انفجار ابله ها چیست؟

انفجار ابله ها(Explosion of idiots)، چیست؟

این مفهوم، یک «تئوری مدیریتی» است که برای اولین بار توسط استیو جابز ، بنیانگذار شرکت اپل مطرح شد. جابز، اصطلاح «انفجار ابله ها» را به همین نام یاد کرده و بعدها گای کاواساکی که از نظریه پردازان، مدیران و موسسان شرکت اپل هم بود، این مفهوم را به شکلی وسیع توسعه داد. جابز عنوان کرد:

” استخدام یک «دلقک» در یک سازمان، موجب این خواهد شد که بعد از مدتی، شاهد تعداد زیادی دلقک در آن سازمان باشیم.”

این پدیده، بعدها به «تئوری انفجار ابله ها(یا احمق ها)» مشهور شد. جابز معتقد است مدیران درجه یک، کسانی را استخدام می‌کنند که از خودشان بهتر و تواناتر هستند، اما افراد درجه دو و پائین تر با توجه به نگرانی از دست دادن جایگاه خود، افرادی از خود پایین تر را استخدام می کنند.

به همین ترتیب، مدیران و کارکنان در رده های پایین تر همین کار را انجام می دهند زیرا بدیهی است که آن ها هم افرادی توانمند و درجه یک نیستند!

یکی از معضلات بسیار بزرگ در سازمانها انفجار ابله ها یا انفجار کوتوله هاست. شاید در نگاه اول پدیده بسیار ساده و کم اهمیت جلوه کند اما اهمیت آن زمان مشخص می‌شود که تاثیر اثر پروانه‌ای در این پدیده مشخص می شود.

زمانی که اثر پروانه ای با این پدیده تلفیق شود مشکلات به طرز اعجاب انگیزی افزایش پیدا میکند. جالب اینجاست انفجار ابله ها به علت سادگی و تعداد بیشتر افراد کوتوله و همچنین عدم نیاز به تصمیم گیری و کارشناسی، بسیار سریعتر از توسعه افراد کارآمد، اتفاق می افتد.

رفته رفته پس از مدتی، سازمان با موجی فراگیر از اعضای ضعیف و ناتوان در ساختار خود روبرو می شود که این موج افراد ناکارآمد، همان معدود افرادی که می توانستند بازدهی مناسبی داشته باشند را هم فلج خواهند کرد.

آکادمی آنلاین عیب پوش

لامپ تفکر چیست؟

تقریباً همه ما زمانی که تصویر یک لامپ بالای سر انسان را هر در جایی ببینیم متوجه خواهیم شد که این انسان در حال تفکر است. در حقیقت لامپ به نوعی نماد برای تفکر تبدیل شده است زمانی که لامپ خاموش باشد یعنی فکر مورد نظر به ذهن فرد خطور نکرده و زمانی که لامپ روشن را نمایش می دهیم یعنی که فکر مورد نظر به ذهن فرد خطور کرده و فرد متوجه موضوع مورد نظر شده است اما چرا لامپ نماد تفکر است و این نماد از کجا وارد ذهن مردم شده است؟

ممکن است تصور کنیم که بصورت بدیهی، لامپ نماد روشنایی و روشن شدن موضوع است و زمانی که در تفکر لامپ روشن را نمایش می دهیم، مقصودمان این است که ذهن متفکر، روشن شده است. اما موضوع کاملا داستانی واقعی دارد!

در سال ۱۹۷۰ قدرتهای بزرگ جهان در بحبوحه جنگ سرد بودند. شوروی در پی رسیدن زودتر به اهداف کاوشگر فضایی خود بارها مرحله پرتاب کاوشگر خود را امتحان کرد اما با چالش شکستن لامپ زیرین کاوشگر هنگام فرود در مقصد مواجه بود.

برای رفع این مشکل اقدامات بسیاری انجام شد که تبعا هزینه‌های بسیار بیشتری هم فقط خرج همان بخش کاوشگر شد. تا جایی که یکی از مهندسین عملیاتی پروژه سوالی را مطرح کرد. این که «فلسفه چالش حباب لامپ برای چه مطرح شده است؟» همین سوال ساده تیم مهندسان مدیران این پروژه را به فکر فرو برد. تنگستن  حباب لامپ در حضور اکسیژن می سوخت اما بیرون از جو زمین و در فضا، عملا اکسیژنی وجود نداشت که موجب بروز این مشکل شود. همین پرسش ساده و ابتدایی، باعث صرفه‌جویی و بهینه‌سازی میلیون‌ها دلار در این پروژه گران قیمت شد.

انواع سوالات سخت پاسخگوی مشکلات پیچیده نیست و برخی اوقات پاسخهای از سوالات بسیار پیچیده تر هستند بنابراین این لامپ می‌توانست نماد بسیار مناسبی برای تفکر و نشان دادن سادگی آن باشد معمولاً ما زمانی که به تفکر می‌کنیم و پیچیده ترین موضوعات در ذهن ما خطور می کند، اما حقیقت این است که تفکر از ساده ترین موضوعات آغاز می شود و اهیمت دارد که پیش از هر تفکری یک سوال ساده بپرسیم:”چرا”!

سایمون سینک، دانشمند مشهور امریکایی علم مدیریت، در کتابی با عنوان “با چرا شروع کنید”، مبحثی با عنوان دایره طلایی را مطرح نموده که این مورد تغییر بسیار زیادی در زندگی فردی و مدیریت و رهبری سازمانها ایجاد نمود. این مبحث درباره‌ی الگویی طبیعی، طرز فکر، رفتار و گفتاری است که افراد را قادر می‌سازد تا الهام‌بخش اطرافیان خود باشند. همه‌ی ما می‌توانیم این الگو را فرا بگیریم. در مقاله “دایره طلایی چیست؟”، این موضوع کاملا تشریح شده است.

ادونچرگیم چیست؟

ادونچرگیم (Adventure Game)، هر نوع بازی خاصی است که در ساختار آن، «داستان»،‌ شالوده اصلی بازی باشد. بسیار مشهود است شما یک کاراکتر دارید که پشت این کاراکتر یک داستان وجود دارد. داستان تا حدی روایت می‌شود و سپس شما باید یک ماموریت را انجام دهید. یعنی قسمت‌هایی از داستان سپس یک مینی‌گیم و سپس دوباره داستان ادامه می یابد. معمولا در این نوع بازی‌ها شما یک محیط دارید که در آن پرسه می‌زنید و سپس ماموریت‌هایی را انجام می‌دهید و یا با کاراکترهای متفاوتی روبرو می‌شوید.

وقتی دقت کنید متوجه می‌شوید که خیلی از بازی‌ها دارای چنین سیستمی هستند. اما تفاوت ادونچرگیم این است که تاکید اصلی روی داستان است و نه روی بازی. زمانی که داستان به بازی ارجح باشد مشخص است که محتوای داستان بسیار اهمیت پیدا می‌کند! به همین دلیل هرجایی که محتوا برای ما بسیار مهم است می‌توان به نوعی به کاربرد جدی ادونچر گیم فکر کرد!

بازی myst اولین ادونچر گیم معروف دنیاست که قبل از بازی sims پرفروش‌ترین بازی دنیا هم بود و همین نشان از استقبال زیاد مردم از این نوع بازی‌هاست. بازی loom از دیگر بازی‌های مشهور است که تا حدی در کشور ما نیز شناخته شده است. monkey island هم تا حدی شناخته شده است.

در بازی جدی و  مخصوصا گیمیفیکشین در  آموزش می‌توانیم از موارد مطرح شده و ایده‌های کلی که این نوع بازی به دنبال آن است بسیار استفاده کرد!

در عمل وقتی به قضیه از بیرون نگاه کنید متوجه می‌شوید که جذابیت این بازی به حل مینی‌گیم ها نیست، بلکه به فهم ادامه‌ی داستان است! و این برای بحث گیمیفیکیشن و بازی جدی بسیار اهمیت دارد! علت این امر این است که مثلا بازی زیر را در نظر بگیرید شما ممکن است که در یک بازی به دلیل مهارت چشمی حرکتی برنده شوید و نه معلومات درسی. در ادونچرگیم چون تاکید روی داستان است و نه روی بازی، انتقال محتوا بسیار راحت‌تر و سریع‌تر انجام می‌شود!

مدیر محصول کیست؟

مدیر محصول(Product manager) کیست؟

مدیر محصول، در دونقش «والدی برای محصول» و «نماینده مصرف‎کننده»، ناظر بر چشم‌انداز محصول از بالاترین سطوح مدیریت اجرایی تا تیم‌های توسعه و پیاده‌سازی است. مدیر محصول ناظر و مدیر کلیه فرایندهای محصول از تحقیق گرفته تا گزینش و رانش فرایند توسعهی محصول است.

مدیران بزرگی نظیر سوندار پیچای  ، مریسا مایر ، رید هافمن  و کوین سیستروم  ، نمونه مدیران موفقی هستند که در گذشته در عنوان مدیر محصول فعالیت داشته‌اند.

مشکل عمده موجود در مسیر مدیریت محصول، تفاسیر متعدد آن است. دربسیاری از سازمانها، این عنوان، بعضاً در بین سازمان‌های مختلف تفاوت‌های چشم‌گیری دارد. دلیل این تفاوت، تفاسیر حسی و سنتی توسط افراد متفاوت و عدم دسترسی به مرجعی کامل و جامع است.

یادگیری مدیریت محصول، مانند شطرنج و ماینکرافت  ، بسیار آسان است، اما خبرگی در آن، ممکن است یک عمر به طول بیانجامد. اگر هدف شما تبدیل شدن به مدیر محصولی حرفه‎ای و بزرگ است، فرض کنید که مطالعه این کتاب، آغاز یک سفر است!. تبدیل شدن به مدیر محصولی مؤثر، نیازمند تمرین است!

مدیر محصول کیست؟

“کی از شما خواست درجلسه حاضر باشید؟”. تقریبا هر مدیر محصول باتجربه‎ای، نسخه‎ای از این جملات را در مقطعی از فعالیت خود شنیده است. این جملات بخشی از مقاله کن نورتون ، مدیر ارشد سابق گوگل ونچرز  درمقاله‎ای جنجالی با عنوان “چگونه مدیر محصول استخدام کنیم؟” در وبلاگ اوست. یک سازمان تولیدی را تصور کنید. کار مهندسان؛ ساخت محصول است. وظیفه طراحان؛ این است که اطمینان حاصل کنند که تجربه کاربری خوبی دارد و زیبا به نظر برسد. واحد بازاریابی؛ اطمینان حاصل می‎کند که مشتریان از وجود این محصول مطلع‎اند، ونهایتا واحد فروش، باید مشتریان بالقوه را به خرید محصول، ترغیب کنند. یک سازمان به چه چیز بیشتری نیاز دارد؟ مدیر محصول در کجای این ترکیب قرار می‎گیرد؟

این سوالات ساده، نه‎تنها نباید موجب سرخوردگی یا ناامیدی شوند، بلکه بالعکس، فرصتی برای ظهور «مدیریت محصول» هستند. اگر در شروع فعالیت در مدیریت محصول هستید، این سوالات ممکن است شما را نگران کند و موجب بروز این تفکر شود که “اساسا مدیران محصول، سربار و اضافی هستند”. اگر هم در حال حاضر مدیر محصول هستید، ممکن است احساس نیاز به توجیه فلسفه وجودی خود کنید. درحقیقت، بدون وجود مدیر محصول، شرکتها قادرند تا «حد مناسبی»، به کار خود ادامه دهند، اما با حضور مدیر محصولی قوی، عملکرد آنها «عالی» خواهد بود.

مدیران محصول چه میکنند؟

به بیان ساده، مدیر محصول  نماینده مشتری است. هیچ کس محصولی را برای اینکه شرکتی را ثروتمند کند، نخواهد خرید بلکه مشتریان برای «برآورده کردن نیازهای خود»، محصولات را می‎خرند و از آنها استفاده می‎کنند. اگر این فرآیند، به درستی کامل شود، استفاده از محصولات به مشتریان «حس عالی بودن» را القاء خواهد نمود. بنابراین مدیریت محصول، یعنی «نماینده مشتری بودن»، و نتیجه این نمایندگی، ایجاد یا تمدید «حس عالی بودن»، در مشتری است.

البته، پشت این تعریف ساده مفاهیم بسیاری وجود دارد. آدام نش، مدیر عامل ولث فرانت  و معاون سابق محصول در لینکدین ، مدیریت محصول را در یک جمله خلاصه کرده: “مدیران محصول، مربیانی برای مدیریت تاکتیک بازی، و حفظ امتیاز و تضمین بُرد هستند.(البته همیشه این موضوع، الزاما به فروش بیشتر شرکت، ختم نخواهد شد!).

به بیان دیگر، مدیران محصول باید استراتژی کسب و کار را درک و اجرا کنند. آنها ابتدا باید از این که مشتریان این کسب و کار چه کسانی هستند و چه مشکلاتی دارند، آگاه باشند، لازم است بدانند که چگونه با استفاده از داده‎ها و شهودات موجود، چشم انداز تعیین کنند، در دریایی از احتمالات، فرصت‎های مناسب را بیابند، با اولویت دادن به انجام «کاردرست» نسبت به «کار آسان»، موفقیت را برای مشتری و محصول تضمین کنند، با مهندسان و طراحان همکاری کنند تا محصول مناسب را بسازند و آن را تا حد امکان ساده نگه دارند، چگونگی همکاری با واحد بازاریابی را بدانند تا به مشتری درک کند که چگونه محصولشان نیاز مشتری را بهتر از محصول رقیب برطرف می‎کند و لازم است هر کاری انجام دهند که ارسال محصول برای مشتری آسانتر و سریعتر شود و نهایتا به جای «بهانه»، «راه حلی» بیابند.

حتی برخی اوقات، این بدان معنی است که مدیر محصول برای تیمی‎که ساعت‌های طولانی روی پیشبرد محصولی، کار می‌کنند قهوه هم دست کند!. به هررو، مدیران محصول، محصولات را مدیریت می‎کنند، نه افراد را!. بنابراین آنها به جای انتقال یا ایراد دستور، باید با استفاده از «جلب اعتماد»، «نفوذ نرم»، «ارتباطات مؤثر» و رهبری، به اهداف خود دست یابند.

گرچه با نگاه از بیرون، همیشه مشخص نیست که مدیران محصول دقیقا چه کاری انجام می‎دهند اما حضور آنها حقیقتا موثر است. دربرخی از شرکتها مدیران محصول به قدری فعالیت و کاربرد دارند که از آنها به عنوان “مدیران عامل کوچک ” یاد می‎کنند.

امور روزمره مدیران محصول؛ شامل طیف گسترده‌ای از وظایف استراتژیک و تاکتیکی است. اکثر مدیران محصول همه این مسئولیت‌ها را بر عهده نمی‌گیرند. در بیشتر شرکت‌ها، این وظایف متعلق به تیم‌ها یا بخش‌های دیگر هستند. اما بیشتر مدیران محصول، وقت خود را صرف مواردی مانند: تحقیق برای کسب تخصص در مورد بازار، شخصیت‌های کاربران و رقبا، شکل دادن به یک برنامه استراتژیک سطح بالا برای محصول خود؛ از جمله تعیین اهداف، یک مرور کلی از خود محصول و یک جدول زمانی تقریبی، تدوین یک برنامه استراتژیک فعال با استفاده از نقشه راه محصول و ارائه آن به ذینفعان اصلی سازمان، هماهنگی با تیم‌های مربوطه و اقدام با توجه به تجزیه و تحلیل داده‌ها می کنند.

ست گودین

ست دبلیو.گودین(Seth Godin)، که به سث گادین یا ست گادین نیز مشهور است، در سال ۱۹۶۰ میلادی در نیویورک متولد شد. گودین در سال ۱۹۷۸ در رشته علوم کامپیوتر و فلسفه از دانشگاه تافتس فارغ التحصیل شد و سپس مدرک تکمیلی خود را در رشته MBA از دانشگاه استنفورد اخذ کرد. از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۶ به عنوان مدیر برند در شرکت نرم‌افزار اسپینیکر(spinnaker)، فعالیت خود را آغاز کرد.

گودین در سال 1986 پس از ترک اسپینیکر(spinnaker)،، از اندوخته پس‌انداز استفاده کرد تا ست گودین پروداکشن، که تجارتی در حوزه بسته‌بندی کتاب بود را در آپارتمانی در شهر نیویورک تأسیس کند. زمانیکه با مارک هرست آشنا شد، یویوداین(Yoyodyne)، را تأسیس کرد. پس از چند سال، گودین تجارت بسته بندی کتاب را به کارمندانش فروخت و تلاش خود را بر روی یویوداین متمرکز کرد و برای اولین بار مفهوم بازاریابی بااجازه خلق شد.

یویوداین(Yoyodyne)، در سال 1995 راه اندازی شد، از مسابقات، بازی های آنلاین استفاده کرد. در سال 1998، گودین رسماَ معاون بازاریابی مستقیم یاهو شد.

گودین در مارس 2006، گودین اسکوییدو(Squidoo)، را راه اندازی کرد. در جولای 2008، این سایت یکی از 500 سایت پربازدید در جهان بود. تا سال 2014، دیگر از نظر مالی مقرون به صرفه نبود و وی مجبور به فروش آن شد.

گودین نویسنده کتاب های پرفروشی همچون «بازاریابی بااجازه»، «الفبای چیرگی»، « فریب ایکاروس»، «قبایل»، «این است بازاریابی»، «شیب»و «گاو بنفش» است. کتاب الفبای چیرگی و بازاریابی بااجازه و گاو بنفش بیش از 150000 نسخه در بیش از 23 چاپ در دو سال اول فروخته اند. کتاب شیب نیز یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های هفته تجاری و نیویورک تایمز بود.گودین در سال 2018 به تالار مشاهیر بازاریابی انجمن بازاریابی آمریکا معرفی شد.

ست گودین، مانند سوپرمن در کمیکهای مارول است. تقریبا تا به حال هر کاری که اراده کرده، انجام داده. از زمانی که در جوانی فروشنده بیمه (سخت ترین شاخه ویزیتوری)، فعالیت داشته تا امروز که یکی از بزرگترین متفکران بازاریابی و فروش در جهان تبدیل شده، گودین، همان شخصیت رویاپرداز صادق و شرور و بچه گانه خود را حفظ کرده است.

در ماه می سال۲۰۱۸، گودین افتخار ورود به موسسه مشهور Marketing Hall  را کسب کرد و تنها فردی است که هم در تالار مشاهیر و هم انجمن بازاریابی حضور دارد.

ادگار شاین

ادگار هنری شاین

ادگار هنری شاین دانشمند امریکایی مدیریت، در ۵ مارس ۱۹۲۸  در شهر زوریخ سوییس دیده به جهان گشود. پدرش مارسل شاین، استاد سابق دانشگاه شیکاگو بود. شاین، در دانشگاههای استنفورد، شیکاگو و هاروارد تحصیل کرد. شاین در همین دانشگاهها شروع به تدریس کرد اما شهرت وی از دانشکده مدیریت اسلون MIT است.

در طول مدت تدریس، شاین کمک های قابل توجهی در زمینه توسعه سازمانی در بسیاری از زمینه ها از جمله توسعه شغلی، مشاوره فرآیند گروهی و فرهنگ سازمانی انجام داد.

یکی از مهمترین ابداعات ادگار شاین، تصویرسازی الگوی فرهنگ سازمانی شاین بود. تحقیقات اولیه او در اواسط دهه 1970، پنج گروه احتمالی را شناسایی کرد: استقلال، امنیت/ثبات،  شایستگی فنی-عملکردی، شایستگی مدیریت عمومی، و خلاقیت کارآفرینی. مطالعات بعدی در دهه 1980 سه ساختار را به این موضوع اضافه کرد. خدمت یا تعهد،  چالش ، و سبک زندگی.

شاین این الگوی فرهنگ سازمانی را ابتدا در دهه 1980 ارائه کرد و بعدها آن را توسعه داد. درسال 2004 شاین سه سطح متمایز را در فرهنگ سازمانی شناسایی و ادارئه کرد که به نام الگوی فرهنگ سازمانی شاین شهرت یافت.

این سه سطح به میزان قابل رویت بودن پدیده های فرهنگی مختلف برای ناظر بیروی اشاره دارد.

مصنوعات (رفتارها، پوشش ها و سمبل ها)شامل هر عنصر ملموس، آشکار یا شفاهی قابل شناسایی در هر سازمانی است. معماری، مبلمان، لباس پوشیدن، جوک های اداری، همه نمونه ای از مصنوعات سازمانی هستند. مصنوعات عناصر قابل مشاهده در یک فرهنگ هستند و توسط افرادی که بخشی از فرهنگ نیستند قابل شناسایی هستند.

ارزش های مورد حمایت، ارزش ها و قوانین رفتاری بیان شده سازمان هستند. این است که چگونه اعضا سازمان را برای خود و دیگران نمایندگی می کنند. این اغلب در فلسفه های رسمی و بیانیه های عمومی هویت بیان می شود. گاهی اوقات می تواند پیش بینی ای برای آینده باشد، از آنچه که اعضا امیدوارند تبدیل شوند. نمونه هایی از این امر می تواند حرفه ای بودن کارمندان، یا شعار “اول خانواده” باشد. اگر ارزش‌های مورد حمایت رهبران با مفروضات ضمنی عمیق‌تر فرهنگ مطابقت نداشته باشد، ممکن است مشکل ایجاد شود.

باورهای بنیادین، مفروضات اساسی مشترک رفتارهایی عمیقاً نهفته و بدیهی هستند که معمولاً ناخودآگاه هستند، اما جوهره فرهنگ را تشکیل می دهند. این مفروضات معمولاً به خوبی در پویایی دفتر ادغام می شوند که تشخیص آنها از درون دشوار است.

لنگر شغلی بخشی از آن چیزی است که فرد با روشن کردن تصویر خود درباره  نیازها و انگیزه ها، استعدادها، و  ارزش ها، پیدا می کند، لنگر مجموعه ای از نیازها، ارزش ها و استعدادهایی است که زمانی که فرد مجبور به انتخاب شود کمترین تمایل را دارد که تسلیم شود. این مفهوم تلاش شاین برای بازتاب جستجوی مادام العمر هر انسانی برای یافتن خود است. ادگار شاین سرانجام در۲۶ ژانویه ۲۰۲۳ در گذشت.

نجات تخم مرغ

بازی مدیریتی نجات تخم مرغ

بازی نجات تخم مرغ، رقابتی است که در کالجهای مدیریت ایالات متحده در زمره بازیهای پرطرفدار مدیرتی به شمار می رود. در این رقابت، شرکت کنندگان معمولاً سعی می کنند دستگاهی بسازند که که بواسطه آن تخم مرغ خام در صورت افتادن از ارتفاع(حداقل 2 متری)، دست نخورده به زمین برسد و نهیاتا نشکند.

در مدتی محدود از رقبا خواسته می‌شود که وسیله‌ای با مواد محدود یا نامحدودی برای نگه داشتن تخم مرغ در هنگام پرت شدن از ارتفاعات مختلف بسازند.

مشخصات رقابت

نوع رقابتفردی
دسته بندیرقابتی
بازخوردسنجش عملکرد فردی و شناخت از خود و
رویکرد روانشناختیتفکر خارج از چارچوب / خلاقیت فردی
نفرات مورد نیازنامحدود
زمان مورد نیاز30دقیقه

بازی نجات تخم مرغ ابتدا بصورت ساده و بدون حاشیه های خاص ساخته شد اما رفته رفته تکامل پیدا کرد و حتی به سقوط تخم مرغ از بالن و هلیکوپتر و درون نیز به روزرسانی شد. یکی از ابداعات این بازی، شلیک تخم مرغ است. در این روش بازی، تخم مرغ بوسیله دستگاهی نظیر تربوشت یا توپ بادی پرتاب می شود. این تغییر اغلب توسط کالج هایی که دارای امکانات رباتیک هستند، ایجاد شد.

تنوع پرتاب تخم‌مرغ، مشکلات بیشتری را به طراحی ظرف اضافه می‌کند، زیرا در ابتدا با سرعت بالا پرتاب می‌شود و هنگام فرود باید با سرعت‌های افقی و عمودی کنار بیاید.

این بازی به قدری توسعه یافته که امروزه به عنوان بخشی از المپیاد اس.ای.سی.ام.ای(SECME)، در دانشگاه فلوریدا به حساب می آید. یکی از مسابقات منطقه ای این چالش، مسابقه نجات تخم مرغ وینستون-سالم در فورسایث کانتی است که هر سال در هفته مهندسان (اواخر فوریه) برگزار می شود. این بازی همچنین یکی از 18 رویداد در مسابقات المپیاد علمی کارولینای شمالی است. سالانه بیش از 100 تیم در این المپیاد، با هم رقابت می کنند.

آکادمی آنلاین عیب پوش

چشم انداز چیست؟

ویژن(vision) یا چشم انداز چیست؟

چشم انداز یا ویژن(vision)، سندی است که سازمانها برای بیان اهداف خود تعریف می‌کنند و این سند بر پیش‌بینی آینده بازار، تلاش در هدایت فرایند تصمیم‌گیری تاکید دارد. این سند چگونگی سازمان در آینده را تعریف می‌کند. چشم‌انداز یک افق دراز مدت است که گاهی جهانی را که سازمان در آینده در آن فعالیت می‌کند توصیف می‌کند. برای مثال، نیکوکاری که به فقیری کمک می‌کند ممکن است بیانیه چشم‌اندازی داشته باشد که می‌گوید: «یک جهان بدون فقر». یک بیانیه چشم‌انداز آینده سازمان را به صورت خلاصه بیان می‌کند. این بیانیه بر روی آینده متمرکز می‌شود.

به بیان ساده، چشم انداز آینده آن سازمان و کسب‌وکار آن سازمان را توصیف و تفسیر می‌کند. اینکه قرار است کسب و کار چه جایگاهی داشته باشد، چگونه باشد، آرزوهای آن چیست و …. چشم انداز باید خوب پرداخته شده باشد و به تیم برای دستیابی به آن، «الهام»‌ ببخشد. بعلاوه اینکه باید دارای «معنا» و «ارزش» باشد و پس از آن بلندپروازی های سازمان را توضیف کند.

بیانیه چشم انداز چیست؟

بیانیه چشم انداز (Vision Statement) سندی است که اهداف فعلی و آینده یک سازمان را بیان می کند. چشم انداز یک شرکت باید با ماموریت، برنامه ریزی استراتژیک، فرهنگ و ارزش های اصلی آن هماهنگ باشد. بیانیه چشم انداز تنها در تجارت استفاده نمی شود، زیرا سازمان های غیرانتفاعی و ادارات دولتی نیز از آن برای تعیین اهداف استراتژیک استفاده می کنند.

بیانیه های چشم انداز لزوماً به صورت سنگی تنظیم نمی شوند. در صورت لزوم می توان آنها را بازگرداند، بررسی و اصلاح کرد. با این حال، هر گونه تغییر باید حداقل باشد، زیرا بیانیه چشم انداز دستورالعملی برای برنامه استراتژیک یک شرکت است، بنابراین باید به طور کامل بررسی شود.

چشم انداز تجاری یک سازمان ممکن است در طول زمان تغییر کند، زیرا شرکت ها با محیط کسب و کار خود و عوامل خارجی که ممکن است بر توانایی آنها برای دستیابی به ماموریت آنها تأثیر بگذارد، سازگار شوند.

بیانیه چشم انداز اندازه یا تعداد کلمات خاصی ندارد. هر چقدر هم که طولانی باشد، بیانیه چشم انداز به طور رسمی نوشته شده است و به عنوان مرجع در اسناد شرکت استفاده می شود تا به عنوان راهنمای اقدامات برنامه ریزی استراتژیک کوتاه مدت و بلندمدت عمل کند.

هدف از بیانیه چشم انداز چیست؟

همانطور که گفته شد، بیانیه چشم انداز بخش بسیار مهمی از یک سازمان است زیرا با ماموریت، ارزش های اصلی و فرهنگ آن همسو است. همچنین برنامه استراتژیک را هدایت می کند، زیرا اهداف آینده را تعیین می کند. مانند بیانیه ماموریت، بیانیه چشم انداز یک سند زنده است که به عنوان یک لودستار شناخته می شود تا یک شرکت را به سمت نوآوری بعدی هدایت کند.

همچنین انواع مختلفی از بیانیه های چشم انداز وجود دارد، زیرا شرکت ها دارای ارزش های اصلی منحصر به فرد هستند. به عنوان مثال، یک بیانیه چشم انداز انگیزشی هم انگیزه کارکنان موجود را ایجاد می کند و هم استعدادها را به سمت شرکت سوق می دهد. آن‌ها می‌خواهند در مکانی با چشم‌انداز تجاری که با ارزش‌های شخصی آن‌ها همسو باشد، کار کنند. بیانیه چشم انداز قوی همچنین به متمایز کردن شرکت شما از دیگران کمک می کند. همه شرکت ها می خواهند سودآور شوند، اما یک شرکت می تواند یک بیانیه چشم انداز منحصر به فرد ایجاد کند که برای مشتریان و کارمندانش جذاب باشد.

بسیار آسان است که در جزئیات بیانیه ماموریت خود و چالش های روزمره اداره یک سازمان غرق شوید. به همین دلیل است که شما به یک بیانیه چشم انداز بلند مدت نیاز دارید تا تلاش های شما را هدایت کند و به شما در برنامه ریزی بلندمدت کمک کند.

اکنون که یاد گرفتیم چشم انداز شرکت چیست، بیایید به تفاوت های اصلی بین چشم انداز و بیانیه ماموریت و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر نگاه کنیم.

بیانیه چشم انداز در مقایسه با بیانیه ماموریت

بیانیه چشم انداز و بیانیه ماموریت هر دو به یک اندازه برای یک شرکت مهم هستند زیرا مکمل یکدیگر هستند و جهت شرکت شما را هدایت می کنند. تفاوت اصلی بین آنها این است که بیانیه ماموریت آنچه را که شرکت شما انجام می دهد را توصیف می کند، در حالی که بیانیه چشم انداز شما توضیح می دهد که شرکت در آینده چه تلاشی برای دستیابی به آن دارد.

از سوی دیگر، شباهت اصلی آنها این است که هر دو باید با ارزش‌ها و فرهنگ اصلی شرکت شما همسو شوند زیرا همه این عناصر هویت و عوامل تمایز شرکت شما را تشکیل می‌دهند.

هنگامی که مأموریت و بیانیه چشم انداز شرکت خود را تنظیم کردید، کار سخت شروع می شود. اکنون می توانید یک برنامه استراتژیک ایجاد کنید و پروژه های خود را اجرا کنید.

هنگامی که بیانیه چشم انداز در جای خود قرار گرفت، کار سخت آغاز می شود. نرم افزار مدیریت پروژه به شما کمک می کند تا به اهداف و اهداف خود برسید. مدیران پروژه، عموما این کار را با یکی از قوی ترین نمودارهای گانت موجود در بازار انجام می دهد.

ابزار مدیریت کار ما، یک جدول زمانی بصری ایجاد می کند، وابستگی های کار را پیوند می دهد و نقاط عطف را تعیین می کند. اکنون می دانید چه وظایفی ضروری هستند و آیا پیشرفت واقعی شما با آنچه که برنامه ریزی کرده اید همسو است یا خیر. با استفاده از نرم افزار مدیریت کار ما امروز به صورت رایگان، دیدگاه خود را به واقعیت تبدیل کنید.

چشم‌اندازها را می‌توان تحت عناوینی مانند چشم‌انداز فرهنگی، بوم‌شناسی چشم‌انداز، برنامه‌ریزی چشم‌انداز، ارزیابی چشم‌انداز و طراحی چشم‌ انداز نیز مورد بررسی قرار داد.

آکادمی آنلاین عیب پوش

ارتباط غیر کلامی چیست؟

انسان موجودی اجتماعی است و بسط و گسترش تمدن هم به واسطه همین اجتماعی بودن آن رخ داده است. برای زنده ماندن و ادامه بقاء در اجتماع، نیازمند برقراری ارتباط با سایرین است تا بتواند نیازهای خود را بیان نموده و نیازهای سایرین را درک کند. بخشی از این ارتباط بواسطه خلق زبان و «ارتباط کلامی» و بخش دیگری از آن «ارتباط غیر کلامی» است.

انسانها بواسطه استفاده از هزاران نشانه و ارتباط غیر کلامی از قبیل وضعیت بدن، حالت چهره، نگاه ، حرکات و صدا و سایر رفتارها، باهم ارتباط برقرار می‎کنند. نوع نشستن، دست‌دادن، بو و عطر، آرایش و لباس و لوازم و وسائل همه و همه بیانگر ارسال پیامهایی متفاوت از انسان به اجتماع یا دریافت پیامهایی از جامعه است.

چالرلز داروین، در کتاب «بیان احساسات در انسان و حیوانات»، تحقیقات خود در خصوص انواع، تأثیرات و بیان ارتباطات و رفتارهای غیرکلامی را به اشتراک گذاشته است. گرچه این ارتباط‌ات غالباً به‌قدری ظریف هستند که ما آگاهانه از آن‌ها مطلع نمی‌شویم، اما تاثیر آنها برروی انسان، انکار ناپذیر است.

ارتباط غیر کلامی شامل «حالات چهره»، «اشاره ها»، «ارتباطات فرازبانی(Paralinguistic)»، «زبان و وضعیت بدن»، «حفظ حریم شخصی»، «خیره شدن»، «لمس‌کردن»، «وضعیت ظاهری» و «لوازم و وسائل» و موضوعاتی نظیر آن است.

وقتی بین کلام ما و سیگنال‌های غیر کلامی ما، عدم تطابق وجود داشته باشد، ارتباط غیر کلامی، مخاطبان را بیشتر درگیر خواهد کرد.

یکی از مهارت هایی مدیریت، شناخت ارتباطات غیر کلامی است، این ارتباطات غیر کلامی، می تواند انرژی در صدا، لرزش آن، مکث های که افراد می کنند باشد تا زبان بدن که می تواند اطلاعاتی از وضعیت افراد را به ما بدهد، یکی از حالت های ارتباط غیرکلامی در زمانی که مکالمه حضوری داریم، حالت های صورت است که در زمان بیان های مختلف و یا حتی شنیدن لغات به اشکال مختلف تغییر وضعیت می دهد. در این مقاله به برخی حالتهای ماکرو و میکرو، اشاره خواهیم کرد.

حالات ماکرو (Macro Expressions) حالت طبیعی چهره ای است که متوجه می شوید و بین ½ ثانیه تا 4 ثانیه طول می کشد . اینها نسبتاً به راحتی قابل توجه هستند و تمایل دارند با لحن و محتوای آنچه گفته می شود مطابقت داشته باشند.

حالت میکرو (Micro Expressions) یک حالت غیرارادی چهره است که کمتر از نیم ثانیه طول می کشد. این عبارات اغلب به طور کلی نادیده گرفته می شوند، اما احساسات واقعی افراد را در مورد آنچه می گویند آشکار میکنند.

هفت حالت جهانی وجود دارد که در همه انسان ها مشترک است و مهم نیست که در کدام کشور به دنیا آمده اند. این حالتها عبارتند از :خشم، ترس، نفرت، غم، شادی، تعجب و تحقیر.

یادگیری تشخیص این حالت های ماکرو و میکرو واقعاً می تواند آگاهی ما را نسبت به فرد مقابل بالاتر ببرد.

این باور نکردنی است که چقدر بیشتر از کلمات راه برای ارتباط وجود دارد، از حالات صورت گرفته تا ژست ها و لباس هایی که می پوشیم، همه اینها زبان بدن هستند. با این حال، زبان بدن و عبارات ما می تواند احساساتی را منتقل کند که می خواستیم پنهان کنیم یا شاید حتی نمی دانستیم که احساس می کنیم.

روش فلدمن چیست؟

روش فلدمن

بن فلدمن، فروشنده مشهور شرکت بیمه نیویورک بود و رکورددار فروش در جهان است. که برخی وی را به عنوان بزرگ ترین فروشنده قرن بیستم می شناسند. در اوایل سال 1979، فلدمن بیش از هرکس دیگری در تاریخ بیمه عمر فروخت.

او از سال 1942 تا زمان مرگش در سال 1993، بیمه نامه های زندگی را با ارزش اسمی کل حدود 1.5 میلیارد دلار برای نیویورک لایف فروخت. او زمانی رکورد جهانی بیشترین محصولات فروخته شده (از نظر ارزش) توسط یک فروشنده را در اختیار داشت. در اواخر دوران کاری او، مجموع کمیسیون سالانه او بیش از 1,000,000 دلار در سال بود. در آن زمان، این مجموع فروش تنها با کل نیروهای فروش سایر شرکت‌های بیمه برابر بود، اگرچه مدت‌هاست که اسماً از آنها پیشی گرفته‌اند.

زمانی از او پرسیده شد که چگونه می تواند چنین محصول نامشهودی مانند بیمه عمر را بفروشد، فلدمن پاسخ داد: “من بیمه عمر نمی فروشم. من پول می فروشم. من دلارها را به پنی می فروشم. قیمت دلارهای من هر دلار 3 سنت در سال است.”

ویژگی بارز وی این بود که هر شب مدت دو ساعت به مرور و تمرین مطالبش می‌پرداخت تا روز بعد آمادگی کامل داشته باشد. بعدها اندرو تامسون متد کاری فلدمن را با نام «روش فلدمن» به چاپ رساند. روش فلدمن برمهمترین بخش گامهای فروش یعنی آماده سازی اشاره دارد. گام ابتدایی فروش برنامه ریزی و تمرین پیش از حضور در مسیر، توسط بن فلدمن ابداع شده است.

فلدمن متوجه شده بود که پرسش هایی مناسب و به جا، می‌تواند یک فرد بی علاقه یا منفی را به سرعت به یک مشتری تبدیل کند. یکی از تکنیکهای فلدمن این بود که به محصولش به عنوان محصول نگاه نمیکرد و به عنوان یک باور یا ارزش معنوی به آن مینگریست و این نگرش را انتقال میداد. فراموش نکنیم فروش بیمه عمر، از سخت ترین شغلها در فروش است. فروشنده کالایی را به مشتری میفروشد که مزایای ان بعضا بعد از مرگ وی به وی تعلق میگیرد.

اغلب فروشندگان فقط با اصلاح جملات خود به هنگام ارایه مطالب می‌توانند نتایج بهتری به دست آورند. گزینش کلمات صحیح در یک پرسش یا پاسخ می‌تواند تاثیر عمیقی به جای بگذارد و تنها راه اطمینان از عالی بودن ساختار جملات، نوشتن آن ها روی کاغذ و تمرین مکرر آن هاست.

نوشته: فرامرز عیب پوش

error: کلیک راست در این سایت غیر فعال است !!