اصطلاح بوت کمپ(bootcamp)، مانند بسیاری از اصطلاحات مدیریت، از اصطلاحات نظامی گرفته شده است. بوت کمپها در ابتدا کمپهای فشرده ای بودند که در مرکز نظامی خاصی، با برنامه انضباطی مدون در آن سربازان مجبور به شرکت در آموزشی ویژه با ساختاری سخت می شدند.
بوت کمپ نظامی
همانگونه که گفته شد، بوت کمپ نظامی، دوره ای در مکانی شبیه اردوگاه نظامی است که فرد را مجبور به تحمل آموزش یا شروع کار فشرده میکند.
بوت کمپ ورزشی
امروزه، با گسترش این مفهوم در حوزه های مختلف، بوت کمپ ورزشی دوره ای است که بازیکنان با استعدادتر، در اردوی خاصی حاضر شده و آموزشهای لازم برای آماده کردن خود برای چیزی که در انتظار مربیان است، را میبینند.
بوت کمپ برنامه نویسی
این بوت کمپ مخصوص برگزاری دوره های آموزشی خاص برنامه نویسی، هماهنگی و یا ارتقای مهارت بصورت خاص و در یک حوزه مخصوص است.
بوت کمپ آموزشی
امروزه اصطلاح بوت کمپ آموزشی، شاید برای دوره های آموزشی به اشتباه بکار رود. زیرا در بوت کمپها باید فضایی اردوگاهی به همراه جای خواب فراهم شود که معمولا اینگونه نیست. خصوصیت یک بوت کمپ فشرده بودن، مرتبط بودن با موضوعی خاص، و خصوصا سخت و پرفشار بودن است.
مدیریت محصول(Product management)، نوعی عملکرد سازمانی است که با تمرکز بر محصول و مشتریان آن هر مرحله از چرخه عمر محصول(از توسعه گرفته تا موقعیتیابی و قیمتگذاری) را هدایت میکند. این کارکرد برای ساخت بهترین محصول ممکن انجام می شود. مدیران محصول از مشتریان درون سازمان حمایت می کنند و مطمئن می شوند که صدای بازار شنیده می شود و مورد توجه قرار می گیرد. به عبارت دیگر مدیریت محصول، عملی استراتژیک برای توسعه، راهاندازی بازار و پشتیبانی و بهبود مستمر محصولات یک شرکت است.
به لطف این تمرکز روی مشتری، تیم های محصول به طور معمول محصولات با طراحی بهتر و عملکرد بالاتر را ارسال می کنند. درتولید محصولات فناوری، جایی که محصولات ریشهدار به سرعت توسط راهحلهای جدیدتر و بهتر تولید میشوند، بیش از هر زمان دیگری نیاز به درک نزدیک از مشتریان و توانایی ایجاد راهحلهای مناسب برای آنها وجود دارد. اینجاست که مدیریت محصول کارایی خود را پیدا می کند.
امور روزمره مدیران محصول؛ شامل طیف گستردهای از وظایف استراتژیک و تاکتیکی است. اکثر مدیران محصول همه این مسئولیتها را بر عهده نمیگیرند. در بیشتر شرکتها، این وظایف متعلق به تیمها یا بخشهای دیگر هستند. اما بیشتر مدیران محصول، وقت خود را صرف مواردی مانند: تحقیق برای کسب تخصص در مورد بازار، شخصیتهای کاربران و رقبا، شکل دادن به یک برنامه استراتژیک سطح بالا برای محصول خود؛ از جمله تعیین اهداف، یک مرور کلی از خود محصول و یک جدول زمانی تقریبی، تدوین یک برنامه استراتژیک فعال با استفاده از نقشه راه محصول و ارائه آن به ذینفعان اصلی سازمان، هماهنگی با تیمهای مربوطه و اقدام با توجه به تجزیه و تحلیل دادهها می کنند.
با درک صحیح از حوزه مدیریت محصول، میتوانیم آنچه را که برای داشتن این شغل لازم است بررسی کنیم. مدیران محصولات با پیروی از مسیر کسانی که پیش از آنها این وظیفه را بر عهده داشتند، راه خود را پیدا میکنند. کسانی که در این حرفه تجربه بیشتری دارند، میتوانند درسهای زیادی به تازه واردان بدهند.
مدیران محصول مهارتهایی مانند «ارتباطات»، «مهارت شنیدن و تعامل»، «مهارتهای فنی»، «هوش تجاری»، «تصمیمگیری مبتنی بر دادهها برای پیشبرد محصول» ، «بهینهسازی عملیات مدیریت محصول» و«تصمیمگیری» و خصوصا «توانایی یادگیری» داشته باشند.
مدیران محصولات باید سعی کنند تا آنجا که میتوانند از منابع مختلف یاد بگیرند. آنها باید همچنین مطمئن شوند محصولی با مزایای واقعی را به بازار تحویل دهند.