فروشندگان بزرگ چگونه عمل می‌کنند؟

کتاب “فروشندگان بزرگ چگونه عمل می‌کنند؟”؛ نوشته مایکل‌تی. بازورث و بن زولدان به ترجمه شیوای امیرمصطفی اعرابی‌پور در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب توسط انتشارات بازاریابی در 224 صفحه و قطع وزیری، به بازار عرضه شده است.

محتوای کتاب، بسیار ساده و روان، نحوه عملکرد، برنامه ریزی و تاثیرگذاری فروشندگان و مدیران فروش حرفه‌ای را مورد بررسی قرار داده و رموز موفقیت آنها را در اختیار خواننده قرار داده است. یکی از موضوعاتی که همواره در فروش مطرح بوده و هست، نحوه انتقال پیام، در قالب یک داستان است. فروشندگان موفق، خوب می‌دانند چگونه داستانی را بپرورانند که شنونده بواسطه آن، با مطلب اصلی، ارتباط برقرار کند.

این اثر، کتابی است کاربردی برای فروشندگان حرفه‌ای و مدیران اجرایی، سیاستمداران، معلمان، وکلا، مشاوران، والدین، و تمام کسان دیگری که کارشان به نحوی مستلزم اثر گذاشتن بر دیگران است، و کالایی که در معرض فروش می‌گذارند، خواه یک محصول باشد و خواه خدمات، ایده‌ها، مشاوره‌ها، یا باورها. چرا که عملکرد فروشندگان بزرگ را رمزگشایی کرده‌اند.

این کتاب در یازده فصل؛ با عناوین “او+ الگوی کهن”، ” دیگر زمین مرکز عالم نیست”، ” قدرت پنهان آسیب‌پذیری”، ” مغز ما در داستانگویی”، ” داستان‌سازی”، ” داستانهایی برای فروش”، ” داستان‌سازی و رسیدگی به داستان”، ” گوش سپردن همدلانه”، “فروش به شرکت”، ” سازمان (قابل داستان شدن)”، ” ادامه‌ی سفر”، ارائه شده که این سرفصلها به نوبه خود،  بسیار جذاب و گویا هستند. در این بخش، پیشگفتار نویسندگان درباره کتاب را مطالعه خواهیم کرد تا آشنایی بیشتری با کتاب پیدا کنیم.

پیشگفتار نویسندگان درباره کتاب

تعریف ما از فروش عبارت بوده است از “کمک کردن به مردم در حل مساله هایشان.” تعریف ما مبتنی بر این باور بوده است که تصمیم گیری در مورد “خرید” شبیه حل یک مساله ی منطقی یا عقلانی است.

زمانی که ما وارد صنعت فروش شدیم، تحقیقات موجود در این صنعت تجربی نشان می داد که آنچه فروشندگان موفق را از فروشندگان معمولی متمایز می کند، اهمیت دادن به سوالات است. فروشندگان موفق، از مشتریانشان سوالات فراوانی می پرسند. به همین دلیل بود که ما در کارگاههای آموزشی “فروش راه حل ( ۱) ” و “فروش مشتری محور ( ۲) ” خود به فروشندگان یاد دادیم که سوالاتی منطقی از خریداران بپرسند و طراحی این سوالات به نحوی باشد که خریدار را به نتیجه گیری در مورد بهترین محصول فروشنده و منطقی ترین و صحیح ترین پاسخ برساند.

البته بعدها دریافتیم که بیشتر مفروضاتمان اشتباه بوده است. مردم در هنگام تصمیم گیری برای خرید، آنقدرها هم منطقی و عقلانی نیستند. به علاوه، سوال پرسیدن از خریداران ( حداقل پرسیدن آن نوع سوالاتی که ما در دوره های آموزشی خود به فروشندگان یاد می دادیم ) راه مناسب و موثری برای برقراری ارتباط با مشتری و متقاعد کردن او نیست. در واقع، امروزه ثابت شده شیوه ای که ما فروشندگان را برای سوال پرسیدن پرورش می دادیم، شیوه ای ضدتولیدی است.

همچنین مشخص شده است که قسمت عمده ای از تحقیقات موجود در صنعت فروش در مورد شیوه ی عملکرد فروشندگان موفق، دستخوش سوءتعبیر شده است. فروشندگان موفق فقط از خریداران سوال نمی کردند بلکه، برای برقراری پیوندهای عاطفی با آنها نیز اقدام می کردند و در رابطه ی خود با خریداران، به چیزی می رسیدند که می توان آن را “تفاهم” نامید. فروشندگان موفق این کار را از دوره های آموزشی و کتابهای درسی یاد نگرفته بودند.

مایکل در مقدمه ی کتاب پرفروش خود با عنوان فروش راه حل ( ۱۹۹۴ ) نوشته است که “فروشندگان برتر ( که من اسم آنها را عقاب می گذارم ) دارای مهارتهای ایجاد روابط هستند. با دقت گوش می دهند، از همان اولین تماسهای فروش، صداقت و صمیمیت خود را نشان می دهند، و اعتماد بالایی در خریدارانشان به وجود می آورند.” این مهارتها ( یعنی مهارتهای ایجاد روابط، گوش سپردن همدلانه، و… ) در کتاب مایکل مورد بحث قرار نگرفته بود؛ زیرا اگر صادقانه بگوییم، نمی دانستیم که درباره ی این مهارتها چه باید گفت. در آن دوره فکر می کردیم که این مهارتها قابل تدریس نیستند. یعنی اعتقاد داشتیم این مهارتها موهبتی هستند که شما آنها را دارید و یا ندارید.

تقریباً دو دهه بعد از انتشار کتاب “فروش راه حل”، هنوز هم حرفه ی فروش تغییر چندانی نکرده است. حرفه های دیگر بشدت تکامل یافته و پیشرفت کرده اند، اما در فروشندگی همان کارها را به همان روشهای ۲۰ سال پیش انجام می دهیم، در حالی که این روشها دیگر کارآیی ندارند.

وقتی ما برای اولین بار آموزش فروشندگان را شروع کردیم، عادت داشتیم در مورد “قانون ۲۰ / ۸۰” صحبت کنیم: در بیشتر شرکتها، ۲۰ درصد از فروشندگان، ۸۰ درصد فروشها را انجام می دادند، درحالی که ۸۰ درصد دیگر فروشندگان برای موفقیت در تک تک فروشهایشان دست وپا می زدند. فقط تعداد اندکی از فروشندگان موفق می شدند که اعتماد و احترام متقابل مشتریان را جلب کنند، فقط تعداد اندکی از آنها می توانستند به سطوح بالای ارتباط و پیوند با مشتریان برسند و همکاری با آنها را پایدار سازند، و کاری کنند که هر دو طرف، ایده ها و باورهایی که می تواند مردم را تغییر دهد با یکدیگر به اشتراک بگذارند.

اگر مدلهای کنونی فروش کارآیی داشته باشند، پس باید انتظار داشته باشیم که “قانون ۲۰ / ۸۰” در طول این سالها تغییر کرده باشد؛ چرا که این موضوع که امروزه فروشندگان پیشرفت کرده اند و سهم بیشتری در فروش دارند، در واقع غلط از آب در آمده است. تحقیقات جدید نشان می دهد، که شکاف بین بهترین فروشندگان و فروشندگان معمولی کم شده است. این واقعیت، برای ما جای تاسف دارد، زیرا خودمان بودیم که این الگوی فروش را خلق کرده بودیم.

پس چرا ما در مقام یک حرفه ( فروشندگی ) ، نمی توانیم در کاری که انجام می دهیم عملکرد خود را بهبود بخشیم؟ چه چیزی مانع عقب ماندن ما می شود؟ و چرا ما در یافتن پاسخ این سوالات، پشتکار و جدیت بیشتری به خرج نداده ایم؟ پاسخ این سوال، پاسخی کنایه آمیز است؛ زیرا الگوی ما در مقام یک حرفه، آن بوده است که از دیگران سوال بپرسیم بی آنکه از خودمان سوالی پرسیده باشیم.

این کاری بود که ما کردیم. ما باورهای خود را به چالش کشیدیم و کار خود را با این پرسش اساسی آغاز کردیم که ” آیا راه بهتری هم وجود دارد؟” این سوال ما را به پرسشهای فراوان دیگری رهنمون کرد و این بازی پرسشها، ما را درگیر دومینویی کرد که خیلی زود دریافتیم برای یافتن پاسخشان، حجم بسیار فراوانی از تحقیقات و مطالعات در حوزه های مختلف وجود دارد که تاکنون آنها را نادیده گرفته بودیم.

این حوزه ها اساساً راز و رمزهای ارتباطات را بر ما گشودند و علتی که ما قبلاً این حوزه را قابل تدریس نمی یافتیم، آن بود که خارج از تحقیقات و مدلهای موجود در صنعت فروش جای گرفته بودند. نکته ای که خیلی سریع آموختیم این بود که ما باید برای یافتن پاسخهای خود، سری هم به بیرون از دنیای صنعت فروش بزنیم. افراد درگیر در حوزه های دیگر، پیشاپیش چیزهای فراوانی در مورد فروش و کارهای فروشندگان دریافته اند. تحقیقات، ما را به تعریفی کاملاً جدید از فروش رساند.

امروزه دیگر برای ما فروش مساوی با “حل مساله” یا “ارائه ی راه حل” نیست بلکه، فروش، ” اثرگذاری در راستای تغییر” است و این بدان معناست که در فروش باید بر مردم تاثیر گذاشت تا دست به تغییر بزنند. این تعریف مبتنی بر درک وسیعتری از نحوه ی تصمیم گیری ما در مورد اعتماد به برخی افراد، و اعتماد نکردن به برخی دیگر از افراد است؛ یعنی به این نکته مربوط می شود که ما چگونه تصمیم می گیریم به باوری جدید یا چیزی جدید اعتماد کنیم و چگونه تصمیم می گیریم که چیزی را بخریم یا نخریم.

در این کتاب، ما داستانها و یافته های خود را با شما به اشتراک می گذاریم، و این داستانها و یافته ها متکی به دهها تجربه ی شخصی در زمینه ی فروش است. در این راه، از تحقیقات مختلفی که در حوزه های فراوان و متنوعی ( از عصب شناسی گرفته تا روانشناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، و سایر حوزه ها ) بهره خواهیم برد. ما همه ی این پیشینه و ادبیات را در قالب چارچوبی که به صورت میدانی مورد آزمایش قرار گرفته و در کارگاههای آموزشی مان ( کارگاههای “رهبران داستان ) ” بسط یافته است ارائه خواهیم کرد. این اثر، کتابی است برای فروشندگان حرفه ای و برای تمام مدیران اجرایی، سیاستمداران، معلمان، وکلا، مشاوران، والدین، و تمام کسان دیگری که کارشان به نحوی مستلزم اثرگذاشتن بر دیگران است، و کالایی که در معرض فروش می گذارند، خواه یک محصول باشد و خواه خدمات، ایده ها، مشاوره ها، یا باورها.

ما اعتقاد داریم که در جریان رمزگشایی علاوه بر آنچه فروشندگان بزرگ انجام می دهند، خودمان نیز چیزهای جدیدی در مورد نحوه ی تاثیرگذاری بر تغییر آموخته ایم، به شیوه های بهتری برای برقراری روابط عمیقتر با مشتریان رسیده ایم، و معنایی وسیعتر در فروش پیدا کرده ایم.

مایکل‌تی. بازورث / بن زولدان

این کتاب باتوجه به توضیحات و مراجعی که این کتاب ارائه می‌کند، بهتر است تا برای درک بهتر مفاهیم آن، كتابهاي “نقشه‌ي ذهن مشتري”، “مشتريها چگونه فكر مي‌كنند”، “بازاريابي حسي”، “پرورش نبوغ بازاريابي”، و “نوروماركتينگ؛ نظريه و كاربرد”، هم مطالعه شوند. درك فراگيري كه از مطالعه‌ي اين شش كتاب حاصل مي‌شود، خواننده را به بصيرتي متمايز و متفاوت خواهد رسانید.

کتاب “فروشندگان بزرگ چگونه عمل می‌کنند؟”؛ کتابی بینظیر و بین رشته ای درباره بازاریابی و فروش و تاثیر رفتار و نحوه مذاکره فروشندگان بزرگ و تاثیر آن در فروش است. مطالعه این کتاب، به کلیه مدیران فروش و بازاریابی، کارآفرینان و صاحبان کسب و کار و فعالان حوزه فروش و پخش، کارشناسان فروش و دانشجویان رشته مدیریت، توصیه می‌شود.

سرسره متقاعدسازی

کتاب سرسره متقاعدسازی، با عنوان انگلیسی(The persuasion slide)، نوشته راجر دالی از اساتید بنام حوزه بازاریابی عصبی جهان به ترجمه دوست و استاد ارجمندم دکتر امین اسداللهی و حسام عاشوری، به تازگی توسط انتشارات مهربان در تهران به چاپ رسیده است.

راجر دالی؛ نویسنده  معروف کتاب های بسیاری در حوزه بازاریابی عصبی و راه هایی برای متقاعد کردن و ترغیب مشتریان است. وی نویسنده محبوب وبلاگ نورو مارکتینگ است و همچنین بخش بازاریابی مغزی (Brainy marketing) را در Forbes.com می‌نویسد. وی بنیانگذار Dooley Direct، مشاور بازاریابی و همچنین بنیانگذار College Confidential است، که یک وب سایت پیشرو در college-bound است. از زمانی که یک موقعیت شغلی ارشد را در یک شرکت Fortune 1000 به منظور ورود به بازار رایانه های خانگی رها کرد، او یک کارآفرین سریالی بوده است.

بسیاری از ما این تجربه را داریم که مشتریان بالقوه از طرق مختلف به وب سایت و صفحه اصلی آن، هدایت می‌شوند اما درک درستی از پرموشنها یا اهداف فروش ما ندارند و موضوع قانع کننده ای برای آنها وجود ندارد تا جذب محصولات ما شوند. آنها وبسایت را می‌بینند و درنهایت، اقدام خاصی نمی‌کنند. بسیاری از مدیران بازاریابی برای قانع کردن مشتریان خود، سعی در ترکیب هر دو عنصر آگاهانه/ ناخودآگاه در بازاریابی دارند، اما نتیجه درستی نمی‌گیرند. بسیاری از فروشگاههای آنلاین، مملو از سبدهای خرید رها شده هستند!.

دلیل تمام این موضوعات؛ “متقاعد نشدن”، مشتری یا مخاطب است. این کتاب، حرفها و گفتنی‌های بسیار زیادی برای مدیران و فروشندگانی دارد، که به دنبال راهی برای متقاعد کردن مشتریان خود دارند. این کتاب کمک خواهد نمود تا با آگاهی از تکنیک های متقاعدسازی، بتوانیم نرخ تبدیل بیشتری داشته باشیم و مشتری بالقوه را به مشتری بالفعل تبدیل کنیم.

امروزه دانشمندان علم بازاریابی، دانش روانشناسی را با دانش بازاریابی ترکیب نموده و روشهای نوینی از مدیریت مذاکره و مدیریت برذهن مشتری خلق نموده‌اند. این دانشمندان، پرده‌های بسیاری از رازهای روانشناسی نفوذ و متقاعدسازی برداشته‌اند، اما تلاش می‌کنند برای بازاریابان کاربرد بیشتری داشته باشد. راجر دالی، متخصص بازاریابی عصبی است که توانسته یک چارچوب ساده و عملی به نام سرسره‌ی متقاعدسازی برپاکند تا بازاریابان و تبلیغ کنندگان بتوانند نیازهای خودآگاه و ناخودآگاه مشتریان را به پایین این سرسره هدایت کنند.

این کتاب کوتاه، پنجره‌ای نو به روی دیده شدن وب سایت ها، تبلیغات و سایر محتواهای متقاعد کننده می‌گشاید. راجر دالی دانش عملی افزایش تبدیل و سالها تجربه در بازاریابی مستقیم را با تحقیقات متخصصان علوم رفتاری مانند رابرت سیالدینی، بی.جی.فاگ و دن.آریلی و بسیاری دیگر ترکیب می‌کند.

این کتاب، چارچوبی را به ما آموزش خواهد داد که درک بهتری از سرسره فرضی متقاعدسازی داشته و تمام بخشهای آن را بشناسیم. چارچوبی که در این کتاب خواهیم آموخت، بر تأثیرات نادیده گرفته شده اصطکاک، چه نوع واقعی آن و درک شده متمرکز است. در بیشتر موارد، از بین بردن اصطکاک در کسب و کار ها تقریبا هزینه‌ای نخواهد داشت، اما باعث بهبود تجربه کاربر و از همه مهمتر افزایش نرخ تبدیل می‌شود.

این مدل نوین (سرسره متقاعدسازی)، را می توان برای هر نوع فروش، بازاریابی یا فرایند ترغیبی دیگری به کار برد. در حالی که تمرکز این کتاب در درجه اول روی تبدیل دیجیتال است (صفحات فرود وب سایتها و صفحات خانه و تبلیغات)، یک پیوست تمرین عملی ویژه کسب و کار شما نیز هست.

نظرات منتقدین درباره کتاب

 گای کاوازاکی ، نویسنده کتاب Enchantment و رئیس سابق تبلیغات اپل پیرامون سرسره متقاعدسازی:

“شما نمی توانید بیش از حد لازم مسحور کننده باشید، بنابراین این کتاب را بخوانید تا راه‌های بیشتری را برای اثرگذاری بر قلب، ذهن و رفتار مشتری بیاموزید. همیشه خوب است که یک پشتوانه‌ی علمی را در پس تاکتیک‌های خود داشته باشید.

کریستف مورین، مربی بازاریابی عصبی و مدیر عامل سلزبرین(Sales Brain)، درباره این کتاب می‌گوید:

نوشته‌های راجر عملی و بسیار خردمندانه است. کتاب او به قول خودش: ایده های هوشمندانه‌ای است که پشتوانه‌ی علمی دارند و به شما در کسب درآمد بیشتر کمک می‌کند. هم کتاب می‌خوانید هم بیشتر سود می‌کنید.

مارتین لیندستروم، نویسنده کتاب خریدشناسی(Buyology)، درباره این کتاب نوشته است:

کتاب جدید راجر دالی با عنوان سرسره متقاعدسازی (Persuasion Slide)، که مبتنی بر جدیدترین تحقیقات علوم اعصاب نوشته شده، نگاه به درون ذهن دارد، می داند چگونه کسب و کاری را که در گذشته در رقابت‌ها موفق بوده، هدایت کند.”

برایان کلارک، مدیر عامل کپی بلاگر(Copyblogger Media)، نیز درباره این کتاب؛ چنین نوشته است:

“سالها است که من راجر دالی را دنبال می‌کنم تا بتوانم از جدیدترین یافته های بازاریابی عصبی آگاه باشم. اکنون راجر با این کتاب، به فعالان اقتصادی هوشمند یک مزیت فراتر از انتظار داده است. خواندن این کتاب از ضروریات است.”

مطالعه این کتاب، به تمامی مدیران سازمانها، مذاکره کنندگان، فروشندگان، مدیران بازاریابی و فروش و دانشجویان مدیریت بازرگانی توصیه می‌شود. این کتاب دریچه‌ای به ذهن ناخودآگاه(مغز قدیم)، مشتری است و با آگاهی کامل از آن و آموزش تکنیک متقاعدسازی در چهار مرحله مشخص، خواننده را به توانایی متقاعدسازی، تجهیز خواهد نمود.

انسان بودن فروشنده بودن است

کتاب انسان بودن فروشنده بودن است، از سری کتابهای مدیریت نوشته ولف دنیل اج پینک به ترجمه صادق سپندارند و امیرعباس صالحی به تازگی توسط انتشارات مهربان در تهران به چاپ رسیده است.

انسانها در تمام جنبه‌های زندگی، قصد ترغیب کردن دیگران را دارند. به عبارت دیگر انسانها تا پایان عمر، فروشنده هستند اما هریک کالا یا خدماتی مخصوص به خود را به دیگران عرضه می‌دارند. به عبارت دیگر، انسانها؛ همواره در حال فروختن ایده‌ها و افکار خود به اطرافیان، کارفرمایان، همکاران، خانواده و دوستا‌ن هستند. این مسئله، تبدیل به بخشی از آرایش ژنتیکی انسانها شده است. این موضوع تا پایان عمر با تمام انسانها خواهد ماند.

درواقع انسان برای تکامل یافتن و تبدیل شدن به موجودی اجتماعی و سازنده، مجبور است تا هنر تعاملات انسانی شامل ارتباط، توافق و مذاکره آزاد را به خوبی یاد بگیرد. انسانهای خالی از این تعاملات، وابسته و کم کاربرد هستند و طبیعتا جایی در جامعه ندارند. این موضوع، زندگی یک انسان را به خطر خواهد انداخت.

همه انسانها به نوعی فروشنده هستند. انسانها، چه سخنران عمومی باشند، چه معلم، چه دکتر و چه راننده تاکسی، همواره در حال فروش زمان، توانایی یا امکانات خود هستند. حتی والدینی که قصه‌ای جدید را برای کودکشان تعریف می‌کنند نیز در کار فروش هستند. عملاً هر لحظه‌ی بیداری ما، برای شرکت کردن در نوعی تعامل اجتماعی صرف می‌شود.

کتاب انسان بودن فروشنده بودن است، سرشار از ایده‌های نو برای چگونگی برقراری ارتباط موثر در دنیای جدید با فناوری پیشرفته و اطلاعات سرریز شده است. این کتاب نشان می‌دهد که چگونه می‌توان از این دانش، برای به آرامی ترغیب کردن دیگران به سمت دیدگاه خود، استفاده کرد.

فرضیه‌ی این کتاب، این است که همه افراد، و نه فقط فروشندگان، برای فروش زاده شده‌اند. بیشتر تعاملات انسان را می‌توان، چیزی مترادف فروش توصیف کرد و این کتاب ابزارهای استفاده شده توسط مردم برای فروختن یا “ترغیب کردن دیگران” را توصیف کرده که ولف دنیل اج پینک در این کتاب از آن‌ها به عنوان نحوه‌ فروش موفق یاد می‌کند. از تعاملات با دوستان و خانواده، کارفرمایان، همکاران و حتی حرفه‌ای‌هایی که در دامنه‌ تجربه و تخصص فرد نیستند.

از هر نُه نفر شهروند، یک نفر در کار فروش است؛ ولی هشت نفر دیگر نیز، در زندگی روزانه‌ی خود، در فعالیت‌هایی مثل فروش، فعالیت می‌کنند که دنیل اچ پینک این فعالیت‌ها را “فروش‌های بدون فروختن” می‌نامد.

اقتصاد امروز از نظر استخدام و اشتغال کاملا بی‌رحمانه است و به سمت ایده‌ی خود اشتغالی می‌روند. با شروع خود اشتغالی یا کارمندی برای کسب‌و‌کاری کوچک، ماهر شدن در فروش و ترغیب دیگران برای ادامه کار، ضروری شده است.

مطالعه این کتاب، به کلیه مدیران و فعالان صنعت فروش، علاقه مندان به کتاب‌های موفقیت فردی و موفقیت در کسب وکار و دانشجویان رشته‌های مدیریت، توصیه می‌شود.

مذاکره کوانتومی

کتاب مذاکره کوانتومی، با عنوان “هنر رسیدن به آنچه که نیاز دارید”، نوشته یورگ اشمیتس، دکتر کارن اس. والش، استفان ام. ماردیکس، با پیشگفتاری به قلم میشائیل ولر(استاد مدرسه کسب و کار هاروارد)، به ترجمه دکتر فرشته منصوری مؤید(عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس)، کاوه گنجهء و بهار محسنی نسب، اخیرا توسط انتشارات دانش ماندگارعصر درتهران، به چاپ رسیده است.

اهمیت برقراری ارتباط مؤثر و مذاکره بر هیچ شخصی پوشیده نیست. مذاکره تجاری نیز یکی از مهمترین زیرمجموعه‌های اصول و فنون مذاکره است و برای موفقیت در آن باید به مجموعه گسترده و متنوعی از دانشها و مهارت‌ها مجهز شد. یکی از تعاریفی که در مورد انسان بارها گفته شده این است که انسان مخلوقی است اجتماعی و ناطق، لازمه زندگی اجتماعی، برقراری و حفظ ارتباط با دیگران. استفان ام. ماردیکس و یورگ اشمیتز، سه تن از استادان مطرح علوم و فنون مذاکره تجاری است که در سال 2018 در آمریکا منتشر شده و به‌ عنوان یکی از به‌روزترین منابع در این حوزه هم‌اکنون در اختیار خوانندگان قرار می‌گیرد.

در این کتاب نکات کلیدی، مثالهای کاربردی و عینی درباره موضوعهای مختلف مذاکره از سازمانهای بینالمللی در کلیه سطوح (مدیران ارشد، مدیران میانی و کارشناسان و …) مطرح شده است. توجه به مثالهای متعدد و سازگاری و همخوانی آن با فرهنگ مذاکره سازمانی در کشورمان یکی از نقاط قوت این اثر به شمار می‌رود.

وقوف بر دانش مذاکره، صرفا برای مدیران و افرادی که برای صنف یا افرادی خاص نیست. بلکه امروزه اهمیت مذاکره و نحوه مدیریت آن بر هیچ کس پوشیده نیست. در این مقاله نگاهی به فهرست مطالب این کتاب انداخته تا علاقه مندان توانایی تصمیم درخصوص خرید کتاب را داشته باشند.

بخش اول: اجرای مذاکره کوانتومی

  • 1ـ چه کسی و چرایی در مذاکره کوانتومی
  • برقراری تعادل و دستیابی به حالت سبکی و شناوری
  • بٌعد شناختی
  • بٌعد عاطفی
  • بٌعد اجتماعی
  • بٌعد فیزیکی
  • بٌعد معنوی
  • سبک بالی و شناور بودن
  • چرا مذاکره اغلب باعث چنین واکنشهای شدیدی در ما میشود؟
  • خنده و مذاکره
  • در نظر گرفتن مسئولیت
  • ریسک تطابقپذیری
  • خلاصه: همواره آگاه و خود باور باشید
  • 2ـ چه چیزی و چه میشود اگر در مذاکره کوانتومی
  • مذاکره به عنوان یک چالش
  • اهرم عاملی ضروری برای بهدست آوردن چیزی که میخواهید
  • از دست دادن توانایی اثرگذاری بر آنچه که میخواهیم
  • تجزیه و تحلیل معیارهای منصفانه و بیطرفانه
  • 3ـ چگونگی مذاکره کوانتومی
  • رهبری کوانتومی ـ نحوه انجام مذاکره
  • استفاده از تمام ظرفیت مغز در فرایند مذاکره
  • مذاکره طلاق به سبک کوانتومی
  • چگونگی رفتار به عنوان یک مذاکرهکننده کوانتومی
  • ایجاد و تقویت جهتگیری اجتماعی در مذاکره
  • طراحی طرح کوانتومی برای پیروزی
  • رهبری کوانتومی، رفتار سازمانی “ سیلو“ را متحول میکند
  • پاسخ به تاکتیکهای فریبکارانه
  • چگونگی مذاکرهکنندگان کوانتومی “تاکتیکهای سخت” را مدیریت میکند
  • رهبری کوانتومی فرصتهای تعارض و تغییر را میپذیرد
  • مذاکره کوانتومی و تغییر سبک
  • مدیریت انرژی رهبران کوانتومی
  • بخشش در رهبری کوانتومی
  • خلاصهای از چگونگی به دست آوردن آنچه میخواهید و به آن نیاز دارید

بخش دوم:ابزارهای مذاکره کوانتومی

بخش سوم:رویکرد مذاکره کوانتومی

  • 4ـ فردگرایی توهمی قدرتمند در مذاکره
  • چارچوب جدید و بهبودیافته
  • استقلال در مقابل وابستگی متقابل
  • 5ـ پیامهای پنهان در مذاکره
  • پروفایل مذاکره کوانتومی
  • 1ـ مقیاس وظیفه ـ روابط
  • 2ـ تمرکز بر رویکرد زمانبندی یا فرایندی
  • 3ـ ارتباطات ضمنی یا صریح
  • 4ـ جهتگیری مبتنی بر تصویر کلی یا جزئیات
  • 5ـ مدیریت تعارض بهصورت مستقیم یا محتاطانه
  • 6ـ رویکردهای مبتنیبر موقعیت یا قوانین
  • 7ـ رویکرد تمرکز برخورد ـ دیگران ـ یا رویکرد تمرکز متقابل
  • 6ـ تمامی امور مدیریت و راهبری معطوف به رهبران در سازمانها نیست
  • تقویت رهبری کوانتومی و ذهن آگاهی
  • دستور دادن در برابر تعامل کردن
  • رهبری آگاهانه ایوان و رعایت آداب
  • فهرست اشکال، جداول، نمودارها
  • شکل 1-1 :لنگردر مذاکره کوانتومی
  • شکل 1.1 :قدرت چارچوب درک و آمادهسازی
  • شکل 1.2 :رفتارها، راهنما و چکلیست مذاکره
  • شکل 1.3 :شیوه اعمال فشار ـ اظهار علاقه و تغییر موضوع در مذاکره
  • شکل 1.4 :شیوه اعمال فشار در مذاکره
  • شکل 1.5 :شیوه اظهار علاقه در مذاکره
  • شکل 1.6 :شیوه تغییر موضوع و خاتمه مذاکره

باتوجه به اینکه امکان نشر مطالب کتاب وجود ندارد، بیش از این امکان توضیح در این مقاله نیست. کتاب مذکور بود که در این مقال آورده شد. مطالعه این کتاب به کلیه مدیران، فروشندگان، دانشجویان و فعالان اقتصادی توصیه می‌شود.

کالبدشکافی مشتری

کتاب کالبدشکافی مشتری، نوشته دکتر محمود محمّدیان (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی) و میلاد کریمی(کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی)، توسط انتشارات مهربان در تهران به چاپ رسیده است. نویسندگان کتاب بر این باورند که شرکت‌ها برای فایده رسانی بهتر به مشتریان خود و تامین هر چه بیشتر رضایت آنها، به اطلاعات صحیح و ارزشمند نیاز دارند. زیرا محصولات و برنامه‌های بازاریابی خوب حاصل اطلاعات معتبر درباره نیازها و خواسته‌های مشتریان است.

بازاریابان می‌توانند اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق تحقیقات بازاریابی بدست آورند. تحقیقات بازاریابی شاخه‌ای از علم بازاریابی است که به طراحی، جمع آوری، تجزیه و تحلیل و گزارش نظام مند داده‌های اطلاعاتی درباره یک وضعیت خاص بازاریابی می‌پردازد. لازم به ذکر است که رایج ترین ابزار در فرایند تحقیقات بازاریابی، پرسشنامه است. نویسندگان در این کتاب سعی کرده‌اند تا با استفاده از جدیدترین منابع معتبر، مخاطبان را با مفاهیم و پرسشنامه‌های مربوط به سه بعد دانش، نگرش و رفتار مشتریان آشنا کنند.

این کتاب، حاصل مطالعات چند ساله‌ نویسندگان آن است. اعتقاد نویسندگان بر این است که شرکت‌ها برای فایده‌رسانی بهتر به مشتریان خود و تامین هر چه بیشتر رضایت آنها، به اطلاعات صحیح و ارزشمند نیاز دارند. زیرا محصولات و برنامه‌های بازاریابی خوب حاصل اطلاعات معتبر درباره نیازها و خواسته‌های مشتریان است. بازاریابان می‌توانند اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق تحقیقات بازاریابی بدست آورند. تحقیقات بازاریابی شاخه‌ای از علم بازاریابی است که به طراحی، جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل و گزارش نظام‌مند داده‌های اطلاعاتی درباره یک وضعیت خاص بازاریابی می‌پردازد.

رایج‌ترین ابزار در فرایند تحقیقات بازاریابی، پرسشنامه می‌باشد. مولفان در این کتاب سعی کرده‌اند تا با استفاده از جدیدترین منابع معتبر، مخاطبان را با مفاهیم و پرسشنامه‌های مربوط به سه بعد دانش، نگرش و رفتار مشتریان آشنا کنند. بنابراین با مطالعه این کتاب به وادی جذابی از علم بازاریابی قدم خواهید گذاشت که تعاریف و سنجه‌های روز دنیا را برای ارزیابی متغیرهای مربوط به مشتری در اختیار شما قرار خواهد داد. مطالعه و بهره-برداری از این کتاب را می‌توان به تمامی مدیران ارشد شرکت‌ها، فعالان حوزه بازاریابی و مشتری مداری، تمامی صاحبان مشاغل که قصد دارند کسب-وکار سنتی خود را بازارمدار کنند و همچنین اساتید دانشگاه‌ها توصیه کرد.

اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به فهرست مطالب كتاب بیندازیم، این کتاب در سه بخش و 35 فصل تالیف شده که به ترتیب به متغيرهاي دانشي ، مديريت دانش مشتری، سرمايه مشتري ، آموزش مشتري ، يكپارچگي با مشتري، تخصص مشتري ، سنجش مشتري ، متغيرهاي نگرشي،  رضايت مشتري ، اعتماد مشتري ، ادراك مشتري، ارزش مشتري ، تعهد مشتري ، تجربه مشتري ، تصوير مشتري ، نگرش مشتري ،  انتظارات مشتري، تعيين هويت مشتري، خدمات مشتري ، تاييد مشتري،  محبت مشتري ، درگيري ذهني مشتري ، راحتي استفاده ، متغيرهاي رفتاري ، وفاداري مشتري ، مشتري مداري ، مديريت ارتباط با مشتري ، مشاركت مشتری ، هزينه تغيير يراي مشتری، نيات مشتري ، شكايت مشتري ، قصد تغيير براي مشتري ، پاسخ گويي به مشتري، تبليغات دهان به دهان مشتري، وابستگي مشتري ، سفارشي سازي محصول ، قدرداني مشتري ، انطباق اجتماعي مشتري، پرداخته است.

مطالعه این کتاب منحصر به فرد برای دانشجویان رشته مدیریت بازرگانی و استفاده در پایان نامه‌های خود بسیار مفید است.

روانشناسی مصرف کننده

کتاب روانشناسی مصرف کننده، نوشته کلودیو دیموفت،کرتیس و هاوت وت و ریچارد یالچم به ترجمه کامبیز حیدرزاده و مرجان مهیمنی، توسط انتشارات مهربان در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب بصورت مفصل و کاربردی، به بررسی روانشناسی رفتار مصرف کننده پرداخته تا خواننده به درک درستی از رفتار مصرف کننده برسد. روانشناسی مصرف کننده، رفتارگرایی که شاخه‌ای از روانشناسی است، مورد بررسی قرار داده و به شرح محرک‌های خارجی ذهن وی پرداخته است.

این کتاب که شامل رشته‌های مختلف کار دانشگاهی در زمینه رسانه‌های اجتماعی و دیجیتال است، در چهار بخش وسیع سازماندهی شده است. بخش اول کتاب، به بررسی رسانه‌های اجتماعی به‌عنوان شکل جدیدی از ارتباطات شفاهی می‌پردازد که همواره موثرترین تکنیک بازاریابی بر روی مصرف‌کنندگان به شمار می‌آید. همچنین، در این بخش، دلایل انگیزشی اینکه چرا رسانه‌های اجتماعی تا این حد قدرت و جاذبه دارند، بیان می‌شود. بخش 2 به بررسی تاثیر روی آوردن مصرف‌کنندگان به رسانه‌های اجتماعی بر تلاش‌های ساخت نشان­های تجاری و تبلیغات بازاریابان و چگونگی حفظ درگیری مصرف‌کننده در طول این فرایند می‌پردازد.

بخش 3 مبحث رسانه‌های اجتماعی را از دیدگاه روش‌شناختی بررسی و مشخص می‌کند که پژوهش‌های مصرف‌کننده با استفاده از داده‌های بزرگ چه تاثیری بر روش‌های نوین جمع‌آوری بازخورد مصرف‌کنندگان و اندازه‌گیری احساسات مصرف‌کنندگان داشته است و بالاخره بخش 4 رفاه مصرف‌کننده و تاثیرات سیاست عمومی، از جمله حریم خصوصی و نگرانی مصرف‌کنندگان محروم را مورد بررسی قرار می‌دهد.

علی‌رغم پذیرش سریع و گسترده رسانه‌های اجتماعی از سوی مصرف‌کنندگان، تحقیقات بسیار محدودی درباره استفاده افراد از این رسانه‌ها و تاثیرات آن بر سازمان‌ها و جامعه انجام پذیرفته و به‌صورت پراکنده منتشر شده است. این امر سبب شده افرادی که به دنبال آشنایی با این موضوعات یا درک عمیق‌تر مسائل مربوط به آن هستند در پیدا کردن اطلاعات مرتبط با مبنای علمی به مشکل برخورد کنند.

روانشناسی مصرف کننده کتابی بینظیر و بین رشته ای درباره بازاریابی و تاثیر روانشناسی در آن است. خواندن این کتاب به تمامی مدیران و صاحبان کسب و کار و فعالان حوزه فروش و پخش، توصیه می‌شود.

بازاریابی چریکی

کتاب”بازاریابی چریکی”، نوشته جی کنراد لوینسون به ترجمه مجتبی واعظی و محسن سیفی است که توسط انتشارات سیته در تهران به چاپ رسیده است.

لوینسون در این کتاب عنوان نموده که بازاریابی سنتی بسیاری از مالکان کسب و کار را می ترساند، زیرا سرشار از ابهت و پیچیدگی است. بازاریابی چریکی ابهت و عظمت آن را از میان می‌برد و نشان می‌دهد که دقیقا بازاریابی چیست و چه عواملی کار آفرین را تحت کنترل قرار می دهند.

بازاریابی پارتیزانی را جی کنراد لوینسون در سال ۱۹۸۴ در کتابی با عنوان بازاریابی پارتیزانی تشریح کرد که در آن کارآفرینان و کسب و کارهای کوچک را هدف خود قرار داد.

از آن پس لوینسون ۲۰ کتاب دیگر در این باره نوشت و در آن همچنان کسب و کارهای کوچکی را که دارای منابع و بودجه بسیار اندک نسبت به کسب و کارهای بزرگتر بودند، مورد توجه قرار داد و از مزیت تاکتیک‌های بازاریابی پارتیزانی برای اینگونه شرکت‌ها نوشت.

یک عقیده بسیار رایج و مرسوم در رابطه با تبلیغات پارتیزانی آن است که این نوع از تبلیغات تنها مختص کسب و کارهای کوچک و نوپا که به لحاظ مالی بودجه کمی در اختیار دارند، می باشد. اما این یک تفکر غلط بوده و چه بسیار کسب و کارهای بزرگ و شناخته شده‌ایی که به سراغ بازاریابی چریکی رفته و موفق هم بوده‌اند. از جمله این برند‌های مطرح می‌توان به کوکا کولا اشاره کرد. برند کوکا کولا در سال 2010 برای اولین بار تبلیغات چریکی را بکار گرفت و با قراردادن یک ماشین وندینگ در یک دانشگاه که جز دادن نوشیدنی سرد، کارهای جذاب دیگری از قبیل دادن پیتزا، ساندویچ، تعداد زیادی نوشیدنی، نوشیدنی همراه با لیوان یخ، عینک فانتزی و … هم انجام می‌داد، دانشجوها رو شگفت‌زده و فضای شادی را برای آنها فراهم کرد. به همین دلیل نام این کمپین یا تبلیغ چریکی “ماشین شادی” گذاشته شده است.

با وجود آنکه برند کوکا کولا برندی بزرگ و شناخته شده می‌باشد، اما بازاریابی چریکی برای آن بسیار اثر بخش و سود ده عمل کرده و بدلیل بالا بودن نرخ برگشت سرمایه (ROI)، کوکا کولا تصمیم گرفت تا موضوع “شادی” را با انتشار چندین فیلم مشابه دیگر ادامه دهد.

سرقت تلفن همراه یکی از مشکلات اصلی در رومانی است. آمار نشان می‌دهد که هر دو دقیقه، یک گوشی موبایل در این کشور دزدیده می‌شود. البته، مردم این کشور می‌توانند گوشی‌های خود را در مقابل سرقت بیمه کنند، اما بسیاری فکر می‌کنند که نیازی به این کار ندارند. برای حل این مساله، یکی از این شرکت‌های بیمه به نام وودافون، کیف‌قاپ‌هایی را استخدام کرد تا اهمیّت بیمه شدن گوشی را جدی‌تر به مردم نشان دهد – البته نه با دزدیدن گوشی آنها، بلکه با انداختن تراکت‌هایی در کیف و جیبشان که روی آنها نوشته بود “دزدیدن گوشی شما ساده است. تلفن خود را در وودافون بیمه کنید”.

هر چند این، یک تاکنیک غیر متعارف تبلیغاتی بود، اما مطمئناً توانست توجه مخاطبان خود را بدست آورد و شرکت وودافون را شناخته‌تر کند. چرا؟ چون مخاطبان از این روش تبلیغاتی وودافون غافلگیر می‌شدند و احتمال اینکه گوشی خود را بیمه کنند افزایش می‌یافت. به علاوه، به احتمال زیاد این داستان را برای دوستان خود نقل می‌کردند. این اساس بازاریابی چریکی است. استراتژی‌هایی که از مدل‌های سنتی بازاریابی پیروی نمی‌کنند و مخاطبان را به روش‌های غیر عادی‌تر تحت تاثیر قرار می‌دهند. مطالعه این کتاب به کلیه فعالان صنعت بازاریابی و فروش، توصیه می‌شود.

نوشته:  فرامرز عیب‌پوش

مهندسی فروش

کتاب “مهندسی فروش” تالیف “احمدصفار” و “فرامرز عیب‌پوش” است که در پاییز 1398 توسط انتشارات مهربان نشر به چاپ رسید. این کتاب برای اولین بار به مباحث علمی مهندسی فروش و پخش مویرگی پرداخته است. کتاب حاضر تحت عنوان “نگرشی نو بر فرایند پخش مویرگی با رویکرد بازار ایران” معرفی شده و از تعاریف صنعت پخش و مدیریت فروش گرفته تا گامهای ویزیت موفق و کلیه اموری که برای موفقیت در فروش مستقیم و مدیریت ویزیت و پخش مویرگی را دربرمی‌گیرد.

مخاطبین این کتاب از کارشناسان (ویزیتورهای فروش) تا مدیران فروش و پخش را شامل میشود. در حقیقت این کتاب دایره المعارف کاملی از صنعت پخش مویرگی در ایران است که کلیه آموزه های پخش مویرگی در کشور را دربر می‌گیرد.

با این وجود که این کتاب برای فروش حضوری و باصطلاح فروش اکتیو نوشته شده اما کلیه نکات مدیریت برخورد با مشتری تا نحوه برگزاری پرموشن ها و کمپین ها را شرح داده است. در حوزه تخصصی پخش مویرگی این کتاب یکی از کاملترین کتابهای مرجع است.

این کتاب یکی از کاملترین کتابهای حوزه فروش مستقیم است که برای اولین بار شامل آموزش گامهای ویزیت در کشور است. در فصل هشتم این کتاب، گامهای ویزیت بصورت مفصل و آن گونه که در بازار ایران کاربرد دارد و قابل اجراست شرح داده شده است. این کتاب شامل فصلهای زیر است.

  • تعاریف صنعت، توزیع و وظایف آن
  • فرایند های موجود در صنعت پخش
  • تفکر سیستماتیک
  • دسته بـــندی بـــازار
  • برنامه ریزی ورود به بازار
  • مسیر، پوشش منطقه و برنامه ریزی
  • وظایــف کارشناس فــــروش
  • ویژگی های کارشناس فروش موفق
  • گـــــــام هــــای ویزیت
  • راهکارهای افزایش فروش
  • اقدامات پس از فروش در پخش
  • گزارشات و فرمولهای پخش

اگر با حیطه فرایند فروش آشنایی داشته باشید و این حرفه را به عنوان یک شغل برای رشد و شکوفایی استعدادهای خود و کسب درآمد و درنهایت توسعه مهارت فردی انتخاب کرده باشید؛ می‌دانید که این کار بسیار سخت و عجیب است.  چه بخواهید یک کالا مثلا بستنی بفروشید و چه بخواهید یک خدمات را عرضه کنید، (مثل آموزش دادن یا تعویض روغن موتور و یا حتی زمانیکه می‌خواهید یک شریک تجاری برای کسب و کار خودتان جذب کنید…)، همه و همه به دانش، مهارت، استعداد و اشتیاق شما در زمینه فروش بستگی دارد. مشخصاً همانطور که در مهارت رانندگی، توانایی های ما متفاوت است در مهندسی فروش و مهارت فروش نیز ویژگی های ما متفاوت است. اما فروش مهارتی است که می‌توان آن را آموخت و با تکرار و تمرین آن را ارتقاء داد. با توسعه روزافزون جامعه و تغییر سبک زندگی، شاهد آن هستیم که سبک ها و روش های عرضه و فروش کالا متنوع تر شده و کانالهای جدیدی نیز متولد شده‌اند. فروش اینترنتی، فروشگاه‌های هوشمند مانند آمازون گو (amazon go)، مراکز تجاری متنوع، هورکا (ho-re-ca)، و بسیاری از کانالهای جدید(modern trade)، همه نشان می‌دهند که دیگر با روش‌های سنتی و اوستا/شاگردی نمی‌توان کالا را و خدمات را فروخت. همانگونه که تکنولوژی در زندگی امروز تغییرات زیادی را در سبک زندگی ایجاد کرده، در روش‌های فروش، سبک مذاکره و تکنیک‌های فروش نیز لازم است به‌روز بوده تا ماندگار شویم. فروش حرفه‌ای که امروزه به آن مهندسی فروش نیز می‌گویند، یکی از رشته های نو و پرطرفدار در دانشگاههای بزرگ دنیاست که متاسفانه در کشورما مورد توجه قرار نگرفته است. و حتی به عنوان مهارت حرفه ای در جامعه کسب و کار ما نیز پذیرفته نشده است. اغلب شرکت ها و سازمان‌ها معمولا می‌دانند که مشکل فروش دارند، اما بازهم اصرار دارند که از افراد کم مهارت در این شغل بهره‌گیری کنند. ارزش اجتماعی این شغل در جایگاه واقعی خود نیست و خیلی از صاحبان کسب و کار بر این باورند که این شغل دانش و مهارت خاصی هم نمی‌خواهد. آموزش نادرست، عدم استعدادیابی، رفتار فروشنده‌های معمولی، روش های غلط پرداخت و جبران خدمات از عواملی است که ارزش این شغل و حرفه را در جامعه پایین آورده است. البته نقش فروشندگان سنتی و معمولی در این راستا از همه مهمتر بوده چرا که با اصرار به فروش با هرقیمتی، انداختن کالا به مشتری بدون توجه به نیاز او، دروغ، بزرگنمایی و عدم صداقت با مشتری، مهمترین موجبات بی‌اعتمادی خریدار و مشتری را فراهم آورده اند. امروزه در بازارهای توسعه یافته هیچ کس اصرار به فروختن کالا یا خدمات ندارد، بلکه در این شرکتها فروشندگان حرفه‌ای مشاور و یاور خریدار هستند و نقش آنها بیشتر در معرفی درست کالا و خدمات خود بوده تا درتصمیم خرید مشتری او را یاری کرده و به خرید وی کمک کنند. حس خوب یک تصمیم درست؛ هدف یک فروشنده حرفه ای است که در مشتری خود ایجاد می‌کند. فروشنده ماهر و حرفه‌ای، خوادآگاهی خوبی از استعداد و توانایی خود دارد، به مشتری خود احترام می‌گذارد، به او گوش می‌دهد و نیاز او را تشخیص می‌دهد، مقاوم است و در رسیدن به اهداف خود تلاش می‌کند، آموزش پذیر بوده و دائم در حال یادگیری است، نگرش مثبتی به کالا و خدمات و سازمان خود دارد و از همه مهمتر، برنامه دارد. هم برای خود و هم برای توسعه فروش محصولات خودش.

احمد صفار

در کشورهای پیشرفته، سالهاست علوم به‌صورت تخصصی مورد بررسی قرار گرفته و خصوصا علم مدیریت، بازاریابی و فروش از دسته علومی هستند، که از سرعت پیشرفت بسیار بالایی برخوردار هستند. درکشور عزیز ما با این وجود که اساتید برحق و بزرگی در صنعت پخش و فروش ظهورکرده و شارگردان بسیاری نیز تربیت نموده اند، بخش مربوط به علوم بازاریابی انسجام بیشتری داشته و در زمینه فروش و خصوصا پخش، کار کمتری به‌صورت آکادمیک و مدون، انجام شده است. درطول سالها کار و فعالیت در عرصه پخش و فروش در این کشور عزیز و سرافراز، همواره دو نکته ذهن مرا مشغول نموده که جای خالی آنها در صنعت پخش کشور، حس می‌شود. اولین نکته، تناقض کتب درسی دانشگاهی با واقعیات موجود بازار است که یا بسیار قدیمی هستند و یا به این صنعت مربوط نمی‌شوند. عموما کتب موجود در بازار، مربوط به مباحث بازاریابی بوده و معمولا تالیفات خاصی که مربوط به صنعت پخش(بصورت تخصصی) باشد، کمیاب هستند.

البته که همکاران عزیز و اساتید بزرگوار بنده، نتیجه تجارب و دانش خود را در کتب مختلفی عرضه نموده اند، اما عموما این مهم فروش در این صنعت را گام به گام شامل نمی‌شود. دومین مطلبی که در طول این سالها با آن مواجه بودم، آموزشهای تخصصی بود که بصورت جسته و گریخته در همایش‌ها یا مقالات یا وب سایت‌های مربوطه به چشم می‌خورد که عمده آن مربوط به شرکتهای خارجی است که در حوزه فعالیت و صنعت خود اقدام به آموزش نموده‌اند. اما همچنان جای خالی دروس مرتبط با فروش و پخش در دانشگاههای ما حس شده و جای کتابهای تخصصی مربوط به این صنعت، در قفسه مدیران شرکت‌های پخش، خالی است. امید است با تلاش مسئولین ذیربط این مهم هرچه سریع‌تر به سامان برسد. کمافی السابق،  با توجه به عدم تمرکز اطلاعات آموزشی مرتبط، صنعت پخش کشور مانند سایر صنایع، هنوز یک صنعت وارداتی است و بومی سازی آن تا تولید کامل علم در کشور، به طول خواهد انجامید.

نیازی به یادآوری این موضوع نیست که کشور ما از قدیم، از سیستم سنتی برای توزیع کالا بهره می‌برده و نمونه بازر آن، وجود بازار بزرگ در تهران و شهرهای اصلی ایران است که سالها قطب بی‌رقیب توزیع کالا در کشور بودند. به گونه‌ای که قیمت گذاری کالا نه در مبدا و نه در مقصد که در بازار اتفاق می‌افتاد و هرکالا شامل هزینه های سنگینی بود که مربوط به توزیع و خصوصا دلّالی کالا می‌شد. تمام کالاها برای عرضه و ورود به بازار راهی به‌جز ورود به بازار بزرگ تهران یا شهرهای اصلی کشور، نداشتند و این امر موجب سلیقه ای شدن نوع تولید(براساس خواست واسطه ها)، عدم ارتباط صحیح تولیدکننده با مصرف کننده و وجود پدیده ای به نام واسطه گری یا دلالی شده بود که سالها گریبان گیر صنعت و بازارگانی کشور ما بوده و کماکان سایه این مهم، برسر بخشی از صنعت پخش کشور به چشم می‌خورد.

علیهذا بر خود فرض دیدم که مطالبی که اساتید فن و شرکتهای داخلی و خارجی در طول این سالها به بنده و همکارانم آموختند، به نحوی به همکاران آتی و نسل بعدی فروشندگان و مدیران فروش در این صنعت منتقل کنم. این کتاب حاصل سالها کار شبانه روزی و برگرفته از دقایقی است که در سازماندهی، توسعه پخش و فروش، هدایت و آموزش، تامین کالا، ارائه خدمات به مشتریان، تامین نیروی انسانی، برنامه ریزی گزارش‌گیری و گزارش‌دهی و از همه مهمتر “فروش در پخش” سپری شده است. این کتاب سعی دارد تا اطلاعات جامع، دسته بندی شده و علمی مرتبط با فروش حضوری و پخش را با شرح کامل و قدمهای ویزیت (Step of the call) را بصورت مدون و مشروح و با توجه به پیشرفتهای روز این صنعت، در اختیار مخاطب قرار دهد.

در این کتاب سعی شده است تا کلیه تجارب، آموزه ها، ابداعات و مهارت‌هایی که به مرور زمان و در برهه‌های مختلف خدمت در این صنعت از اساتید بزرگ این حوزه جمع آوری و کسب شده است، در اختیار همکاران عزیزمان قرار گیرد . امید که نسلی داناتر، پویاتر و شایسته‌تری، مدیریت این صنعت را درآینده دردست بگيرد و موجبات خدمت به کشور عزیزمان را فراهم نمایند.

فرامرز عیب پوش

تمام بازاریاب ها دروغ گو هستند

نام کامل این کتاب تمام بازاریاب ها دروغ گو هستند(داستان تعریف می‌کنند) است. این کتاب بطور قطع یک شاهکار است. ست گودین یکی از بهترین فروشنده‌های زنده در جهان است. او روشهایی را به دنیای بازریابی معرفی کرد که پیش از این هرگز کسی فکر نمی‌کرد بتوان با این روشها کالا یا خدماتی را فروخت. این کتاب با ترجمه قاسم سعادت توسط انتشارات مهربان نشر در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب به سرعت به چاپ دوم رسیده است.

در کشورما، بسیاری معتقدند که بازاریابها حتما باید موضوع کالا یا خدماتشان را به گونه‌ای بزرگ‌ کنند که مصرف‌کننده این دروغ بزرگ را بخرد. ست گودین در این کتاب نشان می‌دهد، وجود یک داستان برای تعریف محصول یا خدمات بسیارموثر تر و ماندگارتر از دروغگویی است. بدیهی است که امروزه به مدت زیادی نمی‌توان دروغ گفت و یا حقیقتی را پنهان نمود. مشتریان هم باهوش هستند و هم مجهز به اطلاعات. آنها با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و اینترنت به سادگی عمق یک مطلب را درخواهند یافت. اما چیزی که در هیچ کجا پیدا نمی‌شود، یک داستان خوب است. این اثر کلاسیک نشان می‌دهد که در بازاریابی واقعا صداقت و اعتبار، بهترین راه در میان تمام راه های دیگر است.

به جای اینکه فقط حقایق رو بهم بگی، داستانی برام تعریف کن. فوق العاده باش! ثابت قدم باش! قابل اعتماد باش! داستان خود را برای کسانی تعریف کن که تمایل به باور کردن آن دارند. بازاریابی، قدرتمند است. از آن عاقلانه استفاده کن. دروغ را زندگی کن.

ست گودین

به گفته گودین، نوشتن این کتاب زمانی به او الهام شد که دموکرات ها در انتخابات ایالتی، انتخابات را واگذار کردند. او تعریف می‌کند اگرچه هر دو کاندیدا دروغ می‌گفتند ، اما نامزدی که پیروز شد دروغ باورنکردنی‌تری گفت. به ویژه ، وی متوجه توانایی کارل روو برای گفتن داستانی شد و خاطرنشان کرد که او یک “داستان‌سرای بسیار خوب” است. او معتقد است؛ امروز دیگر داستانها می‌فروشند نه محصولات. بسیاری از مدیران معتقدند باید دروغ گفت تا محصولات را به فروش رسانید. گودین معتقد است به همین خاطر مشتریان بازاریابها را دروغگو می‌پندارند، زیرا آنها بلد نیستند داستان تعریف کنند.

ست گودین برای نشان دادن قدرت بازاریابانی که داستانهای خوب تعریف می‌کنند، از مثالهای واقعی و معتبر یاد می‌کند. او معتقد است همه بازاریابان خوب، داستان‌گویان خوبی هستند و این کار را صحیح انجام می‌دهند و مخاطبان آنها را باور می‌کنند. او تعریف می‌کند که ما معتقدیم که کیفیت قهوه در یک فنجان 100 دلاری، بسیار بهتر از یک فنجان 1 دلاری است. ما معتقدیم که یک پورش 80،000 دلاری، قطعا بسیار برتر از فولکس واگن توارگ 36000 دلاری است. حتی اگر بدانیم این دو خودرو تقریباً از هرلحاظ شبیه هم هستند و آپشنها و کیفیت یکسان دارند. به اعتقاد متخصصان خودرو این دو خودرو تقریبا یک خودرو هستند. اما پورش داستان بهتری برای گفتن در جامعه دارد. شما برای خرید پورش، یک داستان می‌خرید. داستانی که شان و منزلت اجتماعی شما را نشان می‌دهد. حتی در سوارشدن این خودرو و تعمیر آن نیز، داستانی برای تعریف کردن به دیگران دارید.

گودین از این ایده استفاده می کند که مصرف کنندگان به آنچه می‌خواهند یا واقعیت دارد اعتقاد ندارند، بلکه به آنچه بازاریان می‌خواهند اعتقاد پیدا می‌کنند. این ایده که “همواره حقیقت تحقق می‌یابد”، همیشه کاربرد ندارد. او تعریف می‌کند ما آنچه را که می‌خواهیم به آن ایمان بیاوریم، باور می‌کنیم و هنگامی که چیزی را باور کردیم، آن موضوع به یک حقیقت تحقق پذیر تبدیل می شود. گودین ادعا می‌کند که در واقع بازاریاب ها دروغ نمی‌گویند بلکه داستانی درست تعریف می‌کنند. او ابراز می‌کند که بازاریابان باید قصه گو باشند، اما قصه‌گوهایی راستگو!.

گودین معتقد است؛ هنگامی که شما مشغول گفتن داستان هستید، درواقع دیگران را وسوسه می‌کنید تا داستانهای شما را باور کنند. مک کارتی در حالی که درحال داستان‌سرایی درباره “تهدید کومونیسم” بود، مشهور شد. شرکت‌های تولیدی آب مهدنی، همواره درحال داستان‌سرایی درباره خلوص محصول خود و برتری آن در مقایسه با آب شیر هستند. این شرکتها از فروش آبی که به راحتی در دسترس شماست، ثروتمند شده‌اند. درواقع آب تسویه شده شیر، تفاوتی با آب معدنی ندارد. بدن ما آب را از مواد ناخالص آن جدا می‌کند چه آب شیر باشد چه آب معدنی.

وقتی این کتاب را نامگذاری کردم، کمی شما را به چالش کشیدم. برای همین ابتدا نوشتم “تمام بازاریابها دروغگو هستند”. بعد روی جلد را خط زدم و نوشتم “داستان تعریف می‌کنند”. اما باید اعتراف کنم؛ عنوان داستان سرایی، مخاطب را تحریک نخواهد کرد. حتی عنوان این کتاب هم داستان است. من سعی داشتم نظر مخاطب خود را جلب کنم. هیچ کس با کتابی بنام “تمام بازریابها داستان سرا هستند”، را به چالش نمی‌کشد. کسی با آن مخالفت نخواهد کرد. بنابراین هیچ کس در مورد آن صحبت نمی‌کند. مخاطبان به سمت موضوعاتی جذب می‌شوند که چالش‌برانگیز باشد. درواقع فقط بازاریاب های بازنده، دروغگو هستند.

ست گودین

این کتاب می‌تواند به تمام کارشناسان فروش و مدیران سازمانها، یک دید استراتژیک ببخشد. دیدگاهی که فلسفه وجودی آن، بر ایجاد سود دوطرفه پایه‌ریزی شده است.

نوشته: فرامرز عیب‌پوش

هوش فروش

یکی از جذاب ترین کتابها در حوزه فروش، کتاب هوش فروش است. این کتاب ترجمه عنوان اصلی(Sales EQ)به قلم جب بلانت است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. ترجمه این کتاب هم توسط استاد گرانقدرم دکترامین اسداللهی و محمدرضا اردهالی به زیبایی انجام شده و از همه بهتر بیان شیوا و روان فارسی آن است. هوش فروش تمام باورهای سنتی ما درخصوص آی.کیو را به هم ریخته و مبحث سلز ایی.کیو(Sales EQ) را که متشکل از تعداد زیادی آیتم است، مطرح می‌کند.

این کتاب شرح می‌دهد که چگونه فروشندگان برتر، از هوش فروش خود به عنوان اهرمی در جذب مشتریان استفاده می‌کنند. در زمانه ای که بسیاری از شرکت ها و متخصصان فناوری معتقدند که «افراد» دیگر تعیین‌کننده بازی فروش نیستند، بلکه این فناوری است که بیشترین اهمیت را دارد، جب بلانت به مبحث هوش فروش پرداخته است. این پیام غیرعادی درباره هوش خاص فروش و روابط انسانی در اصل نتایج فروش ما را بهبود خواهدبخشید و نگاه ما را به فروش، به شدت عوض خواهد کرد.

هوش فروش سعی کرده تا درک عمیق‌تری نسب به روانشناسی انسانی به دست آورده و بر چارچوب ها تاثیر بگذاریم یا آنها را جابجا کنیم. ما سفری به درون ذهنمان برای درک سوگیری‌های شناختی و هیجانات مخربی که ما را از روابط بین شخصی باز می‌دارند و تلاش هایمان برای بردن معاملات را خراب می‌کنند، خواهیم داشت. مهمتر اینکه، این کتاب ما را غرق تئوری‌های خشک نمی‌کند. خواندن این کتاب درک درستی برای تقویت هوش فروش به ما می‌دهد تا به برترین عملکرد فروش، یعنی بالاترین پله درآمدی حرفه فروش برسیم.

جالب است که فهرست این کتاب هم هوشمندانه بخش‌بندی شده و بسیار محرک و جذاب است. در این جا مروری بر فهرست این کتاب خواهیم داشت.

  • کیسه قهوه ای رمزآلود، یک طوفان فروش کامل، خریدار غیرمنطقی.
  • ترسیم الگو، سوگیری های شناختی و اکتشافی.
  • چهار سطح هوش فروش، شکل دهی احتمال پیروزی.
  • فرآیند دوگانه، همدلی، خودآگاهی، خود کنترلی.
  • شکل دهی احتمال پیروزی با صلاحیت شروع می شود.
  • مشغولیت و تعهدات کوچک و خرد.
  • فرآیند فروش – فرآیند خرید.
  • پنج ذینفعی که در یک معامله ملاقات می کنید.
  • فرآیند تصمیم، آیا تو را می خواهم؟
  • انعطاف به خرج دادن برای تکمیل چهار شخصیت اصلی ذینفع.
  • چهارچوب دستور تماس فروش.
  • آیا به من گوش می دهید؟.
  • اکتشاف، فروش زبان سوالات است.
  • آیا هیجان مهم بودن را در من ایجاد می کنید؟  آیا من و مشکلاتم را می فهمید؟
  • پرسش، مهمترین اصل فروش.
  • وارونه کردن اهداف، آیا باید به شما اعتماد کنم؟
  • مرکز نقل و انتقالات جنگی گرانادا.

میتوان به جرات ادعا کرد که کتاب هوش فروش، یکی از مهم‌ترین کتابها درباره فروش در دو دهه گذشته است و توسط بهترین شخص نوشته و به خوبی ترجمه شده است. خواندن این کتاب به تمام مدیران، کارشناسان فروش و مشاورین فروش پیشنهاد می‌شود.

نوشته: فرامرز عیب‌پوش

error: کلیک راست در این سایت غیر فعال است !!