، جنیفر کانلی، جان هم، گلن پاول، لوئیس پولمن، اد هریس، مونیکا باربارو و وال کیلمر ایفای نقش کردهاست.
داستان فیلم
داستان این فیلم ۳۶ سال پس از نسخه قبلی جریان دارد و بازگشت ماوریک به برنامه مربی تاکتیکهای جنگنده ضربتی نیروی دریایی ایالات متحده (شناختهشده به عنوان «تاپ گان») را دنبال میکند، که در آن باید با گذشته خود روبرو شود و گروهی از خلبانان جنگنده جوانتر را آموزش دهد.
این فیلم با تحسین گسترده منتقدان روبرو شد و بسیاری آن را برتر از نسخه قدیمی و اصلی دانستند. این فیلم با فروش بیش از ۱٬۳ میلیارد دلار در سراسر جهان به پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۲ و پرفروشترین فیلم دوران حرفهای کروز تبدیل شده.
نکات آموزنده فیلم
یکی از مهمترین درسهای این فیل شاید ستایش “جذب مناسب افراد برای یک پروژه” باشد. در فیلم، “پشتیبانی ستادی گسترده و کم نقص، شرح کاملی از وظیفه مورد نظر ” و همچنین تفویض اختیار کامل، مدل سازی و تمرینات آزمایشی زیاد قبل از اجرای کار، داشتن تیم رزرو و همچنین آزادی عمل در اجرا به شکل مشهودی مشاهده می شود. این فیلم به ما می آموزد که برنده شدن پدیده ای اتفاقی نیست و نیازمند زیرساختهای درست و برنامه ریزی شده است.
آزمایش بلکو (The Belko Experiment)، فیلمی هیجان انگیز و ترسناک محصول سال ۲۰۱۶ آمریکا به کارگردانی گرگ مک لین و نوشته شده توسط جیمز گان است.
این فیلم با بازی جان گالاگر، جونیور، تونی گلدوین، ادریا ارجنا و ملونی دیاز. فیلمبرداری در تاریخ ۱ ژوئن ۲۰۱۵ در بوگوتا، کلمبیا آغاز شد. آزمایش بلکو در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو در تاریخ ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۶ به نمایش درآمد.
داستان فیلم آزمایش بلکو
در یک آزمایش اجتماعی پیچیده، یک گروه ۸۰ نفره آمریکایی در دفتر شرکتشان که در آسمان خراشهای ایالت کلمبیا واقع شده است محصور میشوند و از طریق یک صدای ناشناخته دستور داده میشود که وارد یک بازی مرگبار شوند یا کشته میشوند.
نکات آموزنده فیلم
انسانها همیشه شبیه ظاهر متمدنی که به نمایش میگذارند، نیستند. زمانی میتوان انسانیت واقعی را تشخیص داد که انسانها تحت فشار قرار گرفته و خصوصا جان خود را در خطر ببینند. فداکاری از جان و شهادت، بالاترین خصوصیت انسانی است که در هیچ حیوانی دیده نمی شود.
فیلم غارتگران دره سیلیکون(Pirates of Silicon Valley)، فیلمی برگرفته شده از کتاب آتش در دره که در سال ۱۹۹۹ با موضوع ساخت اولین رایانه شخصی توسط پال فربرگر و مایکل سؤان ساخته شدهاست. این فیلم برای نمایش در تلویزیون با نویسندگی و کارگردانی مارتین برک به سندیت ظهور رایانههای شخصی در رقابت میان رایانههای اپل و مایکروسافت ساخته شدهاست. آنتونی مایکل هال نقش بیل گیتس و نوا وایل نقش استیو جابز را بر عهده داشتند.
داستان فیلم
یکی از بهترین کارها برای کارآفرینان و صاحبان کسب و کار این است که در مورد تجربیات متخصصان و درسهایی که میتوان از زندگی و کسب و کار آنها گرفت مطالعه کنند و این درسها را در فعالیتهای کاری خودشان به کار ببندند. غارتگران دره سیلیکون داستان زندگی استیو جابز و بیل گیتس است و به شکلی مستندگونه به داستان کرآفرینی این دو ابرقهرمان حوزه ثروت و فناوری میپردازد.
نکات آموزنده فیلم
یکی از جالبترین نکات این فیلم آن است که نشان میدهد شرکتهای بزرگ هم ممکن است اشتباه کنند. از مهمترین نکات کسب و کار این است که باید بتوانیم با سایر رقبا رقابت کنیم. البته این رقابت باید سالم باشد؛ به این معنا که ما باید از طریق مزیت رقابتی خودمان بر رقبا غلبه کنیم و پیروز شویم. به بیان سادهتر باید کیفیت خدمات و محصولات خود را نسبت به سایر رقبا افزایش دهیم تا مشتری خیلی راحت متقاعد شود و ما را انتخاب کند.
همیشه به ما گفته شده است که اگر میخواهیم به موفقیت و پیروزی دست پیدا کنیم، باید سعی کنیم تمرکزمان را روی یک موضوع خاص بگذاریم. وقتی میخواهیم تمرکزمان را روی یک موضوع خاص بگذاریم باید ساعات زیادی از شبانه روز را به آن موضوع خاص اختصاص دهیم. حال اگر به آن موضوع علاقه نداشته باشیم، واقعاً میتوان ساعات طولانی و بیوقفه روی حوزه کاری خودتان تمرکز کرد؟
مشکلی که باعث شکست بسیاری از استارتاپها و کسب و کارهای نوپا میشود، منابع مالی است. همچنین باید نیاز را در مخاطبان خود ایجاد کنیم در زمان اختراع کامپیوتر شخصی، کسی نیاز چندانی به کامپیوتر شخصی ندارد و ممکن است که این دستگاه یک وسیله تجملی و به نوعی اضافی باشد که همه افراد توان خرید آن را نداشته باشند ولی این دو نفر با تمام توان و از طریق ترفندهای تجاری تلاش کردند که محصول خودشان را در بین مخاطبان رواج دهند.
همچنین یکی از مهمترین نکاتی که در کسب و کار باید مد نظر قرار دهیم، تجربه مشتری است. همیشه در هنگام توسعه و تولید محصول خود به این موضوع فکر کنیم که آیا مشتری از ویژگیها و خصوصیات محصول یا خدمت من استقبال خواهد کرد؟ راهکار این است که متمایز و متفاوت باشیم.
فیلم اینترنشیپ(The Internship)، یا کارآموزی محصول کشور آمریکا و در ژانر کمدی و به کارگردانی Shawn Levy در سال 2013 ساخته شده است.
در فیلم کارآموزی بازیگرانی چون Owen Wilson، Rose Byrne، Vince Vaughn، و… به ایفای نقش پرداخته اند.
داستان فیلم
نیک کمپبل و بیلی مک ماهون حین انجام یک معامله تجاری بودند که به آنها اطلاع داده شد که شغلشان که فروش ساعت مچی بود به دلیل تغییر سریع فناوری منسوخ شده است. در نتیجه از بین رفتن کسب و کار، آنها مجبور شدند با محدودیت مهارت های خود شغل جدیدی پیدا کنند و طی فرآیندی به دوره کارآموزی گوگل میرسند. این فیلم درسهای مهمی را برای جویندگان کار و اعضای نسل جوان که خواهان موفقیت شغلی در قرن 21 هستند ارائه میدهد. و برای مدیران منابع انسانی حاوی نکاتی است که در انتخاب افراد برای جایگاههای شغلی به آنها توجه بیشتر داشته باشند.
نکات آموزنده فیلم
مهارتها و ویژگیهایی که در رزومه افراد مشخص نمیشود. چرا که سایر کارآموزان از بسیاری از جهات برای استخدام تواناتر بودند ولی اخلاق حرفهای و مدیریت تعارض و روابط اجتماعی قوی نقطه قوتی است که در شخصیت نیک و ماهون وجود داشت ولی در کلاسهای آکادمیک دانشگاه به سایر کارآموزان آموزش داده نشده بود.
ویپلش(Whiplash)، به معنای شلاق فیلمی در ژانر درام محصول سال ۲۰۱۴ آمریکا و به نویسندگی و کارگردانی دیمین شزل است. شزل فیلمنامه این فیلم را بر پایه تجربیاتش در باند دبیرستان پرینستون نوشته است. در این فیلم مایلز تلر در نقش دانشآموزی بازی میکند که نوازنده درام است و سعی دارد تا استاد خودش، ترنس فلچر با بازی جی. کی. سیمونز را تحت تأثیر قرار دهد. پل رایزر و ملیسا بنویست از دیگر بازیگران این فیلم هستند.
داستان فیلم
اندرو نیمن نوازنده درام یک گروه موسیقی است که به امید پذیرفته شدن نزد یکی از بهترین استادان موسیقی به نام ترنس فلچر به هنرستان شیفر که به عقیده خودش بهترین هنرستان موسیقی در آمریکا است، میرود تا بتواند به هدف خودش که تبدیل شدن به نوازنده درام شماره یک گروه موسیقی شیفر است، برسد. بعد از یک ملاقات سرد و ناامیدکننده در کمال تعجب فلچر او را میپذیرد و این سرآغاز ماجرای استاد-شاگردی است که سراسر با شکنجه، تحقیر، سختی و حس ناامیدی پیوند خوردهاست…
نکات آموزنده فیلم
این فیلم کنایه ای از مدیران مستبد است که با استفاده از ترس قصد دارند تا کنترل و تسلط خود را توسعه دهند. عدم قطعیت غیرقابل توضیح و واژگان تکان دهنده و تحقیرآمیز و فرهنگ اجباری و جاری سازی آن به هر قیمتی و اهمیت بیشتر “من و موفقیت من” نسبت به “تیم و موفقیت ما” ، مهمترین نقاط ضعف مدیر یا رهبر ارکستر فیلم است. کافیست هرچه اوکرده، در مدیریت نکنیم تا موفق شویم.
فیلم سینمایی بالا در آسمان(Up in the Air)، محصول 2009 امریکا در ژانر کمدی-درام عاطفی به کارگردانی جیسن رایتمن است. این فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته ی والتر کرین میباشد. داستان بر روی شرکت دانسیزر و سفرهای رایان بینگام (جرج کلونی) متمرکز شدهاست. ترجمه درست معنی نام فیلم، عبارت”لنگ در هوا” است.
داستان فیلم بالا در آسمان
رایان بینگهام (جرج کلونی) مردی است که به خاطر نوع شغلی که دارد مدام و به طور پیوسته در حال مسافرت با هواپیماست ، و سفرهای طولانی هوایی جزئی از زندگی او شدهاست. شغل او ، ابلاغ خبر اخراج شدن به کارمندهای شرکتهایی است که مدیران آنها توانایی اخراج آنها را ندارند. رایان دو خواهر دارد که یکی از آنها دارد ازدواج میکند اما او هیچ پایبندی به خانوادهاش ندارد. آدمی ست بیثبات و بی بندوبار که هیچ علاقهای به وابستگی نداشته و اوج رابطهاش با یک زن عشقبازی بدون عشق است. تا اینکه در یکی از سفرهایش با شخصیت بیثبات دیگری مانند خودش یعنی زنی به نام آلکس (ویرا فارمیگا) آشنا میشود که او هم مثل خودش آدمی بی قید است.
هرچند که بعد از اینکه شبی را با هم میگذرانند کمی به رایان وابسته میشود. روزی به رایان خبر میرسد که مدیران شرکتها دیگر قصد ابلاغ خبر اخراج کارمندان را به شیوه رایان ندارند. دختری به نام ناتالی کینر (آنا کندریک) دستگاهی را وارد شرکت میکند که با آن دستگاه مدیران از همان جایی که نشستهاند میتوانند کارمندان خود را اخراج کنند.
رایان تا حد توانش جلوی عملی شدن این تصمیم را میگیرد و به ناتالی میگوید که او هیچ چیز از شغل رایان نمیداند. ناتالی نیز درخواست میکند تا چند روزی با رایان به شیوهٔ سنتی با هواپیما پرواز کنند و چندنفر را اخراج کنند. در طول این سفر، رایان میفهمد که چه زندگی بدی دارد. ناتالی باعث میشود که رایان نزد خواهرش که تازه ازدواج کرده برود و با آلکس رابطه داشته باشد و اینگونه است که به فکر تغییر میافتد…
نکات آموزنده فیلم
کارکنان، مدیران را ترک میکنند. نه سازمانها را. این احتمالا یکی از معدود فیلمهایی است که متخصصات منابع انسانی واقعا میتوانند با آن ارتباط برقرار کند. رها کردن افراد قطعا آسان نیست و این یکی از چیزهایی است که ما از شخصیت جورج کلونی یاد میگیریم. اما قبل از آن این یک درس مهم برای تمام رهبران دنیا است که سازمانها تنها در خدمت پیشرفت و فناوری نیستند. بلکه پارامتر اصلی در خصوص تمام آنها مردم هستند.
آپولو 13 فیلمی برپایه داستانی واقعی محصول سال 1995 امریکا به کارگردانی ران هاوارد و با بازی تام هنکس، کوین بیکن، بیل پکستون، اد هریس و گری سینیز است. فیلمنامه توسط ویلیام برویلز جونیور و آل رینرت ماموریت ناقص آپولو 13 قمری در سال 1970 را نمایش می دهد.
این فیلم اقتباسی از کتاب سال 1994 ماه گمشده: سفر خطرناک آپولو 13 توسط فضانورد جیم لاول و جفری کلاگر است. این فیلم فضانوردان لاول، جک سویگرت و فرد هیز را سوار بر آپولو 13 برای پنجمین ماموریت خدمه آمریکا به ماه، که قرار بود سومین ماموریتی باشد که فرود می آید، به تصویر می کشد.
داستان حقیقی آپولو 13
پروژه آپولو 13 در آوریل 1970، هفتمین مأموریت خدمه در برنامه فضایی آپولو و سومین مأموریتی بود که قرار بود بر روی ماه فرود آید. این فضاپیما در 11 آوریل 1970 از مرکز فضایی کندی به فضا پرتاب شد، اما فرود ماه پس از شکست یک مخزن اکسیژن در ماژول خدمات (SM) دو روز پس از انجام ماموریت متوقف شد. خدمه در عوض دور ماه چرخیدند و در 17 آوریل به سلامت به زمین بازگشتند. ماموریت توسط جیم لاول، با جک سویگرت به عنوان خلبان ماژول فرماندهی (CM) و فرد هیز به عنوان خلبان ماژول قمری (LM) فرماندهی شد. سویگرت دیروقت جایگزین کن متینگلی شد که پس از قرار گرفتن در معرض سرخجه زمینگیر شد.
یک تکان معمولی مخزن اکسیژن عایق سیم آسیب دیده داخل آن را مشتعل کرد و باعث انفجاری شد که محتویات هر دو مخزن اکسیژن SM را به فضا تخلیه کرد. بدون اکسیژن مورد نیاز برای تنفس و تولید نیروی الکتریکی، پیشرانه و سیستم های پشتیبانی حیات SM نمی توانستند کار کنند. سیستمهای CM باید خاموش میشد تا منابع باقیمانده آن برای ورود مجدد حفظ شود و خدمه مجبور شوند به عنوان قایق نجات به LM منتقل شوند. با لغو فرود ماه، کنترلکنندههای مأموریت تلاش کردند تا خدمه را به خانه، یعنی زمین بازگردانند.
آموزه های فیلم
این فیلم آپولو 13 به ما یاد میدهد که موفق نشدن یک گزینه نیست. در بسیاری از ماموریتها و چشماندازهایی که پیش روی ماست، باید این جمله را به یاد بسپاریم. کاراکترهای این فیلم یک نمونه ار رهبرانی هستند که در شرایط بحرانی باید تصمیمات منطقی بگیرند. در اصل این فیلم نشان میدهد که مدیران چطور میتوانند یک مشکل و کار غیر ممکن را به کمک کار گروهی، نبوغ و عملکرد منطقی حل کنند.