اثر فریب گر چیست؟

اثر فریب گر(Decoy effect)، یا اثر طعمه، بهره گیری از یک خطای ذهنی در راستای فروش بیشتر است. این اثر نوعی تاثیر مخاطب از نحوه ارائه محصول است که مطابق آین اثر، محتوی یا محصول به گونه ای هدایت شده عرضه میشود به گونه ای که مخاطب احساس میکند که ارزش بیشتری دریافت کرده و خود او تصمیم گیرنده این انتخاب بوده و از انتخاب خود احساس رضایت و برد خواهد کرد.

در این زمان رفلکسی در مغز مخاطب بوجود خواهد آمد که به این رفلکس تسلط نامتقارن(asymmetric dominance)، میگویند. زمانی که مخاطب در دام اثر فریب گر یا دیکوی، می افتد، در مغز وی اثر نامتقارن اتفاق افتاده است.

خطای اثر فریب گر از جمله خطاهای ذهنی است که در زندگی روزمره زیاد اتفاق می افتد. در این خطا ذهن افراد با طعمه ای که به آنها ارائه می شود دچار خطا می گردد. نام این اثر نیز از روی طعمه ارائه شه، انتخاب شده است.

اگرچه مغز انسان ساختار اعجاب انگیزی در پردازش اطلاعات دارد اما خطاهای ذهنی بیشماری می توانند بر انتخاب ها و قضاوتهای ذهن تاثیر گذارند. خطاهای ذهنی باعث قضاوتها، تصمیمات و انتخاب های نادرستی می‌شوند. مدیران و کارشناسان فروش از یک طرف و مشتریان و خریداران از طرف دیگر، باید با تاثیر این اثر، آشنایی داشته باشند. با شناخت خطاهای ذهنی می توان از به دام افتادن مغز در آنها جلوگیری کرد ویا مشتریان را به این سمت هدایت نمود. البته شایان ذکر است که امروزه بیشتر از هر زمان دیگری بازاریابی با صداقت همراه و هم پیمان شده و از بازیهای پنهانی و یا فریبنده، دوری ‌می‌کند.

همانگونه که اشاره شد، کارکرد این خطا بدین صورت است که ذهن افراد با طعمه‌ای که به آنها ارائه می شود دچار خطا می‌گردد.

خطای اثر فریب گر وقتی که برای ترغیب شخص به انتخاب یک گزینه از میان دو گزینه پیشنهادی، گزینه سومی به عنوان طعمه به او پیشنهاد می شود، اتفاق افتاده.

در واقع خطای اثر فریب گر، زمانی اتفاق می افتد که شخصی دو گزینه پیش روی دارد اما به دلیل تردید در انتخاب یکی از آنها گزینه سومی نیز روبروی او قرار گیرد، در این موقعیت احتمال اینکه شخص مورد نظر گزینه دوم را بپذیرد بسیار بالاست. البته باید توجه داشت ارائه گزینه سوم باید به شکلی صورت گیرد که در نظر شخص گزینه دوم جذاب تر و معقولانه تر جلوه کند.

برای مثال، شخصی قصد خرید ساعت دارد و به او دو ساعت را برای خرید پیشنهاد داده شده است. قیمت یکی از ساعت ها 2000 هزار دلار و قیمت ساعت دیگری5000 هزار دلار می باشد. بنابراین شخص با دو گزینه مواجه است اما در خرید ساعت دوم به دلیل قیمت آن تردید دارد در همین لحظه به شخص مورد نظر ساعتی با قیمت 8000 هزار دلار پیشنهاد می شود. در این موقعیت قیمت ساعت دوم با قیمت 5000 هزار دلار در مقایسه با قیمت ساعت سوم معقول و مناسب به نظر می رسد.

در اینجا فروشنده ی ساعت با استفاده از خطای اثر طعمه خریدار ساعت را شکار می کند. زیرا وی از پیش می داند خریدار ساعتی با قیمت8000 هزار دلار را خریداری نمی کند اما با پیشنهاد آن به عنوان طعمه باعث می شود خریدار در انتخاب ساعت 5000 دلاری مصمم تر شود.

به یاد داشته باشیم، ما همواره در معرض پیشنهادات و تبلیغات مختلف قرار داریم اما نهایتا در زمان خرید، فقط خودمان تصمیم میگیریم که چه چیزی را تهیه کنیم. همه مدیران و فروشندگان زبردست، آگاه هستند که مشتری که نه گفتن را بلد باشد، به سادگی در دام اثر طعمه یا سایر تاثیرات بازاریابی نخواهد افتاد.

توضیحات: خیلی دوست داشتیم می توانستیم مثالی ریالی برای فهم بهتر موضوع بیان کنیم، اما با توجه به تورم افسارگسیخته کشورمان، بعداز مدت کوتاهی، مثالها به طنز تبدیل شده و دور از ذهن به نظر می‌رسند. بنابراین مجبوریم مثالهای دلاری را برای درک بهتر مفهوم، بیان کنیم.

فرامرز عیب پوش

اثر تعمیم چیست؟

اثر تعمیم یا اثر شاخ شیطان(Horn Effect)، که به خطای تعمیم نیز مشهور است،  یکی از جنبه های خطای شناختی یا نوعی بایاس ذهنی است. اثر تعمیم، به تمایلی اطلاق می‌شود که در آن فرد یا سازمان، به دلیل منفی بودن در یک زمینه، در نگاه مخاطب، در سایر زمینه‌ها نیز منفی تلقی می‌شود. این تاثیر، عموما زمانی رخ می دهد که مخاطب یا قضاوتگر، براساس‌ تجربه قبلی قضاوت نموده یا درگیر نوعی پیش داروی می شود.

اثر تعمیم یک خطای ذهنی است که عموما اکثر افراد مرتکب آن می شوند، مگر اینکه پیش از اخذ هر تصمیم یا قضاوتی، به عنوان شخص سوم و عضو بی طرف، به فرد مورد نظر نگاه کنند.

این سوگیری شناختی، می‌تواند مخاطب را از پذیرش سایر واقعیات فرد مورد نظر بازدارد زیرا زمانی که ذهنیت قبلی قضاوت‌کننده بصورت منفی نسبت به فرد شکل می‌گیرد، در اغلب موارد بقیه موارد تحت الشعاع قرار گرفته و از حقیقت و انصاف به دور خواهد ماند.

در اغلب موارد مردم در تشخیص افراد مختلف و ارزیابی افراد مختلف خصوصاً در برخورد اول، دچار اثر تعمیم می شوند.

فرض کنیم در یک مصاحبه استخدامی، فردی برای مصاحبه مراجعه کرده که کاری که مصاحبه کننده در آن تبحر دارد را نمی داند یا حتی پوشش وی به نظر مناسب نیاید و یا در سایر موارد با مصاحبه‌کننده منافات داشته باشد. بنابراین مصاحبه کننده تاثیر منفیی از وی گرفته و دچار خطای تعمیم می شود و وی را در بقیه زمینه ها هم منفی تلقی می کند.

مثلاً اگر فرد در یک زمینه مناسب تلقی نشود، فرض مصاحبه‌کننده بر این خواهد بود که او در بقیه موضوعات هم به همین مقدار منفی است و نمی تواند از عهده کار بر بیاید. به همین دلیل دچار خطای تعمیم می شود.

عموماً برای اینکه افراد دچار این تاثیر نشوند یا تعداد مصاحبه کننده ها و یا دفعات مصاحبه افزایش می‌یابد تا در حالت ها و توسط افراد مختلف افراد ارزیابی شوند تا خطای تعمیم صورت نگیرد.

اکثر افراد در نگاه اول ارزوی ظاهر افراد درباره آنها قضاوت می کنند و دچار اثر تعمیم می شوند. مثلا اگر از نوع لباس پوشیدن فرد خوششان نیاید، او را در کار نیز ناتوان ارزیابی می کنند.

مدیران موفق بجز توانایی فنی در رشته خود، لازم است تا دانش و تجربه عمومی مدیریت و علوم انسانی را داشته باشند. هرچه قدر مدیری در امور فنی قوی باشد، در صورت عدم آگاهی از علم مدیریت، دچار خطای تعمیم خواهد شد. میزان دانش و تجربه افراد در علم مدیریت، با میزان بروز خطای تعمیم، نسبت مستقیم دارد.

برای اینکه در استخدام نیروهای کارآمد موفق باشیم، بهتر است افراد را از روی پوشش، نوع صحبت کردن، میزان آرایش و غیره قضاوت نکنیم و مهارتهای فنی، ادراکی، دانش و توانایی وی را ارزیابی کنیم.

قضاوت یکی از سخت ترین کارهایی است که عموما ما به دلیل عدم دانش و تجربه کافی، به سادگی آن را انجام می دهیم.

مزایای اثر تعمیم

اثر تعمیم معمولا مزایای خاصی ندارد و همانگونه که از نامش پیداستف نوعی خطاست و خطاهم مزیتی ندارد. اما می توان از این جنبه نگاه کرد که با وجود اینکه همه نگاهها دارای تأثیر منفی است، یکی از مزایای احتمالی این است که افراد یا برندها نیاز نیست کار زیادی انجام دهند زیرا انتظارات کمتری از آنها وجود دارد.

اثر تعمیم، به تمایلی اطلاق می‌شود که در آن فرد یا سازمان، به دلیل منفی بودن در یک زمینه، در نگاه مخاطب، در سایر زمینه‌ها نیز منفی تلقی می‌شود.

مزیت دیگر این است که اگر یک محصول کار نکند، مخاطبان این شکست را تشدید نمی کنند ، زیرا در وهله اول از آن برداشت منفی داشتند.

معایب اثر تعمیم

اثر تعمیم به خودی خود خطرناک است و بر تصمیم فرد تأثیر منفی می گذارد. بنابراین، حتی یک محصول خوب با تأثیر منفی، می تواند نادیده گرفته شود.

نوشته: فرامرز عیب پوش

اثر گولم چیست؟

اثر گولم(golem effect)، یکی از آثار مشهود، فراگیر و قدرتمند در سازمان‌ها و زندگی فردی است. گولم هایی که از ما می سازند یا گولم هایی که می‌سازیم، را می توان همه جا مشاهده کرد. اما اثر گولم چیست و چرا این قدر اهمیت دارد؟

گولم یا گالم، موجودی افسانه‌ ای است که در داستان‌های اساطیری یهود بسیار شهرت دارد. گولم موجودی غول آسا  و انسان گونه است که با جادو خلق شده. جنس این موجود از سفال است و هدف از ساختن‌ آن، محافظت از شهر و مردم آن از حملات اقوام مهاجم است.

داستان گولم به خاخام بزرگ پراگ، یهودا لو بن بزالل باز می گردد. داستانهای بسیاری درباره قدرت‌های فرابشری این رابی بزرگ (معلم تورات )، وجود دارد که او به سحر و جادو مسلط بوده و موجودات عجیب زیادی را به خدمت گرفته که البته مشهورترین این موجودات، گولم است.

گولم در ابتدا موجودی مفید بود و دستورات بن بزالل را اطاعت می کرد اما رفته رفته به موجودی وحشی بدل شد که قابل کنترل نبود و سر به نافرمانی از خالقش زد. او نه تنها فرامین خاخام را اجرا نمی کرد، به بلکه در صدد حمله به شهری که برای محافظت از آن خلق شده بود، برآمد.

 بن بزالل چاره دیگری نیافت و در آخر مجبور شد برای جلوگیری از به بار آمدن خرابی‌های بیش‌تر، مخلوق خود را نابود کند. اثر گولم با اشاره و الهام از این افسانه شهرت یافته است.

در تمام سازمانها و شرکتها، گولم هایی وجود دارند که در نهایت سازندگان آنها مجبور خواهند شد، آنها را از میان ببرند، در صورتی که خودشان آنها را بوجود آورده اند. این اثر اشاره به رابطه سطح انتظارات مدیران و عملکرد کارکنان دارد. در روان‌شناسی، این اثر به تأثیر نامطلوبی گفته می‌شود، که سطح پایین انتظارات روی عملکرد افراد بر جای می‌گذارد.

به بیان ساده تر، مدیران، معلمان یا والدین با القای سطح انتظارات خود، عملکرد افراد را پایین می آوردند. به عنوان مثال مدیری که به کارکنان القا می‌کند که توانایی انجام کاری را ندارند، موجب پدید آمدن اثر گولم در افراد شده و افراد بصورت ناخودآگاه امکان انجام آن کار را نخواهند یافت.

اگر مدیران، به تیم القا کنند که آنها توانایی پایینی دارند و دائم این موضوع را تکرار کنند، کارکنان به مرور باور می کنند که واقعا توان انجام آن کار را ندارند و در زمان مواجهه با آن کار، واقعا از پس آن بر نخواهند آمد.

ما همواره در معرض قضاوت های مختلف هستیم. یا در معرض قضاوت خود، و یا در معرض قضاوتهای دیگران. موضوع مهم این است که این قضاوت ها، بر روی ما تاثیر میگذارند. اگر قضاوتها مثبت باشند، تاثیر مثبت، و اگر تخریب کننده و منفی باشند، تاثیر منفی خواهند گذاشت.

وقتی کوچکتر بودیم، یکی از برادرانم کمی اضافه  وزن داشت. بقیه خانواده همه ورزشکار بودند اما این برادر، توان حتی چند قدم دویدن نداشت. به همین دلیل همیشه از طرف پدرم مورد شماتت قرار می‌گرفت.  کم کم باور کرد که همیشه اینگونه خواهد ماند. موضوع اینجاست که پدرم با رفتارش، از برادرم یک گولم ساخته بود. چند سال بعد، برادرم تصمیم گرفت خودش را اثبات کند. او ساعتها دور زمین فوتبال می دوید تا لاغر شود. پس از مدتی به یکی از ورزیده ترین دانش آموزان تبدیل شد و دروازه بان تیم نوجوانان شد. امروز بین برادران تنها فردی که بدن سالم و ورزشی دارد همان برادر است!!

عکس این پدیده هم مصداق دارد که به عنوان اثر پیگمالیون شناخته می‌شود. این اثر همانند اثر گولم و درجهت عکس آن عمل می کند.

نوشته: فرامرز عیب پوش

اثر زایگارنیک چیست؟

روزی خانم دکتر بلوما زایگارنیک از متخصصین برجسته روانشناسی، در رستورانی در حال سفارش غذا بود. وی متوجه شد گارسون ها لیست درخواست مشتری هارا یادداشت نمی‌کنند و تا زمان سرو غذا با تمام جزییات یادشان هست ولی چند لحظه بعد از اینکه غذا را تحویل دادند، جزییات سفارش را به خاطر نمی‌آورند. زایگارنیک بلافاصله تحقیقات و آزمایشات خود را آغاز کرد.

زایگارنیک در آزمایشگاه روانشناسی خود، از گروهی از افراد خواست تعدادی پرسش ساده را مکتوب را پاسخ بدهند. بعد از تعدادی از آنها خواسته شد تا کار جواب دادن به پرسش ها را نیمه کاره رها کنند. وی بعد از این آزمایش متوجه شد افرادی که پاسخها را نیمه کاره رها کرده بودند، مدت زمان بیشتری سوالات و پاسخهای خود را بخاطر داشتند اما در در مورد افرادی که همه پرسشها را جواب داده بودند و کار را تمام کرده بودند اینطور نبود.

او بعد از این آزمایش دیگری انجام داد. دو گروه از افراد را در سالنی جمع کرد و فیلم سینمایی برایشان پخش کرد. این افراد این فیلم را ندیده بودند و از گروه های مختلف اجتماعی بصورت تصادفی انتخاب شده بودند. برای گروه اول کل فیلم را پخش کرد و برای گروه دوم، چند دقیقه پایانی فیلم را نمایش نداد و فیلم را قطع کرد. بنابراین گروه اول کل فیلم را دیدند و گروه دوم انتهای  فیلم را ندیدند و در واقع متوجه نشدند که آخر فیلم چه شد. چند روز بعد، افراد این دو گروه را صدا کرد و از آنها سوالاتی در مورد فیلم کرد. مثلا اسم شخصیت ها و رنگ پیراهن آنها. یا مثلا فلان هنر پیشه چه کار کرد و کلا جزییات فیلم را پرسیدند. جالب اینکه افراد گروه دوم که فیلم را ناتمام دیده بودند، جزییات بیشتری را در ذهن داشتند.

این اتفاق عجیب توجه این دانشمند را به خودش جلب کرد و در سال 1927 اثر زایگارنیک در دنیای روانشناسی، به عنوان یک واقعیت، ثبت شد. آنچه که در اصل مورد نظر زایگارنیک بوده، تکمیل تکلیف با احساس رضایت درونی شخص بوده است نه ‌فقط تمام‌کردن کار محوّله.

این اثر نشان می‌دهد که کارهای نیمه تمام، دائماً ذهن انسان را به سوی خود جذب می‌کنند و همچنین مغز انسان تکالیف ناقص را در مقایسه با تکالیف کامل، به مدت طولانی‌تری به خاطر می‌سپارد، چرا که سعی می کند با فکر کردن به آنها رفع ابهام کند و نهایتا به یک رضایت درونی برسد.

اثر زایگارنیک در فروش

این اثر در بازاریابی و فروش کاربردهای مثبت و منفی زیادی دارد. باتوجه به این شناخت از ذهن مشتری، می‌توان از این اثر استفاده درست نمود یا با ارائه ناقص اطلاعات یا صحبت از هردری، ذهن مشتری را دچار تشویش نمود و از خرید منصرف کرد. به عنوان مثال برخی از شرکتها در بازاریابی الکترونیکی یا بازاریابی شبکه های اجتماعی از این اثر استفاده بهینه می‌کنند و ذهن مشتری را با ارائه بخش بخش اطلاعات به دنبال محصول می‌کشانند. تحریک کنجکاوی ذهن مشتری عاملی است که همواره مشتری به دنبال کشف موضوع می‌افتد و موضوع تبلیغ یا بازاریابی را دنبال می‌کند. طراحان حرفه‌ای کمپین‌های تبلیغاتی به خوبی می‌دانند که باید به نحوی ذهن مخاطبشان را درگیر فعالیت نیمه تمام کنند و زمانی که آن فعالیت رو به انتها بود، سریعا مشتری را وارد مرحله جدیدی کنند تا به نوعی مخاطب احساس نکند که فرایند پایان یافته است  و ذهن وی همواره درگیر بماند. این موضوع سبب می‌شود آن مکانیسم در ذهنشان باقی بماند و مشتری در هر زمانی از روی کنجکاوی به سمت ادامه فعالیت حرکت کند.

اثر زیگارنیک می تواند منفی هم باشد زمانی که در معرفی محصول یا مذاکره فروش، تعداد زیادی اطلاعات بیربط و مختلف به مشتری میدهیم و ذهن وی را درگیر میکنیم، در واقع وی را از مسیر هدف و بستن فروش دور میکنیم. ارائه اطلاعات بیمورد و خارج از برنامه فروش، سبب خواهد شد به پیشرفت مذاکره فروش صدمه جدی وارد شود و مشتری نه تنها به خرید علاقه ای نشان ندهد بلکه ذهن وی درگیر موارد دیگری شود که باید برای آنها پاسخ پیدا کند. در مذاکره فروش، مهم خاتمه فروش است و هر موضوعی که ما را از بستن مذاکره دور کند مستقیما به ضرر ما خواهد بود.

نوشته: فرامرز عیب‌پوش

error: کلیک راست در این سایت غیر فعال است !!