اصغر قندچی

اصغر قندچی در ۱۰ فروردین ۱۳۰۷، در تهران دیده به جهان گشود. تنها شانزده سال داشت که کارگاهی فنی حدود سه متر در سه متر در دروازه قزوین تهران تاسیس کرد. کارگران زیادی در این کارگاه به همت اخلاق و منش قندچی تبدیل به استادکارهایی ماهر شدند.

چندسال بعد برادرش احمد قندچی از طرفداران جبهه ملی، یکی از سه دانشجویی بود که در حمله نیروهای امنیتی به دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ کشته شد.

اصغر قندچی در دروازه قزوین تهران کار خود را گسترش داد و گاراژ بزرگی را به بازسازی و تقویت کامیونهای آمریکایی و سازگاری آنها با شرایط ایران تخصیص داد. حسین میردامادی یکی از وارد کنندگانی بود که قطعات کامیون ماک را که از آمریکا به ایران وارد کرده و این قطعات توسط قندچی و کارگرانش در گاراژ مونتاژ می شد.

عموما کامیونهای دماغ دار ماک‌ آمریکایی شاسی‌های کوتاهی داشتند. قندچی جهت تسهیل تردد ماک در جاده‌های ناهموار ایران ارتفاع شاسی‌ها را یک متر بلندتر می‌کرد. این موضوع به گوش وزیر اقتصاد وقت علی‌نقی عالیخانی رسید. از این رو که این صنعت مورد نیاز کشور بود، وزیر اقتصاد پروانه ساخت کامیون را به اصغر قندچی اعطا کرد.

قندچی تریلر غول پیکر و کامیون‌های ساخت خود و همکارانش در کارگاه را برای معرفی صنایع ملی ایران به نمایشگاه رساند. این موضوع مورد تشویق دولت قرار گرفته و در نهایت اجازه‌نامه تأسیس کارخانه کامیون سازی را به او اعطا شد. قندچی با این امتیاز وبا سرمایه گذاری حسین میردامادی، اولین و بزرگترین کارخانه کامیون سازی کشور به نام ایران کاوه را پایه‌ریزی کرد. در نمایشگاه خودرو سازی برلین در سال ۱۳۵۶ قند چی جایزه بزرگ خودروسازی را از آن خود کرد.

پس از انقلاب کارخانه ایران کاوه بنفع بنیاد مستضعفان مصادره و ملی اعلام شد. امروزه این کارخانه با نام سایپا دیزل بخشی از کارخانجات خودروسازی سایپا است. با این وجود قندچی از تلاش نایستاد و کارخانه کاوه کار را تأسیس کرد و تلاش‌های وی در جهت بازسازی حمل و نقل جاده ای کشور و نیز انتقال تانک و ادوات سنگین به مناطق جنگی در سرنوشت جنگ عراق با ایران بسیار راهبردی و حیاتی واقع شد.

در سوم بهمن ۱۳۹۵ با حضور معاون اول رئیس‌جمهور، وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران و ایران، نشان امین الضرب به پیشکسوتان و کارآفرینان کشور از جمله وی اعطا شد.

قندچی پدر صنعت کامیون سازی و مؤسس اولین و بزرگترین کارخانه تریلر و کامیون ساخت ایران بدون مونتاژ خارجی به نام ایران کاوه (سایپا دیزل) است. بدون شک وی از بنیانگذاران صنعت تولید خودروهای تجاری در ایران محسوب می‌شود. مستندی به نام «ماک در ایران» در مورد دوران فعالیت ایران کاوه، توسط امین آزاد ساخته شده‌است.

اصغر قندچی پس از ۹۱ سال دلسوزی و تلاش برای اعتلای صنعت کشور، در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۹۸ دیده از جهان فروبست اما یاد و اثر او هنوز در جاده های کشور مشهود است.

پندهای ماتسوشیتا

پندهای 21گانه ماتسوشیتا

ماتسوشیتا کونوسوکه(Konosuke Matsushita)، پدر مدیریت ژاپنی و موسس شرکت پاناسونیک(صنایع ماتسوشیتا)، بیست و یک پند و اعتقاد مدیریتی خود را برای پیشرفت مدیران در ژاپن مطرح نمود.بعدها این پندها به عنوان پندهای21گانه ماتسوشیتا در سراسر جهان طرفداران زیادی یافت و برخی از صاحبنظران، اینت اصول را به عنوان اصول مدیریت ژاپنی یاد میکنند.

مدیریت استفاده از نیروی دیگران با سلاح انگیزش است و ماتسوشیتا با رعایت این اصول، ظرفيت بالایی برای برانگيختن ديگران ایجاد نمود. گرچه مدیریت ژاپنی بیشتر به «بوشیدو»، مدیون است، اما اصول ماتسوشیتا تاثیر بسیاری در این سبک مدیریتی موفق داشت. در این مقاله این اصول را بررسی خواهیم کرد.

1– من فنون ویژه ای را آگاهانه به عنوان راز موفقیت به کار نمی بندم.

اگر در این راه رازی وجود داشته باشد، عبارت است از شوق طبیعی من به اعتماد کردن به همکارانم و یاری خواستن از آنها، من آنگونه آدمی هستم که با همکارانش رایزنی و مشورت می کند و از خرد و رای آنان یاری می گیرد.

2– شرط اول و نخست موفقیت شناخت توانایی های ذاتی خویش است.

عدم شناخت توانایی ها، مانع از بهره گیری از آنها می گردد. گاه یک صدای درونی به شما می گوید چه جهتی را باید برگزینید. شناسایی توانمندی ها، مستلزم شناخت استعدادها است.

3– یکی از مهمترین عوامل مدیریت، داشتن دید و فلسفه مدیریت است.

بدون داشتن فلسفه مدیریتی، ساختار کلی شرکت خلق نمی شود و سایر عوامل نمی توانند به پتانسیل کامل خود برسند. مدیریت باید بتواند به سئوالات مطروحه درباره زندگی اجتماعی و جهان هستی پاسخ دهد و بداند که: حقیقت چیست و راه صحیح کدام است؟ فلسفه مدیریت باید مبتنی بر قوانین اساسی طبیعت باشد. تعیین فلسفه مدیریت براساس وظیفه شرکت در قبال جامعه، اولین اقدام ضروری درجهت ایجاد فضای کار مناسب است.

4– فلسفه مدیریت من براساس فهم من از انسان است.

من معتقدم، انسان در راس موجودات هستی قرار دارد و این استعداد را دارد که سرآمد همه چیز در هستی باشد. من بر این باورم که عامل انسانی مهمترین و ضروری ترین عامل در اداره هر شرکتی است. مدیر باید فیلسوفی باشد که به ذات و وجود بشر اهمیت قائل شود. یک مدیر لایق هرگز نباید فراموش کند که با انسان ها سروکار دارد. 60 سال پیش به کارمندانم می گفتم اگر یکی از مشتریان از شما پرسید، چه می سازید، باید در پاسخ بگویید، سرپیچ می سازیم اما انسان ها مهمترین تولید ما هستند.

5– روش زندگی و روش مدیریت من، ساده است.

من به صورت ساده و مطابق با قوانین طبیعی کارهایم را انجام می دهم. این شیوه یعنی تبعیت از عقل و وجدان پاک. اطمینان دارم چنانچه بر عقل سلیم متکی باشید، همواره پیروز هستید.

6– فلسفه مدیریت باید ثابت بماند اما روش ها و طرح ها باید تقریباً به طور روزمره نوسازی شوند.

پیشرفت براساس قانون طبیعی، بنیان اجتماعی بشری است. به همین دلیل است که مدیریت شرکت باید دایماً به فکر توسعه و سرمایه گذاری جدید و حرکت تدریجی از فاز قدیم به جدید باشد. مدیران و کارکنان در هر کسب و کاری باید مهارت های خود را بهبود بخشند. فرآیند بهبود کارها، یک فرآیند ابدی است.

7– به باور من، محل کار یک مرکز آموزشی برای رشد اخلاق فردی و ارتقای سطح مهارت های فنی و تخصصی است.

شرکت یک محل ساده برای به دست آوردن درآمد یا پرش به یک موقعیت بالاتر نیست. فضا و محیط شرکت باید به گونه ای باشد که کارکنان تمام استعدادهای خود را بروز دهند. من از شما می خواهم با این ذهنیت کارتان را انجام دهید.

8– هدف نهایی هر شرکت باید داشتن تاثیر مثبت در اجتماع باشد.

اگر مدیریت غافل از این باشد که ضرورت وجود شرکت بهبود اجتماع بشری است هرگز به معنای حقیقی، موفق و قوی نخواهد شد. در همین راستا لازم است شرکت ها کارکنان خود را به عنوان انسان هایی اجتماعی پرورش دهند. تجربه مرا متقاعد ساخته که شرکت نمی تواند موفق عمل کند مگر اینکه تمام کارکنانش به عنوان انسان، موفق باشند.

9– مدیریت باز به معنای اعتماد کردن به کارکنان، ارتباطات روان درون شرکتی، بالا بردن روحیه کارکنان و افزودن بر یکپارچگی سازمان

من اختیارات فراوان به کارکنانم واگذار می کردم و به شایستگی و کاردانی آنان اطمینان داشتم. من همه را از جریان امور و کارها از جمله سود و زیان ماهانه آگاه می ساختم. همین سیاست ها به مقدار زیادی به رشد و کمال شرکت یاری بخشید.

10– من مدیریت را گونه ای از هنر می دانم.

هریک از فرآیندهای مدیریت یک کار هنری و خود مدیریت هنر تکاملی است. مدیریت هرگز به منزلت یک هنر اجتماعی ارزشمند دست نمی یابد مگر چیزی ارزشمند برای گفتن داشته باشد و آن وقتی است که یک فلسفه مدیریت پشتوانه آن باشد که هم یک دید فکری بدهد و هم عناصر مختلف شرکت را هماهنگ سازد.

11– در میان همه عناصر مدیریت، عامل اصلی و مرکزی کارکنان هستند.

من به کارکنانم برای آنچه می دانند، اعتماد دارم. اعتماد موجب می شود، آنان بیشترین نیروی خود را جهت کامیابی به کار گیرند. من باور دارم که دانایی تک تک کارکنان در تصمیمات مدیریتی منعکس می شود. نگرش و طرز تلقی من از تو بهتر هستم هرگاه از سوی شخص برجسته و بالای سازمان آشکار شود، می تواند همه کسب و کار او را در معرض خطر قرار دهد. واگذاری مسئولیت و اختیار و تشویق به قبول آن، روش مهمی برای توسعه کارکنان است، سرمایه گذاری روی افراد با دادن استقلال عمل میسر می گردد.

12– من به این باور رسیده ام که کارکنان از تشخیص شایستگی های خود خشنود می شوند.

هیچ کس کامل نیست. هرکس نقاط قوت و ضعفی دارد اما برای انجام کاری مناسب است. به نظر من شکست بسیاری از روِسای با استعداد ناشی از این بوده است که آنان، زیردستان خود را به عنوان بدهی و نه سرمایه تلقی می کردند. شاید این قبیل روِسا صرفاً به حدی باهوش هستند که فقط خطاها را تشخیص می دهند. به نظر من یک مدیر باید حداقل 70 درصد توجه خود را معطوف خصوصیات مثبت کارکنان خود نماید.

13– از نظر من کسی که دارای ظرفیت فراوانی جهت رشد است، یک کارمند آرمانی است.

کسی که نه تنها در درون یک پیشه و تخصص رشد می کند بلکه با آن در راه رشد و تعالی گام برمی دارد، مطلوب من است. لیاقت و وفاداری لازم است لیکن استعداد فرد مهمتر است. درضمن هرکس باید طوری فعالیت نماید که گویی مدیر کسب و کار خویش است. مدیر خود بودن چیزی است که همواره آن را توصیه کرده ام.

14– مهم نیست چند ساعت در محل کار خود حاضر هستید بلکه میزان کارآیی شما اهمیت دارد.

باید بین سختکوشی و کار در ساعت های طولانی تفاوت قائل شد. یک انسان کارآلوده که هیچ دلبستگی به هنر یا دیگر دلخوشی های زندگی ندارد، ناگزیر انسانی خمود و بی نشاط خواهد بود. من معتقدم کارگران (کارکنان) باید 2 روز در هفته تعطیل باشند تا بتوانند از زندگی خصوصی خود لذت ببرند. البته کار باید بر تفریح مقدم باشد نه برعکس.

15– باید بدانیم که خود مسئول اشتباهات و شکست هایمان هستیم.

ازاین رو باید دقت نماییم تا از تکرار آنها پرهیز شود. اینکه اشتباهی صورت نگیرد، ایده آل است. آنچه مهم است خود اشتباه نیست بلکه رفتاری است که ما از خود نشان می دهیم. شکست نیز یک ذخیره ارزشمند از آزموده ها را فراهم می آورد. باید هر شکستی به عنوان درسی برای آینده به کار آید.

16– ما تنها برای لقمه ای نان زندگی نمی کنیم.

به دست آوردن آسایش های مادی به هیچ وجه شادی و خشنودی را تضمین نمی کند. ثروت، شخصیت و موقعیت اجتماعی ملاک موفقیت نیست. جوهره انسانیت همچون الماس صیقل نیافته است. اگر انسان ها عظمت درونی خویش را باور نمایند و سخت کار کنند و اجازه دهند گوهر وجودشان بدرخشد، دنیا بهتر از این خواهد شد.

17– مدیر تنها زمانی نیرومند خواهد بود که به دو ستون همزاد راستگویی و اعتماد تکیه داشته باشد.

در کار مدیریت، افسون ویژه ای وجود نداشته و تردستی های زیرکانه ای راه ندارد. خوشبختم که توانسته ام همواره راستگویی را در پیش گیرم.

18– بنیان فلسفه مدیریت، روح فروتنی است.

واژه سونائو(SUNAO)، در زبان ژاپنی است که معمولاً به فروتنی و نرمی در یک فرد و قلب پاک و بی آلایش و خالص و بدون ریا اطلاق می گردد. اگرچه انسان ها به ساحت خدا راه نمی یابند اما روح فروتنی، انسان را خدایی می کند. یک مدیر که با روح فروتنی عمل می نماید، قادر است بایدها و نبایدها را به درستی درک نماید. اغلب کسانی که در کسب و کار شکست خورده اند، از فروتنی بی بهره بوده اند. برخورداری از روح فروتنی و فکر باز و آزاد، مستلزم تلاش آگاهانه و انضباط مداوم فردی است. درمقابل، غرور انسان را نسبت به اشتباهاتش غافل نموده و این غفلت یک خطر دایمی است. وقتی اوضاع شرکت به خوبی پیش می رود و یک مدیر به تخصص مدیریتی خودش تبریک می گوید، مستعد غرور و بی قیدی شده و خود را در معرض شکست در آینده قرار داده است.

19– از نظر من آیین مروج عشق و فعالیت های اقتصادی، دو چرخ ماشین تمدن بشری هستند.

یک آیین مروج عشق، انسان محور، حق شناسی و دیگر خصایص مثبت انسانی است. ایدئولوژی و آیین زندگی در طبیعت انسان ریشه دارد.

20– برای یک زندگی هدفمند انسان نیازمند داشتن کارهای در دست انجام و برنامه های ناتمام است.

کار ناتمام من اکنون بیش از اداره یک شرکت است. من به دنبال دستیابی به صلح، خوشبختی و سعادت نه فقط برای ژاپن بلکه دستیابی به رفاه در سطح جهان هستم.

21– تا زمانی که از رهبرانی توانمند برخورداریم، آینده ای درخشان در پیش خواهیم داشت.

ما نیازمند پرورش مردمان شایسته و کاردان برای شکل دادن به آینده هستیم. من بر این باورم که زمان آن فرارسیده تا در سیستم مدیریت بازنگری شده تا زمینه استفاده از استعدادها و خلاقیت های نیروهای جوان فراهم شود. از این رو دانشکده حکومت و مدیریت ماتسوشیتا را جهت تربیت مدیران و رهبران کارآمد، تاسیس کردم.

اصول(زندگی و کار)

کتاب اصول(زندگی و کار) نوشته ری دالیو با ترجمه قاسم سعادت توسط نشرمهربان در سال 98 منتشر شد. این کتاب عنوان کتاب درجه یک سال 2017 در حوزه‌ی کسب و کار را دارد و همچنین برنده جایزه‌ کتاب کسب و کار آکسیوم در سال ۲۰۱۸ است. این کتاب یکی از کتابهای مرجع در زمینه موفقیت فردی و کاری است و بزرگترین مدیران جهان از جمله بیل گیتس، آن را ستوده‌اند.

کتاب اصول(زندگی و کار) به بررسی اصولی می‌پردازد که ری دالیو در طول چهار دهه اخیر، ایجاد، توسعه و به کار برده است تا از موفقیت و کیفیت زندگی و کار لذت ببرد. کتاب به بیان یکتایی و عملی بودن این اصول می‌پردازد، که نتیجه تجربه، سرباالییها و سرپایینیها، موفقیتها و ناکامیها، و سایر وقایع زندگی فردی و حرفهای دالیو بوده‌اند. دالیو رویکردی را اتخاذ می‌کند که افراد و شرکتها به راحتی و با شفافیت، اصول را دنبال کنند و از این سرمایه در کار و زندگی خود نهایت استفاده را ببرند.

این کتاب مشتمل بر سه بخش است. بخش اول کتاب حاوی هشت فصل است و پایه و اساس بقیه کتاب را با تاکید بر کل سفر زندگی دالیو از زمان تولد بنیان می‌نهد. این بخش اقدامات، کشمکش، ناکامی و موفقیت نهایی شرکت دالیو به نام بریج واتر را شرح می‌دهد. همچنین، بخش نخست نشان می‌دهد که چگونه دالیو اصولی را فرا گرفت که زندگی، کار خود و دیگران را متحول کرد.

بخش دوم کتاب، اصول زندگی را شامل می‌شود و متشکل از پنج فصل است که اصول هدایت کننده هر کدام از بخشهای زندگی یک انسان را بیان می‌دارد. بخش دوم چندین اصول و روشهایی که می‌توان در زندگی فردی به کار برد را ارائه می‌کند. یکی از مهمترین نکات مطرح شده در این بخش پذیرش واقعیت و حقیقت موجود در اطراف فرد و مدیریت آن است. صداقت کامل الزامی است و روشنفکری و شفافیت به شدت در هدایت زندگی فرد در مسیر درست اهمیت دارند. تکامل نیز بسیار مهم است. فرایند پنج مرحلهای که اساس خیلی موضوعات در زندگی است به تعریف اهداف شفاف، شناسایی و مدیریت مشکالت، تشخیص مشکالت به منظور یافتن علت ریشه‌ای آنها، برنامه‌ریزی و حرکت به سمت مقصد نیاز دارد. اصل مهم دیگر که باید به خاطر داشته باشید درک و پذیرش این امر است که انسانها متفاوت از هم شکل گرفته‌اند. در نهایت، تصمیمات باید موثرانه اتخاذ شوند.

بخش سوم مشتمل بر اصول کاری است که دالیو بر اساس حضور حرفهای خودش در شانزده بخش ارائه می‌کند. اگر سازمانی میخواهد موفق باشد، باید ترکیبی از ارزشها و اصول قوی را اعمال کند. این اصول و ارزشها باید جوانب، فرهنگ و عملکرد سازمان را مدیریت کنند. »شایسته ساالریِ ایده« بهترین راه برای انجام امور در زمینه سازمانی است. برخی از اصول کاری که دالیو در طول سالها شکل داده و در آنها به مهارت رسیده است عبارتند از ایمان داشتن به حقیقت ریشهای و شفافیت ریشهای، شکل دادن به فرهنگ پذیرای اشتباهات و درسهای منتج از آنها، بنیاد نهادن و حفظ کردن همترازی با افرادی که فرد با آنها کار می‌کند، اعتبارسنجی تصمیمگیریهای فرد با سودجستن از نقطه نظر افراد معتبر، فائق آمدن و برون رفت از اختالفات، تمرکز بر افراد و تواناییهای آنها، داشتن آموزشهای مناسب و همیشگی، ارزیابی و دستهبندی افراد و غیره. این بخش، اصول عملی را ارائه می‌دهد تا فرد زندگی کاری خود را هدایت کند و تصمیمات و انتخابهای هوشمندانهای اتخاذ کند.

نظرات افراد و مجلات تاثیرگذار درباره کتاب اصول

آقای دالیو مدت‌هاست که توجه‌ها را به خود جلب کرده است. کتاب جدیدش یعنی کتاب اصول علاوه بر این که فهرست کاملی از اصول زندگی و کار را ارائه می‌دهد، به زندگی نامه‌ی مولف نیز می‌پردازد و به طور کلی یک کتاب خودآموز عالی است که راهنمایی‌های بسیاری را در اختیار شما قرار می‌دهد. این کتاب در واقع داستان شخصی و تجربیات چندین ساله‌ی آقای دالیو است و نشان می‌دهد که او چطور در سال ۱۹۷۵ شرکتش را راه‌اندازی کرده و با چالش‌ها و کشمکش های اولیه‌ی داخلی شرکت خود دست و پنجه نرم کرده است. کتاب فوق بسیار آموزنده و تاثیرگذار است و رویکردی که در این کتاب ارائه شده است شاید در وهله‌ی اول یک رویکرد سرد و بی احساس به نظر برسد، ولی رویکردی متفاوت و به مراتب تاثیرگذار است. آقای دالیو با رویکرد خود به افراد می‌آموزد که حس خضوع و خویشتن نگری داشته باشند و آن را تقویت کنند، چراکه با این حس و توانایی می‌توانند آزاداندیش باشند و انتقاد معنی‌دار و هدفمند را بپذیرند و در نهایت برای بهبود و پیشرفت خود، از آن استفاده کنند.

نیویورک تایمز

چنانچه قرار باشد کتاب موفق را در حوزه‌ی کسب و کار و حرفه در سال ۲۰۱۷ معرفی کنم، کتاب اصول اثر ری دالیو را معرفی می‌کنم. این کتاب حدودا ۶۰۰ صفحه‌ای با داستان نویسنده‌ی کتاب در مورد نحوه‌ی راه اندازی شرکت خیلی موفقش در زمینه‌ی سرمایه گذاری یعنی شرکت بریج واتر شروع می‌شود. آقای دالیو با استفاده از زندگی نامه و گذشته‌ی خود به عنوان یک برنامه‌ی راهبردی، پیشنهاداتی را برای کسب موفقیت ارائه می‌کند و در عین حال قدرت فردیت و اهداف فردی را نیز مورد تاکید و توجه قرار می‌دهد. این کتاب صرفا برای جامعه‌ی نخبگان قدرت نیست. طرح بازی خیلی مفصلی که دالیو در این کتاب ارائه کرده است، دو موضوع حقیقت ریشه‌ای و شفافیت ریشه‌ای را مورد تاکید قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که مدیران ارشد اجرایی قدرتمند و مدیران توسعه طلب چطور می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند.

روزنامه‌ی شیکاگو تریبیون

ری دالیو راهنمایی‌ها و بینش‌های ارزشمندی به من داد. با مطالعه‌ی این کتاب شما هم می‌توانید به آنها دسترسی داشته باشید.

بیل گیتس

من کتاب اصول، نوشته‌ی ری دالیو را خیلی دوست دارم، چراکه این کتاب با عقل و خرد نوشته شده است.

آریانا هافینگتون

به نظرم کتاب اصول که توسط ری دالیو به رشته‌ی تحریر درآمده، واقعا فوق العاده است. هر صفحه اش مملو از اصول و بینش‌های بسیار است.خیلی دوست دارم بدانم که ری دالیو چطور با چنین روش دقیقی توانسته است زندگی و پیشینه‌ی خود را با هم ادغام کند.

تونی رابینز

تیز هوشی و ذکاوت ری دالیو در بازار، محشر است و دلیل این که او در راس حوزه‌ی کاری خود قرار گرفته این است که در زندگی از یک سری اصول استفاده کرده است.

مایکل بلومبرگ

خیلی مهم و آموزنده است که آنچه را در زندگی آموخته اید با دیگران به اشتراک بگذارید و ری دالیو در این کتاب جذاب خود، این کار را به شیوه‌ای جالب و برانگیزاننده انجام داده است.

جان دیمون

کتاب اصول ری دالیو به طور چشمگیری جذاب است و به شدت مرا برانگیخته است. این کتاب موجب شده تا در مورد زندگی‌ام فکر کنم و این که ما چطور می‌توانیم به شیوه‌هایی کاملا پر محتوا با یکدیگر رفتار کنیم. داستان زندگی آقای دالیو و این که او چطور توانسته به این اصول دست پیدا کند یک داستان جذاب است.

آندرو راس سورکین

ری دالیو، به عنوان یک سرمایه گذار میلیارد، قوی‌ترین فرهنگ سازمانی را که تاکنون دیده‌ام ایجاد کرده است. این فرهنگ سازمانی در حقیقت شفافیت ریشه‌ای را برتر از سیاست می‌داند و شایسته سالاری را به دموکراسی ترجیح می‌دهد. او در کتاب اصول خود که مدت زیادی را صرف جمع‌آوری اش کرده، سیستم‌هایی را شرح می‌دهد مه برای ایجاد کار معنی‌دار، روابط معنی‌دار و موفق‌ترین صندوق تامین سرمایه گذاری دنیا طراحی و بکار برده می‌شوند.

آدام گرانت

اکیدا توصیه می‌کنم که این کتاب را حتما مطالعه کنید. این کتاب شیوه‌ی تفکرم را در مورد تصمیم‌گیری در زندگی و کسب و کارم تغییر داده است.

تیم فریس

بازنویسی و تلخیص: فرامرز عیب‌پوش